در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
مهمان_
|
واااااااااااااای چقدر این بچه ها ناز و نمکی بودن من که همینجوریش هلاک بچه هام اینا که دیگه بارسایی هم هستن ممنون اقا احسان خیلی قشنگ بود |
||
۱۵ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو |
سلام خوبید ؟ چند روز بود اینجا ارسال نداشتم الان دیگه کم ارسال میکنم شاید روزی یکی شاید هم اصلا ارسال نکنم چون درس ها فوق العاده زیاد شده منم که درس خون اینطور نیست ؟
|
||
... | |||
۱۵ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
روز دانشجو رو به تمام دانشجو های سایت تبریک میگم امیدوارم که در تمام مراحل تحصیلی و زندیشون موفق باشند! هر چند که در روز دانشجو استاد بافت شناسی ما که قرار بود آخرین امتحان میان ترم روبگیره لطف کردند و با سوال های وحشتناکی که دادند از خجالت ما در اومدند! |
||
۱۶ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Don.Andres
پیام:
۱,۲۹۱
عضویت از: ۳۱ تیر ۱۳۸۷
طرفدار:
- پرسپوليس - اسپانيا ،آرژانتين - فرانك رايكارد، پپ گوارديولا، لوئیز انریکه گروه:
- کاربران عضو |
به به... تبریک... از همه ی دانشجوها و رهیده هاهم از ته قلبم عاجزانه خواهش دارم که برای ما کنکوری ها هم دعا کنن تا سال بعد ما هم رشته ای رو که دوست داریم قبول شیم... در ضمن محمود جون عادت میکنی به این وضع برادم...هنوز سال اولی هستین...به زودی اساتید محترم بیشتر بهتون حال میدن...حالا صبر کن...اولشه |
||
۱۶ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
مهمان_مهمان
|
نقل قول احسان مهرابی نوشته:عکس چند تا گوگولی مگولی بارسایی گذاشتم،خودم که وقتی نگاشون می کنم از حال میرم ای جانم! دلم می خواد محمد نینیم رو هم با این لباسا ببینم. می میرم براش! |
||
۱۶ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
برای یه دوست دعا کنید
|
||
۱۶ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: winchenzo
پیام:
۴۷۲
عضویت از: ۲۱ مهر ۱۳۸۶
از: تهران
طرفدار:
- ويكتور والدس - زامورا - ------- - اسپانيا - -------- - فرانك رايكارد - -------- گروه:
- کاربران عضو |
به به خانواده ي بارسايي و.. . ( زندگي) خانواده ي ما هم دارن اينطوري مسشن مثلا بابام ديگه به من گير نميده كه نصف شب فوتبال نيگا مي كنم و حتي تا 2 نصفه شب با من نيگا ميكنه !! و مامانم هم وقتي بارسا گل ميزنه دست ميزنه
|
||
۱۶ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: کاتالونیا
پیام:
۶,۲۲۲
عضویت از: ۱۳ شهریور ۱۳۸۷
از: 021
طرفدار:
- مارکو رویس - یه پرسپولیس، یه ایران! - اسپانيا - آلمان - آرژانتين - كریم باقری - فرانک رايكارد - یورگن کلوپ گروه:
- کاربران عضو |
بابای منو بگو انقدر بهم گفت من گوش نکردم تا ساعت 2 هم میشینم هر شب چیزی نمیگه البته اگه از 2 بگذره خودم دیگه جرات نمی کنم بیدار بمونم بلند میشم که برم بخوابم مبادا که بهش گفته باشم قراره تا این موقع فوتبال نگاه کنم
|
||
۱۷ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
چه کسانی وارد دوزخ می شوند؟!! مردی با اسب و سگش در جادهای راه میرفتند. هنگام عبور از كنار درخت عظیمی، صاعقهای فرود آمد و آنها را كشت. اما مرد نفهمید كه دیگر این دنیا را ترك كرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدتها طول میكشد تا مردهها به شرایط جدید خودشان پی ببرند. پیاده روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می ریختند و به شدت تشنه بودند. در یك پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند كه به میدانی باسنگفرش طلا باز میشد و در وسط آن چشمهای بود كه آب زلالی از آن جاری بود. رهگذر رو به مرد دروازه بان كرد و گفت: "روز بخیر، اینجا كجاست كه اینقدر قشنگ است؟" دروازهبان: "روز به خیر، اینجا بهشت است." - "چه خوب كه به بهشت رسیدیم، خیلی تشنهایم." دروازه بان به چشمه اشاره كرد و گفت: "میتوانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان میخواهد بنوشید." - اسب و سگم هم تشنهاند. نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حیوانات به بهشت ممنوع است." مرد خیلی ناامید شد، چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. از نگهبان تشكر كرد و به راهش ادامه داد. پس از اینكه مدت درازی از تپه بالا رفتند،به مزرعهای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازهای قدیمی بود كه به یك جاده خاكی با درختانی در دو طرفش باز میشد. مردی در زیر سایه درختها دراز كشیده بود و صورتش را با كلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود. مسافر گفت: " روز بخیر!" مرد با سرش جواب داد. - ما خیلی تشنهایم . من، اسبم و سگم.. مرد به جایی اشاره كرد و گفت: میان آن سنگها چشمهای است. هرقدر كه میخواهید بنوشید. مرد، اسب و سگ به كنار چشمه رفتند و تشنگیشان را فرو نشاندند. مسافر از مرد تشكر كرد. مرد گفت: هر وقت كه دوست داشتید، میتوانید برگردید. مسافر پرسید: فقط میخواهم بدانم نام اینجا چیست؟ - بهشت - بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است! - آنجا بهشت نیست، دوزخ است. مسافر حیران ماند:" باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نكنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی میشود! " - كاملأ برعكس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما میكنند. چون تمام آنهایی كه حاضرند بهترین دوستانشان را ترك كنند، همانجا میمانند... بخشی از كتاب شیطان و دوشيزه پریم اثر پائولو كوئیلو |
||
۱۷ آذر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Blaugrana.ForEvEr
پیام:
۵,۶۲۴
عضویت از: ۵ شهریور ۱۳۸۶
از: قزوین
طرفدار:
- ژاوي.مسي - مارادونا.ريوالدو - پرسپوليس - اسپانيا - كريم باقري - پپ گوارديولا - افشين قطبي گروه:
- کاربران عضو |
ایول انشب همتون خونه ی ما شام دعوتین چون زبان قوبل شدم واقعا خیلی خیلی شوکه شدم و خیلی خوشحالم
|
||
... | |||
۱۷ آذر ۱۳۸۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |