در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
بهائيت؛ دين مدرنيسم! چکيده بهائيت، مذهب مدرنيسم ايراني است كه توسط دولت مدرن اروپايي، يعني آنگلوساكسونها، يا به طور دقيقتر انگستان به وجود آمده است. پس بهائيت يك مذهب مجعول غربي در مشرق است و گسترة فرهنگي غرب در حال اوج، در شرق و ايران است، پس اين مذهب حيثيت فرهنگي غربيها نيز هست. مذهب بهائيت از تفسير يهودي مذهب تشيع در ايران آغاز شد يعني «پروتستانتيزم شيعي». چرا كه پروتستانتيزم، تفسير عهد جديد (انجيل) با عهد عتيق (تورات) است ... مذهب بهائيت از تفسير يهودي مذهب تشيع در ايران آغاز شد يعني «پروتستانتيزم شيعي». چرا كه پروتستانتيزم، تفسير عهد جديد (انجيل) با عهد عتيق (تورات) است كه با محوريت «مليگرايي آلماني» به وجود آمد. از اين جهت معرفت «تفسير يهودي» با ساختار «پادشاهي آلماني» پيوند ميخورد. مكتب پرتستانتيزم در آلمان شكل ميگيرد و بهائيت نيز از مقولة مليگرايي ايراني بهره ميگيرد. مهمترين عنصر پروتستانتيزم «فرديت ديني» است؛ يعني جدايي معرفت از سازمان ديني و روحانيت مسيحي كاتوليك كه در نهايت به نوعي «تدين فردي» ميرسد. در بهائيت نيز همين فرديت به اوج ميرسد: فرديت ديني و تكيه بر الهامات فردي و عرفاني، به همين دليل عبادت خود را در معبدهاي «سكوت» قرار دادهاند. فرديت ديني در پروتستانتيزم، زمينة «فرديت معرفتي» و شناختي كانتي را تشكيل داد. كانت باز توليد معرفتي است و روشنفكري نيز نوعي فرديت معرفتي است كه در فلسفة كانت و يهوديت معرفتي ريشه دارد. مذهب مدرنيسم ايراني است كه توسط دولت مدرن اروپايي، يعني آنگلوساكسونها، يا به طور دقيقتر انگستان به وجود آمده است كساني كه در ايران به روشنفكري روي آوردهاند در قالب پروتستانتيزم و با الگوي آن، به باز تفسير مذهب خود پرداختهاند مانند پروتستانتيزم اسلامي كه مهمترين نكته در آن، برخورد آنها با روحانيت و سازمان مربوط به آن بوده است. اين گروه در اين فرديت معرفتي مبتني بر فلسفه كانت، جدايي دين از سياست را جستوجو ميكردهاند. كانت كه روح فلسفي انگلوساكسون را تشكيل ميدهد و ذهن فردي را مورد كنكاش قرار داده است، موجب هدايت آنها به طرف نوعي سياست خارجي بوده است و آن ايجاد «فرديت ديني» در سطح جهان است، و ايجاد بهائيت توسط انگليسيها در همين جهت بوده است. پس سياست خارجي انگلوساكسونها در جهت يهوديتسازي معرفتي ديني در سطح جهان است و «جهاني شدن» كه از نظرية يهودي و كانت به وجود آمده است، همين سياست جهاني در باب مذهب را پي ميگيرد. نزديكي بهائيت با سازمان جهاني يهود، در همين چارچوب معرفتي قابل مطالعه و بررسي است. (معبد مركزي بهائيت در اسرائيل در «حيفا» است) پس كشورهاي انگلوساكسون كه جولانگاه يهوديت جهاني است، در رويارويي با ايران، به دنبال يك الگوي معرفتي بر همين اساس است كه [آن را] بهائيت جديد در ايران تشكيل خواهد داد. فرديت معرفتي حاكم بر يهوديت و بهائيت، آنها را به نفي هرگونه چارچوب فلسفي در تاريخ كشانده است. در مسيحيت، عقيده بازگشت مسيحي درآخرالزمان موجب به وجود آمدن فلسفة تاريخ (هگل) گرديدو يهوديت معرفتي و فردگرايي شناختي، با اين فلسفة تاريخ درگير شد (مثل پوپر)، پس جنگ ميان فلسفه تاريخ و عدم آن، در جنگ معرفتي مسيحيت و يهوديت ريشه دارد. فلسفة تاريخ بر مبناي تعيين آخرالزمان در آمدن منجي در يهوديت و مسيحيت متفاوت است. در يهوديت، مسيح واقعي درآخرالزمان ظهور خواهد كرد. پس اكنون مسيح وجود ندارد تا فيضي به عالم افاضه كند و تاريخ را به آخرالزمان رهنمون سازد. پس تاريخ از ديدگاه يهود، تاريخي برهنه و خالي و تابع عملهاي انساني است؛ ولي در مسيحيت تا زمان ظهور، مسيح درآسمان است و فيض خود را براي هدايت انسانها افاضه ميكند، پس فلسفة تاريخ يهود بر عمل انسان بر يك مقارنت وقايع تاريخي استوار است؛ ولي در فلسفة تاريخ مسيحي، وقايع تاريخي داراي دو سطح است: يكي سطح «فيضي» (روح در تاريخ هگل) و ديگري سطح «مقاومت» وقايع تاريخي. در عالم اسلامي، تشيع قائل به وجود فيضبخش امامان(ع) در حضور و غيبت است كه از آن به «ولايت» تعبير ميشود و اهل سنت نيز به تاريخي واقعي بدون ولايت؛ پس تشيع به عالم مسيحيت نزديك است و اهل سنت به يهود. بنابراين روشنفكران سكولار در جهان تشيع، براي روشنفكري خود ناچار به رجوع به عقل كانتي يا عقل يهودي و يا عقل معتزلي (اهل سنت) هستند، عقلي كه مجرد و جداي از ولايت باشد و تاريخ را در جهت انساني بازسازي كند. فلسفة تاريخ بر مبناي تعيين آخرالزمان در آمدن منجي در يهوديت و مسيحيت متفاوت است. در يهوديت، مسيح واقعي درآخرالزمان ظهور خواهد كرد. پس اكنون مسيح وجود ندارد تا فيضي به عالم افاضه كند و تاريخ را به آخرالزمان رهنمون سازد. نفي فيض امام زمان(ع) زندة در پردة غيبت فضاي زيادي براي روشنفكران سكولار در عالم تشيع ايجاد ميكند. براي آنكه عقل كانتي يا معتزلي، خود را به جولان درآورند، همان عقل كانتي كه بهائيت در قرن نوزدهم به وجود آورد و فيض امام غايب را منكر شد تا فردگرايي معرفتي را در عالم تشيع به وجود آورد. (هر چند در نهايت پيروان خود را به پرستش رهبر مذهبي خود واداشتند.) روشنفكران سكولار در عالم تشيع با ايجاد مناطق و فضاهاي فراغ ([خالي و تهي] از عقيده و شريعت) براي تحقق نظريههاي بازي معرفتي انگلوساكسوني تلاش ميكردند كه در مرحله اول به مناطق الفراغ از ولايت ناشي از انسان كامل و نفي نظرية انسان كامل رسيدهاند (مديريت سكولار و نفي حكومت اسلامي) و در نهايت، نفي فيض انسان كامل حاضر و غايب و تفسير انسان كامل به ذهن فعال. با تحويل انسان كامل به عقل كانتي، ميتوان در احكام و اخلاقيات و عقايد صادره از او تشكيكي عقلي كرد و سپس نشاندن روشنفكران سكولار بر جاي او و صدور احكام و اخلاقيات بر عقايد از جانب روشنفكر معاصر كه از آن به دين سكولار شده، تعبير ميشود و روشنفكران سكولار، به جاي روحانيت خواهد نشست و اين همان بهائيت جديد است. بهائيت جديد داراي مباني خاصي است: 1. نفي عقل شيعي و ولايي و پناه بردن به عقل معتزلي يا عقل كانت يا يهودي. 2. نفي حجيت لفظي قرآن و جدايي لفظ قرآن از معناي آن وارد شدن در اين جدايي و نظريه پردازي سكولاريستي. 3. نفي امامت ظاهر و غايب و جايگزيني عقل مفسر به جاي آن. 4. ايجاد فضاي لازم براي يهوديت معرفتي به منظور ايجاد فضاي لازم براي نظرية جهانيسازي انگلوساكسوني. 5. سياست معرفتي ديني براي پذيرش انديشههاي جهانيسازي ليبراليستي انگلولاساكسوني، و سپس پذيرش ارزشهاي زرسالاران يهودي جهاني و مصرفزدگي جهاني. ابراهيم فياضت منبع:www.mohakeme.com |
||
۲۸ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ... | ||
نام کاربری: R.A.Lionel
پیام:
۷,۲۴۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: مشهد
طرفدار:
- مسی - آنری - پرسپولیس - ایران - گواردیولا، فرگوسن گروه:
- كاربران بلاک شده |
حكایت میرداماد جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. . . . دختر گفت : شام چه داری ؟؟! طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد . از آن طرف چون این دختر شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند . صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه ؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر ده انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ...! لذا علت را پرسید طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیه با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند .. |
||
۲۸ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ... | ||
نام کاربری: R.A.Lionel
پیام:
۷,۲۴۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: مشهد
طرفدار:
- مسی - آنری - پرسپولیس - ایران - گواردیولا، فرگوسن گروه:
- كاربران بلاک شده |
سقراط فردی کهنسال بود و در باره بسیاری مسائل آگاهی زیادی داشت. پسر از پیر شهر پرسید: "چگونه او نیز می تواند به چنین مهارتی دست پیدا کند؟" سقراط زیاد اهل حرف زدن نبود، تصمیم گرفت صحبت نکند و عملاً برای او توضیح دهد. او پسر را به کنار دریا برد و خودش در حالی که لباس به تن داشت، مستقیماً به درون آب رفت. او دوست داشت چنین کار عجیب و غریبی انجام دهد و مخصوصاً وقتی سعی داشت نکته ای را ثابت کند. شاگرد با احتیاط دستور او را دنبال کرد و به درون دریا قدم برداشت و همراه سقراط پیش رفت. آب تا زیر چانه اش می رسید سقراط بدون گفتن کلمه ای دستش را دراز کرد و بر روی شانه پسر گذاشت، سپس عمیقاً در چشمان شاگردش خیره شد و با تمام توانش سر او را به زیر آب فرو برد. تلاش و تقلای پسر به نتیجه نرسید ولی پیش از آنکه زندگی پسر پایان یابد، سقراط اسیرش را آزاد کرد. پسر به سرعت به روی آب آمد و در حالی که نفس نفس می زد و به دلیل بلعیدن آب شور به حال خفگی افتاده بود به دنبال سقراط گشت، تا انتقامش را از پیر خردمند بگیرد! در نهایت تعجب دانش آموز، پیرمرد صبورانه در ساحل منتظر ایستاده بود. دانش آموز وقتی به ساحل رسید، با عصبانیت داد زد: "چرا خواستی مرا بکشی؟" مرد خردمند با آرامش سئوال او را با سئوالی جواب داد: "وقتی زیر آب بودی و مطمئن نبودی که روز دیگر را خواهی دید یا نه، چه چیز را در دنیا بیش از همه می خواستی؟" دانش آموز لحظاتی اندیشید سپس به آرامی گفت: "می خواستم نفس بکشم" سقراط چهره اش گشاده شد و گفت: "آری پسرم هر وقت برای خرد و بصیرت همین قدر به اندازه این نفس کشیدن مشتاق بودی آنوقت به آن دست می یابی." منبع: کشکول مدرسه |
||
۲۹ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
بررسي ماهيت فرقه ضاله بهائيت شايد هيچ تحليلي گوياتر از اسناد موجود در بررسي ماهيت فرقه بهائيت و اقدامات مخرب و انحرافي پيروان آن وجود نداشته باشد. نوشتار حاضر، به بيان ناگفتههايي از بهائيت براساس بعضي اسناد اختصاص يافته است. تاريخ معاصر ايران، ناگفتههاى بسيارى دارد كه از جمله آنها، نقش مخرّب فرقه بهائيت در تحولات سياسى، اقتصادى و اجتماعى ايران است و شرح آن فرصتى بسيار گسترده مىطلبد. آنچه در اين مجال در پى آنيم، اشاره به ناگفتههايى از فعاليت اين فرقه است. خوشبختانه، بر اساس اسناد بهجامانده از دوران رژيم پهلوى، اطلاعات بسيار ارزشمندى از فعاليتهاى خيانتآميز سران اين فرقه در دسترس محققان و پژوهشگران قرار گرفته است، [1] ضمن اينكه، خاطرات روشنگرانه عدهاي از مطلعان، نظير مرحومان فضلالله مهتدى معروف به صبحى، عبدالحسين آيتى (آواره سابق)، حسن نيكو و ديگران، كه سالها از نويسندگان و مبلغان زبده بهائيت بوده و سپس تائب شده و به دامان اسلام برگشتهاند، مىتواند خلأهاى پژوهشى اسناد را جبران نمايد. نفوذ و فعاليت گسترده بهائيان در سطوح بالاى دستگاه ادارى كشورمان در زمان سلطنت محمدرضا پهلوى بر كسى پوشيده نيست. [2] ضمن اينكه در عصر پهلوى، پيوندهاى مستحكم و آشكارى بين سران اين فرقه و رژيم اشغالگر قدس وجود داشت. همزمان با دوران نهضت ملى نفت به بعد، بهويژه سال 1332، فعاليت گسترده و سازماندهىشدهاى از طرف بهائيان در كشورمان آغاز شد. متقابلاً در همان سالها واعظ شهير، مرحوم حجتالاسلام فلسفى، در سال 1334 به اشاره و دستور آيتاللهالعظمى بروجردى سخنرانيهاي روشنگر و پرشوري عليه بهائيت انجام داد كه (بهرغم مخالفت شديد دستهاي از مسئولان عالىرتبه رژيم، نظير اسدالله علم) از راديو پخش شد و درواقع يكى از عكسالعملهاي مهم نيروهاى مذهبى در مقابل گسترش فعاليت فرقه ضاله بود. [3] اسناد موجود، نكات مهمى از برنامههاى بلندمدت بهائيان در اين مقطع را فاش ميسازد. اولين برنامه بلندمدت فرقه از سال 1332 شروع شد و در 1342 به پايان رسيد. با رحلت مرحوم آيتالله بروجردى، همزمان با اجراى سياستهاى مورد نظر امريكايىها توسط محمدرضا پهلوى در ايران، بهائيان هم فعاليتهاى خود را شدت بخشيدند. در قسمتى از گزارشى كه سال 1344 درباره برنامه دهساله فرقه تهيه (و به نظر شاه هم رسانده) شده چنين آمده است: "... به طورى كه فوقاً به عرض رسيد، از مفاد نامهها و بخشنامههاى صادره محفل مركزى چنين استنباط مىگردد كه هدف نهايى، ازدياد وابستگان به فرقه بهائى و تا حداكثر امكان نفوذ در تمام قسمتها و نقاط كشور به خصوص در ميان مردم دهات و ايلات و عشاير است.... " در دستوراتى كه محفل بهائيان صادر كرده بود راهكارهاى رسيدن به اهداف مورد اشاره، ارائه شده بود كه از جمله آنها، راهاندازى محافل بهائى در نواحى فاقد محفل، و داير كردن كلاسهاى رفع اشكال و نيز گردآورى "هرگونه كتب خطى يا مطبوع كه داراى مطالبى درباره افكار و عقايد، روحيات و خصوصيات مرسوم و عادات يا هرنوع اطلاعات ديگرى راجع به عشاير و ايلات" و ارسال آن به مركز ميباشد. [4] از موضوعات جالب توجه، همزمانى پايان برنامه دهساله اول بهائيان با اوجگيرى نهضت اسلامى ملت ايران به رهبرى مراجع معظم تقليد و در رأس آنها امام خمينى(ره) است. امام و ساير علما و مراجع، معتقد بودند كه سران بهائيت در ايران، عمال اسرائيلاند و لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى (مصوّبه دولت عَلَم) بيشتر براى هموار ساختن راه نفوذ اين فرقه در كشور طراحى شده است: "حساسيت موضوع، زمانى روشن مىشود كه دانسته شود بهائيان، ايران را بعد از اسرائيل دومين سرزمين بهائيان، و آن را مركز قيام و تسخير جهان مىدانستند. آنها با چاپ نقشه ده ساله خود اهميت ايران را براى بهائيان نشان دادند. "[5] در بهار سال 1342 دوهزار نفر زن و مرد بهائى با مساعدت دولت ايران (يعنى همان كابينه اسدالله علم، كه به دستور امريكا، قيام ملت در 15 خرداد همين سال را به خاك و خون كشيد) از طريق فرودگاه مهرآباد به لندن رفتند تا در هشتم ارديبهشت در يك اجتماع پانزدههزار نفرى براى معارفه گروه نُه نفرى رهبرى اين فرقه شركت جويند. [6] اقدام نادرست و خلاف شرع و عرفى كه خروش اعتراضآميز امام خمينى را به دنبال داشت: "از چيزهايى كه سوء نيت دولت حاضر را اثبات مىكند، تسهيلاتى است كه براى مسافرت دوهزار نفر يا بيشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر يك پانصد دلار ارز دادهاند و قريب 1200 تومان تخفيف در بليط هواپيما دادهاند، به مقصد آنكه اين عده در محفلى كه در لندن از آنها تشكيل مىشود و صد درصد ضدّ اسلامى است شركت كنند. در مقابل براى زيارت حجاج بيتالله الحرام چه مشكلات كه ايجاد نمىكنند و چه اجحافات و خرجتراشيها كه نمىشود"؟![7] پنج روز پس از سركوب خونين قيام پانزده خرداد نيز محفل ملى بهائيان تهران نامه تشويقآميزى به تيمسار سرتيپ پرويز خسروانى (فرمانده ژاندارمرى ناحيه مركز در زمان كشتار پانزده خرداد، و بعدها آجودان فرح، معاون نخستوزير و رئيس سازمان تربيت بدنى، و نيز مديرعامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگى) نوشت و طىّ آن، قيام حقطلبانه ملت مسلمان به رهبرى مراجع معظم تقليد و در رأس آنان امام خمينى را "تجاوز اراذل و اوباش و رجاله" و "سوء عمل جهلاى معروف به علم"! ناميد و ضمن "تقدير" از "زحمات و خدمات و سرعت عمل تيمسار" نوشت: "تاريخ امر بهائى آن جناب را در رديف همان چهرههاى درخشان و نگهبان مدنيت عالم انسانى ثبت و ضبط خواهد نمود"![8] در چنين شرايطى بود كه امام خمينى، در پيامها و اعلاميههاى كوبنده خويش بهائيان را عمال اسرائيل ياد كرد و با روشنگريهاي خود، خواب خوش آنها، و قدرتهاى مستبد و جهانخوار حامىشان در داخل و خارج كشور را، برآشفت: "اين جانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مىكنم. قرآن كريم و اسلام در خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد در معرض قبضه صهيونيستهاست كه در ايران به شكل حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تأييد عمال خود قبضه مىكنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شئون ساقط مىكنند. تلويزيون ايران پايگاه جاسوسى يهود است. [9] و دولتها ناظر آن هستند و از آن تأييد مىكنند. ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود سكوت نمىكنند و اگر كسى سكوت كند، در پيشگاه خداوند قاهر، مسئول... است. "[10] به گواه اسناد موجود، محفل بهائيت، براى رسيدن به اهداف مهمتر خويش، برنامه ديگرى تهيه كرد كه اجراى آن از اواخر سال 1343، يعنى پس از تبعيد امام (به جرم مخالفت با كاپيتولاسيون) آغاز گرديد. برنامه دوم بهائيت، كه نُه ساله بود، تا سال 1354 ادامه يافت و مىتوان گفت كه در طول اين برنامه، با حمايت شاه، امريكا و اسرائيل، تمامى اركان رسمى كشور در اختيار بهائيان قرار گرفت. در 1351 طبق اسناد ساواك، 112 تن از امراى ارتش، شهربانى و ژاندارمرى از بهائيان بودند. "بهائيان در مدت كوتاهى چنان رشد كردند و مشاغل حساس را به اشغال خود درآوردند كه در كابينه هويدا نُه وزير بهائى" حضور داشتند. [11] از اسناد و گزارشهاى موجود در مركز اسناد انقلاب اسلامى چنين روشن مىشود كه هر چه دوران شروع انقلاب اسلامى نزديكتر مىشد نفوذ روزافزون و همهجانبه اين فرقه استعمارى در تمامى اركان حكومت افزونتر ميگشت. به علاوه جسارت و جرئت بهائيان در سطح جامعه و مجامع دانشگاهى افزايش مىيافت، تا جايى كه به وابستگى خود به بيگانگان افتخار ميكردند و از بيان علنى اين امر ابايى نداشتند. در گزارش زير از سال 1356 آمده است: "طبق اطلاع، اخيراً شخصى به نام شهرام عيسىخانى، دانشجوى سال اول رياضى دانشكده علوم دانشگاه آذرآبادگان، در كلاس درس، ساير دانشجويان را به قبول مسلك بهائيت تشويق و چنين اظهار مىدارد كه دولت شوروى و انگليس مخفيانه به بهائيان پول مىدهند كه تا كميته بهائيان را تقويت كنند. ما نيز افراد بهائى، بهويژه اشخاصى را كه به اين مسلك بپيوندند از نظر تأمين مسكن و كمكهزينه زندگى حمايت و كمك مىكنيم. "[12] در همين زمينه، گزارش بسيار جالبى از جلسه بهائيان شيراز وجود دارد كه مراحل پيشرفت و اهداف واقعى فعاليت بهائيان در ايران و خواسته اصلى ايشان را بهخوبى نشان مىدهد. قسمتى از گزارش ساواك از سخنان فردى بهائى به نام ولىالله لقمانى چنين است: "اكنون از امريكا و لندن صريحاً دستور داريم در اين مملكت مد لباس و يا ساختمانها و بىحجابى را رونق دهيم كه مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى كه من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت كردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. " راهكارهايى كه فرد بهائى فوق ارائه داده جالب است: "در ايران و كشورهاى مسلمان ديگر هرچه بتوانيد با پيروى از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد تا آنها نگويند امام حسين[ع] فاتح دنيا بوده و على[ع] غالب دنيا. البته بهائيان هم تصديق دارند، ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى كه به دست بهائيان درست مىشود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مىشود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مىروند و دنياى حضرت بهاءالله رونق مىگيرد"![13] در ادامه، چند سند تاريخى در خصوص برنامه اول و دوم بهائيت در كشورمان در دهههاى 1340 و 1350 شمسى آورده شده است: سند شماره 1: نسخه شماره چهار و چهار يك به 20 هـ 4[14] از 321 شماره: 1242/321 تاريخ: 5/4/48 گيرندگان: 302ــ310 موضوع: فعاليت بهائيان به قرار اطلاع، در جلسه هفتگى مورخ 25/4/48 بهائيان كه در خيابان سبلان كوچه كرمى پلاك 27 تشكيل گرديده بود، شخصى به نام واحديان ضمن صحبت درباره امور مذهبى اظهار داشته است: "كارهايى كه اكنون به دست اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر صورت مىگيرد هيچ كدامش روى اصول دين اسلام نيست، زيرا خود شاه به تمام دستورات بهائى آشنايى دارد و حتى ايشان با اشرف پهلوى در دوران كودكى در مدرسه بهائيان در خيابان اميريه كه در آن زمان از مدارس عالى تهران بود درس خواندهاند و دليلش آن است كه عكس آن زمان شاه و اشرف هماكنون موجود است كه ايشان ايستادهاند و قبل از اينكه به كلاس درس بروند دعا مىخوانند. حالا مردم احمق مىگويند شاه بهائى است؛ چكار مىتوانند بكنند. فلسفى بالاى منبر مىگويد شاها مواظب باش ببين دكتر شما چه شخصى است، كارها را به دست بهائيان ندهيد. ولى اين گفتار اثرى ندارد ــ هماكنون تيمسار صنيعى، وزير جنگ، و تيمسار شيرينسخن بهائى هستند و هرچه نزديكتر شويد مىبينيد كه چه كارهاى مهمى به دست بهائيان است. چرا؟ براى اينكه آنها بيشتر مىفهمند." تحقيق پيرامون موارد زير مورد نياز است: 1ــ تعيين صحت و سقم موضوع؛ 2ــ واحديان شناسايى و مشخصات بيشترى از وى اعلام دارند؛ 3ــ گردانندگان جلسات مزبور چه كسانى هستند و هدف از تشكيل اين جلسات آيا جنبه مذهبى دارد يا فعاليتهاى ديگرى در پوشش مذهب [است؟]؛ 4ــ در جريان جلسات مورد بحث قرار گرفته و نتيجه را به موقع اعلام دارند. [15] سند شماره 2: طبقهبندي حفاظتي: خيلي محرمانه گزارش خبر صفحه يك از يك صفحه شماره يك از چهار 1ــ به: 321 2ــ از: 7 هـ[16] 3ــ شماره گزارش: 7596/ هـ 4ــ تاريخ گزارش: 18/2/50 منبع: 1699 تاريخ وقوع: 11/2/50 تاريخ رسيدن خبر به منبع: 11/2/50 تاريخ رسيدن خبر به رهبر عمليات محل: 12/2/50 موضوع: بهائيان جلسهاى با شركت نُه نفر از بهائيان ناحيه 15 شيراز در منزل آقاى فرهنگ آزادگان و زير نظر آقاى لقمانى تشكيل گرديد. بعد از قرائتنامه، آقاى ولىالله لقمانى در مورد اديان جهان و آمار آنها و شهداى بهائيت سخن گفت. وى اضافه كرد آقايان بهائيان بهتر است بيشتر مطالعه نمايند و از روى حقيقت قضاوت كنند تا بفهمند معنى بهائيت كه امروز آزادى بيشترى دارند يعنى چه؟ در زمان قديم، احبّاء نمىتوانستند بگويند ما بهائى هستيم و نمىتوانستند تبليغ كنند. اگر هم مبارزهاى مىنمودند، فوراً آنها را مىكشتند، ليكن اكنون آن تعصبها كنار گذاشته شده است. اكنون از امريكا و لندن صريحاً دستور داريم در اين مملكت مد لباس و يا ساختمانها و بىحجابى را رونق دهيم كه مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى كه من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت كردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. در ايران و كشورهاى مسلمان ديگر هر چه بتوانيد با پيروى از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد تا آنها نگويند امام حسين[ع] فاتح دنيا بوده و على[ع] غالب دنيا. البته بهائيان هم تصديق دارند ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى كه به دست بهائيان درست مىشود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مىشود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مىروند و دنياى حضرت بهاءالله رونق مىگيرد. نظريه يكشنبه: [17] اظهارات شنبه مورد تأييد است. درياني. نظريه چهارشنبه: صحت اظهارات شنبه مورد تأييد است. نظريه 7/ هـ ــ نظريه چهارشنبه مورد تأييد است. م بايگاني شود.... [18] پينوشتها [1]ــ رك: آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت. [2]ــ محمدحسن رجبي، زندگينامه سياسي امامخميني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، ص231 [3]ــ براي شرح ماجرا رك: خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفي، ويرايش علي دواني، محمد رجبي و محمدحسن رجبي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1376، ص190 به بعد. [4]ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت در آذربايجان. [5]ــ روحالله حسينيان، سه سال مرجعيت شيعه در ايران (1343ــ1341)، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ دوم، 1384، ص179؛ عنوان نقشه دهساله چنين نوشته شده است: "وقت قيام و خروج و هجوم و جوش و خروش و كفاح و تسخير مدن و فتح اقطار و غلبه بر جهان و جهانيان است (شوقي افندي)، وظايف 19گانه محفل روحاني ملي ايران در اجراي نقشه دهساله. " (رك: سند شماره 3) نويسنده: شيان محمدي منبع: مشاهده لینک |
||
۴ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
بهایان خیلی خطرناکن راستی حسام جون نمیدونی بهاییت چجقدر در ایران رواج داره؟ |
||
۴ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام:
۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta - Rivaldo - Esteghlal - Netherlands - Mojtaba jabbari - Frank De Boer - Majid Namjoomotlagh گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی |
من یه شبهه ای واسم پیش اومده هرکدوم از برادرا تونست منو روشن کنه من چاکرشم. هر گاه آن را قرآنی عجمی قرار میدادیم حتما میگفتند: چرا آیاتش روشن نیست ؟ آیا قرآن عجمی از پیغمبری عربی درست است ؟ بگو: این برای كسانی كه ایمان آوردهاند هدایت و درمان است، ولی كسانی كه ایمان نمیآورند گوشهایشان سنگین است، گوئی نابینا هستند و آن را نمیبینند، آنها همچون كسانی هستند كه از راه دور صدا زده میشوند. خوب پس در این صورت برعکسشم هست که قرآنی عربی برای مردمی عجمی نیست.پس ما چرا الان مسلمونیم؟ یا اگر خدا میخواست (همه به اجبار ایمان میآوردند و هیچ یك) مشرك نمیشدند و ما تو را مسئول (اعمال) آنها قرار ندادیم و وظیفه نداری آنها را مجبور (به ایمان) سازی. پس این چجورشه که من خودم از خیلی از مجتهدا شنیدم که هرکس مسلمون نیست نمیره بهشت و باید مسلمون شه تا بره بهشت. من قرآنو 2-3 بار خوندم و به چند تا چیز عجیب برخوردم.شاید بعدا اینجا مطرحش کنم |
||
|
|||
۵ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: MR.NOBODY
پیام:
۱۵۵
عضویت از: ۳۱ شهریور ۱۳۸۹
از: I AM EVERYWHERE AND ALSO I AM NOT ANYWHERE
طرفدار:
- XAVI - RONALDINHO - ESTEGHLAL TEHRAN - BRAZIL - KHODADAD AZIZI - JOSE MOURINHO - AMIR KHAN گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول خوب پس در این صورت برعکسشم هست که قرآنی عربی برای مردمی عجمی نیست.پس ما چرا الان مسلمونیم؟کیاوش جون ، قرآن عرب و عجم نمیشناسه ! قرآن برای تمام انسانهاست ! هیچ آیه یا حدیثی هم درباره ی چیزایی که تو نوشتی من جایی ندیدم و نمیدونم از کجا گیر آوردی ! حداقل دوتا آدرس معتبر بده ! نقل قول اگر خدا میخواست (همه به اجبار ایمان میآوردند و هیچ یك) مشرك نمیشدند و ما تو را مسئول (اعمال) آنها قرار ندادیم و وظیفه نداری آنها را مجبور (به ایمان) سازی.پس این چجورشه که من خودم از خیلی از مجتهدا شنیدم که هرکس مسلمون نیست نمیره بهشت و باید مسلمون شه تا بره بهشت. عزیز من ، مگه جبر داریم که خدا بخواد به زور همه رو مسلمون کنه ؟؟؟؟ خدا قدرت انتخاب به ما داده پس میتونیم انتخابی داشته باشیم که هیچ موجودی نداره ! میتونم بپرسم کدوم مجتهد گفته همه بهشتی ها باید مسلمون باشن ؟؟؟ نکنه منظورت از مجتهد ، آخوند سر کوچه است ؟؟؟ تازه اونم همچین حرفی نمیزنه مگه کافر شده باشه ... اگه آخوندی که گفته رو میشناسی و باهاش معاشرت داری ، اینو ازش بپرس : حاج آقا ، اجرکم عند الله ، پس تکلیف اون اسکیمو های قطب شمال چی میشه که خبری از اسلام ندارن چون هیچ راه ارتباطی با خارج ندارن ؟ یا اون بچه ی بیچاره و مظلومی که تو پایگاه های فضایی به دنیا میاد و روحشم از اسلام خبر نداه ؟ یا دانشمندای بزرگ تاریخ چی میشن مثل نیوتن و ... نقل قول من قرآنو 2-3 بار خوندم و به چند تا چیز عجیب برخوردم.شاید بعدا اینجا مطرحش کنمفقط به چندتا چیز عجیب خوردی ؟ قرآن عجیب ترین و جالبترین و بی نظیرترین چیز این دنیاست ... امیدوارم تونسته باشم کمکت کنم . فقط 1 چیز رو یادت باشه : ما جبر نداریم . یعنی حق انتخابی داریم که هیچ بنی بشری نداره . برای همینه که مسئول گناهانمون خودمونیم ! اگه جبر بود ، مسئولیت گناهان ما به عهده ی ما نبود ! خدایا ما رو از انحرافات حفظ کن ! به قول سعدی : کرم بین و لطف خداوندگار گنه بنده کردست و او شرمسار ... |
||
فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم ... بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم ... من ملک بودم و فردوس برین جایم بود ... آدم آورد در این دیر خراب آبادم ... |
|||
۵ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: Dark_Rider
پیام:
۸,۸۵۸
عضویت از: ۶ دی ۱۳۸۸
از: كنار دريا
طرفدار:
- کارلس پویول & لیو مسی - کرایوف - برزیل و اسپانیا - :D - پپ عزیز - پروین گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول خدایا ما رو از انحرافات حفظ کن !امین ولی کیاوش جان با دوبار قران خوندن نمیشه ازش ایراد گرفت بدون که عقل ماها خیلی کمتر از اونچیزیه که بتونه قران و عظمتشو درک کنه در ضمن خدا همیشه گفته من شما رو مختار افریده ام و راه را به شما نشان داده ام و انتخاب با شماست در ضمن الانم دیگه نمیشه بگی کسی نمیتونه تحقیق کنه خدا رو شکر الان علم اینقدر پیشرفت داشته که بتونی با چند دور گشتن تو اینترنت از هر موضوعی که میخای سر دربیاری ولی اونایی که قبلا از اسلام هیچی نفهمیدن به خاطر زمان خودشون دیگه گناهی که انجام ندادن تازه متمئن باش خیلی از همین مسیحی ها جاشون تو بهشته چون از خیلی از ماها که ادعای مسلمون بودن داریم مسلمون تر هستن و افراد خیری مثل مادرترساmother Teresa |
||
۶ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: henry-xavi
پیام:
۵۱۷
عضویت از: ۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
طرفدار:
- ژاوی-مسی-اینیستا - تیری آنری - پرسپولیس - فرانسه - کریم باقری-علی دایی - پپ گواردیولا-آرسن ونگر گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول خوب پس در این صورت برعکسشم هست که قرآنی عربی برای مردمی عجمی نیست.پس ما چرا الان مسلمونیم؟آقا کیاوش سلام یکی از دلایلی که قرآن به زبان عربیه به خاطر اینه که عربی یکی از کامل ترین زبانهاست و دین ما هم یکی از کاملترین دین هاست قرآن به زبان عربی نوشته شده پس نمیشه گفت چون قرآن به زبان عربیه پس فقط برای عربهاست و برای عجم ها نیست. در ضمن پیامبر دایره تبلیغش رو فقط در کشورهای عربی محدود نکرد و حضرت محمد(ص)به سران کشور هایی مانند قیصر روم پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و شامات و حبشه و سران قبایل مختلف عرب نامه فرستادو پیک ویژه ای برای آنها فرستاد. تازه خود خدا هم در قرآنش این دین رو برای همه مردم قرار داده و در آیات زیادی مردم را به عنوان(یا ایها الناس.بقره21-نساء1و174-فاطر 15)(یا بنی آدم سوره اعراف آیات 26-27-28-31-35 و سوره یس آیاه 60)مورد خطاب قرار داده و هدایت خود را شامل همه انسانها(الناس سوره بقره آیه 185و187 سورا آل عمران آیه 138 سوره ابراهیم آیه 1و52 و...)(و العالمین سوره انعام آیه 90 یوسف 104 ص 87 تکویر 27 قلم 52) همچنین توی آیه های زیادی رسالت پیامبر اکرم رو برای همه مردم(الناس سوره نساء79 سوره حج 49 سوره سبا28)(و العالمین سوره انبیاء107فرقان1)ثابت کرده و در آیه ای شمول دعوت پیامبر را نسبت به هرکسی که از آن مطلع شود مورد خطاب و عتاب قرار داده(سوره آل عمران 65و70و71و98و99و110سوره مائده19و15) در مورد اونی هم که گفتی هر کی مسلمون نشه نمیره بهشت نظر من اینه که اون افرادی که می دونن اسلام حقه و با اون مبارزه می کنن و چشم و گوش خودشون رو جلوی حقیقت بستن صدق میکنه نه کسی که حتی نمیدونه دینی به عنوان اسلام وجود داره.البته این نظر منه و به نظر هم غیر از این نمیتونه باشه چون خدا عادله و چون من تو ایران به دنیا اومدم و مسلمونم برم بهشت و اونیی که توی یک کشور دور افتاده به دنیا اومده بره جهنم اگه خواستی من میتونم توی این زمینه بهت کتاب و سایتهایی معرفی کنم موفق باشی دوست عزیز |
||
۶ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: بحث و تبادل نظر در مورد مسائل روز دین | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
روشها وترفندهاي جديد بهائي ها ترفند جديد بهايي ها و منتسب نمودن مخالفان خود به انجمن حجتيه ! در سالهاي اخير و با توجه به رويکرد جديد فرقه ضاله بهائيت در تبليغ عمومي و نشر عقايد باطل خود ، موجي از مخالفتهاي مردمي در مقابل اين تحرکات آغاز شد. مانند هميشه آغاز گر اين حرکت مراجع عظام تقليد و حوزه هاي علميه بودند و در کنار ايشان گروههاي مردمي در سطح مراکز آموزشي ؛پايگاههاي مقاومت ؛ کانونهاي فرهنگي مساجد و برخي هيئات مذهبي نيز به مبارزه با تبليغات اين فرقه منحرف ؛همت موفقيت آميزکردند . تنگ شدن عرصه بر مبلغان خبيث اين فرقه ، ايشان را به اتخاذ رويکرد جديدي در مواجهه با اين مخالفتها واداشته است. بنا بر اطلاعات بدست آمده از جلسات داخلي رهبران اين فرقه ، يکي از اين راهکارها مطرح نمودن موضوع انجمن حجتيه در سطح جامعه مي باشد.در اين رويکرد موذيانه بهائيت ؛ روحانيون و گروههاي مردمي که به مبارزه با اين فرقه پرداخته اند به حجتيه منتسب مي شوند تا از مقابله با بهائيت کنار بکشند ودر نتيجه فضاي تنفسي براي تبليغ بي دغدغه بهائيت فراهم گردد. اين راهکار تفرقه افکنانه شامل گروههاي مردمي که در حوزه ترويج فرهنگ مهدوي نيز فعاليت مي کنند نيز مي گردد. هدف رهبران اين فرقه از اين اقدام جلوگيري از ترويج مفهوم واقعي انتظار از طريق منفعل کردن گروهها و جمعيت هاي اسلامي بوسيله برچسب زدنهاي غير واقعي به آنها مي باشد. |
||
۷ آبان ۱۳۸۹
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |