پاسخ به: ز گهواره تا گور... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: MarYam ッ چهارشنبه، ۲۸ تیر ۱۳۹۱ (۱۲:۲۰) | |||
نقل قول الناز نوشته:بوی خونو که اصن نگو رفتیم تشریح جسد بعد یه سطل بزرگ فلزی اونجا بود بعد ما فکر کردیم سطل آشغاله آه مثل سطلآشغال بود بعد درشو باز کردیم دیدم یه چیز قرمز رنگه اول نفهمیدیمبعد از مرده پرسیدیم گفت این خون جسدیه که تازه آوردن منو میگی: دوستام درهمون لحظه: وای هیچ صحنه ای مثل اون صخنه نرفت رو اعصابم تا یه هفته خون که میدیدم حالم بد میشد... جـــــــــــــــــــان؟؟؟ الی مگه تو پیش نیستی؟؟؟ چجوری از همین الان رفتین تشزیح جسد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدای من..... یه بار ماهی عیدمون مرد بعد من حس دکتر شدنم گل کرد گفتم بیام تشریح کنم ببینم چی هس تو اون شیکمش... جاتون خالی یه کارد برداشتم،میخواستم شیکمشو برش بزنم بعد هی دست میرفت روی سرش هی دهنش باز میشد. بعد منم فکر میکردم زندس هی مینداختمش تو آب،باز هی میدیدم میره ته آب و تکون نمیخوره... دیگه چند بار این اتفاق افتاد بعد یه لحظه فک کردم ماهیه من و اشکول کرده... دلم و زدم به دریا و کارد و زدم تو شیکمش. ولی بعدش حالم در حد تیم ملی بد شد. نه بخاطر محتویات تو شیکمش،بلکه بخاطر بوی گند خونش.... صحنه بدی بود. ولی خیلی گوگولی بود اجزای بدنش خیلی کوچولو بودن. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول