پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: کاف. میم سهشنبه، ۱ شهریور ۱۳۹۰ (۱۴:۱۶) | |||
ادامه.. مروان گفت : از براى تو چنين صلاح مى دانم كه با يزيد بيعت نمايى كه از براى دين و دنياى تو بهتر خواهد بود!؟ امام حسين صلّى اللّه عليه و آله فرمود: ((إِنّا للّهِِ..)) و در اين صورت ، بايد با اسلام ، سلام و وداع نمود كه از دست ما خواهد رفت ؛ زمانى كه اُمّت مبتلا به ((راعى )) و ((اميرى )) چون يزيد شوند. به درستى كه شنيدم از جدّ بزرگوار خود رسول مجيد صلّى اللّه عليه و آله كه فرمود: ((خلافت حرام است بر آل ابوسفيان )). سخن در ميان آن حضرت عليه السّلام و مروان پليد به طول انجاميد تا آنكه مروان خشمناك گشت و رفت . چنين گويد سيّد بزرگوار على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاوس - عليه الرحمة - كه مؤ لف اين كتاب ((لهوف )) است - آنچه به تحقيق نزد ما پيوسته ، آن است كه حضرت سيّد الشهدا عليه السّلام عالم بود به سرانجام كار خود و دانا بوده است كه به درجه شهادت خواهد رسيد و تكليف آن جناب همان بوده كه تكيه و اعتمادش بر شهادت بود و جماعتى از راويان اخبار مرا خبر دادند كه نامهاى ايشان را در كتاب ((غياث سلطان الورى لسكّان الثرى )) مذكور داشته ام و سندهاى ايشان به شيخ جليل ابى جعفر محمد بن بابويه قمّى - اءَعْلَى اللّهُ مَقامَهُ - مى رسيد به موجب آنچه كه در كتاب ((امالى )) خود ذكر نموده و سند به مفضّل بن عمر و او از حضرت امام بحق ناطق جعفربن محمد الصادق عليه السّلام مى رسد كه حضرت امام حسين عليه السّلام در يكى از روزها به خدمت برادر بزرگوار خود امام حسن عليه السّلام رسيد، چون چشم امام حسن عليه السّلام به برادر خود افتاد گريه نمود! امام حسين عليه السّلام عرض نمود: سبب گريه شما چيست ؟ امام حسن عليه السّلام فرمود: گريه مى كنم از جهت آنچه كه بر سر تو مى آيد! سپس فرمود كه شهادت من به آن زهرى است كه به سوى من مى آورند و به پنهانى به من مى خورانند و من به آن زهر كشته مى شوم و لكن هيچ روزى به مانند روز تو نخواهد بود، اى اباعبداللّه ؛ براى اينكه سى هزار كس دور تو را خواهد گرفت كه همه ادّعا مى كنند از اُمّت جدّ ما صلّى اللّه عليه و آله هستند و خود را مسلمان و معتقد به اسلام مى دانند، پس اجتماع مى كنند بر كشتن و ريختن خون تو و ضايع ساختن حرمت تو و اسير نمودن ذُريّه و زنان و دختران تو و تاراج كردن بُنَه بارگاه تو و چون چنين شود، خداىمتعال بر بنى اُميّه ، لعنت دائم فرو فرستد و آسمان خون با خاكستر خواهد باريد و همه چيز بر مظلوميت تو گريه مى كند حتى حيوانات وحشى صحرا و ماهيان دريا! خبر داد مرا جماعتى از راويان كه در سابق به اسم بعضى از آنها اشاره نمودم و سندهاى ايشان به عمر نسّابه - رضوان اللّه عليه - كه در كتاب ((شافى )) خودش - كه در علم نَسَب است - ذكر نموده و سند آن را به جدّ خود محمد بن عُمَر مى رساند. محمد گويد: شنيدم از پدر خود عمر بن على بن ابى طالب عليه السّلام كه اين حديث را از براى دايى هاى من از آل عقيل ، نقل مى نمود و گفت : چون برادر من امام حسين عليه السّلام از بيعت با يزيد پليد، امتناع نمود من در مدينه طيّبه به منزل او رفتم و او را تنها يافتم ، گفتم : فداى تو گردم ، اى ابا عبداللّه ! برادرت امام حسن عليه السّلام به من خبر داده حديثى را كه از پدر بزرگوار خود شنيده بود. چون سخن را به اينجا رسانيدم گريه بر من پيشى گرفت و نگذاشت كه سخن را تمام كنم و صداى من به گريه بلند گرديد پس آن جناب مرا در آغوش كشيد و فرمود كه آيا برادر من به تو چنين خبر داده كه من كشته خواهم شد؟ گفتم : چنين امرى بر تو مبادا. پس فرمود: تو را به حق پدرت سوگند مى دهم كه آيا برادرم به تو خبر داده از كشته شدن من ؟ گفتم : چنين است . اى كاش كه دست خود را مى دادى و با اين گروه بيعت مى نمودى ؟ فرمود: خبر داد پدرم كه رسول خدا به او خبر داده كه او و من كشته خواهيم شد، قبر من نزديك قبر پدرم خواهد بود، آيا تو چنين مى پندارى كه آنچه تو از آن مطلّع هستى ، من از آنها بى خبرم ؟! به خدا سوگند! هرگز خوارى و ذلّت از براى خود نخواهم پسنديد. البته مادرم فاطمه زهرا در روز قيامت پدرش رسول خدا را ديدار خواهد نمود و شكايت خواهد كرد از ظلم و ستمى كه ذُريّه او از اين امت ديدند. داخل بهشت نشود هر كسى كه فاطمه را در حق ذرّيه او، اذيّت نموده باشد. سيّد ابن طاوس چنين گويد كه شايد بعضى كسانى كه راهنمايى نشده اند به سوى معرفت داشتن به اينكه شرافت سعادت به شهادت است ، چنين اعتقاد دارند كه به مانند چنين حالى از شهادت نمى توان خداى متعال را عبادت نمود، آيا چنين كس نشنيده كه خداى متعال در قرآن راست گفتار ذكر نموده كه تكليف فرموده گروهى از امتهاى سابق را كه نفس خود را به قتل رسانند آنجا كه فرموده : ((فَتُوبُوا...))(11) پس توبه كنيد! و به سوى خالق خود باز گرديد و خود را به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است . و شايد چنين گمان دارد كه در آنجايى كه خداى متعال ذكر فرموده : ((وَلا تُلْقُوا...))(12) خود را به دست خود، به هلاكت نيفكنيد. آن ((تهلكه )) كه از آن نهى فرموده ، كشته شدن باشد و حال آنكه چنين نيست ، بلكه تعبّد به شهادت يافتن از اَبْلَغِ درجات سعادت است . و به تحقيق ذكر نموده صاحب كتاب ((مقتل )) آن روايات آن از امام جعفر صادق عليه السّلام است كه از ((اَسْلَم )) چنين روايت گرديده در تفسير اين آيه شريفه ((لا تُلْقُوا...)) كه ((اَسْلَم )) گفت : در يكى غزوات به جهاد رفتيم ، در نهاوند يا بلد ديگر؛ و ما مسلمانان و دشمنان دو صف بسته بوديم چنان صفها كه مانند آن را در طول و عرض نديده ام ، كُفّار روم پشت به حصار شهر خود داده بودند يعنى پشت ايشان محكم بود؛ پس مردى از ميان صف مسلمين بر صف دشمن حمله نمود، مردم گفتند: ((لا إِلهَ...))، اين مرد خود را به مهلكه انداخت . ابوايوب انصارى رحمه اللّه كه در آن معركه حاضر بود به جماعت مسلمانان ، گفت كه شما اين آيه را چنين تاءويل ننمائيد كه اين مرد كه طالب شهادت شده بر دشمن حمله نموده ، خود را در ((تهلكه )) انداخته است ، چنين نيست كه شما را گمان است ؛ بلكه اين آيه شريفه در شاءن ما نازل گرديد كه چون ما مشغول بوديم به يارى نمودن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و عيال و اموال خويش را وا گذارديم و ترك نموديم كه در نزد آنها بمانيم و آنچه را كه فاسد گرديده اصلاح آن نمائيم . سپس رفته رفته به واسطه آنكه از آنها غفلت نموديم ضايع گرديدند و از اين جهت ، خداوند تعالى اين آيه را نازل فرمود از جهت آنچه كه در خواطر مُخَمّر داشتيم و خيال نموديم كه از يارى پيغمبر دست برداريم و به اصلاح خود بكوشيم . معنى آيه اين است كه : اگر شما ترك يارى رسول خدا نموديد و در خانه هاى خود اقامت كرديد چنان است كه خود را به دست خويش در مهلكه انداخته باشيد و خداى تعالى بر شما خشم خواهد گرفت و به اين واسطه هلاك خواهيد گرديد. پس اين آيه شريفه ردّى بود بر ما از آنچه گفته بوديم و بر آن عزم نموده بوديم كه در خانه ها اقامت گزينيم و ترغيبى مؤ كّد بود بر آنكه ما مسلمانان با كفار جنگ بنماييم و نازل نگرديده بر آن كس كه بر دشمن حمله آوَرَد و اصحاب خود را نيز ترغيب كند تا مانند او جهاد كنند و فيض شهادت را در راه خدا به اميد اجر و ثواب طلبد. سيّد ابن طاوس مى گويد: اين مطلب را در خطبه همين كتاب خود سابقا ذكر نمودم و بعد از اين هم ذكر خواهد شد آنچه پرده از روى اين اسباب بردارد. ادامه دارد.. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول