به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۱۴ کاربر مهمان
این عنوان قفل شده است!
     
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 249

--------------------------------------------
آيه
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّى وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّى إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُّلَقُواْ اللَّهَ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ واللَّهُ مَعَ الصَّبِرِينَ‏
-----------------------------------------
ترجمه
پس هنگامى كه طالوت، سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنها گفت: خداوند شمارا به يك نهر آب آزمايش مى‏كند، پس هر كه از آن بنوشد از من نيست و هركس از آن نخورد از من هست، مگر آنكه با دست، مشتى برگيرد (و بياشامد.) پس (همين كه به نهر آب رسيدند،) جز اندكى همه از آن نوشيدند، سپس هنگامى كه او و ياوران با ايمان او از آن نهر گذشتند، (و دشمن را ديدند) گفتند: امروز ما توانايى مقابله با جالوت و سپاهيان او را نداريم. امّا آنها كه اعتقاد داشتند خدا را ملاقات خواهند كرد (و به روز قيامت ايمان داشتند) گفتند: چه بسا گروهى اندك كه با اذن خدا بر گروهى بسيار پيروز شدند و خداوند با صابران (و استقامت كنندگان) است.
------------------------------------------
نکته ها
كلمه «جنود» جمع «جُند» به معناى لشكر است و حضور چندين لشكر بعد از اعراض گروه‏هايى از مردم، نشانه كثرت جمعيّت آنان است.
اين آيه خبر از مردودى گروه زيادى از بنى‏اسرائيل مى‏دهد كه از صحنه آزمايش نوشيدن آب و تحمل تشنگى، سربلند بيرون نيامدند. امّا اين گروه باقيمانده، آزمايش ديگرى داشتند كه آزمايش روحى و معنوى بود. وقتى آنان با سپاه انبوه جالوت مواجه شدند، گفتند: ما توانايى مقابله با اين سپاه مسلح را نداريم. ولى آنهايى كه به روز قيامت ايمان داشتند، گفتند: پيروزى به دست خداست، اى بسا گروه‏هاى اندك كه به اذن خداوند بر سپاهيان بزرگ پيروز مى‏شوند.
پيروزى در يك مرحله از آزمايش، كافى نيست. افرادى در بعضى از مراحل موفق مى‏شوند، ولى در مرحله‏اى ديگر شكست مى‏خورند. در اين داستان گروهى رهبر را بخاطر فقر نپذيرفتند، گروهى در آزمايش شكم، شكست خوردند و گروهى در برخورد با دشمن خود را باختند.
طالوت در ابتدا جمعيّت را به خود نسبت نداد و نفرمود: «جنوده»، بلكه فرمود: «بالجنود» گرچه لشكريان انبوه بودند و فرماندهى او را پذيرفته‏اند، ولى هنوز ميزان فرمانبرى آنان را آزمايش نكرده است، ولى بعد از آزمايش، به خود نسبت مى‏دهد. «فانّه منّى»
امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: افرادى كه تا آخر كار به طالوت وفادار ماندند، سيصد و سيزده نفر بودند. [674]
حساب دو گروه روشن است، هر كس ننوشد قطعاً خودى است و هر كس بنوشد قطعاً بيگانه است، ولى كسانى كه با مشت نوشيدند، نه خودى هستند و نه بيگانه. بايد آنان را نه مأيوس كرد ونه مشمول الطاف. لذا براى «من اغترف غرفة بيده» نه كلمه «منّى» بكار رفته ونه «ليس منّى».
كسانى كه دستشان به اموال مردم يا اموال دولتى رسيد، ولى با كرامت وزهد از كنارش گذشتند و حرص و طمع آنان را آلوده نكرد، حزب اللّهى هستند و كسانى كه پشت خود را با ذخيره اموال مى‏بندند، مؤمن واقعى نيستند. «فمن شرب منه فليس منّى و من لم يطعمه فانّه منّى»
____________________________
674) تفسير نورالثقلين، ج‏1، ص‏251.
------------------------------------------
پيام ها
1- يكى از وظايف فرمانده نظامى آن است كه نيروهاى رزمى را از تماشاچيان جدا سازد. «فصل طالوت بالجنود»
2- يكى از راههاى آزمايش، ممنوعيّت‏هاى موسمى است. راحت طلبى و عدم تحمل فشارها و سختى‏هاى موسمى و موقّتى، با سلحشورى سازگارى ندارد. «انّ اللّه مبتليكم بنهر»
3- قبل از برخورد و مقابله با دشمن، بايد تمرين مقاومت كرد. «مبتليكم بنهر»
4- مدير بايد نيروهاى غير مفيد را طرد كند. «فمن شرب منه فليس منّى»
5 - تسليم فرمانده بودن، رمز موفقيّت است. «من لم يطعمه فانّه منّى»
6- حسابِ نيازِ ضرورى، از حسابِ رفاه كامل جداست. «الاّ من اغترف غرفةً بيده»
7- كسانى كه از ميدان امتحان پيروز بيرون آيند، اندك هستند. «الا قليلاً»
8 - انقلابى بودن مهم نيست، انقلابى ماندن مهم است. در اين ماجرا شعار دهنده بسيار بود، ولى آنان كه در آزمايشات موفق شدند، اندك بودند. «الاّقليلاًمنهم»
9- ايمان به معاد و وعده‏هاى الهى، توانايى ايستادگى در برابر سختى‏ها و مشكلات را ايجاد مى‏كند. «ملاقوا اللّه»
10- ايمان، درجاتى دارد. با اينكه گروهى همراه با طالوت بودند و به او ايمان داشتند و از نوشيدن آب هم گذشتند؛ «آمنوا معه» ولى هر مؤمنى رزمنده نيست، تنها مؤمنانى رزمنده هستند كه به لقاء اللّه ايمان داشته باشند. «يظنّون انّهم ملاقوا اللّه»
11- فراوانى عِدّه و عُدّه‏ى دشمن در برابر اراده‏ى خداوند چيزى نيست. «كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن اللّه»
12- نيروهاى كيفى برنيروهاى كمّى برترى دارند. «كم من فئة قليلة غلبت...»
13- مؤمن مخلص، پيروزى را از خدا مى‏داند. «باذن اللّه»
14- مسلمانان اگر صبور و پايدار باشند، نبايد از تعداد زياد دشمن هراس داشته باشند. زيرا خداوند با صابران است. «واللّه مع الصابرين»




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 250

--------------------------------------------
آيه
وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ‏
-------------------------------------------
ترجمه
و هنگامى كه در برابر جالوت و سپاهيان او قرار گرفتند، گفتند: پروردگارا صبر و شكيبايى بر ما فرو ريز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه كافران پيروز فرما.
-------------------------------------------
پيام ها
1- هميشه و به خصوص در جبهه‏ها، دعا همراه با حركت لازم است، نه دعا به جاى حركت. «برزوا لجالوت... ربّنا افرغ...»
2- صبر و پيروزى، ملازم يكديگرند. در اثر صبر، ظفر آيد. «صبراً... وانصرنا»
3- دعاهاى خود را با «ربّنا» آغاز كنيم. «ربّنا افرغ...»
4- در شدايد، انسان به صبرِ بسيار محتاج است. «افرغ» به معناى نزول فراوان است. كلمه «صبراً» نيز در قالب نكره آمده است كه نشانه‏ى صبر بزرگ است.
5 - پشت سر گذاشتن امتحانات و موفقيّت در آنها شما را مغرور نكند، باز هم از خداوند استمداد نمائيد. «ثبت اقدامنا»
6- وظيفه انسان، حركت و تلاش است، امّا پيروزى بدست خداست. «وانصرنا»
7- پيروزى در جنگ، زمانى با ارزش است كه هدف رزمندگان برترى حقّ بر باطل باشد، نه برترى يكى بر ديگرى. «وانصرنا على القوم الكافرين»




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 251

--------------------------------------------
آيه
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَءَاتَهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ الْنَّاسَ بَعْضُهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَلَمِينَ‏
-----------------------------------------------
ترجمه
سپس آنها (طالوت و ياران او) به اذن خداوند، سپاه دشمن را درهم شكستند و داود (كه جوانى كم سن و سال، ولى مؤمن، شجاع و از ياران طالوت بود،) جالوت را (كه فرمانده سپاه دشمن بود) كشت، و خداوند حكومت و حكمت به او عطا نمود و از آنچه مى‏خواست به او آموخت. و اگر خداوند (فساد) بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نكند، قطعاً زمين را فساد مى‏گرفت. ولى خداوند نسبت به جهانيان لطف و احسان دارد.
-----------------------------------------------
نکته ها
بر اساس روايات، داود عليه السلام بر اثر همين شجاعت و دلاورى به مقام نبوّت رسيد و فرزندش سليمان عليه السلام نيز از انبياى الهى گرديد.
در روايات مى‏خوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمودند: خداوند به خاطر يك مسلمان صالح، بلا را از صد هزار خانه از همسايگان دور مى‏كند. سپس آن حضرت اين آيه را تلاوت نمودند: «فلولا دفع اللّه الناس ...» [675]
با توجّه به آيات گذشته معلوم مى‏شود كه عوامل پيروزى در چند چيز است:
1- رهبر توانا و لايق. «زاده بَسطةً فى‏العلم والجسم»
2- پيروان مؤمن. «قال الّذين يظنّون انّهم ملاقوا اللّه»
3- توكّل. «كم مِن فئة قليلة غَلبت فئة كثيرة باذن اللّه»
4- صبر و استقامت. «ربّنا أفرغ علينا صبراً و ثبّت اقدامنا»
5 - انگيزه‏ى الهى داشتن. «وانصُرنا على القوم الكافرين»
_____________________________
675) تفسير درّالمنثور، ج‏1، ص‏764.
-------------------------------------------
پيام ها
1- گرچه تلاش وجهاد از شما بود، امّا شكست دشمن بدست خداوند است. «فهزموهم باذن اللّه»
2- دعاهاى خالصانه رزمندگان و مجاهدان، مستجاب مى‏شود. «وانصرنا على القوم الكافرين. فهزموهم باذن اللّه»
3- تا استعداد، لياقت، ايثار و سابقه درخشانى نباشد، كسى مورد لطف خاصّ الهى قرار نمى‏گيرد. «وقتل داود جالوت واتاه اللّه الملك و الحكمة»
4- در جبهه و جهاد، لبه‏ى تيز حمله به سوى فرماندهى دشمن باشد. «قتل داود جالوت»
5 - نام كسانى را كه در جنگ مردانگى از خود نشان داده‏اند، زنده نگاه داريد. «قتل داود»
6- نابودى رهبر كفر، با تار ومار شدن لشكر او برابر است. «فهزموهم... قتل داود جالوت»
7- اگر در برابر متجاوز و ظالم دفاع صورت نگيرد، فساد و تباهى زمين را فرا خواهد گرفت. «لولا دفع اللّه الناس... لفسدت الارض»
8 - جنگ با مفسدان، يك ضرورت است. اگر عنصر مضرّ حذف نشود، عناصر ديگر به تباهى كشيده مى‏شوند. «لولا دفع اللّه الناس... لفسدت الارض»
9- اراده وفضل الهى از راه عوامل طبيعى عملى مى‏شود. «دفع اللّه... بعضهم ببعض»
10- حكم جهاد ودفاع در برابر متجاوز، فضل الهى است. «اللّه‏ذوفضل‏على‏العالمين»




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 252

--------------------------------------------
آيه
تِلْكَ ءَايَتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ‏
-------------------------------------------
ترجمه
اينها آيات خداوند است كه به حقّ بر تو مى‏خوانيم و براستى تو از فرستادگان الهى هستى.
-------------------------------------------
نکته ها
اين آيه، پايان جزء دوّم قرآن است و مى‏فرمايد: داستان‏ها و حوادثى كه در آيات گذشته از آنها سخن به ميان آمد، مايه‏ى عبرت و درس آموزى است.
داستان مرگ هزاران نفر در يك لحظه و زنده شدن مجدّد آنان با دعاى پيامبر، اعطاى منصب رهبرى به جوان چوپانى گمنام، ولى لايق و دانا، پيروزى گروهى اندك بر گروه انبوه دشمن، شهامت و شجاعت يك نوجوان در جنگ و اعطاى مقام نبوّت به او، همه و همه جلوه‏هايى از آيات الهى و نشانه‏هايى از صدق گفتار و رسالت پيامبر اسلام است.





۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 253

--------------------------------------------
آيه
تِلْكَ الْرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَ جَتٍ وَءَاتَيْنَا عِيسَى اْبنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَتِ وَ أَيَّدْنَهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَيِّنَتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُمْ مَنْ ءَامَنَ وَمِنْهُمْ مَّنْ كَفَرَ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ
-------------------------------------------
ترجمه
نشانه‏هاى روشن (آن پيامبران، ما بعضى از آنان را بر بعضى برترى داديم. از آنان كسى بود كه خداوند با اوسخن گفته ودرجات بعضى از آنان را بالا برد، وبه عيسى‏بن‏مريم و معجزات) داديم و او را با روح‏القدس (جبرئيل) تأييد نموديم، و اگر خدا مى‏خواست، كسانى كه بعد از آنان (پيامبران) بودند، پس از آنكه نشانه‏هاى روشن براى آنها آمد، با هم جنگ و ستيز نمى‏كردند. (امّا خداوند مردم را در پيمودن راه سعادت آزاد گذارده است،) ولى با هم اختلاف كردند پس برخى از آنان ايمان آورده و بعضى كافر شدند. (و باز) اگر خدا مى‏خواست (مؤمنان و كافران) با هم پيكار نمى‏كردند، ولى خداوند آنچه را اراده كند انجام مى‏دهد. (و اراده حكيمانه‏ى او بر آزاد گذاردن مردم است.)
-------------------------------------------
نکته ها
گرچه طبق احاديث، تعداد انبيا 124 هزار نفر بوده است، امّا تنها نام 25 نفر از آنان در قرآن آمده ونام ديگران برده نشده است؛ «منهم من قصصنا و منهم من لم نقصص» [676] مقام ودرجات انبيا يكسان نيست و هركدام جايگاه و امتيازاتى دارند. مثلاً امتياز پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله خاتميّت، امّى بودن، تحريف نشدن كتابش، امتياز ابراهيم عليه السلام يك تنه امّت بودن ونسل مبارك داشتن، امتياز نوح عليه السلام طول عمر و پايدارى ودريافت سلام ويژه از طرف خداوند است. در اين آيه، امتياز حضرت موسى و عيسى عليهما السلام بيان شده كه موسى مخاطب سخن خداوند و عيسى مؤيّد به روح‏القدس بوده است. كلمه «درجات» نشانه‏ى برترى‏هاى متعّدد است.
فخررازى در تفسير كبير ذيل اين آيه، حدود بيست امتياز براى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله بيان كرده است. از آن جمله: معجزه‏ى پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله قرآن كريم بر همه معجزات برترى دارد. ديگر اينكه پيامبر اسلام بر همه پيامبران گواه است، چنانكه مى‏فرمايد: «فكيف اذا جئنا من كلّ امّة بشهيد و جئنا بك على هؤلاء شهيداً» [677]
_____________________________
676) غافر، 78.
677) نساء، 41.
-------------------------------------------
پيام ها
1- انبيا، مقامى بس والا دارند. «تلك» اشاره به دور ومقام والاست.
2- انبيا، همه در يك رتبه نيستند. يگانگى در هدف، مانع بعضى كمالات ويژه و برترى‏هاى خاصّ نيست. «فضّلنا بعضهم على بعض»
3- تجليل از انبياى گذشته لازم است. موسى وعيسى عليهما السلام در آيه تكريم شده‏اند. «من كلّم اللّه... عيسى‏بن مريم»
4- سنّت و قانون خداوند، آزاد گذاشتن انسان است. او مى‏تواند مردم را به اجبار به راه حقّ وادار كند، امّا رشد واقعى در سايه آزادى است. در اين آيه دو بار مى‏خوانيم كه اگر خدا مى‏خواست، اختلاف و نزاعى ميان مردم ايجاد نمى‏شد. «و لو شاء اللّه»
5 - ريشه‏ى اكثر اختلافات، هوس‏ها، حسدها و خودبينى‏هاست، نه جهل و ناآگاهى. «من بعد ما جائتهم البيّنات»
6- راه انبيا، همراه با دليل روشن است. «بيّنات»
7- اختلافات اعتقادى، از عوامل پيدايش جنگ‏هاست. البتّه دين منشأ اختلاف نيست، بلكه مردم اختلاف مى‏كنند. «ولو شاء اللّه ما اقتتل... ولكن اختلفوا»
8 - اختلاف عقائد مردم، دليل اختيار آنها است. «فمنهم من امن و منهم من كفر»




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 254

--------------------------------------------
آيه
يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَنْفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ يَوْمٌ لَابَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَعَةٌ وَالْكَفِرُونَ هُمُ الْظَّلِمُونَ‏
---------------------------------------------
ترجمه
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از آنچه به شما روزى داده‏ايم انفاق كنيد، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه نه خريد و فروشى در آن است و نه دوستى و نه شفاعتى، و (بدانيد كه) كافران همان ستمگران هستند. (كه هم به خود ستم مى‏كنند وهم به ديگران.)
---------------------------------------------
نکته ها
در اين آيه خداوند اهرم‏هايى را براى تشويق مردم به انفاق بكار برده است،
الف: آنچه دارى، ما به تو داديم از خودت نيست. «رزقناكم»
ب: مقدارى از آنچه دارى كمك كن، نه همه را. «ممّا»
ج: اين انفاق براى قيامت تو، از هر دوستى بهتر است. «يأتى يوم...»
----------------------------------------------
پيام ها
1- قبل از دستور، مردم را با احترام صدا زنيم. «يا ايهاالذين امنوا»
2- استفاده از فرصت‏ها در كارهاى خير، ارزش است. «من قبل ان يأتى يوم»
3- محروم كردن امروز، محروم شدن فرداست. اگر امروز انفاق وبخششى صورت نگيرد، در آن روز هم محبّت و دوستى و وساطتى در بين نخواهد بود. «انفقوا... يوم لابيع فيه...»
4- ياد معاد، عاملى براى تشويق به انفاق است. «انفقوا... يأتى يوم...»
5 - يكى از راههاى ايجاد روحيّه‏ى سخاوت، توجّه به دستِ خالى بودن انسان در قيامت است. «لا بيع ولا خلة ولا شفاعة»
6- بخل، نشانه‏ى كفران نعمت وكفر به وعده‏هاى الهى است. «انفقوا... والكافرون»
7- كفر، نمونه‏ى بارز ظلم است. «الكافرون هم الظالمون»





۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 255

--------------------------------------------
آيه
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِى الْسَّمَوَتِ وَمَا فِى الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِى يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيْهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَى‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَآءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ الْسَّمَوَتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَؤُدُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ‏
-------------------------------------------
ترجمه
اللّه، كه جز او معبودى نيست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبك او را فرا گيرد و نه خوابى سنگين. آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آنكه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند. گذشته و آينده آنان را مى‏داند. و به چيزى از علم او احاطه پيدا نمى‏كنند مگر به مقدارى كه او بخواهد. كرسى (علم و قدرت) او آسمان‏ها و زمين را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگين نيست و او والا و بزرگ است.
-------------------------------------------
نکته ها
به مناسبت وجود كلمه‏ى «كرسى» در آيه، رسول اكرم صلى الله عليه وآله اين آيه «آيةالكرسى» ناميد. در روايات شيعه و سنى آمده است كه اين آيه به منزله‏ى قلّه قرآن است و بزرگترين مقام را در ميان آيات دارد. [678] همچنين نسبت به تلاوت اين آيه سفارش بسيار شده است، از على عليه السلام نقل كرده‏اند كه فرمود: بعد از شنيدن فضيلت اين آيه، شبى بر من نگذشت، مگر آنكه آيةالكرسى را خوانده باشم. [679]
در اين آيه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همين سبب آيةالكرسى را شعار و پيام توحيد دانسته‏اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحيد با بيانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لااله الاّ اللّه» [680] ، «لااله الاّ هو» [681]، «لااله الاّ انت» [682] ، «لااله الاّ انَا» [683] ، ولى در هيچ كدام آنها مثل آيةالكرسى در كنار شعار توحيد، صفات خداوند مطرح نشده است.
صفات خداوند دو گونه‏اند، برخى صفات، عين ذات او هستند و قابل تجزيه از ذات الهى نمى‏باشند. مانند: علم، قدرت و حيات. امّا برخى صفات كه آنها را صفات فعل مى‏نامند، مربوط به فعل خداوند است، مثل خلق كردن و عفو نمودن. منشأ اينگونه صفات، اراده الهى است كه اگر بخواهد خلق مى‏كند، ولى درباره‏ى صفات ذات اين را نمى‏توان گفت كه اگر خداوند بخواهد مى‏داند و اگر نخواهد نمى‏داند. اگر بخواهيم صفات ذات را تشبيه كنيم، بايد بگوئيم عالم و قادر بودن براى خداوند، نظير مخلوق بودن براى انسان است. هرگز صفت مخلوق بودن از انسان جدا نمى‏شود، همانگونه كه هرگز صفت علم از خداوند جدا نمى‏شود.
كلمه «اله» درباره هر معبودى بكار مى‏رود، خواه حقّ و يا باطل، «أفرايت مَن اتّخذ الهه هواه» [684] ولى كلمه «اللّه» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غير از خدا، از آفريدن مگسى عاجزند؛ «لن يخلقوا ذباباً» [685] و آنان كه به پرستش غير خدا مى‏پردازند، از بلنداى توحيد به دره‏هاى خوفناك سقوط مى‏كنند. «ومن يشرك باللّه فكانّما خرّ من‏السماء فتخطفه الطّير» [686]
«لااله الاّ اللّه» اوّلين صفحه شناسنامه‏ى هر مسلمان است. اوّلين شعار و دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله نيز با همين جمله بود: «قولوا لااله الاّ اللّه تفلحوا» [687]همچنان كه فرمود: «من قال لااله الاّ الله مخلصاً دخل الجنّة واخلاصه بها ان تحجزه لااله الاالله عمّا حرمّ اللّه» هركس خالصانه شعار توحيد سر دهد، وارد بهشت مى‏شود و نشان اخلاص او آن است كه گفتن »لااله الاّ اللّه« وى را از حرامهاى الهى دور سازد. [688]
امام صادق عليه السلام فرمودند: «قول لااله الاّاللّه ثمن الجنة» [689] گفتن »لااله الاّ اللّه« بهاى بهشت است. همچنان كه امام رضا عليه السلام در حديث قدسى نقل كرده‏اند: «كلمة لااله‏الاّاللّه حصنى» [690] كلمه‏ى توحيد، دژ مستحكم الهى است.
آرى، توحيد، مايه‏ى نجات و رستگارى انسان است. البتّه همانگونه كه مى‏گويند هركس به دانشگاه يا حوزه علميه قدم گذاشت، دانشمند شد. يعنى به شرط اينكه تمام دروس لازم را بخواند. گفتن «لااله الاّ اللّه» نجات دهنده است، امّا با داشتن شرايطش كه در جاى خود بدان اشاره خواهد شد.
اعتقاد به توحيد، همه‏ى قدرت‏ها و جاذبه‏ها را در چشم انسان كوچك و حقير مى‏كند. نمونه‏اى از آثار تربيتى توحيد همين است كه مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى‏كردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لانسجد الاّ للّه» ما به غير خدا سجده نمى‏كنيم. [691] دحيه كلبى يكى ديگر از مسلمانان در كاخ قيصر روم، سجده نكرد و در جواب كاخ نشينان گفت: «لااسجد لغيراللّه» من براى غير خداوند سجده نمى‏كنم. [692]
آرى، توحيد انسان را تا آنجا بالا مى‏برد كه حتّى بهشت و دوزخ نيز براى او مطرح نمى‏شود. امامان معصوم عليهم السلام نيز براى تربيت چنين انسان‏هايى تلاش مى‏كردند. على عليه السلام فرمودند: «لاتكن عبد غيرك و قد جعلك اللّه حراً» [693] ، بنده ديگرى مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است.
لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگويند وفرياد آزادى از بندگى خدايان دروغين و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدايى، با طنين توحيد «لااله الاّ اللّه» آشنا سازند.
«هوالحىّ»
در فراز هفتادم دعاى جوشن كبير، حىّ بودن خداوند را اينگونه مطرح مى‏كند:
«يا حيّاً قبل كلّ حىّ، يا حيّاً بعد كلّ حىّ، يا حىّ الذّى ليس كمثله حىٌّ، يا حىّ الذّى لايشاركه حىٌّ، يا حىّ الذّى لايحتاج الى حىّ، يا حىّ الذّى يميت كلّ حىّ، يا حىّ الذّى يرزق كلّ حىّ، يا حيّا لم يرث الحيوة من حىّ، يا حىّ الذى يحيى الموتى، يا حىّ يا قيّوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده‏اى و بعد از هر زنده‏اى. در زنده بودن، وى را نظير و شريكى نيست و براى زنده ماندن، نيازمند ديگرى نيست. او زندگان را مى‏ميراند و به همه زنده‏ها روزى مى‏بخشد. او زندگى را از زنده‏اى ديگر به ارث نبرده، بلكه به مردگان نيز زندگى مى‏بخشد. او زنده و پا برجاست.
معناى حيات درباره ذات پروردگار با ديگران فرق مى‏كند و مانند ساير صفات الهى، از ذات او جدايى ناپذير است و در آن فنا راه ندارد؛ «و توكّل على الحىّ الّذى لايموت» [694] او در حيات خويش نيازمند تغذيه، توليد مثل، جذب و دفع، كه لازمه حيات موجوداتى همچون انسان و حيوان وگياه است، نيست. «يا حىّ الذى ليس كمثله حىّ»
«القيّوم»
«قَيّوم» از ريشه‏ى «قيام»، به كسى گفته مى‏شود كه روى پاى خود ايستاده و ديگران به او وابسته هستند. [695] كلمه‏ى «قيّوم» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در كنار كلمه «حَىّ» قرار دارد.
قيام او از خود اوست، ولى قيام ساير موجودات به وجود اوست. و مراد از قيّوميّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبير كامل او نسبت به مخلوقات است. قيام او دائمى و همه جانبه است، مى‏آفريند، روزى مى‏دهد، هدايت مى‏كند و مى‏ميراند و لحظه‏اى غافل نيست.
هر موجود زنده‏اى براى ادامه‏ى حيات، نيازمند منبع فيض است. همچون لامپى كه براى ادامه‏ى روشنى، نياز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن بايد از «حىّ» تغذيه شوند و براى ادامه‏ى زندگى بايد از «قيّوم» مايه بگيرند.
امام على عليه السلام مى‏فرمايد: «كلّ شى‏ء خاضع له و كلّ شى‏ء قائم به» هر چيزى تسليم او و هر چيزى وابسته به اوست. [696] نقل كرده‏اند كه در جنگ بدر رسول خدا صلى الله عليه وآله مكّرر در سجده مى‏گفتند: «يا حىّ يا قيّوم» [697]
«لاتأخذه سنةٌ و لانوم»
امام صادق عليه السلام فرموده‏اند: «ما من حىّ الاّ و هو ينام خلا اللّه وحده» هيچ زنده‏اى نيست مگر اينكه مى‏خوابد، تنها خداوند از خواب بدور است. [698]
خداوند حىّ است و نيازمند خواب و چُرت نيست. [699] خواب، زنده‏ها را از خود منقطع مى‏كند تا چه رسد به ديگران، ولى خداوند خواب ندارد و همواره بر همه چيز قيّوميّت دارد.
«له ما فى السموات و ما فى الارض»
مالك حقيقى همه چيز اوست و مالكيّت انسان در واقع عاريتى بيش نيست. مالكيّت انسان، چند روزه و با شرايط محدودى است كه از طرف مالك حقيقى يعنى خداوند تعيين مى‏شود. حال كه همه مملوك او هستند، پس چرا مملوكى مملوك ديگر را بپرستد؟ ديگران نيز بندگانى همچون ما هستند؛ «عباد امثالكم» [700] طبيعت، ملك خداست و قوانين حاكم بر آن محكوم خداوندند. اى كاش انسان‏ها هم از مِلك او و هم از مُلك او بهتر استفاده مى‏كردند. اگر همه چيز از خدا و براى خداست، ديگر بخل و حرص چرا؟ آيا خداى خالق، ما را رها كرده است؟ «أيحسب الانسان ان يترك سدى» [701]
امام كاظم عليه السلام از در خانه‏ى شخصى بنام «بُشر» مى‏گذشت، متوّجه سر و صدا و آواز لهو ولعبى شدند كه از خانه بلند بود. از كنيزى كه از آن خانه بيرون آمده بود پرسيدند صاحبخانه كيست؟ آيا بنده است؟! جواب داد: نه آقا، بنده نيست آزاد است. امام فرمود: اگر بنده بود اين همه نافرمانى نمى‏كرد. كنيز سخن امام را وقتى وارد منزل شد به صاحبخانه باز گفت. او تكانى خورد و توبه كرد. [702]
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: اوّلين درجه تقوا و بندگى خدا آن است كه انسان خودش را مالك نداند. [703]
«من ذا الذى يشفع عنده»
مشركان، خداوند را قبول داشتند؛ «لئن سئلتهم من خلق السموات و الارض ليقولنّ اللّه» [704] ولى بت‏ها را شفيع مى‏دانستند: «ويقولون هؤلاء شفعاء» [705]آيةالكرسى، اين پناهگاه موهوم را در هم مى‏كوبد و مى‏گويد: كيست كه بدون اجازه‏ى او بتواند شفاعت كند؟ نه تنها هستى براى اوست، كارآيى هستى نيز با اذن اوست. با خيال و توهم شما، مخلوقى شفيع ديگرى نمى‏شود. شفاعت در قيامت وجود دارد، ولى با حساب و كتاب و با اذن خداوند. اگر از كسى عملى سر مى‏زند، با اذن و اراده خداوند بوده و قيّوم بودن او خدشه بردار نيست تا بتوان در گوشه‏اى دور از خواست او كارى صورت داد.
شفاعت آن است كه يك موجود قوى به موجود ضعيف يارى برساند. مثلاً در نظام آفرينش، نور، آب، هوا و زمين، دانه‏ى گياه را يارى مى‏كنند تا به مرحله درخت برسد. در نظام كيفر و پاداش نيز، اولياى خدا گنهكارى را يارى مى‏رسانند تا نجات يابد. [706] ولى هرگز اين امدادها نشانه‏ى ضعف خداوند و يا تأثيرپذيرى او نيست. زيرا خود اوست كه مقام شفاعت و اجازه آن را به اولياى خود مى‏دهد. و اوست كه نظام آفرينش را به نوعى آفريده كه وقتى دانه در مسير رستن قرار گرفت، با نور و هوا و خاك رشد مى‏كند.
به هر حال عوامل مادّى و كمك‏هايى كه انسان از مخلوقات مى‏گيرد، در پرتو اذن اوست و در چهار چوب قوانينى است كه او حاكم كرده است. به همين دليل افرادى از شفاعت شدن محرومند؛ «فما تنفعهم شفاعة الشافعين» [707] چنانكه نور، حرارت، آب و خاك، دانه‏اى را رشد مى‏دهند كه قابليّت رشد داشته باشد. حساب شفاعت از حساب پارتى‏بازى و توصيه‏هاى بى‏دليل دنيوى در جوامع فاسد، جدا است. شفاعت، براى جلوگيرى از يأس و نااميدى و ايجاد پيوند مردم با اولياى خداست. شفاعت، پاداشى است كه خداوند به اولياى خود مى‏دهد و بهره‏گيرى از آن در روز قيامت، تجسّمى از بهره‏گيرى انسان، از نورِ علم و هدايت انبيا و اوليا در دنياست.
شفاعت كننده، قدرت مستقلى در برابر قدرت خداوند نيست، بلكه پرتوى از اوست ومقام شفاعت مخصوص كسانى است كه او بخواهد. لذا نبايد بت پرستان با شعار؛ «هؤلاء شفعائنا» [708] خيال كنند كه بهره‏مند از شفاعت خواهند شد.
يادآورى اين نكته لازم است كه عبادت غير خداوند شرك است، ولى دعوت و خواندن غير خدا، همه جا شرك نيست. جملات: «يدعوك» [709] ، «يدعوكم» [710] ، «يدعون» [711] ، «ندع» [712] و «دعاء الرسول» [713] كه در قرآن آمده است، هيچ يك با شرك ربطى ندارد. لكن هر دعوتى ارزشمند نيست، بيمار اگر پزشك را صدا زند، حقّ است و اگر فالگير را صدا زند باطل است.
«يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم»
خداوند همه‏ى واقعيّات را مى‏داند و شفاعت نزد پروردگار، تلاش براى اثبات بى‏گناهى شخصى نيست، بلكه شفاعت، تلاش براى نجات و عفو است. آگاهى خدا بايد موجب شود كه اندكى انسان حيا كند، او از درون سينه‏ها خبر دارد و از رازهاى پنهانى و آشكار با خبر است، از درون رحم مادران خبر دارد كه نوزاد پسر است يا دختر. علم روز قيامت و اندازه هر چيزى را مى‏داند. [714] در حالى كه علم ما انسان‏ها محدود است. ما صدا را تا حدّى مى‏شنويم، ديدنى‏ها را تا حدودى مى‏بينيم، اسرار را نمى‏دانيم، مگر آن قسمتى را كه خداوند اراده كند و اجازه دهد.
«وسع كرسيّه السّموات والارض ولايؤده حفظهما و هوالعلى العظيم»
در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است: مراد از «عرش»، علومى از خداوند است كه انبيا و رسل را به آنها آگاه كرده است [715] ولى «كرسى»، علومى هستند كه آنها را هيچ كس نمى‏داند. [716]
برخى «كرسى» را كنايه از قدرت و حكومت خدا مى‏دانند كه آسمان‏ها و زمين را در برگرفته است. با آنكه جهان بس وسيع است و زمين نسبت به آن همچون حلقه انگشترى در بيابان، ولى با همه اينها حفظ و نگهدارى آنها براى خداوند سنگين نيست. آية الكرسى به مردم مى‏فهماند كه خداوند نه تنها مالكِ عالَم و عالِم به تمام مملوك‏هاى خود است، بلكه سراسر هستى با همه‏ى مخلوقاتش، تحت سلطه و قدرت اوست. [717] و مردم قدرت نامحدود خالق را با قدرت مخلوق مقايسه نكنند. زيرا خستگى، از عوارض ماده است، امّا توانايى خداوند عين ذات اوست. «ان ربّك هو القوى العزيز» [718] على عليه السلام مى‏فرمايد: خداوند را، نه گذشت زمان پير و فرسوده مى‏كند و نه خود دگرگون گشته و تغيير مى‏يابد. [719]
آرى، توجّه به قدرت نامحدود خداوند، در روح مؤمن آرامش ايجاد مى‏كند و مؤمن با آن خويشتن را در مصونيّت و امان مى‏يابد.
هر يك از صفات خدا: قَيّوم، حَىّ، عليم، قَدير و عظيم، نقش سازنده‏اى در تربيت انسان دارد. زيرا بهترين مكتب آن است كه به پيروان خود اميد و عشق بدهد، سرنوشت و آينده آنان را روشن كند و پيروانش نيز بدانند كه هر لحظه زير نظر هستند، لغزشهايشان قابل عفو است و حاكم آنان مهربان است.
خلاصه آنكه خدايى سزاوار پرستش است كه زنده و پابر جا و نستوه باشد، گرفتار ضعف و خستگى و دچار خواب و چرت نگردد، احدى بدون اراده او قدرت انجام كارى را نداشته باشد. همه چيز را بداند و بر همه چيز احاطه و تسلّط داشته باشد. اين چنين خدايى مى‏تواند معبود و محبوب باشد و به چنين خدايى مى‏توان توكّل كرد و عشق ورزيد و به او اميدوار بود. خدايى كه قرآن اينگونه معرفى مى‏كند، با خداى انجيل و تورات تحريف شده قابل مقايسه نيست. آن كسانى كه در بن‏بست‏هاى تنگ و تاريك نظام مادّى جهان گرفتار شده‏اند، چگونه مى‏انديشند؟ «الحمدللّه الّذى هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدى لولا ان هدانا اللّه»
____________________________________
678) تفسير روح المعانى، ج‏3، ص‏10 و تفسير الميزان، ج‏2، ص‏354 .
679) تفسير نمونه، ج‏2، ص‏191 ؛ الميزان، ج‏2، ص‏355 .
680) صافات، 35 .
681) بقره، 163 .
682) انبياء، 87 .
683) نحل، 2 .
684) فرقان، 43.
685) حج، 73.
686) حج، 31.
687) كنزالعمّال، ح‏35541.
688) ثواب الاعمال، ص‏20 .
689) بحار، ج‏93، ص‏196.
690) بحار، ج‏3، ص‏7.
691) سيره‏ى حلبى، ج‏1، ص‏387 .
692) سيره‏حلبى، ج‏3، ص‏272.
693) نهج البلاغه، نامه‏ى‏31 .
694) فرقان، 58 .
695) مفردات راغب.
696) نهج‏البلاغه، خطبه‏108.
697) روح‏البيان، ج‏1، ص‏400.
698) بحار، ج‏59، ص‏185.
699) چون در طبع انسان، ابتدا حالت رِخوت و چُرت پيدا مى‏شود، سپس خواب مى‏آيد، قرآن هم كلمه‏ى »سِنَة« را مقدّم بر »نَوم« بكار برده است.
700) اعراف، 194.
701) قيامت، 36.
702) تتمة المنتهى، ص‏329 .
703) بحار، ج‏1، ص 225.
704) لقمان، 25.
705) يونس، 18.
706) امام صادق عليه السلام فرمودند: »نحن الشافعون« ما هستيم آنهايى كه اذن شفاعت دارند. تفسير نورالثقلين، ج‏1، ص‏258.
707) مدّثر، 48.
708) يونس، 18.
709) قصص، 25.
710) آل‏عمران، 153.
711) آل‏عمران، 104.
712) آل‏عمران، 61.
713) نور، 63.
714) يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السّماء« سبأ، 2. »ان تخفوا ما فى صدوركم او تبدوه يعلمه اللّه« آل‏عمران، 29. ؛ »وعنده مفاتح الغيب« انعام، 59. ؛ »يعلم السّر واخفى« طه، 7.؛ »انّه عليم بذات الصدور« هود، 5. ؛ »يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور« غافر، 19.
715) تفسير نورالثقلين، ج‏1، ص‏259.
716) تفسير برهان، ج‏1، ص‏240.
717) بل له ما فى السموات و الارض كلّ له قانتون« بقره، 116. و »ان يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد« ابراهيم، 19.
718) هود، 66.
719) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى‏228.
--------------------------------------------
پيام ها
1- هيچ موجودى جز او، ارزش معبود شدن ندارد. «لااله الاّ هو»
2- حيات واقعى و ابدى وهمه‏ى حيات‏هاى ديگر از آن اوست. «الحىّ»
3- همه چيز دائماً به او بستگى دارد ولحظه‏اى از تدبير اوخارج نيست. «القيوم»
4- همه چيز از اوست.«له ما فى السموات...»
5 - نه تنها هستى از اوست، كارايى هستى نيز از اوست. «من ذا الّذى يشفع»
6- با خيال و توهّم شما، چيزى شفيع و واسطه نمى‏شود. «من ذا الّذى»
7- احدى از او مهربان‏تر نيست. علاقه ومهربانى هر شفيعى از اوست. «الاّ باذنه»
8 - خداوند بر همه چيز ودر همه حال آگاه است، پس از گناه در برابر او حيا كنيم. «يعلم مابين ايديهم وما خلفهم...»
9- او بر همه چيز احاطه دارد، ولى ديگران بدون اراده او حتّى به گوشه‏اى از علم او احاطه ندارند. [720] «لا يحيطون بشى‏ء من علمه»
10- حكومت و قدرت او محدود نيست. «وسع كرسيّه»
11- حفاظت هستى براى او سنگين نيست. «ولايؤده»
12- كسى كه از هستى حفاظت مى‏كند، مى‏تواند ما را در برابر خطرات حفظ كند. «حفظهما» و لذا براى حفاظت، سفارش به خواندن آية الكرسى شده است.
________________________________
720) الم يعلم بانّ اللّه يرى« علق، 14.




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 256

--------------------------------------------
آيه
لَا إِكْرَاهَ فِى الْدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الْرُشْدُ مِنَ الْغَىِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالْطَّغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى‏ لَاانْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيْعٌ عَلِيمٌ‏
-----------------------------------------
ترجمه
در (پذيرش) دين، اكراهى نيست. همانا راه رشد از گمراهى روشن شده است، پس هر كه به طاغوت كافر شود و به خداوند ايمان آورد، قطعاً به دستگيره محكمى دست يافته، كه گسستنى براى آن نيست. وخداوند شنواى دانا است.
-----------------------------------------
نکته ها
ايمان قلبى با اجبار حاصل نمى‏شود، بلكه با برهان، اخلاق و موعظه مى‏توان در دلها نفوذ كرد، ولى اين به آن معنا نيست كه هر كس در عمل بتواند هر منكرى را انجام دهد و بگويد من آزادم و كسى حقّ ندارد مرا از راهى كه انتخاب كرده‏ام بازدارد. قوانين جزايى اسلام همچون تعزيرات، حدود، ديات و قصاص و واجباتى همچون نهى از منكر و جهاد، نشانه آن است كه حتّى اگر كسى قلباً اعتقادى ندارد، ولى حقّ ندارد براى جامعه يك فرد موذى باشد.
اسلامى كه به كفّار مى‏گويد: «هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين» [721] اگر در ادّعاى خود صادقيد، برهان و دليل ارائه كنيد. چگونه ممكن است مردم را در پذيرش اسلام، اجبار نمايد؟
جهاد در اسلام يا براى مبارزه با طاغوت‏ها و شكستن نظام‏هاى جبّارى است كه اجازه تفكّر را به ملّت‏ها نمى‏دهند و يا براى محو شرك و خرافه‏پرستى است كه در حقيقت يك بيمارى است و سكوت در برابر آن، ظلم به انسانيّت است.
مطابق روايات، يكى از مصاديق تمسك به «عروة الوثقى» و ريسمان محكم الهى، اتصال با اولياى خدا و اهل‏بيت عليهم السلام است.
رسول اكرم صلى الله عليه وآله به حضرت على عليه السلام فرمودند: «انت العروة الوثقى». [722]
_____________________________
721) بقره، 111.
722) تفسير برهان، ج‏1، ص‏141 .
-------------------------------------------
پيام ها
1- دينى كه برهان و منطق دارد، نيازى به اكراه و اجبار ندارد. «لااكراه فى الدين»
2- تأثير زور در اعمال و حركات است، نه در افكار و عقايد. «لااكراه فى الدين»
3- راه حقّ از باطل جدا شده، تا حجّت بر مردم تمام باشد. روشن شدن راه حقّ، با عقل، وحى ومعجزات است. «قد تبيّن الرشد من الغى» اسلام دين رشد است.
4- دين، مايه‏ى رشد انسانيّت است. «قد تبيّن الرشد من الغى»
5 - اسلام با استكبار سازش ندارد. «يكفر بالطاغوت»
6- تا طاغوت‏ها محو نشوند، توحيد جلوه نمى‏كند. اوّل كفر به طاغوت، بعد ايمان به خدا. «فمن يكفر بالطاغوت ويؤمن باللّه»
7- كفر به طاغوت و ايمان به خدا بايد دائمى باشد. «يكفر، يؤمن» فعل مضارع نشانه‏ى تداوم است.
8- محكم بودن ريسمان الهى كافى نيست، محكم گرفتن هم شرط است. «فقد استمسك بالعروة...»
9- تكيه به طاغوت‏ها و هر آنچه غير خدايى است، گسستنى و از بين رفتنى است. تنها رشته‏اى كه گسسته نمى‏گردد، ايمان به خداست. «لا انفصام لها»
10- ايمان به خدا و رابطه با اولياى خدا ابدى است. «لاانفصام لها» ولى طاغوت‏ها در قيامت از پيروان خود تبّرى خواهند جست.
11- ايمان به خدا و كفر به طاغوت بايد واقعى باشد، نه منافقانه. زيرا خداوند مى‏داند ومى‏شنود. «واللّه سميع عليم»




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 257

--------------------------------------------
آيه
اللَّهُ وَلِىُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الْظُّلُمَتِ إِلَى الْنُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الْطَّغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ الْنُّورِ إِلَى الْظُّلُمَتِ أُولَئِكَ أَصْحَبُ الْنَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ‏
-----------------------------------------
ترجمه
خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاريكى‏ها(ى گوناگون) بيرون و به سوى نور مى‏برد. لكن سرپرستان كفّار، طاغوت‏ها هستند كه آنان را از نور به تاريكى‏ها سوق مى‏دهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.
-------------------------------------------
نکته ها
در آيه قبل خوانديم كه او مالك همه چيز است؛ «له مافى‏السموات‏و...» ودر اين آيه مى‏خوانيم: نسبت او به مؤمنان، نسبت خاصّ و ولايى است. «ولىّ‏الذين آمنوا»
گوشه‏اى از سيماى كسانى كه ولايت خدا را پذيرفته‏اند
* آنكه ولايت خدا را پذيرفت، كارهايش رنگ خدايى پيدا مى‏كند. «صبغة اللّه» [723]
* براى خود رهبرى الهى برمى‏گزيند. «ان‏اللّه قد بعث لكم طالوت ملكاً» [724]
* راهش روشن، آينده‏اش معلوم و به كارهايش دلگرم است. «يهديم ربّهم بايمانهم» [725]، «انّا اليه راجعون» [726] ، «لانضيع اجرالمحسنين» [727]
* در جنگ‏ها و سختى‏ها به يارى خدا چشم دوخته و از قدرت‏هاى غير خدايى نمى‏هراسد. «فزادهم ايماناً» [728]
* از مرگ نمى‏ترسد و كشته شدن در تحت ولايت الهى راسعادت مى‏داند. امام حسين عليه السلام فرمود: «انّى لا ارى الموت الاّ السعادة». [729]
* تنهايى در زندگى براى او تلخ و ناگوار نيست، چون مى‏داند او زير نظر خداوند است. «ان اللّه معنا» [730]
* از انفاق و خرج كردن مال نگران نيست، چون مال خود را به ولى خود مى‏سپارد. «يقرض اللّه قرضاً حسناً» [731]
* تبليغات منفى در او بى اثر است، چون دل به وعده‏هاى حتمى الهى داده است: «والعاقبة للمتّقين» [732]
* غير از خدا همه چيز در نظر او كوچك است. امام على عليه السلام فرمود: «عظم الخالق فى أنفسهم فصغر مادونه فى أعينهم...». [733]
* از قوانين و دستورات متعدّد متحيّر نمى‏شود، چون او تنها قانون خدا را پذيرفته و فقط به آن مى‏انديشد. و اگر صدها راه درآمد برايش باز شود تنها با معيار الهى آن راهى را انتخاب مى‏كند كه خداوند معيّن كرده است. «ومن لم يحكم بماانزل‏اللّه» [734]
_______________________________
723) بقره، 138.
724) بقره، 247.
725) يونس، 9.
726) بقره، 156.
727) يوسف، 56.
728) بقره، 173.
729) بحار، ج‏44، ص‏192.
730) توبه، 40.
731) بقره، 245.
732) اعراف، 128.
733) نهج‏البلاغه، خ 193.
734) مائده، 44 و45.
-------------------------------------------
پيام ها
1- مؤمنان، يك سرپرست دارند كه خداست و كافران سرپرستان متعدّد دارند كه طاغوت‏ها باشند و پذيرش يك سرپرست آسان‏تر است. [735] درباره مؤمنان مى‏فرمايد: «اللّه ولىّ» امّا درباره‏ى كفّار مى‏فرمايد: «اوليائهم الطاغوت»
2- آيه قبل فرمود: «قد تبيّن الرّشد من الغى» اين آيه نمونه‏اى از رشد و غىّ را بيان مى‏كند كه ولايت خداوند، رشد و ولايت طاغوت انحراف است. «اللّه ولىّ... اوليائهم الطاغوت»
3- راه حقّ يكى است، ولى راههاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ كلمه‏ى نور را به كار مى‏برد، ولى از راههاى انحرافى و كج، به ظلمات وتاريكى‏ها تعبير مى‏كند. «النور، الظلمات»
4- راه حقّ، نور است و در نور امكان حركت، رشد، اميد و آرامش وجود دارد. «النور»
5 - مؤمن در بن بست قرار نمى‏گيرد. «يخرجهم من الظلمات»
6- طاغوت‏ها در فضاى كفر وشرك قدرت مانور دارند. «الذين كفروا اوليائهم الطاغوت»
7- هر كس تحت ولايت خداوند قرار نگيرد، خواه ناخواه طاغوت‏ها بر او ولايت مى‏يابند. «اللّه ولىّ... اوليائهم الطاغوت»
8 - هر ولايتى غير از ولايت الهى، ولايت طاغوتى است. «اللّه ولىّ... اوليائهم الطاغوت»
9- توجّه به عاقبت طاغوت پذيرى، انسان را به حقّ پذيرى سوق مى‏دهد. «اولئك اصحاب النّار»
_____________________________
735) يوسف عليه السلام نيز در دعوت كفّار به همين معنا استدلال كرد: »ءأربابٌ متفرّقون خيرٌ أم اللّه الواحد القهّار« آيا صاحبان متعدّد وپراكنده بهترند يا خداى يگانه وقدرتمند؟! يوسف، 39.




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره بقره
آيه 258

--------------------------------------------
آيه
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَاجَّ إِبْرَ هِيمَ فِى رَبِّهِ أَنْ ءَاتَهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَ هِيمُ رَبِّىَ الَّذِى يُحْىِ وَيُمِيتُ قَالَ أَنَاْ اُحْىِ وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَ هِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالْشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْظَّلِمِينَ‏
--------------------------------------------
ترجمه
آيا آن كس (نمرود) را كه خداوند به او پادشاهى داده بود، نديدى كه با ابراهيم درباره‏ى پروردگارش محاجّه و گفتگو مى‏كرد؟ زمانى كه ابراهيم گفت: خداى من كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند، او گفت: من هم زنده مى‏كنم و مى‏ميرانم. ابراهيم گفت: خداوند خورشيد را از مشرق مى‏آورد، پس تو (كه مى‏گويى حاكم بر جهان هستى،) خورشيد را از مغرب بياور. (در اينجا بود كه) آن مرد كافر مبهوت و وامانده شد. و خداوند قوم ستمگر را هدايت نمى‏كند.
--------------------------------------------
نکته ها
در آيه‏ى قبل خوانديم كه خداوند ولىّ مؤمنان است و آنان را از ظلمات خارج و به سوى نور مى‏برد، اين آيه و آيات بعد نمونه‏هايى از ولايت خداوند و بيرون آوردن از ظلمات به نور را مطرح مى‏كند.
در رواياتِ تاريخى آمده است كه نمرود از پادشاهان بابل بود و حكومت مقتدرانه‏اى داشت او با حضرت ابراهيم درباره‏ى خداوند مباحثه و مجادله كرد. وقتى حضرت ابراهيم گفت: پروردگار من آن است كه زنده مى‏كند و مى‏ميراند، او گفت: من نيز زنده مى‏كنم و مى‏ميرانم. سپس دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، يكى را آزاد نمود و ديگرى را دستور داد بكشند. وقتى ابراهيم عليه السلام اين سفسطه و مغالطه را مشاهده كرد كه اين شخص چه برداشتى از زنده كردن و ميراندن دارد و چگونه مى‏خواهد افكار ديگران را منحرف كند، فرمود: خداوند طلوع خورشيد را از مشرق قرار داده است، اگر تو ادّعا دارى كه بر جهانِ هستى حكومت دارى و همه چيز در اختيار و تحت قدرت توست، خورشيد را از مغرب بيرون بياور!. آن موقع بود كه نمرود مبهوت ماند و پاسخى جز سكوت نداشت.
--------------------------------------------
پيام ها
1- هركس هرچه دارد از اوست. كافران نيز در دنيا از نعمت‏هاى او بهره‏مند مى‏شوند، ولى از آن سوء استفاده مى‏كنند. «اتاه اللّه»
2- قدرت وحكومت مى‏تواند عامل استكبار وغرور گردد. «اتاه اللّه الملك... أنا اُحى و اميت...»
3- توجّه به افكار عمومى و قضاوت مردم لازم است. گرچه پديده‏ى حيات يكى از راههاى خداشناسى است و جواب نمرود صحيح نبود، ولى آن بحث‏ها و مجادله‏ها، افكار عمومى را پاسخ نمى‏گفت. «ربّى الذى يحيى و يميت»
4- مغالطه و سفسطه، ترفند اهل باطل است. «انا اُحى و اُميت»
5 - حقّ، اگر منطقى و مستدل ارائه شود، بر باطل پيروز وحاكم است. «فأت بها من المغرب فبهت الذى كفر»
6- در مباحثه‏ها از استدلال‏هاى فطرى، عقلى و عمومى استفاده كنيد، تا مخالفِ لجوج نيز مقهور و مبهوت شود. «فبهت الذى كفر»
7- كافر ظالم است، زيرا به خود ومقام انسانيّت ظلم كرده است. «لا يهدى القوم الظالمين»




۳۱ خرداد ۱۳۹۰
     
برو به صفحه
این عنوان قفل شده است!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۵۸
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۲۱
پیام‌های جدید
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۵۰۱ پاسخ
۱۲,۴۱۵,۶۶۷ بازدید
۱۵ روز قبل
Greatest Ever
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۹ پاسخ
۹,۱۰۱,۲۷۶ بازدید
۱۸ روز قبل
armanshah
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۷ پاسخ
۵۸۵,۱۹۰ بازدید
۳ ماه قبل
مهدی
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۳۵۷,۵۱۰ بازدید
۶ ماه قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۷,۱۰۰ بازدید
۶ ماه قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۹۷۱ بازدید
۶ ماه قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۷۴,۶۵۹ بازدید
۶ ماه قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۵۹,۸۷۱ بازدید
۶ ماه قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۸۵,۱۸۳ بازدید
۷ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۳۷۴,۲۴۱ بازدید
۷ ماه قبل
رویا
حاضرین در سایت
۷۹۶ کاربر آنلاین است. (۵۲ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۷۹۶

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!