پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: Pentragon جمعه، ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ (۱:۵۴) | |||
آن گاه خورشید سرد شد و برکت از زمین ها رفت و سبزه ها به صحراها خشکیدند و ماهیان به دریاها خشکیدند و خاک مردگانش را زان پس به خود نپذیرفت . . . خورشید مرده بود خورشید مرده بود ، و فردا در ذهن کودکان مفهوم گنگ گمشده ای داشت آنها غرابت این لفظ کهنه را در مشق های خود با لکهٔ درشت سیاهی تصویر می نمودند . . . شاید هنوز هم در پشت چشم های له شده ، در عمق انجماد یک چیز نیم زندهٔ مغشوش بر جای مانده بود که در تلاش بی رمقش می خواست ایمان بیاورد به پاکی آواز آبها شاید ، ولی چه خالی بی پایانی خورشید مرده بود و هیچ کس نمی دانست که نام آن کبوتر غمگین کز قلب ها گریخته ، ایمانست آه ، ای صدای زندانی آیا شکوه یأس تو هرگز از هیچ سوی این شب منفور نقبی به سوی نور نخواهد زد ؟ آه ، ای صدای زندانی ای آخرین صدای صدا ها ... ایه های زمینی فروغ فرخزاد بزرگ بانوی ایران زمین |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول