پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | |||
---|---|---|---|
نویسنده: مجنون چهارشنبه، ۲۵ آبان ۱۳۹۰ (۹:۳۴) | |||
سوره یوسف آیه 100 ----------------------------------------------- آيه وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّداً و قَالَ يَأَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُءَيَىَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّى حَقّاً وَ قَدْ أَحْسَنَ بِى إِذْ أَخْرَجَنِى مِنَ السِّجْنِ وَ جَآءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِّن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَنُ بَيْنِى وَ بَيْنَ إِخْوَتِى إِنَّ رَبِّى لَطِيفٌ لِّمَا يَشَآءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ----------------------------------------------- ترجمه و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد ولى همه آنان پيش او افتادند و سجده كردند. و (يوسف) گفت: اى پدر اين است تعبير خواب پيشين من، به يقين، پروردگارم آنرا تحقق بخشيد و به راستى كه به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را بر هم زد از بيابان (كنعان به مصر) آورد. همانا پروردگار من در آنچه بخواهد صاحب لطف است. براستى او داناى حكيم است. ------------------------------------------------ نکته ها «عرش» به تختى مىگويند كه سلطان روى آن مىنشيند. «خَروّا» به زمين افتادن، «بَدْو» به باديه و صحرا و «نزغ» به ورود در كارى به قصد فساد معنا شده است. «لطيف» از اسمهاى خداوند است، يعنى قدرت او در لابلاى كارهاى پيچيده نيز نفوذ مىكند. و تناسب آن با اين آيه در اين است كه در زندگى يوسف گرههاى كورى بود كه فقط قدرت خداوند در آنها نفوذ كرده و آنها را باز نمود. يوسف مثل كعبه شد و پدر و مادر وبرادران رو به او، به عنوان كرامت او، براى خدا سجده كردند. «خرّوا له سجداً» و اگر اين سجده براى غير خدا و شرك بود، يعقوب و يوسف كه دو پيامبر خدايند شاهد چنين منكرى نمىشدند. شايد هم اين سجده، نشانهى تواضع بوده، نه پرستش كه در اين صورت سجده بر يوسف بوده و اشكالى نداشته است. ---------------------------------------------- پيام ها 1- در هر مقامى هستيد والدين خود را بر خود برتر بدانيد. «رفع ابويه» آنكه رنج بيشتر داشته بايد عزيزتر باشد. 2- انبيا هم بر تخت حكومت نشستهاند. «على العرش» 3- احترام به حاكمان برحقّ وتواضع در برابر آنان لازم است. «خرّوا له سجداً» 4- سجدهى پدر و برادران بر يوسف، خواب او را تعبير كرد. «رأيتهم لى ساجدين - خرّوا له سجّداً» 5 - خداوند حكيم است. گاهى اجابت دعايى يا تعبير خوابى را بعد از ساليان طولانى واقع مىگرداند. «هذا تأويل رؤياى من قبل» 6- به واقعيّت رساندن طرحها، كار خداوند است. «قد جعلها ربّى حقّاً» آرى يوسف از پايدارى و صبر خود سخنى نمىگويد و همه را كار خدا مىداند. 7- خواب اولياى خدا، حقّ است. «جعلها ربّى حقّاً» 8 - در برخورد با واسطهها و ابزار و وسايل، هميشه خدا را اصل و ناظر بدانيم. با آنكه در زندگى يوسف اسباب و عللى دست به هم دادند كه او به اين مقام رسيد، ولى باز مىفرمايد: «قد احسن بى» 9- در هنگام برخورد با يكديگر، از تلخىهاى گذشته چيزى نگوييد. «احسن بى اذ اخرجنى من السجن» اولين سخن يوسف با پدر شكر خدا بود، نه نقل تلخىها. 10- با فتوت باشيم و دل مهمان را نيازاريم. (در آيه شريفه، يوسف عليه السلام بيرون آمدن از زندان را مطرح مىكند، امّا از بيرون آمدن از چاه سخن نمىگويد مبادا كه برادران شرمنده شوند.) «اذ اخرجنى من السجن» 11- جوانمرد و با فتوت باشيم نه اهل عقده و انتقام. يوسف مىگويد: «نزغ الشيطان» شيطان وسوسه كرد وگرنه برادرانم بد نيستند. 12- اولياى الهى، ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحيد و ربوبيّت مىدانند. «ربّ السّجن احب» آيات قبل و «احسن بى ربّى اذ اخرجنى من السجن» 13- پايان سختىها، گشايش است. «اخرجنى من السّجن» 14- باديهنشينى، ضرورت است نه ارزش. «قد احسن بى ربّى اذ... جاء بكم من البدو» 15- زندگى والدين در كنار فرزند، يك لطف الهى است. «احسنبى ربّى... جاء بكم» 16- در زمان حضرت يوسف، مصر داراى تمدّن شهرنشينى؛ ولى كنعان سرزمينى عشايرى بوده است. «جاء بكم من البدو»* 17- براى پيشرفت و زندگى بهتر، بايد سفر كرد. «جاء بكم من البدو»* 18- مخلَص همه چيز را از خدا مىبيند و از حوادث گله نمىكند. (در اين آيه كلمات «جعلها ربّى، احسن بى، اخرجنى و جاء بكم»، سخن از الطاف الهى است)* 19- برادران و اعضاى يك خانواده، بايد بدانند شيطان به دنبال اختلاف ميان آنهاست. «من بعد أن نزغ الشيطان بينى و بين اخوتى» 20- خود را برتر ندانيد. «بينى وبين اخوتى» يوسف نگفت شيطان آنان را فريب داد، مىگويد شيطان بين من و آنهارا... يعنى خود را نيز در يك سمت قرار مىدهد. 21- همان گونه كه حضرت يعقوب در كودكى و اوّل داستان به يوسف گفت: «اِنّ الشيطان للانسان عدو مبين» يوسف نيز در پايان مىگويد: «مِن بعد ان نَزغ الشَّيطان بَينى و بين اخوَتى».* 22- كارهاى خداوند، همراه با رفق، مدارا و لطف است. «انّ ربّى لطيف» 23- همه حوادث تلخ وشيرين براساس علم وحكمت الهى صورت مىگيرد. «العليم الحكيم» 24- بعد از بخشيدن، كسى را شرمنده نكنيد. چون يوسف برادران را بخشيده بود، در نقل ماجرا نام چاه را نبرد تا شرمنده نشوند. 25- حضرت يعقوب در آغاز داستان به يوسف گفت: «انّ ربّك عليم حكيم» (آيه 6) و در پايان نيز يوسفعليه السلام گفت: «انه هو العليم الحكيم» كه قابل توجّه است.* |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول