در حال دیدن این عنوان: |
۵۷ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: ROMAK70
پیام:
۱۱,۸۶۵
عضویت از: ۳ خرداد ۱۳۸۹
طرفدار:
- مسی - کرایوف-پویول - نساجي مازندران - هلند گروه:
- کاربران عضو |
عکس:خطای چشم یا خطای مغز؟یک تصویر جالب! خطای چشم یا خطای مغز؟یک تصویر جالب! چند ثانیه به نقطه سیاه وسط عکس نگاه کنید. بعد از چند ثانیه عکس سیاه و سفیدی ظاهر میشود ولی شما این عکس را رنگی میبینید. مدنظر داشته باشید که،اگه پس از لود شدن عکس،زاویه دیدتون رو تغییر بدین رنگش میپره!!!.جالبه به امتحانش میارزه |
||
۸ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: ROMAK70
پیام:
۱۱,۸۶۵
عضویت از: ۳ خرداد ۱۳۸۹
طرفدار:
- مسی - کرایوف-پویول - نساجي مازندران - هلند گروه:
- کاربران عضو |
اسم شرکتهای مهم چگونه انتخاب شدهاند؟ Adobe : اسم رودخانه ای كه از پشت منزل مؤسس آن جان وارناك عبور می كند . Apple : میوه مورد علاقه استیو جابز مؤسس و بنیانگذار شركت اپل سیب بود و بنابراین اسم شركتش را نیز اپل گذاشت . Cisco : مخفف شده كلمه سان فرانسیسكو ( San Francisco ) است كه یكی از بزرگترین شهرهای امریكا است. Google : گوگل در ریاضی نام عدد بزرگی است كه تشكیل شده است از عدد یك با صد تا صفر جلوی آن . مؤسسین سایت و موتور جستجوی گوگل به شوخی ادعا می كنند كه این موتور جستجو می تواند این تعداد اطلاعات (یعنی یك گوگل اطلاعات ) را مورد پردازش قرار دهد . Hotmail : این سایت یكی از سرویس دهندگان پست الكترونیكی به وسیله صفحات وب است . هنگامی كه مدیر پروژه برنامه می خواست نامی برای این سایت انتخاب كند علاقه مند بود تا نام انتخاب شده اولاً مانند سایر سرویس دهندگان پست الكترونیك به mail ختم شده و دوماً برروی وبی بودن آن نیز تأكید شود. بنابراین نام Hotmail را انتخاب كرد. در كلمه Hotmail حروف Html به ترتیب پشت سرهم قرار گرفته اند. گاهی اوقات اسم این سایت را به صورت HotMail نیز می نویسد . HP : شركت معظم HP توسط دو نفر بنام های بیل هیولت و دیو پاكارد تأسیس شد . این دو نفر برای اینكه شركت هیولد پاكارد یا پاكارد هیولت نامیده شود مجبور به استفاده از روش قدیمی شیر – خط شدند و نتیجه هیولد پاكارد از آب در آمد . Intel : از آنجاییكه این شركت از بدو تأسیس با تأكید روی ساخت مدارات مجتمع ایجاد شد. نام آن را Integrated Electronics یا به طور مختصر INTEL نهادند . Microsoft : نام شركت ابتدا به صورت Micro-soft نوشته می شد ولی به مرور زمان به صورت فعلی در آمد . Microsoft مخفف Microcomputer Software است. و دلیل نامگذاری شركت به این اسم نیز آن است كه بیل گیتس مؤسس شركت آن را با هدف نوشتن و توسعه نرم افزارهای میكروكامپیوتر ها تأسیس كرد Motorola : شركت موتورولا با هدف درست كردن بی سیم و رادیوی خودرو كار خود را آغاز كرد. از آنجاییكه مشهورترین سازنده بی سیم و رادیو های اتومبیل در آن زمان شركت Victrola بود. مؤسس این شركت یعنی آقای پال كالوین نیز اسم شركتش را موتورولا گذاشت تا علاوه بر داشتن مشابهت اسمی كلمه موتور نیز به نوعی در اسم شركتش وجود داشته باشد . Red Hat : مؤسس شركت آقای مارك اوینگ در دوران جوانی از پدربزرگش كلاهی با نوارهای قرمز و سفید دریافت كرده بود ولی در دوران دانشگاه آن را گم كرد . زمانی كه اولین نسخة این سیستم عامل آماده شد مارك اوینگ آن را همراه با راهنمای كاربری نرم افزار در اختیار دوستان و هم دانشگاهیش قرار دارد. اولین جمله این راهنمای كاربری « درخواست برای تحویل كلاه قرمز گم شده » بود . Sony : Sony از كلمه لاتین Sonus به معنای صدا مشتق شده است . SUN : این شركت معظم توسط چهار تن از فارغ التحصیلان دانشگاه استانفورد تأسیس شد . Sun مخفف عبارت Stanford University Network می باشد . Xerox : كلمه Xer در زبان یونانی به معنای خشك است و این برای تكنولوژی كپی كردن خشك در زمانی كه اكترا كپی كردن به روشهای فتوشیمیایی انجام می گرفت فوق العاده حائز اهمیت بود . Yahoo: این كلمه برای اولین بار در كتاب سفر های گالیور مورد استفاده قرار گرفته و به معنی شخصی است كه دارای ظاهر و رفتاری زننده است . مؤسسین سایت Yahoo جری یانگ و دیوید فیلو نام سایتشان را Yahoo گذاشتند چون فكر می كردند خودشان هم Yahoo هستند . |
||
۱۳ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: ROMAK70
پیام:
۱۱,۸۶۵
عضویت از: ۳ خرداد ۱۳۸۹
طرفدار:
- مسی - کرایوف-پویول - نساجي مازندران - هلند گروه:
- کاربران عضو |
به گزارش خبرگزاری مهر، کارشناسان سینما از دیرباز بر این عقیده بودند که چارلی چاپلین، نابغه بزرگ سینما بوده است. اکنون به نظر میرسد که چاپلین به ویژه در شکار صحنههای شگفت انگیز واقعا یک نابغه بوده است. شاهد این ادعا، فلیمی است که چاپلین در سال 1928 ساخته است. جورج کلارک علاقه مند سینما پس از یکسال بررسی به تازگی فیلمی را بر روی «یو تیوب» گذاشته است که نشان میدهد در فیلم «سیرک» زنی مشغول صحبت با تلفن همراه است. در این فیلم زنی دیده میشود که دست خود را نزدیک گوش خود گرفته است و درحالی که تنها مشغول راه رفتن در خیابان است حرف میزند. کلارک معتقد است که میتواند یک دستگاه سیاه رنگ شبیه به تلفن همراه را در دست این زن ببیند و با قرار دادن این فیلم در اینترنت یک جریان احساسی را در خصوص امکان سفر در زمان ایجاد کرده است. درحالی که کارشناسان و کسانی که به سفر در زمان اعتقادی ندارند به دنبال توضیحاتی برای این تصویر هستند. بعضی از اطلاعاتی که در فیلم جورج کلارک ارائه میشوند بسیار گیج کنندهاند به طوری که این فرضیه را مطرح میکنند که فیلم دستکاری شده است. برخی دیگر از مخالفان فرضیه سفر در زمان معتقدند که این زن مشغول خاراندن گوش خود است و یا تلاش میکند که صورت خود را از جلوی دوربین چاپلین و یا حتی نور آفتاب بپوشاند. یک فیزیکدان نجوم در توضیح این فیلم گفت: «بی شک، تئوری سفر در زمان بسیار مورد توجه قرار دارد اما حتی اگر سفر در فضا و زمان ممکن باشد بسیار غیرمحتمل است. هیچ راهی وجود ندارد که این زن از طریق آن قادر باشد چیزی بزرگتر از یک ذره درون اتمی را با خود حمل کند.» براساس گزارش تایم، وبلاگ نویسان فناوری در خصوص این ویدئو که تاکنون صدها هزار بازدیدکننده داشته است توضیح دادهاند که این زن احتمالا مشکل شنوایی داشته و این دستگاه احتمالا نوع جدیدی از سمعکی به نام «سمعک آئودی فن کربنی مدل 34 A وسترن الکترونیک» بوده که شرکت زیمنس در سال 1924 اختراع کرده است. این دستگاه یک میکروفن کربنی داشته که به یک دیافراگم الکترومغناطیسی وصل میشود و نزدیک به گوش میلرزیده است.» جزئیات این سمعک هنوز در روی وب سایت زیمنس در بخش تاریخچه شرکت در دسترس است. حتی اگر فرضیه سمعک از سایر فرضیهها معتبرتر باشد هنوز مشخص نیست که چرا این زن مشغول حرف زدن با خود بوده است. آیا واقعا وی یک سفرکننده در زمان است؟ |
||
۱۵ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: R.A.Lionel
پیام:
۷,۲۴۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: مشهد
طرفدار:
- مسی - آنری - پرسپولیس - ایران - گواردیولا، فرگوسن گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول حتی اگر فرضیه سمعک از سایر فرضیهها معتبرتر باشد هنوز مشخص نیست که چرا این زن مشغول حرف زدن با خود بوده است. آیا واقعا وی یک سفرکننده در زمان است؟ تصویرش زیاد واضح نیست می تونه هر چیزی در گوشش باشه؟؟ |
||
۲۳ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: messi724
نام تیم: سویا
پیام:
۱,۹۳۴
عضویت از: ۲۲ دی ۱۳۸۸
از: a l'oest del Barcelona ، Camp nou
طرفدار:
- Xavi Hernandez Creus - کرایف - استقلال - اسپانیا - فرهاد مجیدی، خسرو حیدری - پپ گواردیولا - امیر خان گروه:
- کاربران عضو |
ايمان مرد جواني که مربي شنا و دارنده ي چندين مدال المپيک بود٬ به خدا اعتقادي نداشت. او چيزهايي را که درباره خداوند ميشنيد مسخره ميکرد.شبي مرد جوان به استخر سر پوشيده آموزشگاهي رفت. چراغ خاموش بود ولي ماه روشن بود و همين براي شنا کافي بود.مرد جوان به بالاترين نقطه تخته شنا رفت و دستانش را باز کرد تا درون استخر شيرجه برود.ناگهان٬ سايه بدنش را همچون صليبي روي ديوار مشاهده کرد. احساس عجيبي تمام وجودش را فراگرفت. از پله ها پائين آمد و به سمت کليد برق رفت و چراغ ها را روشن کرد.آب استخر براي تعمير خالي شده بود _____________________________________________________ من با خدا غذا خوردم! پسرکي بود که ميخواست خدا را ملاقات کند، او ميدانست تا رسيدن به خدا بايد راه دور و درازي بپيمايد. به همين دليل چمداني برداشت و درون آن را پر از ساندويچ و نوشابه کرد و بي آنکه به کسي چيزي بگويد، سفر را شروع کرد. چند کوچه آنطرفتر به يک پارک رسيد، پيرمردي را ديد که در جال دانه دادن به پرندگان بود. پيش او رفت و روي نيمکت نشست. پيرمرد گرسنه به نظر ميرسيد، پسرک هم احساس گرسنگي ميکرد. پس چمدانش را باز کرد و يک ساندويچ و يک نوشابه به پيرمرد تعارف کرد. پيرمرد عذا را گرفت و لبخندي به کودک زد. پسرک شاد شد و با هم شروع به خوردن کردند. آنها تمام بعدازظهر را به پرندگان غذا دادند و شادي کردند، بي آنکه کلمهاي با هم حرف بزنند. وقتي هوا تاريک شد، پسرک فهميد که بايد به خانه بازگردد، چند قدمي دور نشده بود که برگشت و خود را در آغوش پيرمرد انداخت، پيرمرد با محبت او را بوسيد و لبخندي به او هديه داد. وقتي پسرک به خانه برگشت، مادرش با نگراني از او پرسيد: تا اين وقت شب کجا بودي؟پسرک در حالي که خيلي خوشحال به نظر ميرسيد، جواب داد: پيش خدا! پيرمرد هم به خانه اش رفت. همسر پيرش با تعجب پرسيد: چرا اينقدر خوشحالي؟ پيرمرد جواب داد: امروز بهترين روز عمرم بود، من امروز در پارک با خدا غذا خوردم _______________________________________________ سکه در خلال يک نبرد بزرگ، فرمانده قصد حمله به نيروي عظيمي از دشمن را داشت. فرمانده به پيروزي نيروهايش اطمينان داشت ولي سربازان دو دل بودند. فرمانده سربازان را جمع کرد، سکه از جيب خود بيرون آورد، رو به آنها کرد و گفت: سکه را بالا مياندازم، اگر رو بيايد پيروز ميشويم و اگر پشت بيايد شکست ميخوريم. بعد سکه را به بالا پرتاب کرد. سربازان همه به دقّت به سکه نگاه کردند تا به زمين رسيد. سکه به سمت رو افتاده بود. سربازان نيروي فوقالعادهاي گرفتند و با قردت به دشمن حمله کردند و پيروز شدند. پس از پايان نبرد، معاون فرمانده نزد او آمد و گفت قربان، شما واقعاً ميخواستيد سرنوشت جنگ را به يک سکه واگذار کنيد؟ فرمانده با خونسردي گفت: بله و سکه را به او نشان داد. هر دو طرف سکه، رو بود __________________________________________ ديوار مادر خسته از خريد برگشت و به زحمت زنبيل سنگين را داخل خانه آورد.پسر بزرگش که منتظر بود،جلو دويد و گفت مامان،مامان! وقتي من در حياط بازي ميکردم و بابا داشت با تلفن صحبت ميکرد،تامي با ماژيک روي ديوار اتاقي که شما تازه رنگش کرده ايد،نقاشي کرد! مادر عصباني به اتاق تامي کوچولو رفت. تامي از ترس زير تخت قايم شده بود، مادر فرياد زد: تو پسر خيلي بدي هستي و تمام ماژيکهايش را در سطل آشغال ريخت.تامي از غصه گريه کرد. ده دقيقه بعد وقتي مادر وارد اتاق پذيرائي شد،قلبش گرفت.تامي روي ديوار با ماژيک قرمز يک قلب بزرگ کشيده بود و داخلش نوشته بود: مادر دوست دارم! مادر در حاليکه اشک ميريخت به آشپزخانه برگشت و يک قاب خالي آورد و آن را دور قلب آويزان کرد. تابلوي قرمز هنوز هم در اتاق پذيرائي بر ديوار است ___________________________________________________ پنجره در بيمارستاني، دو بيمار در يک اتاق بستري بودند. يکي از بيماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر يک ساعت روي تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشيند ولي بيمار ديگر مجبور بود هيچ تکاني نخورد و هميشه پشت به هم اتاقيش روي تخت بخوابد. آنها ساعتها با هم صحبت ميکردند؛ از همسر، خانواده، خانه، سربازي يا تعتيلاتشان با هم حرف ميزدند و هر روز بعد از ظهر، بيماري که تختش کنار پنجره بود، مينشست و تمام چيزهائي که بيرون از پنجره ميديد، براي هم اتاقيش توصيف ميکرد. پنجره، رو به يک پارک بود که درياچه زيبائي داشت. مرغابيها و قوها در درياچه شنا ميکردند و کودکان با قايقهاي تفريحيشان در آب سرگرم بودند. درختان کهن، به منظره بيرون، زيبيايي خاصي بخشيده بود و تصويري زيبا از شهر در افق دور دست ديده ميشد. همانطور که مرد کنار پنجره اين جزئيات را توصيف ميکرد، هم اتاقيش جشمانش را ميبست و اين مناظر را در ذهن خود مجسم ميکرد و روحي تازه ميگرفت. روزها و هفتهها سپري شد. تا اينکه روزي مرد کناز پنجره از دنيا رفت و مستخدمان بيمارستان جسد او را از اتاق بيرون بردند. مرد ديگر که بسيار ناراحت بود تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند. پرستار اين کار را با رضايت انجام داد. مرد به آرامي و با درد بسيار، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولين نگاهش را به دنياي بيرون از پنجره بيندازد. بالاخره ميتوانست آن منظره زيبا را با چشمان خودش ببيند ولي در کمال تعجب، با يک ديوار بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت که هم اتاقيش هميشه مناظر دل انگيزي را از پشت پنجره براي او توصيف ميکرده است. پرستار پاسخ داد: ولي آن مرد کاملا نابينا بود _______________________________________________ خانه يک نجار مسن به کارفرمايش گفت که ميخواهد بازنشسته شود تا خانهاي براي خود بسازد و در کنار همسر و نوههايش دوران پيري را به خوشي سپري کند. کارفرما از اينکه کارگر خوبش را از دست ميداد، ناراحت بود ولي نجار خسته بود و به استراحت نياز داشت. کارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانهاي برايش بسازد و بعد باز نشسته شود. نجار قبول کرد ولي ديگر دل به کار نميبست، چون ميدانست که کارش آيندهاي نخواهد داشت، از چوبهاي نامرغوب براي ساخت خانه استفاده کرد و کارش را از سرسيري انجام داد. وقتي کارفرما براي ديدن خانه آمد، کليد خانه را به نجار داد و گفت: اين خانه هديه من به شما است، بابت زحماتي که در طول اين سالها برايم کشيدهايد. نجار وا رفت؛ او در تمام اين مدت در حال ساختن خانهاي براي خودش بوده و حالا مجبود بود در خانهاي زندگي کند که اصلاً خوب ساخته نشده بود ____________________________________________ کفش هاي طلائي تا کريسمس چند روز بيشتر نمانده بود و جنب و جوش مردم براي خريد هديه کريسمس روز به روز بيشتر ميشد. من هم به فروشگاه رفته بودم و براي پرداخت پول هدايايي که خريده بودم، در صف صندوق ايستاده بودم. جلوي من دو بچه، پسري 5 ساله و دختري کوچکتر ايستاده بودند. پسرک لباس مندرسي بر تن داشت، کفشهايش پاره شده بود و چند اسکناس را در دستهايش ميفشرد. لباسهاي دخترک هم دست کمي از مال برادرش نداشت ولي يک جفت کفش نو در دست داشت. وقتي به صندوق رسيديم، دخترک آهسته کفشها را روي پيشخوان گذاشت، چنان رفتار ميکرد که انگار گنجينهاي پر ارزش را در دست دارد. صندوقدار قيمت کفشها را گفت: 6 دلار. پسرک پولهايش را روي پيشخوان ريخت و آنها را شمرد: 3 دلار و 15 سنت. بعد رو کرد به خواهرش و گفت: فکر ميکنم بايد کفشها رو بگذاري سرجايش ... دخترک با شنيدن اين حرف به شدت بغض کرد و با گريه گفت: نه! نه! پس مامان تو بهشت با چي راه بره؟ پسرک جواب داد: گريه نکن، شايد فردا بتوانيم پول کفشها را در بياوريم. من که شاهد ماجرا بودم، به سرعت 3 دلار از کيفم بيرون آوردم و به صندوقدار دادم. دخترک دو بازوي کوچکش را دور من حلقه کرد و با شادي گفت: متشکرم خانم ... متشکرم خانم. به طرفش خم شدم و پرسيدم: منظورت چي بود که گفتي: پس مامان تو بهشت با چي راه بره؟ پسرک جواب داد: مامان خيلي مريض است و بابا گفته که ممکنه قبل از عيد کريسمس به بهشت بره! دخترک ادامه داد: معلم ديني ما گفته که رنگ خيابانهاي بهشت طلائي است، به نظر شما اگر مامان با اين کفش هاي طلائي تو خيابانهاي بهشت قدم بزنه، خوشگل نميشه؟ چشمانم پر از اشک شد و در حالي که به چشمان دخترک نگاه ميکردم، گفتم: چرا عزيزم، حق با تو است مطمئنم که مامان شما با اين کفشها تو بهشت خيلي قشنگ ميشه |
||
|
|||
۲۳ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: Barçaholic
پیام:
۷۱۰
عضویت از: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
از: Back street of Camp Nou
طرفدار:
- کارلس پویول سافورسادا - یوهان، آرماندو، رونی و سَمی، هریستو - آرژانتین - جوزپ، فرانکی ، تیتو - افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو - مترجمین اخبار |
نقل قول یک فیزیکدان نجوم در توضیح این فیلم گفت: «بی شک، تئوری سفر در زمان بسیار مورد توجه قرار دارد اما حتی اگر سفر در فضا و زمان ممکن باشد بسیار غیرمحتمل است. هیچ راهی وجود ندارد که این زن از طریق آن قادر باشد چیزی بزرگتر از یک ذره درون اتمی را با خود حمل کند.»ما به زور قبول می کنیم که ادم بتونه جا به جا شه؛ اون وقت موبایلشم باهاش رفته؟! یوخده غیرمنطقیه! شاید یارو دیوونه بوده داشته با خودش حرف میزده، سمعکشم تنظیم می کرده |
||
To celebrate for the same cause We gonna fight, we gonna march, through the swamp We gonna mosh through the marsh Until they omit this fucking Qatar from our jerseys. c'm on |
|||
۲۴ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: ROMAK70
پیام:
۱۱,۸۶۵
عضویت از: ۳ خرداد ۱۳۸۹
طرفدار:
- مسی - کرایوف-پویول - نساجي مازندران - هلند گروه:
- کاربران عضو |
اتصال به اینترنت از طریق شبكه گازکشی منازل محققان میگویند: میتوان از شبكههای گاز خانگی برای ارسال سیگنالهای فراپهن باند استفاده كرد. به گزارش ایلنا، تصور این كه كاربران اینترنت برای اتصال به شبكه از لولههای گاز منزل خود استفاده كنند تا حد زیادی عجیب و شاید خندهدار به نظر میرسد. اما محققان یك شركت در سانتیاگوی آمریكا به اسم نتركام سرگرم طراحی روشی برای استفاده از سیگنالهای بیسیم فراپهن باند جهت انتقال دادهها از طریق لولههای گاز طبیعی با سرعت پهن باند هستند. محققان شركت نتركام ادعا میكنند: فناوری جدید این شركت امكان دسترسی به اینترنت با سرعت 100 مگابیت بر ثانیه در خانههای كاربران را فراهم میكند، چنین سرعتی امكان دریافت فایلهای صوتی و ویدیویی در زمان خیلی كوتاه را فراهم میكند. البته كارشناسان میگویند: هنوز چنین فناوری صرفا یك ادعا بوده و عملا به كار گرفته نشده است. اما نحوه عمل فناوری پهن باند از طریق لولههای گاز چگونه است؟ شركت نتركام از انتقال دهندهها و گیرندههای رادیویی فراپهن باند برای ارسال سیگنالهای بیسیم از طریق لولهها در هنگام جریان گاز استفاده میكند. فرا پهن باند یا UWB یك فناوری ارتباطی در حال توسعه است كه دادههای شبكهای را با سرعت خیلی بالایی ارسال میكند، اما در سطوح توان بالاتر ممكن است با سیگنالهای بیسیم تداخل كند. اما این مشكل هنگامی كه سیگنالهای فراپهن باند از طریق لولههای گاز دفن شده ارسال میشود پیش نمیآید، در نتیجه میتوان بدون آن كه تداخلی ایجاد شود حجم بالایی از داده را از طریق لولههای گاز منتقل كرد. در حالی كه بسیاری ایده محققان شركت نتركام را خندهدار میدانند این محققان همچنان مصمم هستند كه در آینده نه چندان دور طرح خود را عملی كنند. در صورتی كه این فناوری عملی شود و اینترنت پرسرعت از طریق لولههای گاز به خانههای كاربران بیاید، میتوان منتظر تحولات اساسی در بازار دسترسی به پهن باند بود. |
||
۲۶ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: R.A.Lionel
پیام:
۷,۲۴۷
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۹
از: مشهد
طرفدار:
- مسی - آنری - پرسپولیس - ایران - گواردیولا، فرگوسن گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول mohammad pique نوشته:اتصال به اینترنت از طریق شبكه گازکشی منازل محققان میگویند: میتوان از شبكههای گاز خانگی برای ارسال سیگنالهای فراپهن باند استفاده كرد. به گزارش ایلنا، تصور این كه كاربران اینترنت برای اتصال به شبكه از لولههای گاز منزل خود استفاده كنند تا حد زیادی عجیب و شاید خندهدار به نظر میرسد. اما محققان یك شركت در سانتیاگوی آمریكا به اسم نتركام سرگرم طراحی روشی برای استفاده از سیگنالهای بیسیم فراپهن باند جهت انتقال دادهها از طریق لولههای گاز طبیعی با سرعت پهن باند هستند. محققان شركت نتركام ادعا میكنند: فناوری جدید این شركت امكان دسترسی به اینترنت با سرعت 100 مگابیت بر ثانیه در خانههای كاربران را فراهم میكند، چنین سرعتی امكان دریافت فایلهای صوتی و ویدیویی در زمان خیلی كوتاه را فراهم میكند. البته كارشناسان میگویند: هنوز چنین فناوری صرفا یك ادعا بوده و عملا به كار گرفته نشده است. اما نحوه عمل فناوری پهن باند از طریق لولههای گاز چگونه است؟ شركت نتركام از انتقال دهندهها و گیرندههای رادیویی فراپهن باند برای ارسال سیگنالهای بیسیم از طریق لولهها در هنگام جریان گاز استفاده میكند. فرا پهن باند یا UWB یك فناوری ارتباطی در حال توسعه است كه دادههای شبكهای را با سرعت خیلی بالایی ارسال میكند، اما در سطوح توان بالاتر ممكن است با سیگنالهای بیسیم تداخل كند. اما این مشكل هنگامی كه سیگنالهای فراپهن باند از طریق لولههای گاز دفن شده ارسال میشود پیش نمیآید، در نتیجه میتوان بدون آن كه تداخلی ایجاد شود حجم بالایی از داده را از طریق لولههای گاز منتقل كرد. در حالی كه بسیاری ایده محققان شركت نتركام را خندهدار میدانند این محققان همچنان مصمم هستند كه در آینده نه چندان دور طرح خود را عملی كنند. در صورتی كه این فناوری عملی شود و اینترنت پرسرعت از طریق لولههای گاز به خانههای كاربران بیاید، میتوان منتظر تحولات اساسی در بازار دسترسی به پهن باند بود. از لحاظ فنی فکر نکنم بشه چون اگه دو تا سیگنال فرستاده شده با هم برابر باشن تداخل ایجاد می شه و پدیده فیدینگ صورت می گیره برای امواج مخابراتی باید سیگنال رو مدولاسیون کرد وگر نه فکر نکنم بشه |
||
۲۶ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
|
ماجرای دهکده ی میمون !! روزی روزگاری در روستایی در هند؛ مردی به روستاییها اعلام کرد که برای خرید هر میمون 20 دلار به آنها پول خواهد داد. روستاییها هم که دیدند اطرافشان پر است از میمون؛ به جنگل رفتند و شروع به گرفتنشان کردند و مرد هم هزاران میمون به قیمت 20 دلار از آنها خرید ولی با کم شدن تعداد میمونها روستاییها دست از تلاش کشیدند… به همین خاطر مرد اینبار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها 40 دلار خواهد پرداخت. با این شرایط روستاییها فعالیت خود را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهایشان رفتند. این بار پیشنهاد به 45 دلار رسید و در نتیجه تعداد میمونها آنقدر کم شد که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد. اینبار نیز مرد تاجر ادعا کرد که برای خرید هر میمون 100 دلار خواهد داد ولی چون برای کاری باید به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمونها را بخرد. در غیاب تاجر، شاگرد به روستاییها گفت: «این همه میمون در قفس را ببینید! من آنها را هر یک 80 دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به 100 دلار به او بفروشید.» روستاییها که احتمالا مثل من و شما وسوسه شده بودند پولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند... البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید و تنها روستاییها ماندند و یک دنیا میمون...!!! ------------ دو چيز را پاياني نيست : يکي جهان هستي و ديگري حماقت انسان . البته در مورد اولي مطمئن نيستم!!! آلبرت انيشتين |
||
۲۸ آبان ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: Barçaholic
پیام:
۷۱۰
عضویت از: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
از: Back street of Camp Nou
طرفدار:
- کارلس پویول سافورسادا - یوهان، آرماندو، رونی و سَمی، هریستو - آرژانتین - جوزپ، فرانکی ، تیتو - افشین قطبی گروه:
- کاربران عضو - مترجمین اخبار |
چندی پیش در منطقه فینیکس واقع در آریزونا در کشور آمریکا، کشاورزی بنام دیوید هادسون به ماده ی سفید رنگی که در سرتاسر زمینهای زراعی اش گسترده بود مشکوک شد و مقداری از آنرا به آزمایشگاههای معتبر سپرد تا به او بگویند که این ماده سفید رنگ متشکل از چه مواد اولیه ای است. اما در عین ناباوری، پاسخ آزمایشگاه این بود:You Have Pure Nothing یعنی شما یک ماده ای دردست دارید که خالصاً هیچ چیز مشخصی که در جدول عناصر تعریف شده باشد در آن به چشم نمی خورد! اما پس از چندی یک آزمایشگاه روسی به روش آزمایش آمریکاییها شک کرد و روش جدیدی را برای آنالیز این ماده ی عجیب پیش رو گذاشت که صحیح تر بود و بلاخره پرده ی جادویی کنار رفت و عنصر تشکیل دهنده رخ نمود. این ماده شکل دیگری از اتم های طلا بود که بصورت یک نانو رشته (رشته ای از الکترونها که از پی هم قرار می گیرند و شکل یک تسبیح نخ شده را دارد) در آمده بود. نام علمی آن ORME یا ORMUS مخفف Orbitally Rearranged Monotomic Element می باشد. آزمایشات بعدی، اما، حیرت آورتر بودند. برای وزن کردن آن، یک پیمانه ی خالی را ابتدا وزن کردند و سپس مقدار مشخصی از این گرد سفید رنگ را درون پیمانه ریخته مجدداً وزن کردند و در عین ناباوری در تمام این توزینها، همواره وزن پیمانه+وزن گرد سفید رنگ از وزن پیمانه ی خالی “کمتر” بود! آزمایشی که چندین بار تکرار شد و همواره یک پاسخ را ارائه می داد. گویی که 40 درصد از جرم این ماده در جهان ما و 60 درصد دیگر آن در جهانی موازی با جهان ما سیر می کند. نکته ی مهم زمانی به چشم آمد که محققان، پیمانه ی لبریز از ماده سفید رنگ را حرارت دادند و مشاهده کردند که در حرارت بسیار بالا وزن پیمانه به سمت صفر گرم سوق پیدا کرد. یعنی “با حرارت دادن به این ماده، می توان جاذبه را دفع نمود”. ناسا با بهره گیری از این ترکیب جدید طلای بسیار ناب (The Pure Gold) توانست ماده ی جدیدی اختراع کند با نام آیروژل (AeroGel) که به خودی خود از هوا سبک تر است و فرم خالص آن می تواند در هوا شناور باشد و همچنین با حرارت دادن به آیروژل، این ماده می تواند وزنهایی بیش از وزن خود را نیز در هوا معلق نگاه دارد. ناسا از این ژل در تحقیقات گسترده ای بهره می برد. (در ویکیپدیا جستجو کنیدAeroGel )اما چندی پیش، در “صحرای سینا” (علاقه مندان به آثار سیچین توجه فرمایند) معبدی متعلق به راهبان مصر باستان کشف شد که درون آن آکنده بود از پودری سفید رنگ! آزمایش این ماده نشان داد که شباهت زیادی بین این پودر تازه کشف شده با نانو رشته ی طلا وجود دارد. مصریان باستان به این ماده “مفکات” می گفتند و راز تهیه آن در دست راهبان مقدس بوده است. ترکیب مفکات با حرارت می توانسته بی وزنی را بهمراه آورد و شاید راز چگونگی ساخته شدن اهرام عظیم مصر در همینجا نهفته باشد. به این نکته توجه کنید: نام تمام اشکال هندسی (چه به فارسی و چه به لاتین) مستقیما به شکل هندسی آنها اشاره می کند. مثلاً دایره از دوار بودن می گوید، مثلث از سه ضلعی بودن. اما در این بین نامی که برای شکل هندسی “هرم” در نظر گرفته شده یک استثنای عجیب است. هرم در لاتین Pyramid ترجمه شده که از ترکیب دو کلمه ی Pyro بمعنی “آتش” و Amid بمعنی “گرفته شده” تشکیل شده است. بنابراین Pyramid یعنی Fire Begotten یا از آتش گرفته شده!!! حتی اسم عربیِ “هِرم” نیز از ریشه هُرم بمعنی حرارت و داغی گرفته شده و اشاره ای به شکل هندسی آن ندارد. علاقه مندان به پیگیری این مطلب می توانند به آدرس whitepowdergold. html مراجعه و یا در گوگل White Powder Goldرا جستجو نمایند.. همانگونه که کتاب “اسرار گمشده صندوقچه مقدس” اثر لارنس گاردنر اشاره دارد، اخیراً توجه دانشمندان به این عنصر مرموز معطوف شده است که در جدول تناوبی عناصر، یافت نمی شود. این پودر سفید رنگ غیر محسوس که از خانواده فلزاتی همچون طلا و پلاتنیوم بدست می آید، عنصری مونوتومیک (ساختاری از ماده که از اتمهای واحد تشکیل شده است) خوانده می شود. آنچنانکه این ماده توسط کاشف آن، دیوید هادسون، در سالهای دهه ی 1980 ORME نام گذاری شد که مخفف Orbitally Rearranged Monatomic Element (عنصری که اوربیتال آن بصورت تک اتمی بازچیده شده باشد) می باشد. بصورت عمومی و تجاری نام Ormus یا M-State برای این پودر سفید رنگ پذیرفته شده است. ثقل سنجی حرارتی نشان داد که این ماده در حرارت بالا شروع به بی وزن شدن می نماید تا جایی که حتی می تواند در هوا شناور شود. حتی در شرایط خاصی این پودر سفید طلا می تواند به خاصیت ابر رسانایی برسد و یا در ابعاد دیگر عالم طنین ایجاد نماید. در اسطوره های یونان باستان تلاش برای یافتن این ماده بصورت “افسانه پشم طلایی” تجلی یافته، در حالیکه در کتاب مقدس می توان رد این ماده را در داستان مربوط به صندوقچه ی عهد (که به دستور خدا توسط موسی در صحرای سینا ساخته شد و نهایتا به معبد سلیمان در اورشلیم منتقل شد) جستجو نمود. در بین النهرین باستان نیز از این پودر سفید رنگ یاد شده و نام آن شم-آن-نا یا “سنگ آتش” بوده است، درحالیکه مصریان به آن “مفکات” (mfkzt) می گفتند و اسکندر نیز آنرا با نام “سنگ بهشت” می ستود. این پودر “سنگ آتش” رازآلود، بعنوان یک ماده خوراکی و به شکل نان های مخروطی و یا بصورت معلق بر سطح آب، به پادشاهان و فراعنه اختصاص می یافت. این ماده بعنوان غذایی برای “کالبد اختری” شناخته می شد که استعداد رهبری، آگاهی ذاتی، ادراک و فراست را در نزد شاهان و رهبران ارتقا می داده است. همچنین به تازگی ارتباط مابین این ماده جادویی با راز طول عمر نیز مکشوف گشته است. امروزه، کمپانی های متعددی در حال تولید محصولاتی هستند که بر پایه مواد M-State بنا شده اند. برخی از طلا بعنوان فلز پایه بهره می برند، و برخی دیگر نیز از مشتقات پلاتنیوم که از رسوبات کف دریاها و یا منابع زمینی ای همچون دهانه های آتشفشان ها و یا محل برخورد شهاب سنگها استحصال می شود بهره می برند. از آنجاییکه روشهای متداول آنالیز مواد فلزی، برای شناخت M-State ها نا مناسب و نا کارآمد است لذا می توان گفت که هنوز بسیاری از تواناییهای این ماده در پرده ی ابهام باقی مانده است. فیلسوف قرن هفدهم، ایرنائوس فیلالِتِس (فردی که مورد احترام آیزاک نیوتن، روبرت بویل، الیاس اشمول و دیگر اعضای کالج سلطنتی بریتانیا در عصر خود بوده است)، اثری را در سال 1667 نگاشت با نام “راز، بر ملا شد”. وی در این مقاله به بحث پیرامون “سنگ فلاسفه” می پردازد که تا آن زمان به اشتباه به “هر ماده ای که فلزات را به طلا تبدیل کند” گفته می شد. فیلالتس مستقیماً به اصل موضوع می پردازد و آنچنانکه از اسناد می توان فهمید، وی سنگ فلاسفه را خودِ طلا می داند و اعلام می کند که به خلوص رساندن طلا می بایست تلاشی باشد که فلاسفه به انجام می رسانند. او می افزاید: ” سنگ ما چیزی نیست جز طلا که به بالاترین درجه خلوص و لطافت ( نرمی) رسیده باشد. بدان سنگ می گوییم چراکه خواص ذاتی آن اینگونه نشان می دهد؛ این ماده جلوی آتش را می گیرد همانطور که مابقی سنگها نیز اینچنین می کنند. در گونه ی خود این ماده همان طلا است، اما خالص تر از هر خالصی؛ این ماده ای جامد و نسوز است همانند سنگ، اما شکل ظاهری آن مانند پودری خالص و نرم است”. چند قرن زودتر در سال 1416 شیمی دان فرانسوی، نیکولاس فلامل، می نویسد که وقتی فلز ناب در نهایت کمال آماده سازی شد، پودر عالی و سفید رنگِ طلا بدست می آید، که همان “سنگ فلاسفه” می باشد. وقتی به مصر باستان باز می گردیم، ارجاعات بیشتری را به مفکات (mfkzt) باز می یابیم که به اماکن مقدسی در آن ناحیه اشاره دارند. یکی از این اماکن مقدس (نزد مصریان باستان) معبد کارناک می باشد و گنجینه ای متعلق به تاتموسیس سوم. در دیوار نگاره های معبد کارناک در قسمتی که مربوط به فلزات است، تعدادی شئی مخروطی شکل به تصویر درآمده است و در توضیحشان قید شده که این اشیاء از طلا ساخته شده اند اما نکته عجیب نام این اشیاء مخروطی شکل است:”نان سفید!”. مشخصاً از این نان در مراسمی بهره برده می شد که مختص فراعنه بوده و آنان پس از پشت سر گذاشتن روزه ای 40 روزه با این نان مقدس روزه شان را باز می کردند و پس از این مراسم بوده که فرعون فرامین سالیانه خود را صادر می کرده است. تحقیقات بعدی ما نشان داد که این ماده ی سفید رنگ مستقیماً با افزایش ادراک و فراست و قوه ی مدیریت در ارتباط است چراکه پس از مصرف خوراکی آن توانمندی نیمه راست مغز را با توانایی نیمه ی چپ مغز برابر می گردد. رد پای این پودر سفید را همچنین می توان از اسنادی که به اسکندر مقدونی باز می گردد جستجو نمود. همواره این داستان را از اسکندر شنیده ایم که وی بدنبال راز جاودانگی اقدام به سفر به بهشت نمود که بر اساس قراین بهشت در آنزمان سرزمین هخامنشیان، سرزمین اهورا مزدا، خدای نور و خرد بوده است. هدف وی یافتن “سنگ بهشت” بوده است که خواصی جادویی داشته از جمله افزایش عمر (جاودانگی). امروزه دانشمندان سرگرم مطالعه بر روی DNA انسان می باشند و ارتباطی را مابین پودر سفید طلا و طول عمر DNA یافته اند. می توان خصوصیات پودر سفید طلا را به اینگونه بر شمرد: 1- خاصیت ضد جاذبه در حرارت های بالا 2- خاصیت ابر رسانایی در حرارت بالا 3- اتصال کوانتومی به دیگر جهانهای موازی Quantum Entanglement 4- عدم مشابهت با ساختار عناصر جدول مندلیف 5- درصورت برهم خوردن ساختار رشته ای، با نوری بسیار درخشان منفجر می شود 6- بدلیل ساختار اتمی تک رشته ای، امکان تبدیل این ماده به مواد دیگر وجود دارد 7- درصورت مصرف خوراکی، افزایش کارآیی مغز انسان را در دو نیمه چپ و راست بدنبال دارد 8- در صورت مصرف خوراکی، افزایش طول عمر DNA که متعاقباً طول عمر انسان را بدنبال دارد. عجب لعبتیه! واهاهاهای! |
||
To celebrate for the same cause We gonna fight, we gonna march, through the swamp We gonna mosh through the marsh Until they omit this fucking Qatar from our jerseys. c'm on |
|||
۲۸ آبان ۱۳۸۹
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |