زمان تاتا فرا رسیده استآبی و اناریها
فرستنده پارسا مظفری در تاريخ دوشنبه، ۱۸ آذر ۱۳۹۲ (۱۹:۲۳) (۶۰۲ بار خوانده شده) خبرهای فرستاده شده توسط این شخص
منبع: توتال بارسا
مترجم: پارسا مظفری / FCBarcelona.ir
وقتش رسیده که بگوییم دوره ماه عسل به پایان رسیده است. یکشنبه شب نقطه عطفی برای مربی بارسلونا جراردو تاتا مارتینو بود. این روزها دو شکست پیاپی برای بارسا نادر است، که در واقع باید به عنوان یک سعادت به آن نگاه شود، اگرچه بهمنی از انتقادات و سوالات را به و جود آورده است. با اینکه آن تا حدودی احساساتی است، اما نمایش مفتضحانه در برابر بیلبائو این انتقادات را شایسته است. شکست به خودی خود یک مشکل نیست – که یکی از سه نتیجه طبیعی در ورزش است - با این حال باید «چگونه» و «چرایی» آن نیز کشف شود و همچنین تغییرات لازمه برای حرکت رو به جلو در نظر گرفته شود.
یکشنبه شب غیر بارسایی وارترین عملکردی بود که میتوان به یاد آورد. شباهتی فوقالعاده کم به تیم سال گذشته وجود داشت. بارسا استاد کنترل بازی، مدیریت بازی و تنظیم سرعت بازی است، اما در سن مامس جدید هیچ کدام از آنها وجود نداشت. در 45 دقیقه دوم، این تیم به سختی میتوانست پنج رشته پاس متوالی در نیمه زمین حریف بدهد. برای آن، هیچ توضیح خاصی وجود ندارد. این چیزی است که بارسا انجام میدهد، که در ژنتیک داخلیاش نهفته است.
نکته اصلی بازتاب یافته از بیلبائو عدم کنترل بود. یکی از نقاط قوت بارسلونا توانایی بازپسگیری مالکیت ، بدون توجه به شرایط و یا مکان بود و در انجام این کار نه تنها ضرباهنگ بازی را کنترل میکرد، بلکه اقدامات حریف را نیز خنثی میکرد. زمانی که تیمها میخواستند به بازی با سرعت بالا روی بیاورند ، ژنرالهای خط میانی با نگه داشتن توپ روند را کند میکردند. سپس هنگامی که شرایط مناسب برای حمله فرا میرسید، آنها کار را آغاز و با گردش سریعتر توپ به سوی دروازه پیش میرفتند.
در روز یکشنبه، بیلبائو سرعت بازی را دیکته کرد. بازی خود که با سرعت و قدرت همراه است، به طور خاص در بالها،و یک بازی مستقیمتر اگر بخواهند. بارسا تلاش کرد تا خود را با آن سرعت مطابقت دهد ،با بازی مستقیم و توپهای بلند یکی پس از دیگری،توپهای مورب بیاثر پشت هم که فقط نتیجه عکس داد، زیرا یا توپ دقیق نبود و یا اینکه بازیکن پس از دریافت تنها بودند و جدا از بقیه تیم. این یک اشتباه بود و بازی را به دستان بیلبائو سپرد. هر وقت بارسا مالکیت را از دست میداد، اجازه به بیلبائو برای راه اندازی حمله دیگر داده میشد، برای مارکل سوسائتا و ایکر مونیان دو ارکستر خطرساز.
مارتینو زمانی که فرودگاه ال پرات را ترک میکرد تنها گفت: من در اینجا برای تغییر چیزی نیامدم، فقط برای اضافه کردن تغییراتی به بازی بارسا که در طول زمان از دست داده است. بحث سبک بازی که برای چند ماهی است آغاز شده است به نظر میرسد به شیوهای اغراق آمیز انجام شده است، چرا که برای 20 بازی ابتدایی تقریبا چیزی بود که مارتینو ازپیش در نظر گرفته بود.سیک بازی آن چنان متفاوت نیست، فقط عمل پرس از عقب بود و بازیکنان برای یک یا دو توپ بلند آماده شده بودند ، که اغلب به حملات زهردار میانجامید. همانطور که جرارد پیکه اشاره کرد ، این تیم احساس آزادی بیشتری دارد از عقیده خفه کننده ومطلق تیکی تاکا در زمان خود.
خوب، شاید این بحث نیاز باشد، به دلیل تقابل آژاکس و به خصوص بیلبائو، نگرانیهای سبک به بارنشست. اگر تاتا آمد که چیزی را تغییر ندهد، چرا این تیم کاملا قادر به کنترل نیست؟ پرسینگ کجا رفته است؟
نکته اصلی میتواند در این خلاصه شود"که ژاوی و اینیستا که پایان بازی و شکست بارسا را از روی نیمکت نظاره گرند به این دلالت میکند که سبک تغییر کرده است." در حال حاضر، با این که سن ژاوی بالاتر میرود، او هنوز هم برای باشگاه و کشور حیاتی است. فینال یورو 2012 و نمایشهای او در برزیل 2013 آن را نشان میدهد. ویسنته دل بوسکه در شرف التماس او قرار داشت تا بازنشسته نشود.
در اینجا به نظر نکته این است: بهترین جنبههای بارسلونا همیشه از ساقهای ژاوی، اینیستا و سرخیو بوسکتس سرچشمه میگیرد. البته، لیونل مسی به همان اندازه مهم است. اما چه شد که همه از آن روزهای رویایی میگویند؟ یک چیزی مثل: مطمئنا، مسی باور نکردنی است. چه کسی نمیتوانست با ژاوی و اینیستا هم بازی شود؟
بارسا نمیتواند پایه و اساس خود را که تا این اندازه آنها را بالا برده رها کند . کیفیت این بازیکنان ، شامل بوسکتس ، و یک روز به زودی سسک فابرگاس ( زمانی که مربیان بیخیال استفاده از او به عنوان یک شماره 9 کاذب شوند) ، همان چیزی است که در هر دو فاز حمله و دفاع به بارسا برتری میدهد. نبوغ فوتبالی آنها پیش زمینه ظهور مسی و به زودی (امیدواریم) نیمار که در حال حکرمفرماییاند بود. در اختیار داشتن مالکیت چیزی است که مانع فشار بیش از حد بر مدافعان است . منظورمان این نیست که این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد، یا که اینکه مارتینو را بیتجربه بیینیم ، این مشاهدهای است که ژاوی و اینیستا در مرز بیفایده بودن هستند ، و اساسا به هدر رفته ، همان طور که یکشنبه شب دیده شد زمانی که توپ به طور مداوم از روی سر آنها در جستجوی بازی بیش از حد مستقیم فرستاده میشد. توجه داشته باشید نقشههای حرارتی بیلبائو و پیروزی بر رئال مادرید (بهترین 45 دقیقه فصل در نیمه اول ) مقایسه میکند، به خصوص با ژاوی ( تصادفی نیست).
بگذارید خیلی دور نشویم. مارتینو هنوز هم در این کار تازه وارد است . تیم در لیگ در صدر است و صعود به دور بعد لیگ قهرمانان تضمین شده است. هر کسی جوانگرایی مارتینوی بارسا تحسین میکند ، دست در ستایش به سوی آسمان که بارسا دیگر به شدت قابل پیش بینی نیست، پاسکاری فقط به خاطر وجود پاس نیست، رهایی خوب از مالکیت بیحصل ، خدا را شکر که تاتا یک روش مستقیمتر را به وجود آورده است. درست است؟ همه آنها فقط تا چند هفته پیش بود.
گابریل مارکوتی روزنامه نگار فوتبال با اشاره به یکی از جنبههای جالب یکشنبه شب گزارش داد که مارتینو، فقط 12 جلسه کامل تیم کامل خود را تا به حال تمرین داده است. جای سرزنش نیست بلکه به خاطر شرایط است. این محصول ابتدا شوک عود سرطان تیتو است و استخدامی دیر که اجتناب ناپذیر بود ، و در مرحله دوم به دلیل تعهدات سفر بازیکنان، بازیهای ملی، تراکم بازیها و نیاز حاصله به برنامه روزهای استراحت است. این زمان کافیای برای ایجاد یک روش به نظر نمیرسد، پس شاید چیزی که ما اخیرا دیدهام در حال رشد است، بازیکنان در تلاش برای تطبیق با اصول جدید بدون داشتن زمان مناسب برای آزمایش و تغییرات کامل در قالب تمرینات بودند.
اظهار نظر پس از بازی مارتینو در روز یکشنبه عجیب بود . یک مرد که معمولا به خوب ارزیابی میکند ، و با ملاحظه و صادق در تجزیه و تحلیل خود به نظر میرسید، انگار در مورد بازی که هیچ کس دیگری آنرا ندید صحبت میکرد . اما مسئله این است ، آنچه او در عموم میگوید لزوما آنچه که معتقد است نخواهد بود. این مهم است که به یاد داشته باشید . مربیان به ندرت حرفهای خود را به رسانهها میزنند و بازیکنان خود را با میکروفن باز محکوم میکنند . کلمات بعد از بازی او به نظر نمیرسد با اقداماتش در طول بازی مطابقت داشته باشد. دوربینها مردی را نمایش میدادند که مشخصا نا امید، مداوم در حال قدم زدن ، گونههای پف کرده، و در لحظاتی فریادزن میدیدند . این چیز خوبی است.
لحظه تاتا فرا رسده است. استخدام مردی غیر از باشگاه در ماه اوت انجام شد، به امید ایدههای تازه ، از مردی که فلسفه را بر دوش ندارد . با حرکت به جلو ، مارتینو در حال حاضر باید مهر خود را بر تیم بزند، و بارسای خود کند.این که چگونه و تا چه حد او تیم را از مسیر تیمهای گذشته منحرف میکند حق کامل اوست.به طور کل او باید بخشی از دستور العمل گواردیولا را بداند ، " یک رهبر خوب کسی است که از عواقب ناشی از تصمیم گیریهای خود نترسد. " تاتا باید آماده باشد تا ادامه دهد و بر شمشیر تلاش برای ساخت دوره بارسلونای خراردو مارتینو بیفتد.
مترجم: پارسا مظفری / FCBarcelona.ir
وقتش رسیده که بگوییم دوره ماه عسل به پایان رسیده است. یکشنبه شب نقطه عطفی برای مربی بارسلونا جراردو تاتا مارتینو بود. این روزها دو شکست پیاپی برای بارسا نادر است، که در واقع باید به عنوان یک سعادت به آن نگاه شود، اگرچه بهمنی از انتقادات و سوالات را به و جود آورده است. با اینکه آن تا حدودی احساساتی است، اما نمایش مفتضحانه در برابر بیلبائو این انتقادات را شایسته است. شکست به خودی خود یک مشکل نیست – که یکی از سه نتیجه طبیعی در ورزش است - با این حال باید «چگونه» و «چرایی» آن نیز کشف شود و همچنین تغییرات لازمه برای حرکت رو به جلو در نظر گرفته شود.
یکشنبه شب غیر بارسایی وارترین عملکردی بود که میتوان به یاد آورد. شباهتی فوقالعاده کم به تیم سال گذشته وجود داشت. بارسا استاد کنترل بازی، مدیریت بازی و تنظیم سرعت بازی است، اما در سن مامس جدید هیچ کدام از آنها وجود نداشت. در 45 دقیقه دوم، این تیم به سختی میتوانست پنج رشته پاس متوالی در نیمه زمین حریف بدهد. برای آن، هیچ توضیح خاصی وجود ندارد. این چیزی است که بارسا انجام میدهد، که در ژنتیک داخلیاش نهفته است.
نکته اصلی بازتاب یافته از بیلبائو عدم کنترل بود. یکی از نقاط قوت بارسلونا توانایی بازپسگیری مالکیت ، بدون توجه به شرایط و یا مکان بود و در انجام این کار نه تنها ضرباهنگ بازی را کنترل میکرد، بلکه اقدامات حریف را نیز خنثی میکرد. زمانی که تیمها میخواستند به بازی با سرعت بالا روی بیاورند ، ژنرالهای خط میانی با نگه داشتن توپ روند را کند میکردند. سپس هنگامی که شرایط مناسب برای حمله فرا میرسید، آنها کار را آغاز و با گردش سریعتر توپ به سوی دروازه پیش میرفتند.
در روز یکشنبه، بیلبائو سرعت بازی را دیکته کرد. بازی خود که با سرعت و قدرت همراه است، به طور خاص در بالها،و یک بازی مستقیمتر اگر بخواهند. بارسا تلاش کرد تا خود را با آن سرعت مطابقت دهد ،با بازی مستقیم و توپهای بلند یکی پس از دیگری،توپهای مورب بیاثر پشت هم که فقط نتیجه عکس داد، زیرا یا توپ دقیق نبود و یا اینکه بازیکن پس از دریافت تنها بودند و جدا از بقیه تیم. این یک اشتباه بود و بازی را به دستان بیلبائو سپرد. هر وقت بارسا مالکیت را از دست میداد، اجازه به بیلبائو برای راه اندازی حمله دیگر داده میشد، برای مارکل سوسائتا و ایکر مونیان دو ارکستر خطرساز.
مارتینو زمانی که فرودگاه ال پرات را ترک میکرد تنها گفت: من در اینجا برای تغییر چیزی نیامدم، فقط برای اضافه کردن تغییراتی به بازی بارسا که در طول زمان از دست داده است. بحث سبک بازی که برای چند ماهی است آغاز شده است به نظر میرسد به شیوهای اغراق آمیز انجام شده است، چرا که برای 20 بازی ابتدایی تقریبا چیزی بود که مارتینو ازپیش در نظر گرفته بود.سیک بازی آن چنان متفاوت نیست، فقط عمل پرس از عقب بود و بازیکنان برای یک یا دو توپ بلند آماده شده بودند ، که اغلب به حملات زهردار میانجامید. همانطور که جرارد پیکه اشاره کرد ، این تیم احساس آزادی بیشتری دارد از عقیده خفه کننده ومطلق تیکی تاکا در زمان خود.
خوب، شاید این بحث نیاز باشد، به دلیل تقابل آژاکس و به خصوص بیلبائو، نگرانیهای سبک به بارنشست. اگر تاتا آمد که چیزی را تغییر ندهد، چرا این تیم کاملا قادر به کنترل نیست؟ پرسینگ کجا رفته است؟
نکته اصلی میتواند در این خلاصه شود"که ژاوی و اینیستا که پایان بازی و شکست بارسا را از روی نیمکت نظاره گرند به این دلالت میکند که سبک تغییر کرده است." در حال حاضر، با این که سن ژاوی بالاتر میرود، او هنوز هم برای باشگاه و کشور حیاتی است. فینال یورو 2012 و نمایشهای او در برزیل 2013 آن را نشان میدهد. ویسنته دل بوسکه در شرف التماس او قرار داشت تا بازنشسته نشود.
در اینجا به نظر نکته این است: بهترین جنبههای بارسلونا همیشه از ساقهای ژاوی، اینیستا و سرخیو بوسکتس سرچشمه میگیرد. البته، لیونل مسی به همان اندازه مهم است. اما چه شد که همه از آن روزهای رویایی میگویند؟ یک چیزی مثل: مطمئنا، مسی باور نکردنی است. چه کسی نمیتوانست با ژاوی و اینیستا هم بازی شود؟
بارسا نمیتواند پایه و اساس خود را که تا این اندازه آنها را بالا برده رها کند . کیفیت این بازیکنان ، شامل بوسکتس ، و یک روز به زودی سسک فابرگاس ( زمانی که مربیان بیخیال استفاده از او به عنوان یک شماره 9 کاذب شوند) ، همان چیزی است که در هر دو فاز حمله و دفاع به بارسا برتری میدهد. نبوغ فوتبالی آنها پیش زمینه ظهور مسی و به زودی (امیدواریم) نیمار که در حال حکرمفرماییاند بود. در اختیار داشتن مالکیت چیزی است که مانع فشار بیش از حد بر مدافعان است . منظورمان این نیست که این چیزی است که اتفاق خواهد افتاد، یا که اینکه مارتینو را بیتجربه بیینیم ، این مشاهدهای است که ژاوی و اینیستا در مرز بیفایده بودن هستند ، و اساسا به هدر رفته ، همان طور که یکشنبه شب دیده شد زمانی که توپ به طور مداوم از روی سر آنها در جستجوی بازی بیش از حد مستقیم فرستاده میشد. توجه داشته باشید نقشههای حرارتی بیلبائو و پیروزی بر رئال مادرید (بهترین 45 دقیقه فصل در نیمه اول ) مقایسه میکند، به خصوص با ژاوی ( تصادفی نیست).
بگذارید خیلی دور نشویم. مارتینو هنوز هم در این کار تازه وارد است . تیم در لیگ در صدر است و صعود به دور بعد لیگ قهرمانان تضمین شده است. هر کسی جوانگرایی مارتینوی بارسا تحسین میکند ، دست در ستایش به سوی آسمان که بارسا دیگر به شدت قابل پیش بینی نیست، پاسکاری فقط به خاطر وجود پاس نیست، رهایی خوب از مالکیت بیحصل ، خدا را شکر که تاتا یک روش مستقیمتر را به وجود آورده است. درست است؟ همه آنها فقط تا چند هفته پیش بود.
گابریل مارکوتی روزنامه نگار فوتبال با اشاره به یکی از جنبههای جالب یکشنبه شب گزارش داد که مارتینو، فقط 12 جلسه کامل تیم کامل خود را تا به حال تمرین داده است. جای سرزنش نیست بلکه به خاطر شرایط است. این محصول ابتدا شوک عود سرطان تیتو است و استخدامی دیر که اجتناب ناپذیر بود ، و در مرحله دوم به دلیل تعهدات سفر بازیکنان، بازیهای ملی، تراکم بازیها و نیاز حاصله به برنامه روزهای استراحت است. این زمان کافیای برای ایجاد یک روش به نظر نمیرسد، پس شاید چیزی که ما اخیرا دیدهام در حال رشد است، بازیکنان در تلاش برای تطبیق با اصول جدید بدون داشتن زمان مناسب برای آزمایش و تغییرات کامل در قالب تمرینات بودند.
اظهار نظر پس از بازی مارتینو در روز یکشنبه عجیب بود . یک مرد که معمولا به خوب ارزیابی میکند ، و با ملاحظه و صادق در تجزیه و تحلیل خود به نظر میرسید، انگار در مورد بازی که هیچ کس دیگری آنرا ندید صحبت میکرد . اما مسئله این است ، آنچه او در عموم میگوید لزوما آنچه که معتقد است نخواهد بود. این مهم است که به یاد داشته باشید . مربیان به ندرت حرفهای خود را به رسانهها میزنند و بازیکنان خود را با میکروفن باز محکوم میکنند . کلمات بعد از بازی او به نظر نمیرسد با اقداماتش در طول بازی مطابقت داشته باشد. دوربینها مردی را نمایش میدادند که مشخصا نا امید، مداوم در حال قدم زدن ، گونههای پف کرده، و در لحظاتی فریادزن میدیدند . این چیز خوبی است.
لحظه تاتا فرا رسده است. استخدام مردی غیر از باشگاه در ماه اوت انجام شد، به امید ایدههای تازه ، از مردی که فلسفه را بر دوش ندارد . با حرکت به جلو ، مارتینو در حال حاضر باید مهر خود را بر تیم بزند، و بارسای خود کند.این که چگونه و تا چه حد او تیم را از مسیر تیمهای گذشته منحرف میکند حق کامل اوست.به طور کل او باید بخشی از دستور العمل گواردیولا را بداند ، " یک رهبر خوب کسی است که از عواقب ناشی از تصمیم گیریهای خود نترسد. " تاتا باید آماده باشد تا ادامه دهد و بر شمشیر تلاش برای ساخت دوره بارسلونای خراردو مارتینو بیفتد.