در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Mohamad.Barani
پیام:
۱۲,۶۳۱
عضویت از: ۴ دی ۱۳۸۸
از: ساری، دارالملک ایران
طرفدار:
- .:رونالدینهو:. - .:لوییز انریکه:. - .:استقلال تهران:. - .:هــلـــنـــــــــــــد:. - .:فرهاد مجیدی:. - .:رایکارد:. - .:فیروز کریمی:. گروه:
- کاربران عضو |
جهت مطالعه |
||
|
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو |
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم نه دست صبر که در آستین عقل برم نه پای عقل که در دامن قرار کشم ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم |
||
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام:
۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta - Rivaldo - Esteghlal - Netherlands - Mojtaba jabbari - Frank De Boer - Majid Namjoomotlagh گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی |
نقل قول Steve jobs نوشته:وقتی تو سازمان انرژی اتمی بودم با یک جمعی آشنا شدم، جون های هم سن خودم، همشون نخبه به حساب میومدن و کارهایی که می کردن، جدا از این جشنواره و مدال ها و مدرک های مسخره، به درد می خورد و غالبا نمونه ایرانیش تا الان تولید نشده بود. باور این موضوع که این ها سطح در آمدشون از سطح معمول جامعه هم کمتر بود، هنوز هم واسم سخت و برای همین از کسی توقع ندارم این داستان باور کنه. عجیب تر از کارهایی که می کردن و انگیزه ای که داشتن، این واسم سوال بود که واقعا چجوری میشه یک انسان تمام دغدغه اش این باشه که کاری که داره انجام میده فقط مورد قبول خدا باشه و خدا ازشون راضی باشه. هر هفته ها یک نفر میومد واسشون سخنرانی می کرد که بهشون انگیزه بده نگران نباشید، خدا ازتون قبول می کنه. شما به کارتون ادامه بدین. اصلا وقتی یک کاری می کردن و یکی دیگه میومد به اسم خودش تموم می کرد اینا کیف می کردن. میگفتن خدا رو شکر که اسمی از ما برده نشد... تو وزارت دفاع هم که بودم، بارها دیدم انسانهایی رو که هیچوقت هیچکس نه دیدشون، نه اسمی ازشون برده میشه. اگه ما تو تکنولوژی پهباد دومین کشور دنیا ایم، بخاطر زحمت کسایی که هیچوقت ما نشناختیمشون. شاید تا 10 شب تو اداره بمونن و بهشون اضافه کرد هم ندادن، از طرف همکاراشون هم مورد تمسخر قرار گرفتن و ... 32 سال قبل هم که 25 کشور دنیا به ما حمله کردن و امثال این داعش، یک شاخه از درختشون بود یک عده ای رفتن که هنوزم که هنوز خیلی هامون خیلی هاشون رو نمی شناسیم. من به این باور رسیدم که تو این مملکت، ما هیچوقت نیازمند کسی که نیازمند توجه و بها و اهمیت دادن نیستیم، کار این مملکت همیشه دست اونایی گیربوده که هیچوقت دوست نداشتن اسمی ازشون برده بشه. نه انسانهایی مثل من که اگه بره تو اداره بهش جواب ندن نظرش راجع به نظام بر می گرده. عزیزان؛ یکم از بالا به دنیا که نگاه کنین، یک اتفاقی داره میوفته، اتفاقاتی که داره تو منطقه و جهان میوفته اصلا طبیعی نیست، یک خبری یک اتفاقی داره میوفته ... چقدر خوب احساسی میشی تو اولا که مسخره خودتی خیلی از این جوایز خوارزمی و... کارآمدن ولی بها داده نمیشه. دوما که نمیدونم کجای صحبت من بحث مالی بود. ببین عزیزم. این چندساله ما تو سیستم های نظامی و هسته ای خیلی پیشرفت کردیم. دانشمندایی هم داشتیم که بهشون بها داده شده و تونستن ایرانو به خصوص از لحاظ نظامی بکشن بالا. خداییشم قبول دارم کار تک تکشونو ها. من اصلا بحثم مالی نیست به خدا. یعنی آخرین چیزی که واسم مهمه پوله. حمل بر خودستایی نباشه خدایی هم نیست؛ ولی کسی که مثل من ذهن طراحی داشته باشه دیگه پولو چیز مسخره ای میدونه. یه لحظه ای میرسه که میگی پول هیچی نیست. من اون لحظه ام الان. مساله اینجاست که شما بها ندادن رو بد توجیه می کنی. من میگم آقا وقتی من یه سیم ساختم که هزینه ها رو کلا کم میکنه، کلی نیروی کار میتونن برن جاهای دیگه رو بگیرن، کلی سیستم های انتقال و توزیع از بین میره، چرا نمیان اینو استفاده کنن؟ به خدا قسم حاضرم هیچی بهم ندن یعنی کاملا رایگان از این استفاده کنن ولی همینجوری طرحم نیفته رو زمین خاک بخوره. یعنی انگار این کارو واسه هیچی انجام دادم. من اونقدر صداقت دارم که بگم اونقدر خلوص ندارم که همه کارو واسه خدا انجام بدم، اما واسه این که اسمم بمونه حداقلش حاضرم رایگان این طرح هامو بفروشم. واللا نمیزارن، باللا نمیزارن. تو انرژی اتمی که تو بودی، به طرف بها میدادن کار میزاشتن کنه حداقل. میزاشتن از تخصصش حالا برای یه دلیلی استفاده کنه. این خیلی فرق میکنه با کار من. نقل قول امیدوارم هرجا میری موفق باشی و اگه یک روزی 50 سال رد کردی و داشتی از طیقه آخر شرکتت به شهر نگاه می کردی، احساس کنی عمرت به درد کسی خورده.اینو خوب اومدی اولا که شرکت من طبقه آخر نداره خیالت راحت اگرم داشته باشه ته خیابونو نمیتونم ببینم چه برسه به شهر. خیلی خوشم میاد پنجاه سالگی من اینجوری میاد تو ذهنت حتما یه سیگار برگم دارم میکشم با موهای جوگندمی نقل قول The Dark Lord نوشته:مقدمه هات رو قبول دارم، اما نتیجه گیریت رو نه. این انتخاب همیشه انتخاب خودم vs کشورم بوده و هست. اگر همه چیز فوق العاده بود که دیگه موندن و تلاش کردن ارزشی نداشت. ما همیشه و هر لحظه مدیون صدها هزار جوون پاکی هستیم که تلاش برای ساختن مملکت رو در سخت ترین شرایط بهشون مدیونیم. امیدوارم سفر پسندیده کسب علم رو به سلامت بگذرونی و برای ادای دین لااقل به شهدای بی ادعای این خاک برگردی. البته واقعا سخته. واقعا سخته هیچ ارزشی برات قائل نشدن. هیچی ازت نگفتن خیلی درد داره. من آدم مذهبی و ولایی ای نیستم در کل؛ اما به این نتیجه رسیدم که ما همیشه مدیون خون شهداییم و من تمام دلیل نرفتنم مملکتمه. منم خودم امیدوارم که برگردم. خیلی بیشتر از همه در آخر دوستان، تکه شعری از دکتر شفیعی کدکنی ای کاش آدمی وطنش را مثل بنفشه ها در جعبه های خاک یک روز می توانست همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست در روشنای باران در آفتاب پاک |
||
|
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: L.A-Messi
پیام:
۴,۶۳۲
عضویت از: ۲۱ شهریور ۱۳۹۰
از: دامغان
طرفدار:
- مسی - کرایف،دی استفانو - گواردیولا،گاس هیدینگ - کلا قیدشو زدم گروه:
- کاربران عضو |
ایشالله هر جا هستی موفق باشی کیاوش جان .. بودن یا نبودنت داخل ایران شاید به چشم نیاد برای ما ، ولی امیدوارم بازم به سایت سر بزنی و ببینیمت .. خاطرات خوشی تو این سایت باهات داشتیم .. |
||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: MoOn.Girl
پیام:
۴,۲۸۴
عضویت از: ۳۰ مهر ۱۳۹۲
از: بابل
طرفدار:
- مسی - رونالدینیو - پرسپولیس - آرژانتین - اسپانیا - لوچو❤ - پپ گروه:
- کاربران عضو |
خیلی از این استعداد ها داریم که هیچی بهشون بها نمیدن... اینم از مملکت ما... چند سال دیگه همین آقا کیاوش رفته خارج از ایران و یه کشور دیگه از طرحشون استفاده کرده و دولت ایران حسرت می خوره که چرا ازشون استفاده نکرده و بعدا میان یه متن بلند بالا می نویسن که آررره این آقا تو ایران تحصیل کرد و الان رفته واسه کشوری مثل کانادا کار می کنه و بعضی از آدمای ملت شریفمون میان میگن نوچ نوچ نوچ این آدما (خیلی ببخشید) چقدر نمک نشناسن! اون موقع اس که من برم تو دهنشون! میشه قضیه ضرب المثل نوش دارو بعد مرگ سهراب! حالا نمی دونم ربط داشت یا نه ولی فکر کنم ربط داشت! ایشالا هرجایی که میرین موفق باشین. |
||
خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند .. |
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: MoOn.Girl
پیام:
۴,۲۸۴
عضویت از: ۳۰ مهر ۱۳۹۲
از: بابل
طرفدار:
- مسی - رونالدینیو - پرسپولیس - آرژانتین - اسپانیا - لوچو❤ - پپ گروه:
- کاربران عضو |
يک عمر جان کندم ميان خون و خاکستر من نامه بر بين تو بودم با کسي ديگر طاقت نمي آوردم اما نامه مي بردم از او به تو ..از تو به او.. مرداد .. شهريور پاييز شد با خود نشستم نقشه ايي چيدم مي خواستم غافل شويد از حال همديگر با زيرکي تقليد کردم دست خطش را يک کاغذ عين کاغذ او کندم از دفتر او مي نوشت : آغوش تو پايان تنهايي است. تغيير مي دادم : که از تو خسته ام ديگر او مي نوشت : اينجا هوا شرجي است غم دارد تغيير مي دادم : هوا خوب است در بندر او مي نوشت : اي کاش امشب پيش هم بوديم ... تغيير مي دادم : که از اين عاشقي بگذر ... بايد ببخشي نامه هايت را که مي خواندم در جوي مي انداختم با چشمهايي تر با خود گمان کردم که حالا سهم من هستي از مرده ريگ اين جهان بي در و پيکر آن نقشه بايد بين آنها را به هم مي زد اما به يک احساس فوق العاده شد منجر آن مرد با دلشوره يک شب ساک خود را بست ول کرد کار و بار خود را آمد از بندر ديديد هم را بينتان سوتفاهم بود ؛ آن هم به زودي برطرف شد بي پدرمادر با خنده حل شد آن کدورت هاي طولاني اين بين و بس من بودم و يک حس شرم آور شايد اگر در نامه ها دستي نمي بردم آن عشق با دوري به پايان مي رسيد آخر رفتي دوچرخه گوشه ي انباريم پوسيد آه از ندانم کاريت اي چرخ بازيگر ! شايد تمام آن چه گفتم خواب بود اما من مرده ام در خويش... بيدارم نکن مادر |
||
خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند .. |
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۷
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
|
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: HEYHAT
پیام:
۴,۲۰۲
عضویت از: ۵ آبان ۱۳۹۰
از: هیچستان
طرفدار:
- ژاوی - کرایف - ? - اسپانیا منهای خوکها_به امید استقلال - ? - پپ کبیر - ? گروه:
- کاربران عضو |
عقب نشینی در کار نیست! صدای شهید مدافع حرم، شهید مهدی صابری ، فرمانده ی گروهان علی اکبر (ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون دقایقی قبل از شهادت ... خیلی سوز داره ، خیلی درد ... اونــها کجا من کجا .. ! صوت : دقيقا مقابلمون، تكفيريهای لعنتي ان/ تعداد زخمي هامون رفته بالا/ دلمون گرمه به حضرت زينب / دو تا شهيد داديم، هشت تا زخمی، ولي دلمون گرمه كه راه خوبي رو انتخاب كرديم/ شارژِ موبايلم تموم شده، ديگه زياد نميتونم صحبت كنم / چون مموریای گوشيم رو برداشته بودم، حافظه ای برای ضبط فيلم ندارم . ( نفس عميقي مي كشد و ادامه مي دهد ) : اگه ما رو بعد ديديد كه هيچ، توفيق ازمون سلب شده/ يا حسين ... اگرم نديديد، ما رو حلال كنيد، از ته دل حلال كنيد/ خيلي بد كرديم ، خيلي / بندگي خدا رو نكرديم ... ( هق هق گريه امانش نمي دهد ) .. (با بغضي در گلو به سختي مي گويد) : " خدايا بنده خوبي برات نبودم" ... ( ادامه مي دهد ) : شرايطِ سختيه / گريم نه از ترس بود/ از اينكه بندگي خدا رو نكردم بود. يا حسينِ زهرا ... ( صداي تك تير اندازها قطع نمي شود ، ادامه مي دهد ): اين خمپاره آخری، يكي از بچه ها، پاي چپش قطع شد/ دستام الان پر خونه / موبايلم هم همينطور/ الان پايِ قطع شدش، يه طرف، تنش يه طرف .. "يا حسين، يا حسين" ... ( گويا يكي از نيروهايش اجازه عقب نشيني مي خواهد ، فرياد مي زند .. نه نه ! عقب نشيني تو كار نيست، سنگر رو حفظ كن ! سنگر رو حفظ كن !!! ( در آخر، پشت بيسيم از همرزمانش مي خواهد اگر ميتوانند كسي را بفرستند كه برايشان آب ببرد، كه پاسخ منفي است ! ). مي گويد : يا علي ، كربلا، يا علي كربلا ... |
||
همیشه چهره ات را به سوی آفتاب نگه دار سایه ها پشت سرت خواهند افتاد ... |
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۷
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
حاجی اینجا روسری ها عقب نشینی کردن... دشمن محاصرمون كرده! رو پشت بومھا بمبهای بشقابی گذاشته! قلب و فكرمون رو هدف گرفته! خيلی تلفات داديم... حاجي اینجا مانتو ها دیگه دكمه نداره... اونم با آستین های کوتاه !!! سلاح جدیدشون ساپورته... چشم اکثر جونارو آلوده کردن! حاجی صدامو میشنوی؟ حــــــاجـــــی! (صدای بیسیم قطع و وصل میشه) ﺣﺎﺟﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺸﻨوی؟ ﻣﺠﻨوﻥ ﺟﺎﻥ! ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻢ. ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ برادر ... ﺣﺎﺟﻲ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﻡ ﺍﺳﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﺧﻮﯼ... ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍ ﺭو ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻗﯿﭽﯽ ﻣﯽ کنن نامردا ... ﺑﺮﺍﺩﺭ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ خیلی ﺗﺬﮐﺮ ﻣﯽ ﺩﯾﻢ به دستگاه امام حسین متوسل شن! ﻭﻟﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺛﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ... ﻋﺎﻣﻞ ﺧﻔﻪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻮﯼ ﮔﯿﺎﻩ نميده، ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ميده ... ﺣﺎﺟﯽ! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ ﻫﻤﺶ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﭘﺮ ﭼﺎﺩﺭﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺣﺎﺋﻞ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﺸﺎﻣﺘﻮنُ ﺍﺫﯾﺖ ﻧﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﮐﻮ ﮔﻮﺵ ﺷﻨﻮﺍ...؟ ﺣﺎﺟﯽ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﮐﺶ ﻫﺎﯼ ﻧﮕﺎﻩ دشمنا ﻓﻘﻂ قلبُ ﻣﯿﺰﻧﻪ! لقمه های حروم هم که دمار از همه بریده ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯾﻢ ﺣﺎﺟﯽ ... |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | ||
نام کاربری: Ree.raa
پیام:
۳,۲۵۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۹۱
طرفدار:
- مسی،ویا،اینیستا - pep - اسپانیا - pep - گروه:
- کاربران عضو |
جالبه طرف مثه اینکه چشش کلا ب دخترا بوده پسرا رو ندیدن
|
||
ناگفته ی ما میشنود |
|||
۱۸ اسفند ۱۳۹۳
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |