در حال دیدن این عنوان: |
۷۴ کاربر مهمان
|
این عنوان قفل شده است!
|
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 138، 139 ------------------------------------------- آيه وَ جَوَزْنَا بِبَنِىإِسْرَ ءِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَمُوسَى اجْعَللَّنَآ إِلَهاً كَمَا لَهُمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ إِنَّ هَؤُلَآءِ مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ -------------------------------------------- ترجمه و بنىاسرائيل را از دريا گذرانديم، تا به قومى برخوردند كه بر پرستش بتهاى خويش پايبند بودند، (با ديدن اين صحنه) گفتند: اى موسى! براى ما خدايى قرار بده، همان گونه كه براى اينان معبودها (و بتهايى) است. موسى گفت: براستى، شما گروهى نادان (و جهالت پيشه) هستيد. (موسى گفت:) همانا آنچه اين قوم در آنند (از كفر و شرك)، نابودشدنى است و آنچه انجام مىدهند باطل است. |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 140 ------------------------------------------- آيه قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهاً وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَلَمِينَ ------------------------------------------ ترجمه گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟! ----------------------------------------- نکته ها كلمهى «مُتبّر» از «تبار»، به معناى هلاكت است. آنان كه يك عمر در سحر و جادو بودند، با ديدن يك معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بتپرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند. روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازهى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! حضرت على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. [245] ___________________________ 245) نهج البلاغه، حكمت 317 ---------------------------------------- پيام ها 1- پرستش (حقّ يا باطل)، در طول تاريخ بشر وجود داشته است. «يعكفون على اصنام لهم» (در زمان موسى عليه السلام نيز افرادى بت مىپرستيدند.) 2- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. «فأتوا على قوم ...» پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشدهايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى مشاهدهى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مىكند. 3- گاهى انسان از مهمترين نعمتها غفلت ورزيده و نسبت به آنها ناسپاسى مىكند. «جاوزنا... اجعل لنا» 4- گاهى انسان بهحدّى كجانديش مىشود كه از رهبران الهى نيز درخواست ناروا مىكند. «يا موسى اجعل لنا آلهة» 5 - افراد و ملّتها، هر لحظه در معرض خطر انحرافند. «قالوا يا موسى...» 6- ايمان سطحى، زودگذر است. «وجاوزنا... قالوا... اجعل لنا آلهة» 7- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلىاند. «جاوزنا... قالوا پيا موسى اجعل...» 8 - تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. «قالوا... اجعل لنا آلهة» 9- الگوپذيرى، تقليد و مدلبردارى، از خصلتهاى انسان است. «اجعل لنا آلهاً كما لهم آلهة» 10- جهل، ريشهى بتپرستى و بتپرستى، عملى به دور از عقل است. «تجهلون» جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، يعنى به كار غير عاقلانه جهل مىگويند. 11- تقاضاى خداى محسوس (همچون بت) از پيامبر بزرگوارى همچون موسى، نشانهى جهل عميق و ريشهدار است. «تجهلون» 12- هم انحرافهاى فكرى از بين رفتنى است، هم انحرافهاى عملى. «متّبر ما هم فيه و باطل ما كانوا يعملون» آرى، پايان باطل، نابودى است، پس ظاهرِ آن ما را فريب ندهد. 13- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أغيراللّه ابغيكم الهاً و هو فضّلكم» خدا يافتنى است، نه بافتنى، «ابغيكم» و پرستش غير خدا، با عقل و روحيّهى سپاسگزارى ناسازگار است. |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 141 ------------------------------------------- آيه وَإِذْ أَنْجَيْنَكُم مِّنْ ءَالِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَآءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَآءَكُمْ وَفِى ذَ لِكُمْ بَلَا ءٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ------------------------------------------- ترجمه و(به ياد آوريد) زمانى كه شما را از چنگال فرعونيان نجات داديم، كه شما را سخت شكنجه مىكردند، پسران شما را مىكشتند و زنان شما را (براى خدمتگزارى و بردگى) زنده نگه مىداشتند و در اين ناگوارىها، آزمايش بزرگى از سوى پروردگارتان براى شما بود. -------------------------------------- نکته ها «يَسومونكم» از «سوم»، به معناى دنبال چيزى رفتن يا تحميل كردن است. در آيهى قبل كه سخن از برترى و فضيلت بنىاسرائيل بود، آن را فقط به خدا نسبت داد و فرمود: «هو فضّلكم على العالمين» ولى اين آيه مىفرمايد: ما آنها را نجات داديم، «انجينا» اين تفاوت در مفرد و جمع، شايد به خاطر آن است كه نجات خداوند، به واسطهى صبر و مقاومت خود مردم و رهبرى حضرت موسى انجام گرفته است و معمولاً در مواردى كه الطاف الهى از طريق واسطهها انجام گيرد، ضمير جمع بكار برده مىشود. مثلاً در مورد باران مىفرمايد: «أنزلنا» [246] ، زيرا دريا، گرما، ابر، باد و موارد ديگر دست به دست هم داده و باران را به وجود آوردهاند. ___________________________ 246) مؤمنون، 18 ----------------------------------------- پيام ها 1- نجاتدهندهى واقعى خداوند است، گرچه نجات از طريق رهبرى موسى انجام گرفته باشد. «انجيناكم» 2- ياد نعمتهاى الهى، سبب پايدارى و پرهيز از شرك است. «أغيراللّه ابغيكم... و اذ انجيناكم» 3- رهبران بايد پيوسته نعمتهاى الهى را يادآورى كنند تا مردم دچار غفلت نشوند. «واذ أنجيناكم» 4- طاغوتها بدون ياران و اطرافيان، زورى ندارند. «آل فرعون» 5 - طاغوتها براى حفظ حكومتشان، بىگناهان را مىكشند. «يقتّلون أبناءكم» 6- زنان و جوانان، اهداف نقشههاى طاغوت هستند. «يقتّلون... يستحيون...» 7- زنده نگاهداشتن مادرانى كه فرزندانشان را جلو چشمشان كشتهاند، بدترين عذاب است. «سوء العذاب يقتّلون ابنائكم و يستحيون نسائكم» 8 - گاهى حوادث تلخ وناگوار، وسيله آزمايش الهىاند. «بلاءُ من ربّكم» 9- سختىها و گرفتارىها را هر چند بزرگ باشند، در مسير تربيت انسان و آزمايشى الهى بدانيم. «و فى ذلكم بلاء من ربّكم عظيم» |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 142 ------------------------------------------- آيه وَوَعَدْنَا مُوسَى ثَلَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَرُونَ اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَ أَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ------------------------------------------ ترجمه وما با موسى، سى شب (در كوه طور، براى نزول تورات وآيات الهى) وعده گذاشتيم و آن را با (افزودن) ده شب كامل كرديم، پس ميعاد پروردگارش چهل شب كامل شد و موسى (پيش از رفتن به اين وعدهگاه) به برادرش هارون گفت: در ميان امّت من جانشين من باش (و كار مردم را) اصلاح كن و از راه وروش مفسدان پيروى مكن! ---------------------------------------- نکته ها در آيه 51 سورهى بقره، سخن از وعدهى چهل شب با موسى است، «واذ واعدنا موسى أربعين ليلة»، ولى در اينجا سى شب به اضافهى ده شب، كه به فرمودهى امام باقر عليه السلام فلسفهى اين كار، آزمايش بنىاسرائيل بوده است. در روايات مىخوانيم: سى شب آن در ماه ذىالقعده و ده شب آن در اوّل ماه ذىالحجّه بوده است. [247] با آن كه حضرت موسى چهل شبانه روز را به طور كامل در كوه طور بوره است، (چنانكه در تورات سِفر خروج نيز آمده است،) ولى تعبير به چهل شب، ممكن است به اين دليل باشد كه مناجاتها اغلب در شب صورت مىگيرد و يا آنكه در قديم تقويم براساس ماه بوده و ماه در شب نمايان است، لذا براى شمارش ايّام نيز از شب استفاده مىشده است. تغيير برنامه بر اساس حكمت، مانند تغيير نسخهى پزشك در شرايط ويژهى بيمار، اشكال ندارد. لذا سى شب با اضافه شدن ده شب به چهل شب تغيير نمود. چنانكه «بداء» در مورد خداوند، به معناى تغيير برنامه براساس تغيير شرايط است، البتّه تمام اين تغييرات را خداوند از قبل مىداند، همان گونه كه گاهى پزشك از قبل مىداند پس از دو روز عمل به اين نسخه، وضع بيمار تغيير كرده و نياز به دارو و نسخهاى ديگر دارد. و دربارهى خداوند هرگز به معناى پشيمان شدن يا تغيير هدف و يا كشف نكتهاى تازه و تغيير موضع نيست، زيرا اين معانى از جهل و محدوديّت سرچشمه مىگيرد كه مربوط به انسان است، امّا خداوند در مسير امتحان و تربيت انسان اين تغييرات را انجام مىدهد. در «اربعين» و عدد چهل، اسرارى نهفته است، اين عدد، در فرهنگ اديان و در روايات اسلامى جايگاه خاصّى دارد، چنانكه مىخوانيم: در زمان حضرت نوح عليه السلام، براى عذاب كفّار، چهل روز باران باريد. چهل سال قوم حضرت موسى در بيابان سرگردان بودند. پيامبر صلى الله عليه وآله چهل روز از خديجه جدا شد و اعتكاف كرد تا غذاى آسمانى نازل شد و مقدّمهى تولّد حضرت زهرا عليها السلام فراهم گرديد. رسول خدا صلى الله عليه وآله در چهل سالگى مبعوث شد. انسان تا چهل سالگى زمينهى كمال روحى ومعنوى دارد، امّا پس از آن دشوار مىشود. چهل روز اخلاص در عمل، عامل جارى شدن حكمت از قلب به زبان است. چهل بار خواندن بعضى سورهها و دعاها براى فرج و رفع مشكلات سفارش شده است. چهل روز پذيرفته نشدن اعمال از جمله نماز، پيامد بعضى گناهان است. چهل مؤمن اگر به خوب بودن مردهاى شهادت دهند، خداوند او را مىآمرزد... [248] بعضى كتابها نيز با محوريّت عدد چهل، مانند چهل حديث نوشته شده است. [249] چگونه مىتوان پذيرفت كه حضرت موسى براى غيبت موقّت خود جانشين تعيين كند، امّا خاتم پيامبران صلى الله عليه وآله براى غيبت ابدى خود، جانشينى تعيين نكرده باشد؟! با آنكه حديث منزلت كه پيامبر خطاب به على عليه السلام فرمود: «أنت منّى بمنزلة هارون من موسى» تو براى من مثل هارون براى موسى مىباشى، به صورت متواتر در منابع اهل سنّت آمده است. [250] و آيا مردم در زمان غيبت امام زمان عليه السلام رها شدهاند؟! دو آزمايش براى قوم موسى رخ داد: يكى ده روز زيادتر ماندن موسى در وعدهگاه و ديگرى گوسالهى سامرى. چنانكه خداوند مىفرمايد: «فانّا قد فتّنا قومك من بعدك و اضلّهم السامرىّ» [251] ، هنگامى كه موسى عليه السلام فرمود: من براى دريافت دستورات الهى، سى شب به وعدهگاه مىروم، چون از سى شبانهروز گذشت و موسى نيامد، مردم گفتند: موسى خلف وعده كرده است، لذا از او بريده و بدنبال برنامههاى انحرافى رفتند. در حالى كه بار رفتن موسى به كوه طور، خداى او كه از ميان نرفته بود تا مردم به سراغ بتپرستى بروند. مراد از اصلاح در آيه، اصلاح در مسائل اجتماعى و جامعه است، نه اصلاح در رفتار فردى و شخصى. (كلمهى «اَصلِح»، پس از «اُخلُفنى» آمده است.) در زمان حضرت موسى، مفسدانِ توطئهگرى بودند كه موسى نگران آنها بود و به هارون سفارش مىكرد: نگذار زمام امور را به دست گيرند وخواسته يا ناخواسته دنبالهرو آنان شوى. «ولا تَتّبع سبيل المفسدين» _____________________________ 247) تفسير نورالثقلين 248) سفينةالبحار، ج1، ص 504 تا 505 249) تفسير فرقان و اربعين در فرهنگ اسلامى، سيد رضا تقوى 250) صحيح بخارى، ج6، ص3 ؛ صحيح مسلم، ج4، ص187 ؛ سننابنماجه، ج1، ص42 و مسند احمدبن حنبل، ج1 ص173، 175، 177، 179 و 182 251) طه، 85 ------------------------------------------ پيام ها 1- بىمقدّمه و بدون خودسازى، بر پيامبران كتاب آسمانى نازل نمىشود، بلكه لياقت به همراه عبادت و مناجاتهاى شبانه و عارفانه لازم است. «و واعدنا موسى ثلاثين ليلة...» 2- مسئوليّتها حتّى در سطح رهبرى، نبايد مانع عبادت و اعتكاف و خلوت با خدا باشد. «و واعدنا موسى...» 3- قانون الهى چنان مقدّس است كه دريافتش نياز به آمادگى كاملِ روحى دارد. «و واعدنا...» 4- وعدهگاه خداوند با انبيا، مكان نهايى همچون كوه طور و غار حراست و ضيافت الهى از بندگان صالح خود، دعا و مناجات است. «واعدنا...» 5 - شب، بهترين فرصت براى مناجات است. «ليلة» 6- عبادت در چهل شب تمام، آثار خاصّى بدنبال دارد. «اتممناها... فتمّ» 7- در كارها بايد مدّت و اجل تعيين شود. «أربعين» 8 - رهبرى جديد بايد در فراز و نشيبهاى نهضت، در كنار رهبرى قديم تجربه ديده باشد. «قال موسى لاخيه هارون اخلفنى فى قومى...» 9- جامعه هرگز نبايد بىرهبر باشد. «اُخلُفنى» 10- انبيا به اذن الهى، حقّ تعيين جانشين دارند. «اُخلُفنى» 11- امامت و رهبرى مردم بايد به سفارش پيامبر، «اُخلُفنى فى قومى» در مسير اصلاح جامعه، «اصلح» و به دور از انحراف «ولاتتّبع سبيل المفسدين» باشد. 12- در يك زمان، دو رهبر نمىشود. هارون عليه السلام همچون حضرت موسى پيامبر بود، ولى رهبرى با موسى عليه السلام بود. «اُخلُفنى» (آرى، امامت و رهبرى غير از نبوّت است، لذا موسى براى دوران غيبت، هارون را جانشين خود و رهبر مردم قرار داد) 13- انبيا آنقدر دلسوز امّتند و خود را مسئول مىدانند كه حتّى براى چند روز، مردم را بىسرپرست نمىگذارند. «اُخلُفنى» 14- وظيفهى كلّى رهبر، اصلاح امّت است. «اَصلِح» 15- اگر مردم به فساد كشيده شدند و يا خواستار فساد بودند، رهبرى نبايد از موضع اصلاحگرى دست بردارد. «و لا تتّبع سبيل المفسدين» 16- تذكّر و يادآورى، نشانهى ناتوانى و ضعف نيست. با آنكه هارون عليه السلام پيامبر و معصوم بود، امّا باز هم حضرت موسى او را به دو وظيفه عمدهى اصلاح و دورى از فساد توجّه داد. «اَصلِح و لا تَتّبع...» 17- اصلاح جامعه، با عوامل فاسد و پيروى از مفسدان، امكانپذير نيست. «اَصلِح و لاتَتّبع سبيل المفسدين» 18- جامعه نياز به رهبرى اصلاحگر دارد، «اَصلِح» رهبرى كه هرگز تسليم نظرات و توطئههاى مفسدان نشود. «ولا تَتَّبع سبيل المفسدين» |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 143 ------------------------------------------- آيه وَلَمَّا جَآءَ مُوسَى لِمِيقَتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِى أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَينِى وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَينِى فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَخَرَّ مُوسَى صَعِقاً فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ -------------------------------------------- ترجمه و چون موسى به ميقات و وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، (موسى) گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم! (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهى ديد، ولى به اين كوه بنگر، اگر در جاى خود برقرار ماند، پس به زودى مرا خواهى ديد. پس چون پروردگار موسى بر كوه تجلّى وجلوه نمود (و پرتوى از عظمت خود را بر كوه افكند)، كوه را متلاشى كرد و موسى مدهوش بر زمين افتاد. پس چون به هوش آمد گفت: (خداوندا!) تو منزّهى (كه ديده شوى)، من به سوى تو بازگشتم و من نخستين مؤمن هستم. --------------------------------------------- نکته ها «دَكّ»، به معناى زمين صاف و«جعله دكّا»، يعنى كوه متلاشى و ذرّه ذرّه شد تا به زمين هموارى تبديل گشت. «خَرَّ»، به معناى ساقط شدن و افتادن است و «صَعِقَ»، به معناى بيهوشى بر اثر صداى مهيب است. آن نيروى الهى كه بر كوه وارد آمد، آيا نيروى عظيم اتم بود، يا قدرت امواج صوتى و يا نيروى مرموز ديگر، هر چه بود كوه را متلاشى ساخت و موسى در اثر صداى غرّش انهدام كوه (يا از اين مكاشفه و جذبهى باطنى)، بيهوش بر زمين افتاد. [252] ديدن خداوند، تقاضاى جاهلانهى بنىاسرائيل بود كه از موسى مىخواستند خدا را با چشم سر به آنان بنماياند (كه در آيه 155 مىخوانيم)، و آن كافران غافل از بودند كه هرگز چشم توان ديدن خداوند را ندارد، «لاتدركه الابصار» [253] ، بلكه بايد خدا را با چشم دل ديد و به او ايمان آورد. چنانكه حضرت على عليه السلام فرمود: «رأته القلوب بحقايق الايمان» [254] چشم دل باز كن كه جان بينى آنچه ناديدنى است آن بينى امام صادق عليه السلام در مورد «انا اوّل المؤمنين» فرمودند: «انا اوّل مَن آمن و صَدّق بانّك لاتُرى» [255] ، من اوّلين ايمان آورندگان باشم به اين كه ذات الهى قابل ديدن نيست. در جلسهاى مأمون به امام رضا عليه السلام گفت: مگر شما نمىگوييد انبيا معصومند، پس چرا موسى رؤيت الهى را از خداوند درخواست كرد؟ «أرنى أنظر اليك»، آيا موسى نمىدانست كه خداوند قابل ديدن نيست؟ امام عليه السلام در جواب او فرمودند: حضرت موسى عليه السلام مىدانست كه خداوند قابل ديدن با چشم نيست، امّا هنگامى كه خدا با موسى سخن گفت و آن حضرت به مردم اعلام نمود، مردم گفتند: ما به تو ايمان نمىآوريم مگر اينكه كلام الهى را بشنويم. هفتادنفر از بنىاسرائيل برگزيده شدند و به ميعادگاه كوه طور آمدند. حضرت موسى عليه السلام سؤال آنان را از خدا درخواست نمود، در اين هنگام آنان كلام الهى را از تمام جهات شنيدند، ولى گفتند ايمان نمىآوريم مگر اينكه سخن گفتن خدا را خود ببينيم، صاعقهاى از آسمان آمد و همهى آنان هلاك شدند. حضرت موسى گفت: اگر با چنين وضعى برگردم، مردم خواهند گفت تو در ادّعايت راستگو نيستى كه ديگران را به قتل رساندى. به اذن الهى دوباره همه زنده شدند، اين بار گفتند: اگر تنها خودت نيز خدا را ببينى، ما به تو ايمان مىآوريم. موسى گفت: «انّ اللّه لايُرى بالابصار و لا كيفيّة له و انّما يعرف بآياته و يكلّم باعلامه»، خدا را تنها با نشانهها و آياتش مىتوان درك كرد. امّا آنان لجاجت كردند، خطاب آمد موسى بپرس آنچه مىپرسند و تورا به خاطر جهالت آنان مؤاخذه نمىكنم. حضرت موسى عليه السلام گفت: «ربّ ارنى انظر اليك»، خطاب آمد: «لن ترانى» هرگز، امّا نگاه كن به كوه، اگر پايدار ماند تو نيز خواهى توانست مرا ببينى. با اشارهى الهى كوه متلاشى و به زمينى صاف تبديل شد وموسى پس از به هوش آمدن گفت: «سبحانك تبتُ اليك»، خدايا! از جهل و غفلت مردم، به شناخت ومعرفتى كه داشتم بازگشتم ومن اوّلين كسى هستم كه اعتراف مىكنم خدا را نمىتوان با چشمسر ديد. مأمون با اين پاسخ شرمنده شد. [256] در واقع حضرت موسى عليه السلام با بيان جملهى «ارنى» و پاسخ «لن ترانى» خواست به مردم بفهماند كه خداوند براى من قابل رؤيت با چشم نيست، تا چه رسد به شما. از امام صادق عليه السلام پرسيدند: اگر خدا قابل رؤيت نيست، پس در مورد رواياتى كه مىگويند: پيامبر صلى الله عليه وآله، خدا را ديد، يا در قيامت مؤمنان خدا را در بهشت مىبينند، شما چه مىفرماييد؟ حضرت تبسّمى كردند و فرمودند: بسيار زشت است كه شخصى 70 - 80 سال در زمين خدا زندگى كند و از رزق و روزى او استفاده كند، امّا او را چنانچه بايد نشناسد. پيامبر، خدا را باچشم نديده است و اگر كسى چنين ادّعايى داشته باشد، دروغگو و كافر است، چنانكه آن حضرت فرمودند: «مَن شبّه اللّه بخلقه فقد كفر» كسى كه خدا را به صفات مخلوقات تشبيه كند، كافر است. حضرت على عليه السلام در پاسخ به اين سؤال كه اى برادر پيامبر صلى الله عليه وآله! آيا تو خدا را ديدهاى؟ فرمود: «لم أعبد ربّاً لم أره و لم تره العيون بمشاهدة الاعيان ولكن تراه القلوب بحقايق الايمان»، [257] خدايى را كه نديده باشم عبادت نمىكنم، امّا نه با چشم سر، كه با چشم دل. در جاى ديگر فرمود: «ما رأيتُ شيئاً الاّ و قد رأيتُ اللّه قبله و بعده و معه و فيه» [258] چيزى را نديدم، مگر آنكه خداوند را قبل و بعد و همراه با آن ديدم. آرى، چشم توان ديدن او را ندارد، «لاتدركه الابصار و هو يدرك الابصار» [259] ، امّا با چشم دل مىتوان خدا را ديد، چنانكه قرآن مىفرمايد: «لقد رآه نَزلَة اُخرى عند سِدرة المنتهى» [260] پيامبر، در معراج، ايات عظمت الهى را ديد. البتّه آنچه در تورات در مورد ماجراى حضرت موسى در كوه طور آمده، از تحريفات تورات است. [261] ______________________________ 252) تفسير نمونه 253) انعام، 103 254) تفسير صافى 255) تفسير اثنى عشرى 256) تفاسير نورالثقلين و فرقان 257) تفسير فرقان، معانى الاخبار 258) تفسير فرقان 259) انعام، 103 260) نجم، 13 تا 14 261) تورات، سِفرخروج، باب 23، آيه 9 ------------------------------------------ پيام ها 1- سخن گفتن خداوند با موسى، در جهت رشد و تربيت او بود. «كلّمه ربّه» 2- آمدن به ميقات و شنيدن سخن خداوند، شوق ديدار را نيز در موسى زنده كرد. «لمّا جاء... قال ارنى انظر اليك» 3- خداوند، با چشم ظاهر ديدنى نيست، نه در دنيا و نه در آخرت. «لن ترانى» 4- تجلّى خداوند بر موجودات طبيعى، امكان دارد. «تجلّى ربّه للجبل» 5 - خداوند را بايد از راه آثارش شناخت و به جلوههاى او نگريست. (حقيقت تجلّى هم روشن نيست، بلكه آثار آن مشهود است). «تجلّى... جعله دكّاً» 6- خدا ديدنى نيست، و گرنه موسى شايستگى و لياقت دارد. «سبحانك» 7- ديده شدن خداوند با چشم، نشانهى جسم بودن اوست كه بايد خداوند را از آن منزّه دانست. «سبحانك» 8 - فكر و تقاضاى ناروا نيز توبه دارد، هرگاه درباره خداوند توهّم باطلى تصوّر شد، بايد سريعاً او را تنزيه كرد. «سبحانك» 9- پس از روشن شدن حقيقت، بايد آن را پذيرفت و به آن اعتراف كرد. «قال... انا اوّل المؤمنين» 10- انبيا، پيشگامان راه مكتباند. «أوّل المؤمنين» |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 144 --------------------------------------------- آيه قَالَ يَمُوسَى إِنِّى اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَلَتِى وَبِكَلَمِى فَخُذْ مَآ ءَاتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّكِرِينَ ----------------------------------------------- ترجمه (خداوند) فرمود: اى موسى! من تو را بر مردم با پيامهايم و سخنم برگزيدهام، پس آنچه (از الواح و تورات) به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش. ---------------------------------------------- نکته ها امام صادق عليه السلام مىفرمايد: خداوند به موسى عليه السلام فرمود: آيا مىدانى چرا تورا برگزيدم؟ زيرا خضوع و خشوع تو به درگاه من بىنظير بود؛ هرگاه به نماز مىايستادى، گونههاى خود را بر خاك مىنهادى. [262] در حديث ديگرى آمده است كه خداوند فرمود: چون در ميان بندگانم خود را نسبت به من ذليلتر مىدانستى. [263] _____________________________ 262) تفسير صافى 263) تفسير نورالثقلين -------------------------------------------- پيام ها 1- حضرت موسى، بندهى مخلص خدا بود. «اصطفيتك» («اصطفاء» به معناى انتخاب گوهر خالص است) 2- نبوّت و رسالت مقامى انتصابى است، نه انتخابى. «انّى اصطفيتك» 3- بيانِ درخواست نابجاى مردم، مانع برگزيدگى ونبوّت موسى نيست. «اصطفيتك» 4- چهل شب عبادت در ميعادگاه، مقدّمهاى براى گرفتن تورات و بكار بستن آن شد. «جاء موسى لميقاتنا - فخذ ما آتيتك» 5 - پس از براندازى طاغوت و تشكيل حكومت دينى، بايد قانون و احكام الهى اجرا شود. «فخذ ما آتيتك» 6- شكر، فرمان اكيد خدا و امرى واجب است، نه مستحب و يك سفارش اخلاقى. پس شكرگزارى از نعمتهاى الهى لازم است. «و كن من الشاكرين» 7- مسئوليّتهاى دينى و ارشادى، نعمت الهى است كه بايد سپاسگزارى شود. «و كن من الشاكرين» (شكرگزارى، علاوه بر زبان بايد با بكار بستن دستورات الهى باشد) |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 145 ------------------------------------------- آيه وَكَتَبْنَا لَهُ فِى الْأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَىْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَىْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُوْرِيكُمْ دَارَ الْفَسِقِينَ -------------------------------------------- ترجمه و در الواح (تورات) براى موسى، در هر موردى پندى و براى هر چيز تفصيلى نوشتيم. (اى موسى!) آنها را با قوّت بگير و به قوم خود فرمان بده كه بهترين آنها (مثلاً از ميان عفو و قصاص، عفو) را بگيرند. به زودى جايگاه فاسقان را به شما نشان مىدهم. ------------------------------------------ نکته ها مراد از «الواح»، همان سنگنبشتههاى تورات است كه در آيهى قبل به آن اشاره شد. در اينكه مراد از احسن در «و امُر قومك يأخذوا باحسنها» چيست، اقوال مختلفى بيان شده است، از جمله: مراد با بهترين قدرت گرفتن، يا بهترين گرفتن از حيث علم و عمل، يا در دَوَرانِ امر بين اهمّ و مهمّ، بهترين عمل را انجام دادن است و يا مراد اين است كه دستورات تورات، احسن تمام قوانين و دستوراتِ آن زمان است. امّا احسن مطلق، قرآن است، چنانكه خداوند مىفرمايد: «و اتّبعوا احسن ما انزل اليكم من ربّكم من قبل أن يأتيكم العذاب بغتة و انتم لاتشعرون» [264] ممكن است مراد از آيه اين باشد كه اگر با قدرت به تورات عمل كنيد، بر دشمنان غالب خواهيد شد و خانههاى آنها را به دست مىآوريد. امام باقر عليه السلام فرمود: عبارت «من كلّ شىء»، بيانگر آن است كه خداوند تمام امور را براى موسى عليه السلام بيان نكرده است. [265] گرچه در همان بخشى كه مطرح شده، تمام نيازهاى مردم آن عصر به تفصيل بيان شده است. «تفصيلاً لكلّ شىء» مراد از «دارالفاسقين» يا كاخ ودربار فرعونيان است يا خانههاى ساكنان بيتالمقدّس قبلاز ورود قوم موسى، وممكن است مراد جايگاه متخلّفين از دستورات موسى در قيامت باشد. [266] ___________________________ 264) زمر، 55 265) تفسير نورالثقلين 266) تفسير راهنما ------------------------------------------ پيام ها 1- تورات، به صورت نوشته نازل شده است. «كتبنا» 2- بكار بستن قانون و رهبرى امّت، نياز به قوّت، اراده و جدّيت دارد. «فخذها بقوّة و امُر قومك» 3- در ميان چند راه و برنامه، بايد بهترين روش را انتخاب و با بهترين توان انجام داد. «بأحسنها» 4- مخالفت با قانون آسمانى، فسق است و مجازات دارد. «ساوريكم دار الفاسقين» 5 - رهبر بايد در عمل پيشگام باشد. (خداوند، ابتدا به خود موسى عليه السلام دستور مىدهد، سپس به مردم) «خذ... يأخذوا» |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 146 ------------------------------------------- آيه سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَتِىَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِن يَرَوْاْ كُلَّ ءَايَةٍ لَّا يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لَايَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَىِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَ لِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَفِلِينَ --------------------------------------------- ترجمه به زودى كسانى را كه بناحقّ در زمين تكبّر مىورزند، از (ايمان به) آيات خود منصرف مىسازم، (به گونهاى كه) اگر هر نشانهاى (از قدرت ما را) ببينند، ايمان نمىآورند و اگر راه رشد را ببينند، آن را برنمىگزينند و اگر راه انحراف را ببينند، آن را راه خود گيرند. اين بدان جهت است كه آنان آيات ما را تكذيب كردند و همواره از آنها غافل بودند. ------------------------------------------- نکته ها پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمودند: هنگامى كه دنيا در نظر مسلمانان جلوه كند، هيبت اسلام از آنان جدا مىشود و زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك نمايند، از بركت وحى محروم مىشوند. «و اذا تركوا الامر بالمعروف و النهى عن المنكر حرّمت بركة الوحى» [267] ______________________________ 267) تفسير صافى --------------------------------------------- پيام ها 1- متكبّران، بدانند كه از هدايت و ايمان به آيات الهى محروم مىشوند. «سأصرف عن آياتى الّذين يتكبّرون» 2- خداوند، بىجهت لطف خود را از كسى برنمىگرداند، بلكه اين نتيجهى عملكرد خود انسان است. «سأصرف... يتكبّرون» 3- تكبّر انسان، برخاسته از تصوّرات موهوم اوست. «يتكبّرون... بغير الحقّ» 4- تكبّر، هرگز براى موجود ضعيف و محتاجى همچون انسان، زيبنده نيست. «يتكبّرون... بغير الحقّ» 5 - با استمرار تكبّر، آيات متعدّد نيز انسان را هدايت نمىكند. «يتكبّرون... كلّ آية» 6- انسان در انتخاب يكى از دو راه هدايت وگمراهى آزاد است. «لا يتّخذوه سبيلاً... يتّخذوه سبيلاً» 7- استمرار غفلت وتكذيب آيات الهى، موجب تكبّر و انحراف در ديدگاه و انتخاب است. «ذلك بانّهم كذّبوا بآياتنا و كانوا عنها غافلين» |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 147 ------------------------------------------- آيه وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا وَلِقَآءِ الْأَخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَلُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ------------------------------------------- ترجمه و كسانى كه آيات ما و ديدار قيامت را تكذيب كردند، اعمالشان نابود است، آيا جز آنچه عمل مىكردند، مجازات خواهند شد؟ ------------------------------------------- نکته ها «حَبط»، به معناى نابودى عمل است. «حبطت الناقة»، يعنى شترى كه سَمّ خورده و شكمش باد كرده و سوراخ شده است. برخى از كارهاى انسان هم مانند سمّ، عملكرد يك عمر انسان را بر باد مىدهد و تباه مىسازد. [268] حبط عمل، بر خلاف عدل الهى نيست، بلكه امرى قهرى و تكوينى و نتيجهى عملكرد خود انسان است. «هل يجزون الاّ ما كانوا يعملون» ___________________________ 268) تفسير فىظلالالقرآن ---------------------------------------- پيام ها 1- كفر و تكذيب، سبب حبط اعمال گذشته است. «كذّبوا... حبطت» 2- پاداشها و كيفرهاى قيامت، تجسّم اعمال ماست. «هل يجزون الاّ ما كانوا يعملون» 3- آنچه بدتر از گناه است، اصرار بر آن است. «كانوا يعملون» |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم) | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
سوره اعراف آیه 148 ------------------------------------------- آيه وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَداً لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْيَرَوْاْ أَنَّهُ لَايُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَلِمِينَ ------------------------------------------ ترجمه و قوم موسى پس از (رفتن) او (به كوه طور) از زيورهاى خود مجسّمهى گوسالهاى (ساختند و به پرستش) گرفتند كه صداى گاو داشت، آيا نديدند كه آن (گوساله) با آنان سخن نمىگويد و به راهى هدايتشان نمىكند؟ آن را (به پرستش) گرفتند در حالى كه ستمكار بودند. ------------------------------------------ نکته ها «عِجل»، به گوسالهى نر گفته مىشود و كلمهى «حُلّى»، به معناى زيورآلات است و «خُوار» صداى مخصوص گاو است. امام باقر عليه السلام فرمود: حضرت موسى عليه السلام به خدا گفت: سامرى، گوسالهاى از طلا براى مردم ساخته است، امّا صداى آن از چيست؟ وحى آمد كه اين وسيلهى آزمايش مردم است، «ياموسى انّ تلك فتنة فلاتفحص عنها»، [269] قرآن نيز مىفرمايد: «اِن هى الاّ فتنتك تضلّ بها من تشاء و تهدى من تشاء» [270] قرآن، به مسألهى گوسالهپرستى بنىاسرائيل، در چهار سوره اشاره نموده است. البتّه گوسالهپرستى بنىاسرائيل زمينههاى فرهنگى، اجتماعى داشت، زيرا؛ اوّلاً آنان ساليان دراز در مصر، بتهايى به شكل گاو ديده بودند، ثانياً همان گونه كه در آيه 138 خوانديم، پس از عبور از رود نيل چشمشان به قومى بتپرست افتاد و تحت تأثير قرار گرفته و در عمق روحشان باقى ماند. ثالثاً تمديد مدّت سى شب به چهل شب، شايعهى مرگ موسى را به دست مخالفان پديد آورد و زمينه را براى انحراف آماده كرد و در نهايت، جهل مردم و هنر سامرى باعث شد تا قوم موسى از خداپرستى به گوسالهپرستى گرويدند. [271] بنابراين عوامل انحراف چند چيز است: 1- نبود رهبرى يا غيبت او. 2- جهل و ناآگاهى مردم. 3- عالمان و هنرمندان منحرف و سوء استفاده از علم و هنر. 4- زيبايى و زرق و برق ظاهرى. 5 - سر و صدا و تبليغات كاذب. در آيه 87 سورهى طه، ساختن گوساله به سامرى نسبت داده شده است، امّا شگفت آنكه در تورات، به هارون نسبت داده شده است؟! [272] البتّه در اين آيه به قوم موسى نسبت داده شده است، زيرا بسيارى از كار او راضى بودند و او را يارى نمودند. [273] حضرت موسى براى هدايت مردم و رهايى از انحراف و دام سامرى، از دلائل ملموس استفاده كرد. مثلاً براى نفى الوهيّت گوساله با بيان اينكه مصنوع است نه صانع، محتاج مكان است و داراى وزن و حجم و شكل است و هيچ گونه هدايت و راهنمايى براى كسى ندارد، آنان را ارشاد نمود. [274] ______________________________ 269) تفسير فرقان 270) اعراف، 155 271) تفسير نمونه 272) تورات، سِفر خروج، باب 32 273) تفسير نمونه 274) تفسير الميزان ------------------------------------------- پيام ها 1- گاهى انسان به چيزى كه واقعيّتى ندارد، ارزش مىدهد و تا حدّ پرستش او پيش مىرود. «و اتّخَذَ» 2- دعوت به گوسالهپرستى، پس از نافرمانى از رهبر و در غياب رهبرى حقّ صورت مىگيرد. «من بعده» (زمانى كه حضرت موسى به ميعادگاه رفته بود) 3- دشمن براى انحراف مردم، از هنر و تمايلات نفسانى استفاده مىكند. (مجسّمهى طلا) «حُلِيّهم عجلاً» 4- ارتدادِ اقوام، سابقهى طولانى دارد. «واتّخذ... عجلاً...» 5 - گوسالهى سامرى، مجسمّهاى بيش نبود. «جسداً» 6- در انحراف انسان، زرق و برق و سروصدا نقش عمدهاى دارد. «حليّهم... خوار» بنابراين در پى هر صدا و هر زرق و برق و زيبايى نبايد رفت. 7- معبود انسان بايد هادى انسان باشد. «لا يهديهم» 8 - شرك، ظلم است و كسى كه بدون دليل و تنها بر اساس لجاجت، حقّ را رها كند و اسير ساختههاى دست خود شود، ظالم است. «كانوا ظالمين» |
||
۳ شهریور ۱۳۹۰
|
این عنوان قفل شده است!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |