پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون دوشنبه، ۹ آبان ۱۳۹۰ (۱۰:۵۳) | |||
سوره یوسف آیه 13 ---------------------------------------------- آيه قَالَ إِنِّى لَيَحْزُنُنِى أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَ أَنْتُمْ عَنْهُ غَفِلُونَ ----------------------------------------------- ترجمه (يعقوب) گفت: همانا اينكه او را ببريد حتماً مرا غمگين مىسازد و از اين مىترسم كه گرگ او را بخورد و شما از او غافل باشيد. ---------------------------------------------- پيام ها 1- فراق و جدائى حتّى براى انبيا حزن آور است. «ليحزننى»* 2- امتحان الهى از همان ناحيهاى است كه افراد روى آن حساسيّت دارند. (يعقوب نسبت به يوسف حسّاس بود و فراق يوسف، وسيله آزمايش او شد) «ليحزننى... أخاف»* 3- پردهدرى نكنيد. «اخاف ان ياكله الذئب» (پدر از حسادت فرزندان آگاه بود و به همين دليل به يوسف فرمود: خوابى را كه ديدهاى براى برادرانت بازگو مكن. ولى در اينجا حسادت آنان را مطرح نمىكند، بلكه خطر گرگ و غفلت آنان از يوسف را بهانه مىآورد.) 4- به فرزند خود، استقلال بدهيد. (عشق پدرى به فرزند و دفاع از او در برابر احتمال خطر، دو اصل است، ولى استقلال فرزند نيز اصل ديگرى است. يعقوب، يوسف را به همراه ساير برادران فرستاد. زيرا نوجوان بايد كمكم استقلال پيدا كرده و از پدر جدا شود، براى خود دوست انتخاب كند، فكر كند و روى پاى خود بايستد، هر چند به قيمت تحمّل مشكلات و اندوه باشد.) 5 - حساسيّتها را در نزد هر كس بازگو نكنيم و گرنه ممكن است عليه خود انسان مورد استفاده قرار گيرد. «أخاف أن يأكله الذئب»* 6- غفلت موجب ضربه و آسيب پذيرى مىگردد. «يأكله الذئب و انتم عنه غافلون»* |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول