پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون یکشنبه، ۲۳ مرداد ۱۳۹۰ (۱۸:۲۱) | |||
سوره مائده آیه 67 ------------------------------------------ آيه يَأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكَفِرِينَ -------------------------------------------- ترجمه اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولايت و جانشينى حضرت على) اعلام كن واگر چنين نكنى، رسالت الهى را نرساندهاى و (بدان كه) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و كسانى كه تحمّل شنيدن اين پيام مهم را ندارند) حفظ مىكند. همانا خداوند گروه كافران را هدايت نمىكند. --------------------------------------------- نکته ها اين آيه به دلايلى كه خواهد آمد مربوط به جانشينى حضرت علىعليه السلام و نصب او به ولايت در غدير خم به هنگام برگشت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله از سفر حج در سال دهم هجرى است. جالب اينكه اين آيه در ميان دو آيهاى قرار گرفته كه مربوط به اقامه كتاب آسمانى است و شايد اشاره به اين باشد كه ميان رهبر معصوم و اقامهى كتاب آسمانى، پيوند محكمى برقرار است. آرى، امام است كه مىتواند كتاب آسمانى را به پا دارد و اين كتاب خداست كه مىتواند امام واقعى را معرّفى كند. همهى مفسّران شيعه به اتكاى روايات اهل بيت عليهم السلام و نيز بعضى از مفسّران اهلسنت به عنوان يكى از مصاديق، آيه را مربوط به نصب حضرت علىعليه السلام در غدير خم به ولايت و امامت دانستهاند. [144] جالب آنكه صاحب تفسير المنار از مسند احمد و ترمذى و نسائى و ابن ماجه، حديثِ «مَن كنتُ مولاه فعلىّ مولاه» را با سند صحيح و موثّق بيان كرده است و سپس با دو جمله به خيال خود در آن تشكيك نموده است: اوّل اينكه مراد از ولايت، دوستى است. (غافل از آنكه دوستى نياز به بيعت گرفتن و تبريك گفتن و آن همه تشريفات در غدير خم نداشت) دوّم آنكه اگر حضرت علىعليه السلام امام و رهبر بعد از رسول اكرمصلى الله عليه وآله بود، چرا فرياد نزد و ماجراى نصب خود را در غدير نگفت؟! (غافل از آنكه در سراسر نهجالبلاغه و كلمات حضرت علىعليه السلام نالهها و فريادها مطرح است، ولى صاحب المنار گويا آن نالهها و فريادها را نشنيده است. [145] در تمام قرآن تنها در اين آيه است كه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله نسبت به كتمان پيام، تهديد شده كه اگر نگويى، تمام آنچه را كه در 23 سال رسالت گفتهاى هدر مىرود. پس بايد ديد چه پيام مهمى است كه اين گونه بيان مىشود؟ پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به حضرت علىعليه السلام فرمود: «لو لمابلغ ما اُمرت به من ولايتك لحبط عملى» اگر آنچه درباره ولايت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو مىشود. [146] در اين آيه چند نكته است كه جهتگيرى محتوايى آن را روشن مىكند: 1- سوره مائده، در اواخر عمر شريف پيامبر نازل شده است. 2- در اين آيه، بجاى «يا أيّها النّبى»، تعبير «يا أيّها الرّسول» آمده است، كه نشانهى يك رسالت مهم است. 3- به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده كه نشانهى ابلاغ قطعى ورسمى ومهم است. 4- پيامبر نسبت به نرساندن يك پيام مهم تهديد شده كه اگر نگويد، همهى زحماتش به هدر مىرود. 5 - رسول خداصلى الله عليه وآله از عواقب كارى هراس دارد كه خداوند او را دلدارى مىدهد كه ما تو را از شر مردم نگه مىداريم. 6- پيامبر، از جان خود نمىترسد. زيرا در روزگار تنهايى كه با بتها مبارزه مىكرد و در جنگها كه با مشركين درگيرى نظامى داشت، از خطرها نمىترسيد. (در حالى كه سنگباران مىشد، و يارانش شكنجه مىشدند، حالا در اواخر عمر و در ميان اين همه يار بترسد؟!) 7- در آيه، پيامى است كه به لحاظ اهميّت، با همه پيامهاى دوران نبوّت و رسالت، برابر است كه اگر اين پيام به مردم نرسد، گويا همهى پيامها محو مىشود. 8 - محتواى پيام، بايد مسألهاى اساسى باشد، وگرنه در مسائل جزئى و فردى، اين همه تهديد و دلدارى لازم نيست. 9- پيام آيه، مربوط به توحيد و نبوّت و معاد نيست، چون اين اصول، در روزهاى اوّل بعثت در مكّه بيان شده و نيازى به اين همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد. 10- پيام آيه، مربوط به نماز، روزه، حج، زكات، خمس وجهاد هم نيست، چون اينها در طول 23 سال دعوت پيامبر بيان شده و مردم نيز به آن عمل كردهاند و هراسى در كار نبوده است. پس، محتواى اين پيام مهم كه در اواخر عمر شريف پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده چيست؟ روايات بسيارى از شيعه و سنّى، ما را از تحيّر نجات داده و راه را نشان مىدهد. روايات مىگويد: آيه مربوط به هجدهم ذيحجه سال دهمهجرى در سفر حجةالوداع پيامبر اسلام است، كه آن حضرت در بازگشت به سوى مدينه، در مكانى به نام «غدير خم» به امر الهى فرمان توقّف داد و همه در اين منطقه جمع شدند. مكانى كه هم آب و درخت داشت و در گرماى حجاز، كارساز بود و هم محلّ جداشدن كاروانهاى زائران مكّه بود و اهل يمن، عراق، شام، مدينه و حبشه از هم جدا مىشدند. در آنجا، پيامبر خدا در ميان انبوه ياران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبهاى طولانى خواند. ابتداى خطبه، توحيد، نبوّت و معاد بود كه تازگى نداشت. سخن تازه از آنجا بود كه پيامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جويا شد. همه نسبت به كرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار كردند. وقتى مطمئن شد كه صدايش به همهى مردم، در چهار طرف مىرسد، پيام مهم خود را نسبت به آينده بيان كرد. و فرمود: «من كنت مولاه فعلىّ مولاه» هر كه من مولاى اويم، اين علىّ مولاى اوست و بدين وسيله جانشينى حضرت علىعليه السلام را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت. امّا پس از وفاتش، وقتى حضرت زهراعليها السلام به در خانههاى مردم مىرفت و مىگفت: مگر نبوديد و نشنيديد كه رسول خدا در غدير خم چه فرمود؟ مىگفتند: ما در غدير خم، در فاصله دورى بوديم و صداى پيامبر را نمىشنيديم!! اللّه اكبر از كتمان، از ترس، از بىوفايى و از دروغ گفتن به دختر پيامبر خدا. آرى، مردم با دو شاهد، حقّ خود را مىگيرند، ولى حضرت على عليه السلام با وجود دهها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگيرد. امان از حبّ دنيا، حسادت و كينههاى بدر و خيبر و حنين كه نسبت به حضرت علىّ عليه السلام در دل داشتند. امام باقرعليه السلام فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزّكاة و الصوم و الحج و الولاية و لم يناد بشىء كما نودى بالولاية فاخذ النّاس باربع و تركوا هذه»، اسلام بر پنج چيز استوار است: بر نماز، زكات، روزه، زكات و ولايت اهلبيت و چيزى به اندازهى ولايت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذيرفتند و ولايت را ترك كردند! [147] امام رضاعليه السلام فرمود: بعد از نزول اين آيه كه خداوند ضامن حفظ رسول اكرمصلى الله عليه وآله شد، «واللَّه يعصمك من النّاس» پيامبر هر نوع تقيّه را از خود دور كرد. [148] ______________________________ 144) تفاسير كبير فخررازى و المنار. 145) اين سطرها را در شب شهادت حضرت علىعليه السلام، نيمه شب 21 ماه رمضان 1380 نوشتم. 146) تفسير نورالثقلين وامالى صدوق،ص400. 147) كافى، ج2، ص18. 148) تفسير نورالثقلين و عيون اخبارالرضا، ج2، ص130. ------------------------------------------------ پيام ها 1- نوع خطاب، بايد با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پيام رسانى است، خطاب هم «يا أيّها الرّسول» است. 2- انتخاب رهبر اسلامى (امام معصوم) بايد از سوى خداوند باشد. «بلّغ ما انزل اليك من ربّك» 3- گاهى ابلاغ پيام الهى بايد در حضور مردم و مراسم عمومى و با بيعت گرفتن باشد، ابلاغ ولايت با سخن كافى نيست، بلكه بايد با عمل باشد. «و ان لمتفعل» به جاى «ان لم تبلغ» 4- احكام و پيامهاى الهى، همه در يك سطح نيست. گاهى كتمان يك حقيقت، با كتمان تمام حقايق برابر است. «و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته» 5 - اگر رهبرى صحيح نباشد، مكتب نابود و امّت گمراه مىشود. «فمابلّغتَ رسالته» 6- ركن اصلى اسلام، امامت و حكومت است. «وان لمتفعل فما بلّغتَ رسالته» 7- انكار ولايت، نوعى كفر است. «انّ اللّه لايهدى القوم الكافرين» 8 - عنصر زمان و مكان، دو اصل مهم در تبليغ است. (با توجّه به اينكه اين آيه در هجدهم ذىالحجّه و در محل جدا شدن كاروانهاى حج نازل شد) |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول