به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

چگونه بزرگی یوهان کرایف به عنوان یک فوتبالیست را اندازه بگیریم؟آنالیز فنی
فرستنده سید سجاد زرگرنتاج در تاريخ یکشنبه، ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ (۲۲:۱۴) (۱,۱۶۷ بار خوانده شده) خبر‌های فرستاده شده توسط این شخص
منبع: Grup14
مترجم: سید سجاد زرگرنتاج / FCBarcelona.ir


فرض کنید که می‌خواهید یک تیم بسیار قدرتمند بسازید، متشکل از یک بازیکن و ده کپی از او در ده پست دیگر. کدام بازیکن را انتخاب می‌کنید؟ انتخاب من، کرایف خواهد بود. آیا این بدین معناست که کرایف بهترین بازیکن تاریخ است؟ خیر. او را انتخاب نمی‌کنم چون او بهترین بازیکن تمام دوران هاست، او را انتخاب می‌کنم چون او کامل ترینِ آن هاست. یوهان کرایف، به معنای واقعی کلمه، یک فوتبالیست کامل (Total Footballer) بود.


کانون هواداران بارسلونا در ایران

بیشترین توصیفاتی که از یوهان کرایف وجود داشته، در مورد درک او از فوتبال بوده است و ما نیز به همان موضوع خواهیم رسید، اما پیش از آن، می‌خواهیم کمی در مورد فیزیک او صحبت کنیم. کرایف کامل‌ترین بدنی که یک بازیکن فوتبال در تاریخ این ورزش می‌توانست داشته باشد را، داشته است. مسلماً پُست‌های مختلف، نیازمند فیزیک‌های مختلفی است، اما بدن کرایف، تقاطعی از اکثر آن‌ها بود.

اولاً، او سرعت بسیار بالایی داشت. می‌توان او را به راحتی در میان سریع‌ترین بازیکنان دهه قرار داد. در درجه دوم، او بازیکنی با چالاکی بسیار بالا بود. حتی یک بار گفته شده بود که او می‌توانست رقصنده بهتری از رودلف نوریف (رقصنده روس که در رقص باله شهرتی جهانی داشت) باشد. این گفته احتمالاً اشتباه است، اما می‌تواند به خوبی سطحی از چالاکی را که مد نظر ماست، نشان بدهد. به فیلم‌های صحنه آهسته از دریبل‌های کرایف نگاه کنید. او تقریباً در صفر ثانیه وزن خود را به سمتی که می‌خواهد انتقال می‌دهد و حریفانش هیچ شانسی برای تقابل با او ندارند. چالاکی او هم سطح با بازیکنی بود که بلندای قامتش ده سانتی متر کوتاه‌تر از کرایف است. معمولاً داشتن سرعت و چالاکی در کنار هم، تاوانی دارند و آن هم نداشتن قدرت کافی است، اما در مورد یوهان کرایف، این مسئله صدق نمی‌کند. او به راحتی می‌توانست در مقابل مدافعان سرسخت و تنومندی که او را یارگیری می‌کردند، ایستادگی کند. او همینطور پرش‌های بسیار خوبی داشت، آنقدر خوب که برای شکست دادن بازیکنانی مانند شوارتزنبک، کافی باشد.

نمی توانم بازیکن دیگری را به ذهن بیاورم که همه این خصوصیت‌ها را با هم داشته باشد. کسی مانند کریستیانو رونالدو، چالاکی لازم را ندارد و بازیکنی مانند لیونل مسی، دارای بلندای قامت چندانی نیست. شاید اگر بخواهیم یک بازیکن که در این امر به اسطوره هلندی نزدیک است را نام ببریم، آن شخص پله باشد که آن هم نمی‌توان گفت چالاکی‌اش به اندازه کرایف بوده است.


کرایف یک ایده آل گرا در زمینه فوتبال بود. بسیاری از چیزهایی که او را تبدیل به یک شخصیت بزرگ در تاریخ فوتبال کرد (و برخی چیزهایی که او را از تبدیل شدن به «بزرگترین» باز داشت) را، می‌توان اینگونه توصیف کرد. بازی او، مرزهای چیزی که در زمین فوتبال «امکان پذیر» محسوب می‌شد را جابجا کرد. در برخی جهات، هنوز کسی نتوانسته است که مانند او باشد. او، درست مانند آژاکسی که در آن بازی می‌کرد، برای رسیدن به اتوپیای فوتبال تلاش می‌کرد. اگرچه نه او و نه تیمش نتوانستند به آن دست پیدا کنند، اما آن‌ها یکی از بهترین و موفق‌ترین فوتبال‌هایی که در تاریخ این ورزش وجود داشته‌اند را، ارائه کردند.

خط ایده آل گرایی او بیشتر از همه، در تصمیم گیری‌های او به وضوح مشخص است. مانند هر بازیکن واقعاً بزرگ دیگری، کرایف تصمیمات درست بسیاری گرفت و شما نمی‌توانید تصمیمات درست را بدون دُز قابل توجهی از واقع گرایی بگیرید. اما در میان بزرگترین‌ها، کرایف بیشتر از همه آن‌ها تصمیماتی مبتنی بر ایده آل گرایی‌اش گرفته است. به نظر می‌رسد که او، مانند رابرت کِنِدی (سناتور آمریکایی)، وقتی در یک موقعیت خاص قرار می‌گرفت، به جای اینکه از خود بپرسد «چرا؟»، از خود می‌پرسید «چرا که نه؟». چرا چهار بازیکن را دریبل نزنیم و دو یک-دو را در سرعتی بسیار بالا، انجام ندهیم؟ چرا به محض از دست دادن مالکیت توپ، به جای عقب نشینی، به سمت بازپس‌گیری توپ، حمله نبریم؟ چرا از پُست‌های سنتی اجتناب نکنیم و به طور عینی، همه جا بازی نکنیم؟ چرا نه؟

ایده آل گرایی کرایف، در کنار فیزیک منحصربفرد و تکنیک بسیار بالایش، او را تبدیل به یکی از بهترین‌ها کرد و باعث شد که او انقلابی در فوتبال به وجود بیاورد. اما، حداقل از نگاه نگارنده، آنچه او را تبدیل به یکی از بهترین‌ها کرد، او را از بهترینِ تمام دوران بودن، باز داشت. با در نظر گرفتن پتانسیلش، او می‌توانست از پله، دی استفانو و حتی مسی بهتر باشد. اگرچه در واقع فکر می‌کنم او از هیچکدام این‌ها، بهتر نیست. او بزرگ است و در میان بزرگترین‌ها قرار دارد، اما کسی نیست که بالاتر از همه بایستد.


ایده آل گرایی، تاوانی دارد. وقتی شما چیزهایی را امتحان می‌کنید که دیگران جرأت امتحان کردنش را ندارند، وقتی شما مرزها را می‌شکنید و به مناطق دست نیافتنی قدم می‌گذارید، از انجام اشتباه، ناگزیرید. بازی‌هایی وجود داشتند که همه پاس‌های کرایف به حریف می‌رسیدند و حتی گاهی این اتفاق در موقعیت‌های خطرناکی رخ می‌داد. وقتی شما یک ویدئو از دریبل‌های یوهان کرایف تماشا می‌کنید، دریبل‌های بسیار زیبایی مشاهده می‌کنید، اما تنها یک گل روی حرکت انفرادی وجود دارد که او به ثمر رسانده و آن هم در سال‌های پایانی فوتبالش بوده است. چرا چهار بازیکن را دریبل نزنیم و دو یک-دو را در سرعتی بسیار بالا، انجام ندهیم؟ خب، به این دلیل که معمولاً راهی با ریسک کمتر و منطق بیشتر وجود دارد. چرا به محض از دست دادن مالکیت توپ، به جای عقب نشینی، به سمت بازپس‌گیری توپ، حمله نبریم؟ خب، به این خاطر که این کار به جز تیم حریف، می‌تواند در تیم خود شما هم آشوب ایجاد کند.

این مشکلی سنتی است که برای همه آن‌ها که انقلابی به وجود آوردند، وجود داشته است. شما به خاطر ایده‌هایتان مورد تحسین قرار می‌گیرید، اما فرد دیگری موفقیت بیشتری بدست خواهد آورد، چرا که او بخشی از ایده‌های شما را مورد استفاده قرار می‌دهد و کمی هم به آن مصلحت اندیشی می‌افزاید. برای مثال، به مسی توجه کنید. سبک بازی او شباهت‌های بسیاری با بازی مرد هلندی دارد و بارسلونایی که او در آن بازی می‌کند، شدیداً تحت تأثیر یوهان کرایف بوده است، اما او با فاصله بازیکن با برنامه‌تر و منطقی تری است. او هم گاهی از چهار بازیکن عبور می‌کند، اما هیچگاه سعی در پیچیده‌سازی اوضاع ندارد. یوهان را نمی‌تواند دقیقاً یک بازیکن حرفه‌ای قلمداد کرد. او به طور واضح عاشق فوتبال بود اما به اندازه، برای مثال، دی استفانو جاه طلب نبود. فرم او چندان ثابت نبود و فصل‌هایی در دوران فوتبالی او بودند، که زیر متوسط محسوب می‌شدند.


تصمیم بر اینکه چه کسی بهترین بازیکن در دهه 1970 بوده است، کاری بس دشوار است، در حالی که اسطوره بارسا و بکن بائر، از کاندیدهای اصلی هستند. در مجموع کرایف بازیکن تأثیرگذارتری برای آژاکس و هلند، نسبت به بکن بائر برای بایرن و آلمان، بود. او همه کاره تیم بود و عملاً برای آن‌ها به اندازه سه یا چهار بازیکن ارزش داشت و مهمتر از همه، یک نیمه مربی برای تیمش بود. خود بکن بائر اظهار داشته است که بین این دو، کرایف بازیکن بهتری بوده است و ما هم در دهه 1970، با او موافقت می‌کنیم.

یوهان کرایف، تنها فوتبالیست کامل دنیا بود، اما نه بهترین فوتبالیست تاریخ. در پایان، این ویدئو تقدیم به همه هواداران او.

ارزش: ۰.۰۰ (۰ رای) | ارزش‌گذاری این خبر
نظرات کاربران
Sidarta
پاسخ به: چگونه بزرگی یوهان کرایف به عنوان یک فوتبالیست را اندازه بگی...
اسطوره به یاد ماندنی
هرچقد ازش بگیم بازم کمه
روحش شاد


دوشنبه، ۱۵ شهریور ۱۳۹۵ (۱۲:۳۲)
 
Lucho.The.Great
پاسخ به: چگونه بزرگی یوهان کرایف به عنوان یک فوتبالیست را اندازه بگی...
عجب مقاله فوق العاده ای بود! مخصوصا این بخش:

نقل قول
این مشکلی سنتی است که برای همه آن ها که انقلابی به وجود آوردند، وجود داشته است. شما به خاطر ایده هایتان مورد تحسین قرار می گیرید، اما فرد دیگری موفقیت بیشتری بدست خواهد آورد، چرا که او بخشی از ایده های شما را مورد استفاده قرار می دهد و کمی هم به آن مصلحت اندیشی می افزاید. برای مثال، به مسی توجه کنید. سبک بازی او شباهت های بسیاری با بازی مرد هلندی دارد و بارسلونایی که او در آن بازی می کند، شدیداً تحت تأثیر یوهان کرایف بوده است، اما او با فاصله بازیکن با برنامه تر و منطقی تری است.

نکته دردناک این وسط اینه که یه بازیکن دو زاری پیدا میشه بین این اعجوبه های فوتبال، با 4 تا گل خالی جلو امثال مالمو، می خواد خودشو جزو بزرگای تاریخ جا بزنه! یه سری عقل به چشم هم که فقط به اعداد و ارقام و تعداد گل نگاه می کنن و چیزی از زیبایی فوتبال نمی فهمن از این طرفداری می کنن...


یکشنبه، ۱۴ شهریور ۱۳۹۵ (۲۲:۴۴)
 
بی‌شک دیدگاه هرکس نشانه تفکر اوست. ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم!
نوع نمایش نظرات:       
حاضرین در سایت
۱۸۱ کاربر آنلاین است. (۶۷ کاربر در حال مشاهده اخبار بارسا)

عضو: ۰
مهمان: ۱۸۱

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!