در حال دیدن این عنوان: |
۶ کاربر مهمان
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد سوره بقره سوره آل عمران سوره نسا سوره مائده سوره انعام سوره اعراف سوره انفال سوره توبه سوره یونس سوره رعد سوره ابراهیم |
||
۱۶ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق(متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد آیه 1 ------------------------------- آيه بِسْمِ اللَّه الْرَّحْمَنِ الْرَّحِيمِ ------------------------------- ترجمه به نام خداوند بخشندهى مهربان ------------------------------- نکته ها در ميان اقوام و ملل مختلف، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقهى آنهاست، شروع مىكنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان بر اساس اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مىكنند. گاهى به نام بتها وطاغوتها وگاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا، كار را شروع مىكنند. چنانكه در جنگ خندق، اوّلين كلنگ را رسول خداصلى الله عليه وآله بر زمين زد.(7) «بسماللَّه الرّحمن الرّحيم» سر آغاز كتاب الهى است. «بسماللَّه» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز تمام كتابهاى آسمانى بوده است. در سر لوحهى كار و عمل همهى انبيا «بسماللَّه» قرار داشت. وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح عليه السلام به ياران خود گفت: سوار شويد كه «بسماللَّه مجراها و مرساها»(8) يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست. حضرت سليمانعليه السلام نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جملهى «بسماللَّه الرّحمن الرّحيم»(9) آغاز نمود. حضرت على عليه السلام فرمود: «بسماللَّه»، مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است. همچنين آن حضرت به شخصى كه جملهى «بسماللَّه» را مىنوشت، فرمود: «جَوِّدها» آنرا نيكو بنويس.(10) بر زبان آوردن «بسماللَّه» در شروع هر كارى سفارش شده است؛ در خوردن و خوابيدن ونوشتن، سوارشدن بر مركب ومسافرت وبسيارى كارهاى ديگر. حتّى اگر حيوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است كه خوراك انسانهاى هدفدار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد. در حديث مىخوانيم: «بسماللَّه» را فراموش نكن، حتّى در نوشتن يك بيت شعر. و رواياتى در پاداش كسى كه اوّلين بار «بسماللَّه» را به كودك ياد بدهد، وارد شده است.(11) سؤال: چرا در شروع هر كارى «بسماللَّه» سفارش شده است؟ پاسخ: «بسماللَّه» آرم ونشانهى مسلمانى است وبايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد. همان گونه كه محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى. مثلاً يك كارخانه چينى سازى، علامت خود را روى تمام ظروف مىزند، خواه ظرفهاى بزرگ باشد يا ظرفهاى كوچك. يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهاى آن كشور است و هم بر فراز كشتىهاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان. سؤال: آيا «بسماللَّه الرّحمن الرّحيم» آيهاى مستقل است؟ پاسخ: به اعتقاد اهلبيت رسول اللّهعليهم السلام كه صد سال سابقه بر ساير رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است، آيه «بسماللَّه الرّحمن الرّحيم» آيهاى مستقل و جزء قرآن است. فخر رازى در تفسير خويش شانزده دليل آورده كه «بسماللَّه» جزء سوره است. آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد. در مسند احمد نيز «بسماللَّه» جزء سوره شمرده شده است.(12) برخى از افراد كه بسماللَّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كردهاند، مورد اعتراض واقع شدهاند. در مستدرك حاكم آمده است: روزى معاويه در نماز «بسماللَّه» نگفت، مردم به او اعتراض كردند كه «أسرقت أم نَيستَ»، آيه را دزديدى يا فراموش كردى؟!(13) امامان معصومعليهم السلام اصرار داشتند كه در نماز، بسماللَّه را بلند بگويند. امام باقرعليه السلام در مورد كسانى كه «بسماللَّه» را در نماز نمىخواندند و يا جزء سوره نمىشمردند، مىفرمود: «سَرقوا اكرم آية»(14) بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند. در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است: چرا بعضى «بسماللَّه» را جزء سوره قرار ندادهاند!(15) شهيد مطهّرىقدس سره در تفسير سوره حمد، ابن عباس، عاصم، كسايى، ابنعمر، ابنزبير، عطاء، ابنطاووس، فخررازى وسيوطى را از جمله كسانى معرّفى مىكند كه بسم اللَّه را جزء سوره مىدانستند. در تفسير قرطبى از امام صادقعليه السلام نقل شده است: «بسماللَّه» تاج سورههاست. تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه) «بسماللَّه» نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السلام به خاطر آن است كه «بسماللَّه» كلمه امان و رحمت است، واعلام برائت از كفّار و مشركان، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نيست.(16) سيماى «بسم اللّه» 1. «بسماللَّه» نشانگر رنگ وصبغهى الهى وبيانگر جهتگيرى توحيدى ماست.(17) 2. «بسماللَّه» رمز توحيد است وذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا بانام ديگران، نشانهى شرك. نه در كنار نام خدا، نام ديگرى را ببريم ونه به جاى نام او.(18) 3. «بسماللَّه» رمز بقا ودوام است. زيرا هرچه رنگ خدايى نداشته باشد، فانى است.(19) 4. «بسماللَّه» رمز عشق به خدا وتوكّل به اوست. به كسىكه رحمان و رحيم است عشق مىورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مىكنيم، كه بردن نام او سبب جلب رحمت است. 5. «بسماللَّه» رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است. 6. «بسماللَّه» گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است. 7. «بسماللَّه» مايه فرار شيطان است. كسى كه خدا را همراه داشت، شيطان در او مؤثّر نمىافتد. 8. «بسماللَّه» عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست. 9. «بسماللَّه» ذكر خداست، يعنى خدايا! من تو را فراموش نكردهام. 10. «بسماللَّه» بيانگر انگيزه ماست، يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم، نه طاغوتها ونه جلوهها و نه هوسها. 11. امام رضاعليه السلام فرمود: «بسماللَّه» به اسم اعظم الهى، از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است.(20) __________________________ 7) بحار، ج20 ص 218. 8) هود، 41. 9) نمل، 30. 10) كنزالعمّال، ح 29558. 11) تفسيربرهان، ج1، ص43. 12) مسند احمد، ج3، ص 177 و ج4، ص 85. 13) مستدرك، ج3، ص233. 14) بحار، ج 85، ص 20. 15) سنن بيهقى، ج2، ص50. 16) تفسير مجمعالبيان و فخررازى. 17) امام رضاعليه السلام مىفرمايد: بسماللَّه يعنى نشان بندگى خدا را بر خود مىنهم. تفسير نورالثقلين. 18) نه فقط ذات او، بلكه نام او نيز از هر شريكى منزّه است؛ «سبّح اسم ربّك الاعلى» حتّى شروع كردن كار به نام خدا و محمدصلى الله عليه وآله ممنوع است. اثباتالهداة، ج7، ص482. 19) كلّ شىء هالك الاّ وجهه» قصص، 88. 20) تفسير راهنما. -------------------------------- پيام ها 1- «بسماللَّهالرّحمنالرّحيم» در آغاز سوره، رمز آن است كه مطالب سوره، از مبدأ حقّ و مظهر رحمت نازل شده است. 2- «بسماللَّهالرّحمنالرّحيم» در آغاز كتاب آسمانى، يعنى هدايت تنها با استعانت از او محقّق مىشود.(21) 3- «بسماللَّه» كلامى كه سخن خداوند با مردم و سخن مردم با خدا، با آن شروع مىشود. 4- رحمت الهى همچون ذات او ابدى و هميشگى است. «اللَّه الرّحمن الرّحيم» 5 - بيان رحمت الهى در قالبهاى گوناگون، نشانهى اصرار بر رحمت است. (هم قالب «رحمن»، هم قالب «رحيم») «الرّحمن الرّحيم» 6- شايد آوردن كلمه رحمان و رحيم در آغاز كتاب، نشانه اين باشد كه قرآن جلوهاى از رحمت الهى است، همان گونه كه اصل آفرينش و بعثت جلوه لطف ورحمت اوست. «الرّحمن الرّحيم» _________________________ 21) شايد معناى اينكه مىگويند: تمام قرآن در سوره حمد، و تمام سوره حمد در بسماللَّه، و تمام بسماللَّه در حرف (باء) خلاصه مىشود، اين باشد كه آفرينش هستى و هدايت آن، همه با استمداد از اوست. چنانكه رسالت پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله نيز با نام او آغاز گرديد. «اقرأ باسم ربّك» --------------------------------- توضيحات سيماى سوره حمد سورهى حمد كه نام ديگرش «فاتحة الكتاب» است، هفت آيه دارد(1) وتنها سورهاى است كه بر هر مسلمانى واجب است روزانه ده بار آن را در نمازهاى شبانه روزى بخواند و در صورت ترك عمدى نماز او باطل است. «لاصلاة الاّ بفاتحة الكتاب»(2) بنا به روايت جابربن عبداللّه انصارى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله: اين سوره بهترين سورههاى قرآن است. و به نقل ابن عباس؛ سورهى حمد اساس قرآن است. در حديث نيز آمده است: اگر هفتاد مرتبه اين سوره را بر مرده خوانديد و زنده شد، تعجّب نكنيد.(3) از نامگذارى اين سوره به «فاتحة الكتاب» توسط پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله،(4) معلوم مىشود كه تمام آيات قرآن در زمان رسول خداصلى الله عليه وآله جمع آورى شده و به صورت كتاب در آمده است و به امر ايشان اين سوره در آغاز و شروع كتاب (قرآن) قرار گرفته است. همچنين در حديث ثقلين مىخوانيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «انّى تارك فيكم الثقلَين كتاب اللَّه و عترتى»(5) من دو چيز گرانبها در ميان شما مىگذارم، كتاب خدا و خاندانم. از اين حديث نيز معلوم مىشود كه آيات الهى در زمان پيامبرصلى الله عليه وآله به صورت «كتاب اللّه» جمع آورى شده و به همين نام در ميان مسلمانان معروف و مشهور بوده است. آيات سورهى مباركه فاتحه، اشاراتى در بارهى خداوند و صفات او، مسأله معاد، شناخت و درخواست رهروى در راه حقّ و قبول حاكميت و ربوبيّت خداوند دارد. همچنين به ادامهى راه اولياى خدا، ابراز علاقه واز گمراهان و غضبشدگان اعلام بيزارى و انزجار شده است. سورهى حمد - همانند خود قرآن - مايهى شفاست، هم شفاى دردهاى جسمانى و هم شفاى بيمارىهاى روحى.(6) درسهاى تربيتى سورهى حمد قبل از تفسسير سوره حمد سيمايى از درسهاى اين سوره را ترسيم نموده و در صفحات بعد به شرح آن مىپردازيم؛ 1- انسان در تلاوت سورهى حمد با «بسماللَّه» از غير خدا قطع اميد مىكند. 2- با «ربّ العالمين» و «مالك يوم الدين» احساس مىكند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مىگذارد. 3- با كلمه «عالمين» ميان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مىكند. 4- با «الرّحمن الرّحيم» خود را در سايه لطف او مىداند. 5 - با «مالك يوم الدين» غفلتش از آينده زدوده مىشود. 6- با گفتن «ايّاك نعبد» ريا و شهرت طلبى را زايل مىكند. 7- با «ايّاك نستعين» از ابرقدرتها نمىهراسد. 8 - از «انعمت» مىفهمد كه نعمتها به دست اوست. 9- با «اهدنا» رهسپارى در راه حقّ و طريق مستقيم را درخواست مىكند. 10- در «صراط الّذين انعمت عليهم» همبستگى خود را با پيروان حقّ اعلام مىكند. 11- با «غير المغضوب عليهم» و «لا الضّالّين» بيزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مىدارد. ____________________________ 1) عدد هفت، عدد آسمانها، ايّام هفته، طواف، سعى بين صفا ومروه و پرتاب سنگ به شيطان نيز مىباشد. 2) مستدرك، ج4، ح4365. 3) بحار، ج 92، ص 257. 4) عيون اخبار الرضا، ج2، ص27. 5) بحار، ج 2، ص 100. 6) علاّمه امينىقدس سره در تفسير فاتحة الكتاب، روايات زيادى را در اين زمينه نقل نموده است. |
||
۱۶ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد آيه 2 ---------------------------------- آيه الْحَمْدُ ِللَّهِ رَبِّ الْعَلَمِين ---------------------------------- ترجمه سپاس و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است. ---------------------------------- نکته ها «ربّ» به كسى گفته مىشود كه هم مالك وصاحب چيزى است و هم در رشد و پرورش آن نقش دارد. خداوند هم صاحب حقيقى عالم است و هم مدبّر و پروردگار آن. پس همه هستى حركت تكاملى دارد و در مسيرى كه خداوند معيّن كرده، هدايت مىشود. علاوه بر سوره حمد، چهار سورهى انعام، كهف، سبأ وفاطر نيز با جمله «الحمدللّه» آغاز گرديده، ولى فقط در سوره حمد بعد از آن «ربّ العالمين» آمده است. مفهوم حمد، تركيبى از مفهوم مدح و شكر است. انسان در برابر جمال و كمال و زيبايى، زبان به ستايش و در برابر نعمت و خدمت واحسان ديگران، زبان به تشكّر مىگشايد. خداوند متعال به خاطر كمال و جمالش، شايستهى ستايش وبه خاطر احسانها و نعمتهايش، لايق شكرگزارى است. «الحمدللّه»، بهترين نوع تشكّر از خداوند است. هر كس در هرجا، با هر زبانى، هرگونه ستايشى از هر كمال و زيبايى دارد، در حقيقت سرچشمهى آن را ستايش مىكند. البتّه حمد خداوند منافاتى با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرط آنكه به امر خداوند و در خط و مسير او باشد. خداوند، پروردگار همهى آفريدههاست. «و هو ربّ كلّ شىء»(22) آنچه در آسمانها و زمين و ميان آنهاست، پروردگارشان اوست. «ربّ السّموات والارض و مابينهما»(23) حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: «من الجمادات والحيوانات»؛ او پروردگار جاندار و بىجان است. «له الخلق والامر تباركاللّه ربّ العالمين» هم آفرينش از اوست و هم ادارهى آن، و او مربى و پرورش دهندهى همه است.(24) مراد از «عالَمين» يا فقط انسانها هستند، مانند آيه 70 سوره حجر كه قوم لوط به حضرت لوط گفتند: «أوَ لم ننهك عن العالمين» آيا ما تو را از ملاقات با مردم نهى نكرديم؟ و يا مراد همهى عوالم هستى است. «عالَم» به معناى مخلوقات و «عالَمين» به معناى تمام مخلوقات نيز استعمال شده است. از اين آيه فهميده مىشود كه تمام هستى يك پروردگار دارد و آنچه در جاهليت و در ميان بعضى از ملّتها اعتقاد داشتند كه براى هر نوع از پديدهها خدايى است و آن را مدبّر و ربّ النّوع آن مىپنداشتند، باطل است. _____________________________ 22) انعام، 164. 23) شعراء، 24. 24) تفسير نورالثقلين. ------------------------------------------- پيام ها 1- همه ستايشها براى اوست. «الحمدللَّه»(25) 2- خداوند در تربيت و رشد هستى اجبارى ندارد. زيرا حمد براى كارهاى غير اجبارى است. «الحمدللَّه» 3- همه هستى زيباست و تدبير همه هستى نيكوست. زيرا حمد براى زيبايى و نيكويى است. «الحمدللَّه» 4- دليل ستايش ما، پروردگارى اوست. «الحمدللَّه ربّ العالمين» 5 - رابطهى خداوند با مخلوقات، رابطهى دائمى و تنگاتنگ است. «ربّ العالمين» (نقاش و بنّا هنر خود را عرضه مىكند و مىرود، ولى مربّى بايد هر لحظه نظارت داشته باشد.) 6- همهى هستى، تحت تربيت خداوند يكتاست. «ربّ العالمين» 7- امكان رشد و تربيت، در همهى موجودات وجود دارد. «ربّ العالمين» 8 - خداوند هم انسانها را با راهنمايى انبيا تربيت مىكند، (تربيت تشريعى) و هم جمادات ونباتات وحيوانات را رشد وپرورش مىدهد. (تربيت تكوينى) «ربّ العالمين» 9- مؤمنان در آغاز كتاب (قرآن) با نيايش به درگاه خداوند متعال، «الحمدللّه ربّ العالمين» مىگويند و در پايان كار در بهشت نيز، همان شعار را مىدهند كه «آخر دعواهم أن الحمدللّه ربّ العالمين»(26) _______________________________ 25) الف ولام در «الحمد» به معناى تمام حمد و جنس ستايش است. 26) يونس، 10. |
||
۱۷ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد آيه 3 -------------------------------------------- آيه الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ -------------------------------------------- ترجمه (خدايى كه) بخشنده و مهربان است. -------------------------------------------- نکته ها خداوند رحمت را برخود واجب كرده است، «كتب ربّكم على نفسه الرّحمة»(27) و رحمت او بر همه چيز سايه گسترده است. «و رحمتى وسعت كلّ شىء»(28) همچنين پيامبر و كتاب او مايه رحمتند، «رحمةً للعالمين»(29) آفرينش وپرورش او براساس رحمت است و اگر عقوبت نيز مىدهد از روى لطف است. بخشيدن گناهان و قبول توبهى بندگان و عيبپوشى از آنان و دادن فرصت براى جبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانى اوست. ________________________________ 27) انعام، 54. 28) اعراف، 156. 29) انبياء، 107. --------------------------------------------- پيام ها 1- تدبير وتربيت الهى، همراه محبّت و رحمت است. (در كنار كلمه «ربّ»، كلمه «رحمن» آمده است.) «ربّ العالمين الرحمن الرحيم» 2- همچنان كه تعليم نيازمند رحم و مهربانى است، «الرّحمن علّم القرآن»(30) تربيت و تزكيه نيز بايد بر اساس رحم و مهربانى باشد. «ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم» 3- رحمانيّت خداوند، دليل بر ستايش اوست. «الحمدللَّه... الرّحمن الرّحيم» ______________________________ 30) الرحمن، 1-2. |
||
۱۸ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد آیه 4 ---------------------------- آيه مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ---------------------------- ترجمه (خدايى كه) مالك روز جزاست. ---------------------------- نکته ها مالكيّت خداوند، حقيقى است و شامل احاطه و سلطنت است، ولى مالكيّتهاى اعتبارى، از سلطهى مالك خارج مىشود و تحت سلطهى واقعى او نيست. «مالك يوم الدين» با آنكه خداوند مالك حقيقى همه چيز در همه وقت است، ولى مالكيّت او در روز قيامت و معاد جلوهى ديگرى دارد؛ * در آن روز تمام واسطهها واسباب نسبت به كفار قطع مىشوند. «تقطّعت بهم الاسباب»(31) * نسبتها و خويشاوندىها نسبت به كفار از بين مىرود. «فلا انساب بينهم»(32) * براى كفار مال و ثروت و فرزندان، سودى ندارند. «لاينفع مال و لابنون»(33) * بستگان و نزديكان نيز فايدهاى نمىرسانند. «لن تنفعكم ارحامكم»(34) * نه زبان كفار، اجازه عذر تراشى دارد و نه فكر آنها، فرصت تدبير. تنها راه چاره لطف خداوند است كه صاحب اختيار آن روز است. لفظ «دين» در معانى گوناگون به كار رفته است: الف: مجموعهى قوانين آسمانى. «إنّ الدّين عنداللَّه الاسلام»(35) ب: عمل و اطاعت. «للّه الدّين الخالص»(36) ج: حساب و جزا. «مالك يوم الدّين» «يوم الدّين» در قرآن به معناى روز قيامت است كه روز كيفر و پاداش مىباشد. «يسئلون ايّان يوم الدّين»(37) مىپرسند روز قيامت چه وقت است؟ قرآن در مقام معرّفى اين روز، مىفرمايد: «ثم ما ادراك ما يوم الدّين . يوم لا تملك نفس شيئاً و الامر يومئذ للّه»(38) (اى پيامبر!) نمىدانى روز دين چه روزى است؟ روزى كه هيچ كس براى كسى كارآيى ندارد وآن روز تنها حكم و فرمان با خداست. «مالك يوم الدّين» نوعى انذار و هشدار است، ولى با قرار گرفتن در كنار آيهى «الرّحمن الرّحيم» معلوم مىشود كه بشارت و انذار بايد در كنار هم باشند. نظير آيه شريفه ديگر كه مىفرمايد: «نبّىء عبادى انّى أنا الغفور الرّحيم . و أنّ عذابى هو العذاب الاليم»(39) به بندگانم خبر ده كه من بسيار مهربان و آمرزندهام، ولى عذاب و مجازات من نيز دردناك است. همچنين در آيه ديگر خود را چنين معرّفى مىكند: «قابل التَّوب شديد العقاب»(40) خداوند پذيرندهى توبه مردمان وعقوبت كنندهى شديد گناهكاران است. در اوّلين سورهى قرآن، مالكيتَ خداوند عنوان شده است، «مالكِ يوم الدّين» و در آخرين سوره، مَلِكيت او. «ملك النّاس» ____________________________________ 31) بقره، 166. 32) مؤمنون، 101. 33) شعراء، 88. 34) ممتحنه، 3. 35) آلعمران، 19. 36) زمر، 3. 37) ذاريات، 12. 38) انفطار، 18 - 19. 39) حجر، 49 - 50. 40) غافر، 3. -------------------------------------- پيام ها 1- خداوند متعال، از جهات مختلف قابل عبادت است و ما بايد حمد و سپاس او را به جا آوريم. به خاطر كمال ذات و صفات او كه «اللّه» است، به خاطر احسان و تربيت او كه «ربّ العالمين» است و به خاطر اميد و انتظار رحم و لطف او كه «الرّحمن الرّحيم» است و به خاطر قدرت و هيبت او كه «مالك يوم الدّين» است. 2- قيامت، پرتوى از ربوبيّت اوست. «ربّ العالمين... مالك يوم الدين» 3- قيامت، جلوهاى از رحمت خداوند است. «الرّحمن الرّحيم مالك يوم الدين» |
||
۱۹ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد آیه 5 --------------------------------- آيه إِيّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ -------------------------------------- ترجمه (خدايا) تنها ترا مىپرستيم و تنها از تو يارى مىجوئيم. ------------------------------------------ نکته ها انسان بايد به حكم عقل، بندگى خداوند را بپذيرد. ما انسانها عاشق كمال هستيم و نيازمند رشد و تربيت، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همهى هستى است. اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم، او صاحب اختيار و مالك آن روز است. پس چرا به سوى ديگران برويم؟! عقل حكم مىكند كه تنها بايد او را پرستيد و از او كمك خواست. نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور ديگران. در نماز، گويا شخص نمازگزار به نمايندگى از تمام خداپرستان مىگويد: خدايا! نه فقط من كه همهى ما بنده توايم، ونه تنها من كه همهى ما محتاج و نيازمند لطف توايم. خدايا! من كسى جز تو را ندارم «ايّاك» ولى تو غير مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بندهى تو هستند. «ان كلّ من فى السموات و الارض الاّ اتى الرّحمن عبداً»(41) در آسمانها و زمين هيچ چيزى نيست مگر اين كه بنده و فرمان بردار خداوند رحمان هستند. جمله «نعبد» هم اشاره به اين دارد كه نماز به جماعت خوانده شود و هم بيانگر اين است كه مسلمانان همگى برادر و در يك خط هستند. مراحل پرواز معنوى، عبارت است از: ثنا، ارتباط و سپس دعا. بنابراين اوّل سورهى حمد ثناست، آيهى «ايّاك نعبد» ارتباط و آيات بعد، دعا مىباشد. گفتگو با محبوب واقعى شيرين است، شايد به خاطر همين كلمه «ايّاك» تكرار شد. ________________________ 41) مريم، 93. ---------------------------------------------- پيام ها 1- ابتدا بايد بندگى خدا كرد، آنگاه از او حاجت خواست. «نعبد، نستعين» 2- بندگى، تنها در برابر خداوند رواست نه ديگران. «ايّاك نعبد» 3- گر چه عبادت از ماست، ولى در عبادت كردن نيز نيازمند كمك او هستيم. «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين»(42) 4- «ايّاك نعبد و ايّاك نستعين» يعنى نه جبر است و نه تفويض. چون مىگوييم: «نعبد» پس داراى اختيار هستيم و نه مجبور. وچون مىگوييم: «نستعين» پس نياز به او داريم و امور به ما تفويض نشده است. 5 - شناخت خداوند و صفات او، مقدمّه دستيابى به توحيد و يكتاپرستى است. «ربّ العالمين، الرّحمن الرّحيم، مالك يوم الدّين، ايّاك نعبد» 6- از آداب دعا و پرستش اين است كه انسان خودرا مطرح نكند و خود را در حضور خداوند احساس كند. «ايّاك نعبد...» 7- توجّه به معاد، يكى از انگيزههاى عبادت است. «مالك يوم الدّين ايّاك نعبد» _____________________ 42) و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا اللَّه» اگر هدايت الهى نبود ما هدايت نمىيافتيم. اعراف، 43. |
||
۲۱ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد آیه 6 --------------------------------- آيه اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُستَقِيمَ -------------------------------------- ترجمه (خداوندا!) ما را به راه راست هدايت فرما. ---------------------------------------------- نکته ها در قرآن مجيد دو نوع هدايت مطرح شده است: الف: هدايت تكوينى، نظير هدايت زنبور عسل كه چگونه از شهد گلها بمكد و چگونه كندو بسازد. و يا هدايت و راهنمايى پرندگان در مهاجرتهاى زمستانى و تابستانى. آنجا كه قرآن مىفرمايد: «ربّنا الّذى اعطى كلّ شىء خلقه ثم هدى»(43) بيانگر اين نوع از هدايت است. ب: هدايت تشريعى كه همان فرستادن انبياى الهى و كتب آسمانى براى هدايت بشر است. كلمهى «صراط»(44) بيش از چهل مرتبه در قرآن آمده است. انتخاب راه و خط فكرى صحيح، نشانهى شخصيت انسان است. راههاى غير الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد كه او بايد يكى را انتخاب كند: * راه خواستهها و توقعاتهاى خود. * راه انتظارات وهوسهاى مردم. * راه وسوسههاى شيطان. * راه طاغوتها. * راه نياكان و پيشينيان. * راه خدا و اولياى خدا. انسان مؤمن، راه خداوند واولياى او را انتخاب مىكند كه بر ديگر راهها امتيازاتى دارد: الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى كه هر روز تغيير مىكنند. ب: يك راه بيشتر نيست، در حالى كه راههاى ديگر متعدّد و پراكندهاند. ج: در پيمودن آن، انسان به مسير و مقصد مطمئن است. د: در پيمودن آن، شكست و باخت وجود ندارد. راه مستقيم، راه خداست. «انّ ربّى على صراطٍ مستقيم»(45) * راه مستقيم، راه انبياست. «انّك لَمِن المرسلين على صراطٍ مستقيم»(46) * راه مستقيم، راه بندگى خداست. «و أنِ اعبدونى هذا صراط مستقيم»(47) * راه مستقيم، توكّل وتكيه بر خداست. «مَن يعتصم باللّه فقد هُدىَ الى صراط مستقيم»(48) * راه مستقيم، يكتاپرستى و تنها يارى خواستن از اوست.(49) * راه مستقيم، كتاب خداوند است.(50) * راه مستقيم، راه فطرت سالم است.(51) انسان، هم در انتخاب راه مستقيم و هم در تداوم آن بايد از خدا كمك بگيرد. مانند لامپى كه روشنى خود را هر لحظه از نيروگاه مىگيرد. «اهدنا الصّراط المستقيم» در راه مستقيم بودن، تنها خواستهاى است كه هر مسلمان، در هر نماز از خداوند طلب مىكند، حتّى رسولاللَّهصلى الله عليه وآله و ائمّه اطهارعليهم السلام از خداوند ثابت ماندن در راه مستقيم را مىخواهند. انسان بايد همواره، در هر نوع از كارهاى خويش، اعم از انتخاب شغل، دوست، رشتهى تحصيلى وهمسر، راه مستقيم را از خداوند بخواهد. زيرا چه بسا در عقايد، صحيح فكر كند، ولى در عمل دچار لغزش شود و يا بالعكس. پس هر لحظه، خواستن راه مستقيم از خدا، ضرورى است. راه مستقيم مراتب و مراحلى دارد. حتّى كسانى كه در راه حقّ هستند، مانند اولياى خداوند، لازم است براى ماندن در راه و زيادشدن نورِ هدايت، دعا كنند. «والّذين اهتدوا زادَهم هُدى»(52) راه مستقيم، همان راه ميانه و وسط است كه حضرت علىعليه السلام مىفرمايد: «اليمين و الشمال مضلّة و الطريق الوسطى هىالجادّة»(53) انحراف به چپ و راست گمراهى و راه وسط، جادهى هدايت است. راه مستقيم يعنى ميانهروى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفريط، چه در عقيده و چه در عمل. يكى در عقايد از راه خارج مىشود وديگرى در عمل و اخلاق. يكى همه كارها را به خدا نسبت مىدهد، گويا انسان هيچ نقشى در سرنوشت خويش ندارد. و ديگرى خود را همه كاره و فعّالمايشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند. يكى رهبران آسمانى را همچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىكند و ديگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد. يكى زيارت امامان معصوم و شهدا را بدعت مىداند و ديگرى حتّى به درخت و ديوار، متوسل شده و ريسمان مىبندد. يكى اقتصاد را زير بنا مىداند و ديگرى، دنيا و امورات آن را ناديده مىانگارد. در عمل نيز يكى غيرت نابجا دارد و ديگرى همسرش را بى حجاب به كوچه و بازار مىفرستد. يكى بخل مىورزد و ديگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد. يكى از خلق جدا مىشود و ديگرى حقّ را فداى خلق مىكند. اينگونه رفتار وكردارها، انحراف از مسير مستقيم هدايت است. خداوند دين پا برجا واستوار خود را، راه مستقيم معرّفى مىكند.(54) در روايات آمده است كه امامان معصومعليهم السلام مىفرمودند: راه مستقيم، ما هستيم.(55) يعنى نمونهى عينى و عملى راه مستقيم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند. آنها در دستورات خود دربارهى تمام مسائل زندگى از قبيل كار، تفريح، تحصيل، تغذيه، انفاق، انتقاد، قهر، صلح و علاقه به فرزند و ... ، نظر داده و ما را به اعتدال و ميانهروى سفارش كردهاند.(56) جالب آنكه ابليس در همين صراطِ مستقيم به كمين مىنشيند.(57) در قرآن و روايات، نمونههاى زيادى آمده كه در آنها به جنبهى اعتدال، تأكيد و از افراط و تفريط نهى شده است. به موارد ذيل توجّه كنيد: * «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا»(58) بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد. * «لا تَجعل يدك مَغلولةً الى عُنقك و لاتبسُطها كلّ البَسط»(59) در انفاق، نه دست بر گردن قفل كن - دستبسته باش - و نه چنان گشاده دستى كن كه خود محتاج شوى. * «الّذين اذا أنفقوا لميسرفوا و لميقتروا و كان بين ذلك قواماً»(60) مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلكه ميانهرو هستند. * «لا تجهر بصلاتك و لاتخافت بها وابتغ بين ذلك سبيلاً»(61) نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته، بلكه با صداى معتدل بخوان. * نسبت به والدين احسان كن؛ «و بالوالدين احساناً»(62) امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نيست. «ان جاهداك على انتشرك بى... فلاتطعهما»(63) * پيامبر هم رسالت عمومى دارد؛ «و كان رسولاً نبيّاً»(64) و هم خانواده خويش را دعوت مىكند. «و كان يأمر أهله بالصّلاة»(65) * اسلام هم نماز را سفارش مىكند كه ارتباط با خالق است؛ «اقيموا الصّلاة» و هم زكات را توصيه مىكند كه ارتباط با مردم است. «اتوا الزكاة»(66) * نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شهداء لِلّه و لو على انفسكم»(67) و نه دشمنىها شما را از عدالت دور كند. «و لا يَجرِمنّكم شَنئان قوم»(68) * مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أشداء على الكفار» و هم جاذبه دارند. «رحماء بينهم»(69) * هم ايمان و باور قلبى لازم است؛ «امنوا» و هم عمل صالح. «عملوا الصالحات»(70) * هم اشك و دعا و درخواست پيروزى از خدا لازم است؛ «ربّنا افرغ علينا صبراً»(71) و هم صبورى وپايدارى در سختىها. «عشرون صابرون يغلبوا مأتين»(72) شب عاشورا امام حسينعليه السلام هم مناجات مىكرد و هم شمشير تيز مىكرد. * روز عرفه و شب عيد قربان، زائر خانهى خدا دعا مىخواند و روز عيد بايد در قربانگاه با خون آشنا شود. * اسلام مالكيّت را مىپذيرد، «الناس مسلّطون على اموالهم»(73) ولى اجازه ضرر زدن به ديگرى را نمىدهد و آن را محدود مىسازد. «لا ضَرر و لا ضِرار»(74) آرى، اسلام دين يك بعدى نيست كه تنها به جنبهاى توجّه كند و جوانب ديگر را فراموش كند، بلكه در هر كارى اعتدال وميانهروى وراه مستقيم را سفارش مىكند. __________________________ 43) طه، 50. 44) صراط» در قيامت نام پلى است بر روى دوزخ كه همهى مردم بايد از روى آن عبور كنند. 45) هود، 56. 46) يس، 3 - 4. 47) يس، 61. 48) آلعمران، 101. 49) بنا بر اينكه الف و لام در «الصراط» اشاره به همان راه يكتاپرستى در آيه قبل باشد. 50) بنابر روايتى در تفسير مجمعالبيان، ج1، ص 58. 51) بنابر روايتى از امام صادقعليه السلام در تفسير صافى، ج1، ص 86. 52) كسى كه مىگويد «الحمدللَّه ربّ العالمين الرّحمن الرّحيم...» مراحلى از هدايت را پشت سر گذارده است، بنابراين درخواست او، هدايت به مرحله بالاترى است. 53) بحار، ج 87، ص3. 54) قل انّنى هَدانى ربّى الى صراط مستقيم» انعام، 161. 55) تفسير نورالثقلين، ج1 ص20. 56) در اين باره مىتوان به كتاب اصول كافى، باب الاقتصاد فى العبادات مراجعه نمود. 57) شيطان به خدا گفت: «لاقعدنّ لهم صراطك المستقيم» اعراف، 16. 58) اعراف، 31. 59) اسراء، 29. 60) فرقان، 67. 61) اسراء، 110. 62) بقره، 83. 63) لقمان، 15. 64) مريم، 51. 65) مريم، 15. 66) بقره، 43. 67) نساء، 135. 68) مائده، 8. 69) فتح، 9. 70) بقره، 25. 71) بقره، 250. 72) انفال، 65. 73) بحار، ج2، ص 272. 74) كافى، ج5، ص 28. ------------------------------------------ پيام ها 1- همهى هستى، در مسيرى كه خداوند اراده كرده در حركتند. خدايا! ما را نيز در راهى كه خود دوست دارى قرار بده. «اهدنا الصراط المستقيم» 2- درخواست هدايت به راه مستقيم، مهمترين خواستهى يكتاپرستان است. «ايّاك نعبد... اهدنا الصراط المستقيم» 3- براى دستيابى به راه مستقيم، بايد دعا نمود. «اهدنا الصراط المستقيم» 4- ابتدا ستايش، آنگاه استمداد و دعا. «الحمدللَّه... اهدنا» 5 - بهترين نمونه استعانت از خدا، درخواست راه مستقيم است. «ايّاك نستعين اهدنا اهدنا الصّراط المستقيم» |
||
۲۱ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره حمد آیه 7 --------------------------------------- آيه صِرَ طَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّينَ ------------------------------------------------- ترجمه (خداوندا! ما را به) راه كسانى كه آنها را مشمول نعمت خود ساختى، (هدايت كن) نه غضب شدگان و نه گمراهان! -------------------------------------------------- نکته ها اين آيه راه مستقيم را، راه كسانى معرّفى مىكند كه مورد نعمت الهى واقع شدهاند وعبارتند از: انبيا، صدّيقين، شهدا وصالحين.(75) توجّه به راه اين بزرگواران و آرزوى پيمودن آن وتلقين اين آرزو به خود، ما را از خطر كجروى وقرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مىدارد. بعد از اين درخواست، از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسير غضبشدگان وگمراهان قرار ندهد. زيرا بنىاسرائيل نيز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى ولجاجت گرفتار غضب شدند. قرآن، مردم را به سه دسته تقسيم مىنمايد: كسانى كه مورد نعمت هدايت قرار گرفته وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان. مراد از نعمت در «انعمتَ عليهم»، نعمتِ هدايت است. زيرا در آيهى قبل سخن از هدايت بود. علاوه بر آنكه نعمتهاى مادى را كفّار ومنحرفين وديگران نيز دارند. هدايت شدگان نيز مورد خطرند و بايد دائماً از خدا بخواهيم كه مسير ما، به غضب و گمراهى كشيده نشود. مغضوبين در قرآن در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّتهايى همچون قوم عاد، ثمود و بنىاسرائيل، به عنوان غضبشدگان معرّفى شدهاند.(76) بنىاسرائيل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بيان شده است، زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ «فَضّلتُكم على العالَمين»(77) لكن بعد از اين فضيلت و برترى، به خاطر رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند. «و باؤوا بغضب من اللّه»(78) اين تغيير سرنوشت، به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است؛ دانشمندان يهود، دستورات وقوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، «يحرّفون الكلم»(79) وتجّار وثروتمندان آنان نيز به ربا وحرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، «اخذهم الرّبا»(80) وعامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس، سر باز زدند. «فاذهب انت و ربّك فقاتلا انّا هاهُنا قاعدون»(81) به خاطر اين انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت. ما در هر نماز، از خداوند مىخواهيم كه مانند غضبشدگان نباشيم. يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنين از گمراهان نباشيم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مىروند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مىكنند.(82) انسان در اين سوره، عشق و علاقه و تولاّى خود را به انبيا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى مىجويد و اين مصداق تولّى و تبرّى است. ضالّين در قرآن «ضلالت» كه حدود دويست مرتبه اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. گاهى در مورد تحيّر بكار مىرود، «و وَجدَك ضالاً»(83) وگاهى به معناى ضايع شدن است، «اضلّ اعمالهم»(84) ولى اكثراً به معناى گمراهى وهمراه با تعبيرات گوناگونى نظير: «ضلال مبين»، «ضلال بعيد»، «ضلال كبير» به چشم مىخورد. در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شدهاند، از جمله: كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند،(85) مشركان،(86) كفار،(87) عصيانگران،(88) مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند،(89) كسانى كه مردم را از راه خدا باز مىدارند، كسانى كه به خدا يا رسول خدا توهين مىكنند، آنان كه حقّ را كتمان مىكنند و كسانى كه از رحمت خدا مأيوسند. در قرآن نام برخى به عنوان گمراه كننده آمده است، از قبيل: ابليس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا ونياكان منحرف. گمراهان خود بستر وزمينهى انحراف را فراهم و گمراه كنندگان از اين بسترها و شرايط آماده، استفاده مىكنند. بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از: 1. هوسها،(90) 2. بتها،(91) 3. گناهان(92)،4. پذيرش ولايت باطل،(93)5. جهل و نادانى.(94) _____________________________________ 75) من يطعاللّه والرّسول فاولئك مع الّذين انعم اللّه عليهم من النبيّين والصدّيقين والشهداء والصالحين»، كسانى كه خدا و رسول را پيروى كنند، آنان با كسانى هستند كه خدا آنها را نعمت داده است، از پيامبران، راستگويان، شهدا و صالحان. نساء، 69 و آيه 59 سوره مريم. 76) در آيات متعدّدى از قرآن ويژگىهاى گمراهان و غضب شدگان و مصاديق آنها بيان شده است كه براى نمونه به موارد ذيل اشاره مىشود: * منافقان و مشركان و بدگمانان به خداوند. نساء، 116 و فتح، 6. * كافران به آيات الهى و قاتلان انبياء الهى. بقره، 61. * اهل كتاب كه در برابر دعوت به حقّ سركشى كردهاند. آلعمران، 110 - 112. * فراريان از جهاد. انفال، 16. * پذيرندگان و جايگزين كنندگان كفر با ايمان. بقره، 108 و نحل، 106. * پذيرندگان ولايت دشمنان خدا و دوستداران رابطهى با دشمنان خدا. ممتحنه، 1. 77) بقره، 47. 78) بقره، 61. 79) نساء، 46. 80) نساء، 161. 81) مائده، 24. 82) قل يا أهلالكتاب لاتَغلوا فى دينكم غيرالحقّ ولاتتّبعوا أهواءقوم قدضَلّوا منقبل وأضلّوا من قبل و أضلّوا عن سواءالسبيل» بگو: اى اهلكتاب! در دينتان به ناحقّ غلوّ نكنيد وبه دنبال خواهشهاى گمراهانِ پيش از خود نرويد، كه آنان افراد زيادى را گمراه كرده و از راه راست گمراه شدهاند. مائده، 77. 83) ضحى، 7. 84) محمّد، 1. 85) من يَتبدّل الكفر بالايمان فقد ضلّ سواء السبيل» بقره، 108. 86) و من يشرك باللَّه فقد ضل ضلالا بعيدا» نساء، 116. 87) و من يكفر باللَّه... فقد ضلّ» نساء، 136. 88) و من يعص اللَّه و رسوله فقد ضل» احزاب، 36. 89) لا تتخذوا عدوى و عدوكم اولياء... و من يفعله منكم فقد ضل سواء السبيل» ممتحنه، 1. 90) اتّخذ الهه هَواه واضلّه اللَّه» جاثيه، 23. 91) جعلوا لِلّه انداداً لِيضلّوا عن سبيله» ابراهيم، 30. 92) وما يضلّ به الا الفاسقين» بقره، 26. 93) انّه من تولاّه فانّه يضلّه» حج، 4. 94) و ان كنتم من قبله لمن الضّالّين» بقره، 198. ----------------------------------------------------- پيام ها 1- انسان در تربيت، نيازمند الگو مىباشد. انبيا، شهدا، صدّيقين وصالحان، نمونههاى زيباى انسانيّتاند. «صراط الّذين انعمت عليهم» 2- آنچه از خداوند به انسان مىرسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مىآوريم.(95) «انعمت، المغضوب عليهم» 3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذيرش حكومت آنان، مقاوم و پايدار مىكند. «غير المغضوب عليهم ولا الضّالّين»(96) __________________________________________ 95) درباره نعمت «أنعَمتَ» بكار رفته، ولى در مورد عذاب، نفرمود: «غَضبتَ» تو غضب كردى. 96) قرآن سفارش كرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللّه عليهم» هرگز سرپرستى گروه غضب شدگان الهى را نپذيريد. ممتحنه، 13. |
||
۲۳ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 1 ------------------------- آيه الم ----------------------------------------------- ترجمه الف لام ميم ----------------------------------------------- نکته ها دربارهى حروف مقطّعه، اقوال مختلفى بيان شده است، از جمله: 1. قرآن، معجزهى الهى از همين حروف الفبا تأليف يافته كه در اختيار همه است، اگر مىتوانيد شما نيز از اين حروف، كلام معجزهآميز بياوريد. 2. اين حروف، نام همان سورهاى است كه در ابتدايش آمده است. 3. اين حروف، اشاره به اسم اعظم الهى دارد.(98) 4. اين حروف، نوعى سوگند و قسم خداوند است.(99) 5. اين حروف، از اسرار بين خداوند و پيامبر است.(100) ومطابق بعضى روايات رموزى است كه كسى جز خداوند نمىداند.(101) امّا شايد بهترين نظر همان وجه اوّل باشد. زيرا در ميان يكصد و چهارده سوره قرآن، كه 29 سوره آن با حروف مقطّعه شروع مىشود، در بيست و چهار مورد بعد از اين حروف، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است. چنانكه در اين سوره به دنبال «الم»، «ذلك الكتاب» آمده و به عظمت قرآن اشاره شده است. در آغاز سوره شورى نيز حروف مقطّعهى «حم عسق» آمده است كه بعد از آن مىفرمايد: «كذلك يُوحى اليك والى الّذين مِن قبلك اللّه العزيزُ الحكيم» خداوندِ عزيز و حكيم، اين چنين بر تو و پيامبران پيش از تو وحى مىكند. يعنى وحى خداوند نيز با استفاده از همين حروف است. حروفى كه در دسترس همه افراد بشرى است. البتّه خداوند با اين حروف، كتابى نازل كرده كه معجزه است. آيا انسان نيز مىتواند چنين كتابى فراهم كند؟! آرى، خداوند از حروف الفبا، كتاب معجزه نازل مىكند، همچنان كه از دل خاك صدها نوع ميوه و گل و گياه مىآفريند و انسان مىسازد. ولى نهايتِ هنر مردم اين است كه از خاك و گل، خشت و آجر بسازند! _______________________________ 98) تفسير نورالثقلين. 99) بحارالانوار، ج88، ص7. 100) بحارالانوار، ج 89، ص 384. 101) تفسير مجمعالبيان. -------------------------------------------------- توضيحات سيماى سوره بقره اين سوره كه دويست و هشتاد و شش آيه دارد، در مدينه نازل شده و بزرگترين سوره قرآن است. علت نامگذارى آن به بقره، داستان بسيار زيباى گاو بنىاسرائيل است كه در آيات 67 تا 73 بيان شده است. محتواى سوره به علت طولانى بودن، دربردارنده مطالب گوناگون اعتقادى، فقهى، عبادى از قبيل توحيد و هستىشناسى و معاد و حيات پس از مرگ، تشريع قوانين عبادى، اخلاقى و فردى و اجتماعى بسيارى است. همچنين مسائل مربوط به وحى و اعجاز كتاب آسمانى و خدمات اجتماعى از قبيل بخشش و انفاق و احسان و جنگ و جهاد با دشمنان و قانون قصاص را در خود جاى داده است. در اين سوره آية الكرسى و آيه دين كه بزرگترين آيه قرآن است، ماجراى تغيير قبله، بهانه تراشىهاى بنىاسرائيل، آفرينش حضرت آدم و نافرمانى شيطان و فرازهايى از تاريخ تعدادى از پيامبران مانند حضرت آدم و ابراهيم و موسىعليهم السلام و داستان هاروت و ماروت و طالوت و جالوت بيان شده است. از آنجايى كه دو سوره بقره و آل عمران احكام فقهى و اسماء و صفات نورانى الهى بسيارى را در خود جاى دادهاند، به آنها «زهراوان» يعنى دو سوره بسيار درخشان گفتهاند. از رسول خداصلى الله عليه وآله پرسيدند كدام سورههاى قرآن از همه برتر است، فرمودند: سوره بقره و سؤال كردند كدام آيه برتر است؟ فرمودند: آية الكرسى.(97) _____________________________ 97) تفاسير نورالثقلين و مجمع البيان. |
||
۲۴ شهریور ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 2 ------------------------------------ آيه ذَ لِكَ الكِتَبُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِّلْمُتَّقِينَ ------------------------------------ ترجمه آن كتاب (با عظمت كه) در (حقّانيت) آن هيچ ترديدى راه ندارد، راهنماى پرهيزگاران است. ------------------------------------ نکته ها «لاريب فيه» يعنى در اينكه قرآن از سوى خداست، شكّى نيست. زيرا مطالب آن به گونهاى است كه جايى براى اين شكّ وترديد باقى نمىگذارد واگر شكّى در كار باشد، بخاطر سوءظن وروحيّه لجاجت افراد است. چنانكه قرآن مىفرمايد: «فهم فى رَيبهم يَتردّدون»(102) آنان در شكّى كه خود ايجاد مىكنند، سردرگم هستند. هدف قرآن، هدايت مردم است و اگر به مسائلى از قبيل خلقتِ آسمانها و زمين و گياهان و حيوانات و... اشاره كرده به خاطر آن است كه توجّه مردم به آنها، موجب توجّه به علم و قدرت و حكمت خداوند گردد.(103) قرآن وسيله هدايت همه مردم است؛ «هدىً للنّاس»(104) همانند خورشيد بر همه مىتابد، ولى تنها كسانى از آن بهره مىبرند كه فطرتِ پاك داشته و در برابر حقّ خاضع باشند؛ «هدىً للمتّقين» همچنان كه نور خورشيد، تنها از شيشهى تميز عبور مىكند، نه از خشت وگِل. لذا فاسقان(105)، ظالمان(106)، كافران(107)، دلمردگان(108)، مسرفان و تكذيب كنندگان(109) از هدايت قرآن بهرهمند نمىشوند. سؤال: اين آيه درباره قرآن ومطالب آن مىفرمايد: «لاريب فيه» هيچ شكّى در آن نيست. در حالى كه خود قرآن شكّ وترديد مخالفان را در اين باره بيان مىدارد: يك جا مىفرمايد: «انّنا لفى شكّ ممّا تَدعونا اليه مُريب»(110) ما درباره آنچه ما را به آن مىخوانى، در شكّ هستيم. و در مورد شكّ در وحى ونبوّت نيز مىخوانيم: «بل هم فى شك من ذكرى»(111) دربارهى قيامت نيز آمده: «لنعلم من يؤمن بالاخرة ممن هو منها فى شك»(112) بنابراين چگونه مىفرمايد: «لاريب فيه» هيچ شكّى در قرآن ومحتواى آن نيست؟ پاسخ: مراد از جمله «لاريب فيه» آن نيست كه كسى در آن شكّ نكرده و يا شكّ نمىكند، بلكه منظور آن است كه حقّانيت قرآن به قدرى محكم است كه جاى شكّ ندارد و اگر كسى شكّ كند به خاطر كور دلى خود اوست. چنانكه در آيه 66 سوره نمل مىفرمايد: «بل هم فى شك بل هم منها عمون»(113) _____________________________________ 102) توبه، 45. 103) در قرآن به موضوعات طبيعى، كيهانى، تاريخى، فلسفى، سياسى و صنعتى اشاراتى شده، ولى هدف اصلى هدايت است. 104) بقره، 185. 105) لايهدى القوم الفاسقين» توبه،80. 106) لايهدى القوم الظالمين» مائده، 51. 107) لايهدى القوم الكافرين» مائده، 67. 108) لايهدى من هو كاذب كفار» زمر، 3. 109) لايهدى مَن هو مسرف كذّاب» غافر، 28. 110) هود، 62. 111) ص، 8. 112) سبأ، 21. 113) نخبة التفاسير به نقل از آيةاللَّه جوادى. --------------------------------------------------- پيام ها 1- قرآن در عظمت، مقامى بس والا دارد. «ذلك» در ادبيات عرب، «ذلك» اسم اشاره به دور است. در اينجا به قرآن كه در پيش روى ماست، با «ذلك» اشاره مىكند كه از عظمتِ دست نايافتنى قرآن حكايت مىكند. 2- راهنما بايد در روش دعوت و محتواى برنامه خود، قاطع و استوار باشد. جملهى «لاريب فيه» نشانگر استوارى و استحكام قرآن است. 3- توانِ قرآن بر هدايت پرهيزكاران، خود بهترين دليل بر اتقان و حقّانيت آن است. «هدى للمتقين» 4- تنها افراد پاك وپرهيزكار، از هدايت قرآن بهرهمند مىشوند. «هدى للمتقين» هركس كه ظرف دلش پاكتر باشد، بهرهمندى و نورگيرى او بيشتر است.(114) _____________________________________ 114) هدايت داراى مراحل و قابل كم و زياد شدن است. «والذين اهتدوا زادهم هدى» |
||
۳۱ شهریور ۱۳۸۹
|
این عنوان قفل شده است!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |