در حال دیدن این عنوان: |
۷۷ کاربر مهمان
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 23 ---------------------------------------- آيه وَإِنْ كُنْتُمْ فِى رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّنْ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَآءَكُمْ مِّن دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَدِقِينَ ------------------------------------------------ ترجمه واگر در آنچه بر بندهى خود (از قرآن) نازل كردهايم، شكّ داريد، اگر راست مىگوييد (لااقل) يك سوره همانند آن را بياوريد و گواهان خود را غير از خداوند بر اين كار دعوت كنيد. --------------------------------------------- نکته ها اين آيه، معجزه بودن قرآن را مطرح مىكند. پيامبران، يك دعوت دارند كه هدايت به سوى خداست و با استدلال و موعظه و جدال نيكو انجام مىدهند و يك ادّعا دارند كه از سوى خدا براى هدايت مردم آمدهاند وبراى آن معجزه مىآورند. پس معجزه براى اثبات ادّعاى پيامبر است، نه دعوت او. [222] خداوند در قرآن، بارها مخالفان اسلام را دعوت به مبارزه كرده است، كه اگر شما اين كتاب را از سوى خدا نمىدانيد وساخته وپرداخته دست بشر مىدانيد، بجاى اين همه جنگ ومبارزه، كتابى مثل قرآن بياوريد تا صداى اسلام خاموش شود! خداوند براى اثبات حقّانيت پيامبر و كتاب خود، از يك سو مخالفان را تحريك و از سوى ديگر به آنان تخفيف داده است. يكجا فرموده: «فاتوا بكتاب» [223]كتابى مثل قرآن بياوريد. و در جاى ديگر فرموده است: «فاتوا بعشر سور مثله» [224]ده سوره و در جاى ديگر مىفرمايد: «فاتوا بسورة مثله وادعوا من استطعتم من دون اللَّه» [225] يك سوره. به علاوه مىگويد: براى اين كار مىتوانيد از تمام قدرتها و ياران و همفكران خود در سراسر جهان دعوت كنيد. تقسيمبندى قرآن و نامگذارى هر بخش به نام سوره، در زمان پيامبر صلى الله عليه وآله و از جانب خداوند بوده است. «فاتوا بسورة» قرآن در ستايش انبيا، يا بعد از كلمه «عبدنا» و يا قبل از كلمه «عبد» نام آنان را مىبرد؛ «عبدنا ايوب»، «ابراهيم... كل من عبادنا» ولى درباره پيامبر اسلام تنها كلمه «عبد» بدون ذكر نام را بكار مىبرد تا بگويد عبد مطلق، محمّد صلى الله عليه وآله است. _______________________________ 222) مخفى نماند معجزه به معناى ناديده نگرفتن نظام علّت و معلول نيست، بلكه معجزه نيز علّت دارد، ولى علّت آن يا اراده الهى است، يا عواملى كه خداوند علّت بودن آن را براى مردم مخفى نموده است. 223) قصص، 49. 224) هود،13. 225) يونس، 38. ---------------------------------------------- پيام ها 1- بايد از فكر و دل افراد شكّ زدايى صورت گيرد مخصوصاً در مسائل اعتقادى. «ان كنتم فى ريب» 2- شرط دريافت وحى، بندگى خداست «نزّلنا على عبدنا» 3- قرآن، كتاب استدلال و احتجاج است و راهى براى وسوسه و شكّ باقى نمىگذارد. «فاتوا بسورة» 4- انبيا بايد معجزه داشته باشند و قرآن معجزهى رسول اكرم صلى الله عليه وآله است. «فاتوا بسورة من مثله» 5 - دين جاويد، معجزهى جاويد مىخواهد تا هر انسانى در هر زمان و مكانى، اگر دچار ترديد و شكّ شد، بتواند خود آزمايش كند. «فاتوا بسورة من مثله» 6- بر حقّانيت قرآن به قدرى يقين داريم كه اگر مخالفان، يك سوره مثل قرآن نيز آوردند به جاى تمام قرآن مىپذيريم. «بسورة» 7- بهترين قاضى و داور، وجدان است. خداوند وجدان مخالفان را داور قرار داده است. «و ادعوا شهداءكم» |
||
۲۱ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 24 ------------------------------------- آيه فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَفِرينَ ------------------------------------ ترجمه پس اگر اين كار را نكرديد، كه هرگز نتوانيد كرد، از آتشى كه هيزمش مردم (گناهكار) وسنگها هستند وبراى كافران مهيّا شده، بپرهيزيد. ------------------------------------- نکته ها در سورهى انبياء مىخوانيم: «انّكم و ماتعبدون من دوناللّه حصب جهنّم» [226]شما و آنچه غير از خدا پرستش مىكنيد (بتهايتان)، هيزم دوزخيد. بنابراين ممكن است مراد از سنگ در اين آيه، همان بتها باشند كه مورد پرستش بودهاند، نه هر سنگى، [227] تا آنان بدانند و به چشم خود ببينند كه كارى از بتها ساخته نبوده و نيست. همچنين اين سنگها در قيامت، همانند چاقوى خونى همراه پرونده قاتل، سند جرم و گناه آنان است. سؤال: با اينكه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمىتواند مثل قرآن را بياورد؟ پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولى نحوه تركيب وبيان مفاهيم بلند آنها، برخاسته از علم و هنر است. قرآن بر اساس علم و حكمت بىپايان الهى، نزول يافته است ولى هر كتاب ديگرى، از سوى هركس كه باشد، براساس علم محدود ومحصور به جهلِ بشر، تأليف يافته است. پس هيچگاه بشر نمىتواند كتابى مثل قرآن بياورد. ________________________________ 226) انبياء، 98. 227) چنانكه در طول تاريخ و در ميان آن همه سنگ وچوب، هرگز حجر الاسود مورد پرستش واقع نشده ونقش بت را نداشته و هرگز آتشگيرانه دوزخ نخواهد شد. آرى! حجرالاسود دست خدا در زمين و حافظ اسرار و گواه بر اقرار فطرتهاى بشرى است. ----------------------------------------- پيام ها 1- يقين به حقّانيت راه وهدف، يكى از اصول رهبرى است. «ولن تفعلوا» 2- اكنون كه احساس عجز و ناتوانى كرديد، تسليم حقّ شويد. «ولن تفعلوا فاتّقوا» 3- انسان جمود و كافر، هم رديف سنگ است. «الناس و الحجارة» 4- خباثتهاى درونى انسان گناهكار، در قيامت تجسم يافته و آتش گيرانه مىشود. «وقودها الناس» 5 - كفر و لجاجت، انسان شايستهى خليفةالّلهى را، به هيزم دوزخ تبديل مىكند. «وقودها الناس» 6- رهايى از آتش دوزخ، در گرو ايمان به قرآن و تصديق پيامبر اسلام است. «فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتّقوا النّار... اُعدّت للكافرين» |
||
۲۲ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 25 ---------------------------------------------- آيه وَبَشِّرِ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَبِهاً وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَ جٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَلِدُونَ --------------------------------------------- ترجمه وكسانى را كه ايمان آورده وكارهاى شايسته انجام دادهاند، مژده بده كه برايشان باغهايى است كه نهرها از پاى (درختان) آن جارى است، هرگاه ميوهاى از آن (باغها) به آنان روزى شود، گويند: اين همان است كه قبلاً نيز روزى ما بوده، در حالى كه همانند آن نعمتها به ايشان داده شده است (نه خود آنها) و براى آنان در بهشت همسرانى پاك و پاكيزه است و در آنجا جاودانهاند. ------------------------------------------- نکته ها شايد مراد از «متشابهاً» اين باشد كه بهشتيان در نگاه اوّل، ميوهها را مانند ميوههاى دنيوى مىبينند ومىگويند: شبيه همان است كه در دنيا خورده بوديم، لكن بعد از خوردن مىفهمند كه طعم ولذّت تازهاى دارد. وشايد مراد اين باشد كه ميوههايى به آنان داده مىشود كه همه از نظر خوبى وزيبايى وخوش عطرى يكسانند و مانند ميوههاى دنيا درجه يك، دو وسه ندارد. در قرآن، معمولاً ايمان و عمل صالح در كنار هم مطرح شده است، ولى ايمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است. آرى، اگر اتاقى از درون نورانى شد، شعاع اين نور از روزنه و پنجرهها بيرون خواهد زد. ايمان، درونِ انسان را نورانى و قلب نورانى، تمام كارهاى انسان را نورانى مىكند. بركات ايمان و عمل صالح بسيار است كه در آيات قرآن به آنها اشاره شده است. [228] همسران بهشتى دو نوع هستند: الف: يكى حور العين كه همچون لؤلؤ و باكره هستند و در همان عالم آفريده مىشوند. «أنشاناهنّ إنشاء» ب: همسران مؤمن دنيايى كه با چهرهاى زيبا در كنار همسرانشان قرار مىگيرند. «ومن صلح من ابائهم و أزواجهم» [229] از امام صادق عليه السلام دربارهى ازواج مطهّره سؤال شد، فرمودند: همسران بهشتى آلوده به حيض و حدث نمىشوند. [230] ______________________________ 228) قرآن، 15 بركت براى ايمان همراه عمل صالح، بيان نموده كه بامراجعه به معجم المفهرس مىتوانيد به آنها دسترسى پيدا نماييد. 229) رعد، 13. 230) تفسير راهنما و دُرّالمنثور. -------------------------------------------- پيام ها 1- مژده و بشارت همراه با هشدار و اخطار (در آيه قبل) يكى از اصول تربيت است. «فاتقوا النار... وبشّر الذين آمنوا...» 2- ايمان قلبى بايد توأم با اعمال صالح باشد. «آمنوا وعملوا الصالحات» 3- انجام همهى كارهاى صالح وشايسته، كارساز است، نه بعضى از آنها. «عملوا الصالحات» («الصالحات» هم جمع است وهم (الفولام) دارد كه به معناى همه كارهاى خوب است.) 4- كارهاى شايسته و صالح، در صورتى ارزش دارد كه برخاسته از ايمان باشد، نه تمايلات شخصى و جاذبههاى اجتماعى. اوّل «آمنوا» بعد «عملوا الصالحات» 5 - محروميتهايى كه مؤمن به جهت رعايت حرام و حلال در اين دنيا مىبيند، در آخرت جبران مىشود. «رزقوا» 6- ما در دنيا نگرانِ از دست دادن نعمتها هستيم، امّا در آخرت اين نگرانى نيست. «وهم فيها خالدون» 7- آشنايى با سابقهى نعمتها، بر لذّت كاميابى مىافزايد. [231] «رزقنا من قبل» 8 - همسران بهشتى نيز پاكيزهاند. «ازواج مطهّرة» 231) سخنان كسى را كه مىشناسيم در راديو و تلويزيون با عشق و علاقه گوش مىدهيم و يا عكس جاهايى كه قبلا بدانجا رفتهايم با علاقه نگاه مىكنيم. |
||
۲۳ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 26 -------------------------------------- آيه إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحِى أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ فَيَعْلَمُونْ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذآ أَرَادَ اللَّهُ بِهَذا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِى بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلّاَ الْفَسِقِينَ --------------------------------------------- ترجمه همانا خداوند از اينكه به پشهاى (يا فروتر) يا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهايى كه ايمان دارند مىدانند كه آن(مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولى كسانى كه كفرورزيدند گويند: خداوند از اين مثل چه منظورى داشته است؟ (آرى،) خداوند بسيارى را بدان (مثال) گمراه و بسيارى را بدان هدايت مىفرمايد. (امّا آگاه باشيد كه) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمىكند. ------------------------------------------ نکته ها كلمه «بعوض» به معناى پشه و ريشهى آن از «بعض» مىباشد كه به جهت كوچكى جثّه به آن اطلاق شده است. [232] مثالهاى قرآن، براى همهى مردم است و از هر نوع مثلى نيز در آن آمده است: «ولقد ضربنا للنّاس فى هذا القران من كلّ مثل» [233] البتّه اين مثلها را نبايد ساده انگاشت، زيرا دانشمندان، كُنه آن را درك مىكنند: «وتلك الامثال نضربها للنّاس وما يعقلها الاّ العالمون» [234] در مثال زدن، تذكّر، تفهيم، تعليم، بيان و پردهبردارى از حقايق نهفته است و در كتابهاى آسمانىِ پيشين نيز همانند تورات و انجيل و در سخنان رسول اكرم و ائمه اهلبيت عليهم السلام فراوان ديده مىشود. در تورات نيز بخشى به نام «أمثال سليمان» وجود دارد. بعضى از مخالفان اسلام كه از برخورد منطقى و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثالهاى قرآن را بهانه قرار داده و مىگفتند: شأن خداوند برتر از آن است كه به حيواناتى چون مگس يا عنكبوت مثال بزند. [235] و اين مثالها با مقام خداوند سازگار نيست. و بدينوسيله در آيات قرآن تشكيك مىكردند. [236] خداوند با نزول اين آيه به بهانهگيرىهاى آنان پاسخ مىدهد. سؤال: چرا خداوند گروهى را با قرآن و مثالهاى آن گمراه مىكند؟ پاسخ: خداوند كسى را گمراه نمىكند، بلكه هركس در برابر حقايق قرآن بايستد، خود گمراه مىشود و بدين معنى مىتوان گفت كه قرآن، سبب گمراهى او گرديد. چنانكه در پايان همين آيه مىفرمايد: «وما يضلّ به الاّ الفاسقين» يعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مىباشد. راستى مگر مىشود خداوند مردم را به ايمان تكليف كند، ولى خودش آنان را گمراه كند!؟ و مگر مى شود اين همه پيامبر و كتب آسمانى نازل كند، ولى خودش مردم را گمراه كند!؟ مگر مىشود از ابليس به خاطر گمراه كردن انتقاد كند، ولى خودش ديگران را گمراه نمايد!؟ گرچه در اين آيه، هدايت و گمراهى بطور كلّى به خداوند نسبت داده شده است، ولى آيات ديگر، مسئله را باز نموده و مىفرمايد: «يهدى اليه من أناب» [237]خداوند كسانى را هدايت مىكند كه به سوى او بروند. و «يهدى به اللَّه من اتّبع رضوانه» [238]به دنبال كسب رضاى او باشند. و «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا» [239] آنان كه در راه او جهاد كنند. وبر عكس، كسانى كه با اختيار خود در راه كج حركت كنند، خداوند آنان را به حال خود رها مىكند. مراد از گمراه كردن خدا نيز همين معناست. چنانكه درباره كافران، ظالمان، فاسقان ومسرفان جمله «لا يهدى» بكار رفته است. بهقول سعدى: راه است وچاه وديده بينا وآفتاب تا آدمى نگاه كند، پيش پاى خويش چندين چراغ دارد وبىراهه مىرود بگذار تا بيفتد وبيند، سزاى خويش ______________________________ 232) مفردات راغب. 233) روم، 58. 234) عنكبوت، 43. 235) در سوره عنكبوت آيه 41، قدرتهاى غيرالهى به خانه عنكبوت تشبيه شده و در سوره حجّ آيه 73 فرموده كه ديگران حتّى توانايى آفريدن يك مگس را ندارند. 236) اصولاً چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم كند؟ مگر آفريدن پشه، شرم داشت كه مثال زدن به آن نيز شرم داشته باشد؟ كوچكى پشه نبايد مورد بهانه باشد، زيرا همين پشه تمام اعضاى فيل را در اندازه كوچكتر دارد و علاوه بر آن دو شاخك نيز دارد. خرطوم تو خالىِ آن همانند ظريفترين ودقيقترين سرنگ است كه مىتواند اين پشهى كوچك، بزرگترين حيوان را عاجز كند. از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه به كوچكى پشه ننگريد كه هرچه فيل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال كه فيل ندارد. تفسير مجمعالبيان. 237) رعد، 27. 238) مائده، 16. 239) عنكبوت، 69. ------------------------------------------ پيام ها 1- حيا و شرم در مواردى است كه كار شرعاً، عقلاً يا عرفاً مذموم باشد. امّا در بيان حقايق، شرم و خجالت پسنديده نيست. «لا يستحيى» 2- حقايق والا و مهم را مىتوان با زبان ساده ومثال بيان نمود. «ان يضرب مثلاً» 3- مؤمن كلام خدارا باور دارد و مطيع آن است. «يعلمون انّه الحق» 4- مثالهاى قرآن، وسيله تربيت و رشد است. «فيعلمون انه الحق من ربهم» 5 - مثالهاى قرآن، حقّ ودر مقام بيان حقايق است. «انّهالحق» 6- انسانِ حقيقتجو، از هر نورى راه را مىيابد، ولى شخص بهانهگير و اشكالتراش، به هر چراغى خرده مىگيرد. «ماذا اراد اللَّه بهذا مثلاً» 7- كفر و لجاجت، عامل بهانهگيرى است. «ماذا اراد اللَّه بهذا مثلاً» 8 - فسق، موجب گمراهى ومانع شناخت حقايق است. «ومايضلّ به الاّ الفاسقين» 9- مثالهاى قرآن، وسيله هدايت يا ضلالت است. «يضلّ به، يهدى به» 10- خداوند، پيمانشكن را فاسق و فاسق را گمراه مىكند. «وما يضل به الا الفاسقين» |
||
۲۴ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 27 -------------------------------------------------------- آيه الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَسِرُونَ ------------------------------------------------------ ترجمه (فاسقان) كسانى هستند كه پيمان خدا را پس از آنكه محكم بستند مىشكنند، و پيوندهايى را كه خدا دستور داده برقرار سازند قطع مىنمايند، و در زمين فساد مىكنند، قطعاً آنان زيانكارانند. ------------------------------------------------------- نکته ها پيمانهاى الهى كه در اين آيه مطرح گرديده، متعدّد است: خداوند از انبيا پيمان گرفته تا آيات الهى را به مردم بگويند. [240] و از اهل كتاب تعهّد گرفته تا كتمان حقايق نكنند و به بشارتهاى تورات و انجيل كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله آمده است عمل نمايند. [241] و از عامّه مردم نيز عهد گرفته، به فرمان الهى عمل كرده و راه شيطان را رها كنند. [242] در اسلام وفاى به عهد واجب است، حتّى نسبت به كفّار. و عهدشكن، منافق معرّفى شده است، هرچند كه اهل نماز باشد. رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمودند: «لا دين لمن لا عهد له» [243] آن كس كه پايبند تعهّدات خود نيست، از دين بهرهاى ندارد. خداوند در اين آيه فرمان داده تا با گروههايى پيوند و رابطه داشته باشيم: «امر اللَّه به ان يوصل» در روايات آن گروهها چنين معرّفى شدهاند: رهبران آسمانى، دانشمندان، خويشاوندان، مؤمنين، همسايگان و اساتيد. و هركس رابطهى خود را با اين افراد قطع كند، خود خسارت مىبيند. زيرا جلو رشد و تكاملى را كه در سايه اين ارتباطات مىتوانسته داشته باشد، گرفته است. وفاى به عهد، كمالى است كه خداوند خود را به آن ستوده است؛ «ومن اوفى بعهده من اللَّه» [244] كيست كه بهتر از خدا به پيمانش وفا كند؟. وفاى به عهد حتّى نسبت به مشركين لازم است؛ «فاتموا اليهم عهدهم الى مدّتهم» [245] تا پايان مدّت قرارداد به پيمانى كه با مشركين بستهايد وفادار باشيد. همچنين در آيه 25 سوره رعد پيمانشكنان لعنت شدهاند. عهد دو گونه است: عهدو پيمانى كه مردم با يكديگر مىبندند وبايد به آن وفادار باشند. و عهد وپيمانى كه خداوند براى رهبرى يك جامعه، بر عهدهى پيامبر يا امام قرار مىدهد كه اين عهد مقام الهى است. «لا ينال عهدى الظالمين» [246] بخشى از پيمانهاى الهى كه اين آيه بر آن تأكيد مىكند، همان پيمانهاى فطرى است كه خداوند در نهاد همه افراد بشر قرار داده است. چنانكه حضرت على عليه السلام فلسفهى نبوّت را شكوفا نمودن پيمان فطرى مىداند. «و واتر اليهم انبيائه ليستأدوهم ميثاق فطرته» [247] سؤال: عهد خداوند چيست؟ پاسخ: از جمله «لا ينال عهدى الظالمين» استفاده مىشود كه رهبرى آسمانى، عهد خداوند است و از روايات نيز استفاده مىشود كه نماز، عهد خداوند است. هرگونه تعهّدى كه انسان بين خود و خدا داشته باشد، عهد الهى است. قوانين عقلى، فكرى و احكام الهى نيز مصداق عهد الهى مىباشند. علاّمه مجلسى قدس سره به دنبال آيهى «ويقطعون ما امر اللَّه به ان يوصل» يكصد وده حديث درباره اهميت صله رحم، بيان نموده و آنها را مورد بحث قرار داده است. ما د [248] ر اينجا برخى از نكات جالبى را كه در آن روايات آمده، نقل مىكنيم: * با بستگان خود ديدار داشته باشيد، هر چند در حدّ نوشاندن آبى باشد. * صله رحم، عمر را زياد و فقر را دور مىسازد. * با صله رحم، رزق توسعه مىيابد. * بهترين قدمها، قدمى است كه براى صلهى رحم و ديدار اقوام برداشته مىشود. * در اثر صله رحم، به مقام مخصوصى در بهشت دست مىيابيد. * به سراغ بستگان برويد، گرچه آنها بى اعتنايى كنند. * صله رحم كنيد هر چند فاميل از نيكان نباشد. * صله رحم كنيد، گرچه با سلام كردن باشد. * صلهى رحم، مرگ و حساب روز قيامت را آسان مىكند. * بويى از بهشت نصيب شخص قاطع رحم نمىشود. * صلهى رحم باعث تزكيه عمل و رشد اموال مىشود. * كمك مالى به فاميل، بيست و چهار برابرِ كمك به ديگران پاداش دارد. * صله رحم كنيد، گرچه يكسال راه برويد. امام صادق عليه السلام مىفرمايد: پدرم سفارش كرد، با افرادى كه با فاميل خود رابطه ندارند، دوست مشو. [249] ____________________________________ 240) واذ اخذنا من النبييّن ميثاقهم« احزاب، 7. 241) واذ اخذاللَّه ميثاق الذّين اوتوا الكتاب« آلعمران، 187. 242) واذ اخذ ربّك من بنىآدم« اعراف، 172. 243) بحار، ج72، ص198. 244) توبه، 111. 245) توبه، 4. 246) بقره، 124. 247) نهجالبلاغه، خطبه1. 248) بحار، ج71، ص 87. 249) تفسير راهنما ونورالثقلين. ------------------------------------------------ پيام ها 1- پيمانشكنى، شيوهى فاسقان است. «الفاسقين. الّذين ينقضون» (فعل مضارع، رمز دوام است.) 2- به پيمان فاسقان، اعتماد نكنيد. كسى كه پيمان خداوند را نقض مىكند، به عهد و پيمان ديگران وفادار نخواهد بود. «ينقضون، يقطعون» 3- انسان در برابر خداوند مسئول است، چون با عقل و فطرت خود، با او عهد و ميثاق بسته كه به احكام دين عمل كند. «عهد اللَّه» 4- اسلام با انزوا مخالف است. «امر اللَّه ان يوصل» 5 - عهدشكن، به تدريج مفسد مىشود. «ينقضون، يفسدون» 6- عهدشكن به خود ضربه مىزند، نه خداوند. «اولئك هم الخاسرون» |
||
۲۵ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 28 -------------------------------------- آيه كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَ تاً فَأَحْيَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ------------------------------------------------ ترجمه چگونه به خداوند كافر مىشويد، درحالى كه شما (اجسام بىروح و) مردگانى بوديد كه او شما را زنده كرد، سپس شما را مىميراند و بار ديگر شما را زنده مىكند، سپس به سوى او باز گردانده مىشويد. ------------------------------------------------ نکته ها بهترين راه خداشناسى، فكر در آفرينش خود و جهان است. حضرت ابراهيم عليه السلام در مقام اثبات خداوند به ديگران فرمود: «ربّى الّذى يحيى و يميت» [250] پروردگار من كسى است كه زنده مىكند ومىميراند. تفكّر در پديدهى حيات وانديشيدن در مسئله مرگ، انسان را متوجه مىكند كه اگر حيات از خود انسان بود، بايد هميشگى باشد. چرا قبلاً نبود، بعداً پيدا شد و سپس گرفته مىشود؟! خداوند مىفرمايد: اكنون كه ديديد چگونه موجود بىجان، جاندار مىشود، پس بدانيد كه زنده شدن مجدّد شما در روز قيامت نيز همينطور است. مسئله حيات، حقيقتش مجهول، ولى آثارش در وجود انسان مشهود است. خالق اين حيات نيز حقيقتش قابل درك نيست، ولى آثارش در هر چيز روشن است. __________________________________ 250) بقره، 258. ------------------------------------------------------- پيام ها 1- سؤال از عقل وفطرت، يكى از شيوههاى تبليغ وارشاد است. «كيف تكفرون...» 2- تفكّر در تحولات مرگ و حيات، بهترين دليل بر اثبات وجود خداوند است. «كنتم امواتاً» خودشناسى مقدّمه خداشناسى است. 3- در بينش الهى، هدف از حيات ومرگ، تكامل وبازگشت به منبع كمال است. «ثم اليه ترجعون» مولوى در دفتر سوّم مثنوى مىگويد: از جمادى مُردم و نامى شدم از نما مُردم ز حيوان سر زدم مُردم از حيوانى و انسان شدم پس چه ترسم كِى زمردن كم شدم بار ديگر از ملك پرّان شوم آنچه در وَهم نايد آن شوم |
||
۲۶ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 29 --------------------------------------------------- آيه هُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُم مَّا فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَآءِ فَسَوَّيهُنَّ سَبْعَ سَمَو تٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَىءٍ عَلِيمٌ --------------------------------------------------- ترجمه اوست آن كس كه آنچه در زمين است، همه را براى شما آفريده، سپس به آفرينش آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان، استوار نمود و او بر هر چيزى آگاه است. ---------------------------------------------------- نکته ها «وفرعها فى السماء» كلمه «سماء» در زبان عربى به معنى بالاست. گاهى به چند مترى بالاتر از سطح زمين، مانند شاخههاى درخت كه در ارتفاع كمى قرار دارند، گفته (X) شده است: [251] و گاهى به ارتفاع ابرها كه از آن باران مىبارد؛ «و نزلنا من السماء ماء» [252] و گاهى به جوّ اطراف زمين اطلاق شده است. «جعلنا السماء سقفاً محفوظاً» [253] ___________________________________ 251) ابراهيم، 24. 252) ق، 9. 253) انبياء، 32. ------------------------------------------------ پيام ها 1- كفر به خداوند بخشندهى توانا وبرطرف كننده نيازها، شگفت انگيز است. «كيف تكفرون... هو الذى...» 2- هستى، براى بشر آفريده شده است. «خلق لكم ما فى الارض جميعاً» 3- نظام هستى، هدفدار است و در آفرينش جهان، تدبير و طرح حكيمانه مطرح بوده است. «خلق لكم» 4- هيچ آفريدهاى در طبيعت بيهوده نيست، هر چند ما راه استفاده از آن را ندانيم. «خلق لكم» 5 - اصل آن است كه همه چيز براى انسان مباح است، مگر دليل مخصوصى آن را ردّ كند. «خلق لكم ما فى الارض جميعاً» 6- دنيا براى انسان است، نه انسان براى دنيا. «خلق لكم» 7- انسان مىتواند از نظر علمى، به جايى برسد كه از تمام مواهب طبيعى بهرهگيرى كند و اسرار هستى را كشف و آنرا تسخير نمايد. «لكم» 8 - بهرهگيرى از مواهب زمين، براى همه است. «خلق لكم ما فى الارض» 9- آسمانهاى هفتگانه جهان، داراى اعتدال و بدون كمترين اعوجاج و ناهماهنگى است. «فسوّاهن سبع سموات» 10- آفرينش آسمان و زمين، همه بر اساس علم الهى است. «خلق لكم... عليم» 11- آفرينش زمين و آسمانهاى هفتگانه، دليل توانايى خدا بر زنده كردن مردگان است كه در آيه قبل آمده بود. «ثم يحييكم... هو الذى» |
||
۲۷ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 30 ---------------------------------------------- آيه وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئِكَةِ إِنّى جَاعِلٌ فِى الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمآءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّى أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ------------------------------------------------ ترجمه وهنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر آنم كه در زمين جانشينى قرار دهم. فرشتگان گفتند: آيا كسى را در زمين قرار مىدهى كه در آن فساد كند و خونها بريزد؟ در حالى كه ما با حمد و ستايش تو، ترا تنزيه و تقديس مىكنيم. خداوند فرمود: همانا من چيزى مىدانم كه شما نمىدانيد. ---------------------------------------------------------- نکته ها در آيهى قبل خوانديم كه خداوند، همهى مواهب زمين را براى انسان آفريده است. در اين آيه و آيات بعد، مسألهى خلافت انسان در زمين مطرح مىشود كه نگرانى فرشتگان از فسادهاى بشر و توضيح و توجيه خداوند وسجدهى آنان در برابر نخستين انسان را بدنبال دارد. فرشتگان، يا از طريق اخبار الهى ويا مشاهدهى انسانهاى قبل از حضرت آدم عليه السلام در عوالم ديگر يا در همين عالم ويا به خاطر پيشبينى صحيحى كه از انسان خاكى ومادّى وتزاحمهاى طبيعى آنها داشتند، خونريزى وفساد انسان راپيشبينى مىكردند. گرچه همهى انسانها، استعداد خليفه خدا شدن را دارند، امّا همه خليفهى خدا نيستند. چون برخى از آنها با رفتار خود به اندازهاى سقوط مىكنند كه از حيوان هم پستتر مىشوند. چنانكه قرآن مىفرمايد: «اولئك كالانعام بل هم اضل» [254] قرارگاه اين خليفه، زمين است، ولى لياقت او تا «قاب قوسين او ادنى» [255]مىباشد. به ديگران اجازه دهيد سؤال كنند. خداوند به فرشتگان اذن داد تا سؤال كنند و گرنه ملائك، بدون اجازه حرف نمىزنند و فرشتگان مىدانستند كه براى هر آفريدهاى، هدفى عالى در كار است. سؤال: چرا خداوند در آفرينش انسان، موضوع را با فرشتگان مطرح كرد؟ پاسخ: انسان، مخلوق ويژهاى است كه ساخت مادّى او به بهترين قوام بوده: «احسن تقويم» [256] و در او روح خدايى دميده شده و بعد از خلقت او خداوند به خود تبريك گفته است: «فتبارك اللّه» [257] سؤال: خدايى كه دائماً حاضر، ناظر وقيّوم است چه نيازى به جانشين وخليفه دارد؟ پاسخ: اوّلاً جانشينى انسان نه به خاطر نياز و عجز خداوند است، بلكه اين مقام به خاطر كرامت و فضيلت رتبهى انسانيّت است. ثانياً نظام آفرينش بر اساس واسطههاست. يعنى با اينكه خداوند مستقيماً قادر بر انجام هر كارى است، ولى براى اجراى امور، واسطههايى را قرار داده كه نمونههايى را بيان مىكنيم: * با اينكه مدبّر اصلى اوست: «اللّه الّذى... يدبّر» [258] لكن فرشتگان را مدبّر هستى قرار داده است. «فالمدبّرات أمراً» [259] * با اينكه شفا بدست اوست؛ «فهو يشفين» [260] امّا در عسل شفا قرار داده است. «فيه شفاء» [261] * با اينكه علم غيب مخصوص اوست؛ «انّما الغيب للّه» [262] لكن بخشى از آن را براى بعضى از بندگان صالحش ظاهر مىكند. «الاّ مَن ارتضى من رسول» [263] پس انسان مىتواند جانشين خداوند شود و اطاعت او همچون اطاعت از خداوند باشد. «من يطع الرّسول فقد أطاع اللّه» [264] و بيعت با او نيز به منزلهى بيعت با خداوند باشد. «انّ الّذين يبايعونك... انّما يبايعون اللّه» [265] و محبّت به او مثل محبّت خدا باشد. «من احبّكم فقد احبّ اللّه» [266] براى قضاوت دربارهى موجودات، بايد تمام خيرات و شرور آنها را كنار هم گذاشت و نبايد زود قضاوت كرد. فرشتگان خود را ديدند كه تسبيح و حمد آنها بيشتر از انسان است. ابليس نيز خود را مىبيند و مىگويد: من از آتشم و آدم از خاك و زير بار نمىرود. امّا خداوند متعال مجموعه را مىبيند كه انسان بهتر است و مىفرمايد: «انّى اعلم مالا تعلمون» ________________________________ 254) اعراف، 179. 255) نجم، 9. 256) تين، 4. 257) مؤمنون، 14. 258) يونس، 3. 259) نازعات، 5. 260) شعراء، 80. 261) نحل، 69. 262) يونس، 20. 263) جنّ، 27. 264) نساء، 18. 265) فتح، 10. 266) زيارت جامعه كبيره. ---------------------------------------------- پيام ها 1- خداوند ابتدا اسباب زندگى را براى انسان فراهم كرد، سپس او را آفريد. «خلق لكم ما فى الارض جميعاً ... اذقال ربك للملائكه» [267] 2- آفرينش ملائكه، قبل از آدم بوده است. زيرا خداوند آفريدن انسان را با آنان در ميان گذاشت. 3- انتصاب خليفه و جانشين و حاكم الهى، تنها بدست خداست. «انّى جاعل فى الارض خليفة» 4- انسان، جانشين دائمى خداوند در زمين است. «جاعل» [268] 5 - انسان مىتواند اشرف مخلوقات و لايق مقام خليفةاللهى باشد. [269]«جاعل فى الارض خليفة» 6- ملائكه، فساد و خونريزى را كار دائمى انسان مىدانستند. «يفسد... ويسفك» 7- حاك [270] م و خليفهى الهى بايد عادل باشد، نه فاسد و فاسق. خليفه نبايد «يفسد فى الارض» باشد. 8 - طرح لياقتِ خود، اگر بر اساس حسادت نباشد، مانعى ندارد. «و نحن نسبّح بحمدك و نقدّس لك» 9- عبادت و تسبيح در فضاى آرام، تنها ملاك و معيار لياقت نيست. «نحن نسبّح» 10- به خاطر انحراف يا فساد گروهى، نبايد جلوى امكان رشد ديگران گرفته شود. با آنكه خداوند مىدانست گروهى از انسانها فساد مىكنند، امّا نعمت آفرينش را از همه سلب نكرد. 11- مطيع و تسليم بودن با سؤال كردن براى رفع ابهام منافاتى ندارد. «أتجعل فيها» 12- خداوند فساد و خونريزى انسان را مردود ندانست، لكن مصلحت مهمتر و شايستگى و برترى انسان را طرح نمود. «انى اعلم ما لاتعلمون» 13- توقّع نداشته باشيد همهى مردم بىچون و چرا، سخن يا كار شما را بپذيرند. زيرا فرشتگان نيز از خدا سؤال مىكنند. «قالوا أتجعل فيها» 14- علوم و اطلاعات فرشتگان، محدود است. «مالا تعلمون» _______________________________________ 267) حضرت على عليه السلام فرمودند: »فلمّا مهد ارضه و انفذ امره اختار آدم...« همين كه زمين را گسترد و فرمانش را متنفّذ قرارداد، انسان را آفريد. نهجالبلاغه، خطبه 91. 268) كلمه »جاعل« اسم فاعل و رمز تداوم است. 269) البتّه ستمكاران را از نيل به اين مقام محروم كرده است: »لاينال عهدى الظالمين« بقره، 124. 270) فعل مضارع نشانهى استمرار است. |
||
۲۸ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 31 ------------------------------------------------- آيه وَعَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَآءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِى بِأَسْمَآءِ هَؤُلَا ءِ إِن كُنْتُمْ صَدِقِينَ ------------------------------------------------- ترجمه و خداوند همهى اسماء (حقائق و اسرار هستى) را به آدم آموخت، سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مىگوييد، از اسامى اينها به من خبر دهيد؟ ----------------------------------------------------- نکته ها خداوند متعال اسماء [271] و اسرار عالم هستى را، از نام اولياى خود [272]تا جمادات را به آدم تعليم داد. به تعبير امام صادق عليه السلام كه در تفسير مجمعالبيان آمده است: تمام زمينها، كوهها، درهها، بستر رودخانهها و حتّى همين فرشى كه در زير پاى ماست، به آدم شناسانده شد. _________________________________ 271) اسم« در عرف ما فقط به معنى نام و نشان است، ولى در فرهنگ قرآنى نامِ همراه با محتواست. چنانكه »فله الاسماء الحسنى« يعنى خداوند صفات عاليه دارد. 272) تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 54 و اكمال الدين صدوق، ج 1، ص 14. -------------------------------------------------- پيام ها 1- معلّم واقعى خداست وقلم، بيان، استاد وكتاب، زمينههاى تعليم هستند.«عَلّم» 2- برترى انسان بر فرشتگان، به خاطر علم است. «وعلّم آدم...» 3- انسان براى دريافت تمام علوم، استعداد و لياقت دارد. «كلّها» 4- فرشتگان عبادت بيشترى داشتند و آدم، علم بيشترى داشت. رابطه مقام خلافت با علم، بيشتر از عبادت است. «نسبّح بحمدك... علّم آدم الاسماء» 5 - براى روشن كردن ديگران، بهترين راه، برگزارى امتحان و به نمايش گذاشتن تفاوتها و لياقتهاست. «علّم... ثم عرضهم... فقال انبئونى» 6- فرشتگان، خود را به مقام خليفةاللهى لايقتر مىدانستند. «ان كنتم صادقين» [273] ______________________________________ 273) در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمودند: »ان كنتم صادقين« يعنى اگر شما فرشتگان در ادّعاى لايقتر بودن خود، صادق هستيد. تفسير نورالثقلين. |
||
۲۹ مهر ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره بقره آیه 32 ------------------------------------------- آيه قَالُواْ سُبْحَنَكَ لَا عِلْمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَآ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ------------------------------------------------- ترجمه فرشتگان گفتند: پروردگارا! تو پاك و منزهى، ما چيزى جز آنچه تو به ما آموختهاى نمىدانيم، همانا تو داناى حكيمى. ---------------------------------------------- نکته ها ابليس و ملائكه هر كدام به نوعى خود را برتر از آدم مىديدند؛ ابليس به واسطهى خلقت؛ «انا خير منه» و فرشتگان به واسطهى عبادت؛ «نحن نسبح بحمدك» امّا ابليس در برابر فرمان سجده خداوند، ايستادگى كرد، ولى فرشتگان چون حقيقت را فهميدند، پوزش خواستند وبه جهل خود اقرار كردند. «سبحانك لا علم لنا» ----------------------------------------- پيام ها 1- عذرخواهى از سؤال بدون علم، يك ارزش است. «سبحانك» 2- اوج گرفتنها و خود برتر ديدنها بايد تنظيم شود. گويندگان سخن «نسبّح و نقدّس» گفتند: «لا علم لنا» 3- به جهل خود اقرار كنيم. «لا علم لنا» فرشتگان عالىترين نوع ادب را به نمايش گذاشتند. كلمات: «سبحانك، لاعلم لنا، علّمتنا، انّك، انت العليم الحكيم»، همه نشانهى ادب است. 4- علم فرشتگان، محدود است. «لا علم لنا» 5 - علم خداوند، ذاتى است؛ «انّك انت العليم» ولى علم ديگران، اكتسابى است. «علّمتنا» 6- امور عالم را تصادفى نپنداريم. «انت العليم الحكيم» |
||
۳۰ مهر ۱۳۸۹
|
این عنوان قفل شده است!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |