به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
در حال دیدن این عنوان: ۷۴ کاربر مهمان
این عنوان قفل شده است!
     
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 170

-------------------------------------------
آيه
وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَبِ وَأَقَامُواْ الصَّلَوةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ‏
-------------------------------------------
ترجمه
و كسانى كه به كتاب (آسمانى) تمسّك مى‏جويند و نماز را به پا داشته‏اند (بدانند كه ما) قطعاً پاداش اصلاحگران را تباه نخواهيم كرد.
-------------------------------------------
نکته ها
در روايات آمده است كه اين آيه بيانگر ويژگى‏هاى اهل‏بيت عليهم السلام وشيعيان آنان مى‏باشد. [327]
قرآن، همواره در كنار اكثريّت مفسد، اقليّت صالح را هم مطرح مى‏كند. (آيه‏ى قبل انتقاد و اين آيه ستايش است)
«الكتاب»، شامل همه‏ى كتب آسمانى مى‏شود و مفهوم آيه اختصاص به پيروان دين خاص و يا كتاب خاصّى ندارد، ولى با توجّه به آيات گذشته، شايد مراد تورات باشد.
در اين آيه از گروهى كه به كتاب آسمانى تمسّك مى‏كنند تقدير شده، امّا در جاى ديگر كسانى را كه كتاب در اختيارشان است، ولى به آن تمسّك نمى‏كنند، به الاغى تشبيه كرده كه بار كتاب حمل مى‏كند. «مَثَل‏الّذين حمّلوا التورات ثمّ لم‏يحملوها كمثل الحمار يحمل اسفاراً» [328]
«مُصلِح»، هم به كسى كه در صدد اصلاح خويش است و هم به كسى كه در تلاش براى اصلاح جامعه است، گفته مى‏شود.
با اينكه نماز، جزو محتواى كتاب آسمانى است، ولى به دليل اهميّت آن، به طور جداگانه ذكر شده است، زيرا نماز ستون دين است و اقامه‏ى دين بستگى به آن دارد. چنانكه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «الصلاة عمود الدّين» [329] و يا در جاى ديگر فرمودند: هر چيزى داراى وجه و صورتى است و سيماى دين شما نماز است، پس نبايد سيماى دين خودتان را خراب كنيد. «و وجه دينكم الصلاة فلايشيننّ احدكم وجه دينه» [330]
______________________________
327) تفسير اثنى عشرى‏
328) جمعه، 5
329) تفسير اثنى عشرى؛ التهذيب، ج‏2، ص‏237
330) تفسير فرقان؛ كافى، ج‏3، ص‏270
----------------------------------------------
پيام ها
1- تلاوت، حفظ، چاپ و نشر كتاب آسمانى، كافى نيست، بلكه بايد به آن عمل كرد تا نجات‏بخش باشد. «يمسّكون» (چنانكه عمل به نسخه‏ى پزشك، تنها راه درمان است.)
2- در اديان و كتاب‏هاى آسمانى گذشته نيز نماز بوده است. «اقاموا الصلاة»
3- افراد بى‏نماز و جاهل به كتاب خدا، نمى‏توانند مصلح كامل باشند. «يمسّكون بالكتاب... اقاموا الصلاة... المصلحين»
4- دين علاوه بر آثار اخروى، در اصلاح زندگى دنيوى نيز نقش دارد. «المصلحين»
5 - اقامه‏ى نماز، وسيله اصلاح جامعه است. «اقاموا الصلاة، المصلحين» (اقامه يعنى اهتمام كامل به برپايى نماز در تمام شئون زندگى، نه صرف خواندن نماز)
6- اصلاح واقعى دو شرط و محور دارد: تمسّك به قانون الهى و رابطه‏ى استوار با خدا از طريق اقامه‏ى نماز. (تمام آيه)





۳ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 171

-------------------------------------------------
آيه
وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُواْ مَآ ءَاتَيْنَكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ‏
------------------------------------------------
ترجمه
و (به ياد آور) زمانى كه كوه (طور) را از جاى كنده، همچون سايبانى بالاى سرشان قرار داديم و گمان كردند كه آن بر سرشان خواهد افتاد، (در آن حال، به آنان گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داديم، قدرتمندانه و جدّى بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آوريد (و عمل كنيد) باشد كه اهل تقوا شويد.
--------------------------------------------
نکته ها
اين آيه، مشابه آيه 63 سوره‏ى بقره وآخرين آيه در اين سوره است كه درباره بنى‏اسرائيل سخن مى‏گويد. از آيه 103 تا اينجا، پياپى مسائلى را در مورد آنان مطرح كرده است.
«نَتق»، به معناى كندن و پرتاب كردن و«ظُلَّة»، به معناى پاره ابر، سقف و سايبان است.
موسى عليه السلام كه براى ميقات الهى به كوه طور رفته بود، در بازگشت براى هدايت بنى‏اسرائيل تورات را همراه خود آورد، امّا آنان به مخالفت پرداختند، خداوند كوه را از جا كند وبالاى سرشان قرار داد، آنان وحشت كردند وبه سجده افتاده، قول اطاعت دادند، ولى طولى نكشيد دوباره از دين برگشتند.
سؤال: آيا پيمان گرفتن و اطاعت در حال اجبار ارزشى دارد؟
پاسخ: اوّلاً هر اجبارى بد نيست، گاهى معتاد را مجبور به ترك اعتياد مى‏كنند كه خود يك ارزش است. البتّه عقيده‏ى قلبى را نمى‏توان با اجبار تحميل كرد، امّا عمل صحيح را مى‏توان به اجبار در جامعه ترويج داد. ثانياً گاهى كار در آغاز به اجبار القا مى‏شود، ولى به تدريج از روى آگاهى و اختيار انجام مى‏گيرد.
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: مراد از قوّت در اين آيه قوّت بدنى است يا قلبى؟ حضرت فرمودند: هر دو. [331]
_________________________________
331) تفسير عيّاشى و محاسن برقى، ج‏1، ص‏261
----------------------------------------------------
پيام ها
1- قرار گرفتن كوه، بالاى سر بنى‏اسرائيل و تهديد آنان، حادثه‏اى است كه نبايد فراموش شود. «و اذ نتقنا الجبل...»
2- ياد گرفتن كافى نيست، بلكه بايد يادآورى شود. «خذوا... اذكروا»
3- براى تربيت عمومى جامعه و براى جلوگيرى از انحراف، گاهى بايد از اهرم فشار استفاده كرد. «اذ نتقنا ... خذوا ما آتيناكم ...»
4- احكام الهى را بايد با جدّيت و قدرت گرفت و عمل كرد. «بقوّة»
5 - براى رسيدن به كمال تقوا، قاطعيّت در دين و تصميم جدّى لازم است. «خذوا... بقوّة... لعلّكم تتّقون»
6- هدف كتب آسمانى و دستورهاى دين، خداترسى و پيدايش تقوا در مردم است. «لعلّكم تتّقون»
7- با بيان فلسفه و آثار قوانين، دستورات واحكام، ديگران را براى توجّه و عمل به آن تشويق نماييم. «خذوا... لعلّكم تتّقون»






۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 172

-------------------------------------------------
آيه
وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِى ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى‏ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى‏ شَهِدْنَآ أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَفِلِينَ‏
-----------------------------------------------
ترجمه
و (به ياد آور) زمانى كه پروردگارت، از پشت بنى‏آدم، فرزندان وذرّيّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: بلى، ما گواهى داديم (كه تو پروردگارمايى، اين اقرار گرفتن از ذريّه‏ى آدم براى آن بود) تا در روز قيامت نگوييد: ما از اين، غافل بوديم.
-------------------------------------------------
نکته ها
«ذريّة»، يا از «ذَرّ»، به معناى ذرّات بسيار كوچك غبار (يا مورچه‏هاى ريز) است، كه مراد از آن در اينجا، اجزاى نطفه‏ى انسان و يا فرزندان كوچك و كم‏سن و سال مى‏باشد، يا از ريشه‏ى «ذَرو»، به معناى پراكنده ساختن و يا از «ذَرأ»، به معناى آفريدن است. [332] امّا اغلب به فرزندان گفته مى‏شود.
چگونگى پيمان گرفتن خدا از بنى‏آدم در اين آيه بيان نشده است، ولى مفسّران اقوال متعدّدى بيان كرده‏اند كه مشهورترين آنها دو قول است؛ الف: طبق روايات، پس از خلقت حضرت آدم، همه فرزندان او تا پايان دنيا به صورت ذرّات ريز و پراكنده، همچون مورچگان از پشت او بيرون آمده، مورد خطاب و سؤال الهى قرار گرفتند و به قدرت الهى به ربوبيّت خدا اعتراف كردند. سپس همه به صلب و گل آدم برگشتند تا به تدريج و به طور طبيعى به اين جهان بيايند. اين عالم را «عالم ذرّ» و آن پيمان را «پيمان ألَست» مى‏گويند. [333]
امام صادق عليه السلام فرمود: بعضى از ذريّه‏ى آدم در عالم ذرّ به زبان اقرار كردند، ولى ايمان قلبى نداشتند. [334] از پيامبر صلى الله عليه وآله نقل شده كه اين اقرار، روز عرفه انجام شده است. [335]
ب: مراد از عالم ذرّ، همان پيمان فطرت و تكوين مى‏باشد. يعنى هنگام خروج فرزندان آدم از صلب پدران به رحم مادران كه ذرّاتى بيش نيستند، خداوند فطرت توحيدى و حقّ‏جويى را در سرشت آنها مى‏نهد و اين سرّ الهى به صورت يك حسّ درونى در نهاد وفطرت همه، به وديعت نهاده مى‏شود. همچنين در عقل و خردشان، خداباورى به صورت يك حقيقت خود آگاه نقش مى‏بندد. و لذا فطرت و خرد بشرى، بر ربوبيّت خداوند گواهى مى‏دهد.
در بعضى روايات كه از امام صادق عليه السلام درباره‏ى فطرت سؤال شده است، امام، فطرت را همان عالم ذرّ دانسته‏اند. [336]
در برخى روايات، فطرت، اثر عالم ذرّ است نه خود آن، «ثبت المعرفة فى قلوبهم و نسوا الموقف»، بنابراين انسان‏ها در زمان و موقفى اقرار كرده، ولى آن را فراموش كرده‏اند، و اثر آن اقرار همان فطرتى است كه گرايش دل به سوى اوست. به هرحال آيه، مورد گفتگوى متكلّمين، محدّثين و مفسّرين است، لذا ما علم آن را به اهلش كه همان راسخان در علم هستند، واگذار مى‏كنيم. [337]
________________________________
332) تفسير نمونه‏
333) كافى، ج‏2، ص‏13
334) تفسير نورالثقلين‏
335) تفسير درّالمنثور
336) تفسير برهان ونورالثقلين، پيام قرآن، ج 3، ص‏117
337) براى اطلاع از اقوال و نظرات مختلف، به كتاب‏هاى »پيام قرآن«، از آيت‏اللّه مكارم شيرازى و »منشور جاويد«، آيت اللّه سبحانى و تفسير اطيب البيان مراجعه كنيد
---------------------------------------------
پيام ها
1- تمام انسان‏ها، فرزندان حضرت آدم عليه السلام هستند و خداوند از آنها بر ربوبيّت خود اقرار گرفته است. «و اذ اخذ ربّك من بنى‏آدم... ألست بربّكم»
2- خداوند، توحيد را در فطرت و سرشت انسان‏ها قرار داده است. «أشهدهم على أنفسهم ألست بربّكم» هر انسانى به گونه‏اى ربوبيّت و وحدانيّت خداوند را دريافته و بر آن گواه است.
3- خداوند، پس از آفرينش انسان، ربوبيّت خود را بر او آشكار كرد تا به هنگام لزوم گواهى دهد. «ألستُ بربّكم»
4- ميثاق فطرت و خداجويى، براى اتمام حجّت است. «أن تقولوا يوم القيامة»
5 - در روز قيامت، ادّعاى غفلت از ربوبيّت خداوند، پذيرفته نيست. «انّا كنّا عن هذا غافلين» جهل و غفلت، عذر پذيرفته نزد خداوند نيست.






۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 173، 174

-------------------------------------------------
آيه
أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ
وَكَذَ لِكَ نُفَصِّلُ الْأَيَتِ وَلَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
-------------------------------------------------
ترجمه
يا نگوييد: پدران ما پيش از ما مشرك بودند و ما نيز فرزندانى از پس آنان بوديم (و ناچار راهشان را ادامه داديم)؟ آيا ما را به خاطر عملكرد اهل باطل، مجازات و هلاك مى‏كنى؟
و ما اين گونه آيات خويش را روشن بيان مى‏كنيم (تا بدانند نور توحيد، از آغاز در سرشت آنان بوده است) و شايد آنان (به سوى خداوند و فطرت پاك توحيدى) بازگردند.
-------------------------------------------------
نکته ها
اگر گواهى بر ربوبيّت در عالم ذرّ يا فطرت نبود، انسان در دنيا به راحتى خداپرست نمى‏شد و همواره از نياكان خود تقليد مى‏كرد. «او تقولوا انّما اشرك آبائُنا...»
-----------------------------------------------
پيام ها
1- فطرت خداشناسى در وجود انسان، براى اتمام حجّت از سوى خداوند است و چراغ فطرت، قدرت نور افشانى بر ظلمات محيط را دارد. «او تقولوا انّما اشرك...»
2- جامعه و محيط، انسان را مجبور نمى‏كند. «أو تقولوا انّما أشرك آبائُنا...»
3- تقليد در اصول دين، جايز نيست. «أشرك آبائُنا»
4- عقيده، عمل و شرك نياكان، بستر اعتقاد، عمل وشرك فرزندان مى‏شود. «أشرك آبائُنا»
5 - گناه و انحراف خود را به دوش ديگران افكندن، موجّه نيست. «تقولوا انّما أشرك آبائُنا»
6- اطاعت و احترام نياكان، تا حدّى است كه انسان را به شرك نكشد. «ذرّية من بعدهم»
7- مشركان، باطل‏گرا مى‏باشند. «أشرك آبائُنا فعل المبطلون»
8 - در نظام كيفرى خداوند، هيچ كس به گناه ديگرى مؤاخذه نمى‏شود. «أفتهلكنا بما فعل المبطلون»
9- آيات الهى، براى توجّه‏دادن انسان‏ها به ميثاق فطرت و سرشت توحيدى است. «نفصّل الآيات ولعلّهم يرجعون»
10- اصل، توحيد است و شرك، عارضى است، لذا قرآن، خواستار بازگشت مشركان بها اصالت انسان است. «لعلّهم يرجعون»




۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 175

-------------------------------------------------
آيه
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِى ءَاتَيْنَهُ ءَايَتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَنُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ
------------------------------------------------
ترجمه
و بر آنان، داستانِ آن كس (بَلعَم باعورا) را بخوان كه آيات خود (از علم به معارف و اجابت دعا و صدور برخى كرامات) را به او داده بوديم، پس او (ناسپاسانه) خود را از آن آيات جدا ساخت، پس شيطان او را در پى‏خويش كشيد تا از گمراهان شد.
-----------------------------------------------
نکته ها
«اِنسلاخ»، به معناى كندنِ پوست است و در جايى كه چيزى به چيزى چسبيده باشد به كار مى‏رود و در اينجا كنايه از آگاهى و احاطه‏ى كامل او به معارف است.
جمله‏ى «فاتبعه»، بيانگر آن است كه آن شخص در مسير حقّ به چنان مقامى رسيده بود كه شيطان از او قطع اميد كرده بود، امّا با بروز نشانه‏هاى انحراف، شيطان به سرعت او را تعقيب كرد و سرانجام در صف گمراهان و شقاوت‏مندان قرار گرفت. [338]
اين آيه، به داستان دانشمندى از بنى‏اسرائيل، به نام «بَلعَم باعورا» اشاره مى‏كند كه نخست در صف مؤمنان و حاملان آيات و علوم الهى بود، امّا با وسوسه‏ى شيطان و طاغوت، منحرف شد.
امام رضا عليه السلام فرمود: بَلعَم فرزند باعور، اسم اعظم الهى را مى‏دانست و دعايش مستجاب مى‏شد، ولى به دربار فرعون جذب شد و با آنكه در ابتداى كار، مبلّغ حضرت موسى عليه السلام بود، ولى سرانجام بر عليه موسى و ياران او اقدام كرده و بد عاقبت شد. [339] آرى، زرق و برق دنيا و دربار، عامل سقوط علما و دانشمندان است.
قرآن، نام اين شخص را نمى‏برد، ولى كارش را بازگو مى‏كند، تا به فرموده‏ى امام باقر عليه السلام بر هر كس كه هواى نفس را بر حقّ غالب كند منطبق شود [340] و چنين كسانى در هر زمانى يافت مى‏شوند و اختصاص به زمان و شخص خاصّى مانند بلعم‏باعورا ندارد.
ماجراى بَلعم‏باعورا، در تورات كنونى هم آمده است. [341]
____________________________________
338) تفسير نمونه‏
339) تفاسير نورالثقلين و كنزالدقائق‏
340) تفسير نورالثقلين‏
341) تورات، سِفر اعداد، باب 22
-----------------------------------------------
پيام ها
1- رهبر بايد مردم را نسبت به خطرهاى قابل پيش‏بينى، آگاه كند و به آنان هشدار دهد. «واتل عليهم...»
2- گاهى طاغوت‏ها، علما را هم مى‏فريبند. سرنوشت دانشمندى همچون بلعم‏باعورا بايد براى تاريخ درس عبرت باشد. «واتل عليهم نبأ...» زيرا داستانى مهم و مفيد است. («نبأ» به خبر مهم و مفيد مى‏گويند)
3- انسان آزاد است و مى‏تواند تغيير جهت دهد. «آتيناه آياتنا فانسلخ»
4- انسان هر چه بالا رود، نبايد مغرور شود، چون احتمال سقوط وجود دارد. عاقبتِ كار مهم است. جايگاه هر كس بالاتر، خطرش بيشتر. «فانسلخ منها»
5 - آنكه از خدا جدا شود، طعمه‏ى شيطان مى‏گردد. «فانسلخ‏منها فأتبعه الشيطان»
6- شيطان وسوسه مى‏كند و در كمين است كه هر گاه در كسى زمينه‏اى ببيند، او را دنبال كند. «فانسلخ فأتبعه» (كلمه‏ى «فاتبعه» در كنار كلمه‏ى «فانسلخ»، نشان مى‏دهد كه شيطان در كمين است و به محض انسلاخ، انسان را دنبال مى‏كند.)
7- شيطان، حريف عالم ربّانى نمى‏شود. (تا بلعم از آيات دست نكشيده بود، شيطان بر او تسلّط نداشت) «فانسلخ منها فأتبعه الشيطان»
8 - علم، به تنهايى نجات‏بخش نيست، زيرا دانشمند دنياپرست، اسير شيطان مى‏شود. «فأتبعه الشيطان»
9- بايد به بد فرجامى انديشيد و از سوء عاقبت ترس داشت، تا نعمت، تبديل به نقمت نشود. «آتيناه آياتنا... فكان من الغاوين»
10- رها كردن راه خدا، دور از عقل و خرد است. «فكان من الغاوين»
11- سقوط انسان در چند مرحله واقع مى‏شود: جداشدن از آيات الهى، پيروى از شيطان وپيوستن به جمع گمراهان. «فانسلخ‏منها فاتبعه الشيطان فكان من الغاوين»





۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 176

-------------------------------------------------
آيه
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَهُ بِهَا وَلكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَيهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّ لِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايَتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ‏
-----------------------------------------------
ترجمه
و اگر مى‏خواستيم، (قدر وارزش) او را به وسيله‏ى آيات (و علومى كه به او داده بوديم) بالا مى‏برديم، ولى او به زمين (و مادّيات) چسبيد و از هوس خود پيروى كرد. پس مَثَل او مَثَل سگ است كه اگر به آن حمله كنى دهان باز كرده و پارس مى‏كند و زبان بيرون مى‏آورد و اگر او را واگذارى، باز چنين مى‏كند (هميشه دهان دنياپرستان باز است،) اين، مَثَل كسانى است كه آيات مارا تكذيب كردند. پس اين داستان را (برايشان) بازگو، باشد كه بينديشند.
----------------------------------------------
نکته ها
در اين آيه، چون كلمه‏ى «أرض» در برابر رفعت معنوى قرار گرفته، مراد از آن مسائل حقير، مادّى و دنيوى است.
پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: كسى كه علم و معلوماتش زياد شود، امّا هدايت‏يابى او بيشتر نشود، آن علم سبب دورى بيشتر او از خداوند شده است. [342]
قصّه‏هاى قرآن بر پايه‏ى حقّ و حقيقت استوار است و براى دلدارى و ثبات قدم پيامبر صلى الله عليه وآله و اهل ايمان، نا اميدى دشمنان و وسيله‏ى موعظه و تذكّر مؤمنان بوده [343] و مايه‏ى عبرتى براى خردمندان است. [344]
_____________________________
342) بحار، ج‏2، ص‏37
343) هود، 120
344) يوسف، 111
--------------------------------------------
پيام ها
1- پايبندى به آيات الهى، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. «لرفعناه بها»
2- در عين حاكميّت اراده و خواست خداوند بر جهان، انسان مختار وآزاد است. «و لو شئنا لرفعناه بها ولكنّه اخلد الى الارض...»
3- خواست خداوند، بر پايه‏ى عملكرد خودماست. «و لو شئنا لرفعناه بها ولكنّه اخلد الى الارض و اتّبع الهوى» آرى، رسيدن به مقام قرب، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و هوس است.
4- مردم غافل، به چهار پايان مى‏مانند، ولى دانشمند دنياپرست، مثل سگ حريص است. «كمثل الكلب»
5 - دانشمند بى‏عمل، منفور است. «كمثل الكلب ان تحمل عليه يلهث...»
6- اسير دنيا، هرگز آرامش ندارد. «ان تحمل عليه يلهث أو تتركه يلهث» انسان حريص هر چه داشته باشد، باز هم زبان طمعش بيرون است، زيرا دنياپرستى و حرص، نهايت ندارد.
7- علاقه به دنيا و هواپرستى، انسان را نسبت به امور ديگر بى‏تفاوت مى‏كند. «ان تحمل ... أو تتركه...»
8 - علماى دين اگر دنياگرا شدند، در معرض تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر قرار مى‏گيرند. «اخلد الى الارض... كذّبوا بآياتنا»
9- سرنوشت علما و دانشمندان فريب خورده، بايد مايه عبرت و انديشه‏ى مردم باشد. (در آيه‏ى قبل آمد: «وَاتلُ»، در اينجا مى‏خوانيم: «فاقصص»).
10- داستان‏نويسى و داستان‏سرايى بايد در مسير رشد فكرى انسان باشد، نه تخدير و سرگرمى. قصّه‏گويى جهت‏دار، كار انبياست. «فاقصص القصص لعلّهم يتفكّرون»





۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 177، 178

-------------------------------------------------
آيه
سَآءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بَِايتِنَا وَأَنفُسَهُمْ كَانُواْ يَظْلِمُونَ‏
مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِى وَمَن يُضْلِلْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَسِرُونَ
-------------------------------------------------
ترجمه
چه بد مَثَلى دارند كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند. و(لى) آنان تنها به خودشان ستم مى‏كردند.
هركه را خدا هدايت كند، تنها اوست هدايت يافته، و هر كه را گمراه كند، پس آنان همان زيانكارانند.
-------------------------------------------------
نکته ها
شايد دليل اينكه در مورد هدايت يافتگان كلمه‏ى مفرد «مهتد» به كار رفته و در مورد گمراهان به صورت جمع آمده «خاسرون»، آن باشد كه راه هدايت يافتگان يكى است و با هم متّحدند، امّا منحرفان، متفرّقند و راهشان متعدّد است.
جان گرگان و سگان هر يك جداست‏ متّحد جان‏هاى شيران خداست
گرچه هدايت و گمراهى به دست خداست، ولى جنبه‏ى اجبار ندارد و بى‏دليل و بى‏حساب نيست. خداوند حكيم و رحيم است و تا انسان زمينه را به دست خويش فراهم نسازد، مشمول لطف يا قهر الهى نمى‏شود.
------------------------------------------------
پيام ها
1- عاقبتِ زشتى در انتظار تكذيب كنندگان است. «ساء مثلاً»
2- تكذيب آيات الهى، ظلم به خويش است، نه خداوند. «أنفسهم كانوا يظلمون» مقدّم‏داشتن «انفسهم» بر «يظلمون»، نشانه‏ى انحصار است.
3- هدايت به دست خداوند است و اگر لطف او نباشد، علم به تنهايى سبب نجات و هدايت نمى‏شود. «من يهد اللّه»
4- هدايت‏يافتگان از هر گونه زيان و خسران دور هستند، زيرا ضلالت سرچشمه‏ى خسارت است. «مَن يضلل اللّه فاولئك هم الخاسرون»






۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 179

-------------------------------------------------
آيه
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِّنَ الْجِنِ‏ّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَفِلُونَ
----------------------------------------------
ترجمه
و همانا بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفريديم، (كه سرانجامشان به آنجا مى‏كشد، چرا كه) آنان دلهايى دارند كه با آن حقّ را درك نمى‏كنند و چشمانى دارند كه با آن نمى‏بينند و گوشهايى دارند كه با آن نمى‏شنوند، آنان همچون چهارپايان، بلكه گمراه‏ترند، آنان همان غافلانند.
---------------------------------------------
نکته ها
«ذَرَأ» از «ذَرْء»، در اصل به معناى پراكنده ساختن و انتشار است و در اينجا به معناى خلق، آفرينش و اظهار نمودن است.
سؤال: قرآن، در اين آيه، آفرينش بسيارى از جنّ و انس را براى دوزخ مى‏داند و در آيه‏اى ديگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مى‏شمارد، «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ ليعبدون»، [345] كدام يك صحيح است؟
پاسخ: هدف اصلى آفرينش، خداپرستى و عبوديّت است، ولى نتيجه‏ى كار بسيارى از انسان‏ها در اثر عصيان، طغيان و پايدارى در كفر و لجاجت، دوزخ است، گويا كه در اصل براى جهنّم خلق شده‏اند. حرف «لام» در «لجهنّم»، براى بيان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار كه هدف اصلى‏اش در فراهم نمودن چوب، ساختن در وپنجره‏هاى زيبا از آن چوبها مى‏باشد، ولى كار به سوزاندن چوب‏هاى بى‏فايده در بخارى مى‏انجامد كه آن هدف تبعى است.
اين مطلب، شبيه اين جمله‏ى حضرت على عليه السلام است كه مى‏فرمايد: خداوند فرشته‏اى دارد كه هر روز با صداى بلند مى‏گويد: «لِدوا للموت و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب» [346] بزاييد براى مرگ و بسازيد براى خرابى، يعنى پايان تولّد، مرگ، پايان ثروت‏اندوزى، فنا و پايان ساختمان، خرابى است.
آرى، انسان‏هايى كه هويّت انسانى خود را از دست داده‏اند، جايگاهى جز آتش براى آنان نمى‏باشد، «ان تحسب انّ اكثرهم يسمعون او يعقلون ان هم الاّ كالانعام بل اضلّ سبيلاً» [347] چنانكه خود آنان نيز اعتراف مى‏كنند كه اگر دستورات الهى را شنيده بودند و تعقّل مى‏كردند، ديگر در جهنّم جاى نداشتند. «قالوا لو كنّا نسمع او نعقل ما كنّا فى اصحاب السعير» [348]
انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبيه حيوان است، ولى كيفيّت و هدف بهره‏بردارى انسان از نعمت‏ها بايد بهتر و بيشتر باشد، وگرنه همچون حيوان بلكه پست‏تر از آن است. انسان بايد علاوه بر ظاهر، ملكوت را ببيند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمه‏هاى باطنى و معنوى را بشنود.
آدمى‏زاده طرفه معجونى است‏ از فرشته سرشته، و زحيوان
گر رود سوى اين، شود به از اين‏ ور رود سوى آن، شود پس از آن
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطيع و موحّد نيافريد؟ حضرت فرمودند: اگر چنين مى‏شد، ديگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زيرا آنان مجبور بودند و اختيارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفريد و علاوه بر عقل و فطرت، با تعاليم پيامبران و كتب آسمانى مسير هدايت او را روشن نمود و او را به طاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى كرد، تا فرمانبرداران از عاصيان مشخّص شوند. گرچه تمام اسباب طاعت و عصيان را خداوند آفريده، امّا به چيزى امر يا نهى نكرده مگر آنكه انسان مى‏تواند ضد آن را نيز انجام دهد و مجبور نباشد. [349] آرى، تكليف‏پذيرى تنها ارزش و وجه امتياز انسان از ديگر موجودات است.
______________________________
345) ذاريات، 56
346) نهج البلاغه، قصار 132
347) فرقان، 44
348) مُلك، 10
349) تفسير اثنى عشرى؛ بحار، ج‏3، ص‏6
----------------------------------------------
پيام ها
1- فرجام بسيارى از انسان‏ها و جنّيان، دوزخ است. «ذرأنا...»
2- جنّ هم مثل انسان، تكليف و اختيار، كيفر و پاداش دارد. «من الجنّ و الانس»
3- ملاك انسانيّت، فهم پذيرش معارف و تكاليف دينى است، وگرنه انسان مانند حيوانات است. «اولئك كالانعام»
4- كسى كه با وجود توانايى از نعمت‏هاى الهى بهره‏ى صحيح نبرد، بدتر از موجودى است كه اساساً فاقد آنهاست. «بل هم اضلّ»
5 - انسان‏هاى غافل و بى‏بصيرت، (در بى‏تفاوتى، شكم‏پرستى، شهوت‏پرستى، استثمار شدن و محروميّت از لذّت معرفت) مانند چهارپايان مى‏باشند. «اولئك كالانعام»
6- غافلان، از حيوانات هم بدترند. «بل هم أضلّ اولئك هم الغافلون»
7- انسان‏هاى بى‏بصيرت، از هدف، خدا، خود، امكانات، آخرت، ذريّه، آيات الهى، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خويش غافلند. «اولئك هم الغافلون»
8 - دوزخى شدن بسيارى از انسان‏ها، به خاطر بهره‏نبردن از نعمت‏هاى الهى در مسير هدايت و كمال است. زيرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زده‏اند. «اولئك هم الغافلون»





۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 180

-------------------------------------------------
آيه
وَلِلَّهِ الْأَسْمَآءُ الْحُسْنَى‏ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِى أَسْمَئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَاكَانُواْ يَعْمَلُونَ
--------------------------------------------------
ترجمه
و نيكوترين نام‏ها براى خداوند است، پس خداوند را با آنها بخوانيد. و كسانى را كه در اسم‏هاى خدا به كژى و مجادله ميل دارند (و به جنگ و ستيزه مى‏پردازند و صفات خدا را بر غير او مى‏نهند) رهاكنيد. آنان به زودى به كيفر آنچه مى‏كردند، خواهند رسيد.
---------------------------------------------------
نکته ها
گرچه همه‏ى نام‏ها و صفات الهى نيكوست و خداوند همه‏ى كمالات را دارد كه قابل احصا و شماره نيست، امّا در روايات، بر 99 اسم تكيه شده، كه در كتب اهل‏سنّت مانند صحيح مسلم، بخارى، ترمذى نيز آمده است. و هر كس خدا را با آنها بخواند، دعايش مستجاب مى‏شود. [350] و هر كس آنها را شماره كند، اهل بهشت است. البتّه منظور تنها شمردن لفظى و با حركات لب نيست، بلكه توجّه و الهام گرفتن از اين صفات و اتّصال به آنهاست. اين 99 اسم، عبارتند از:
«اللّه، اله، الواحد، الاحد، الصّمد، الاوّل، الآخر، السّميع، البصير، القدير، القاهر، العلىّ، الاعلى، الباقى، البديع، البارّ، الاكرم، الظاهر، الباطن، الحىّ، الحكيم، العليم، الحليم، الحفيظ، الحقّ، الحسيب، الحميد، الحفىّ، الربّ، الرّحمن، الرّحيم، الذّارء، الرّازق، الرّقيب، الرؤوف، الرّائى، السّلام، المؤمن، المهيمن، العزيز، الجبّار، المتكبّر، السيّد، السُبّوح، الشهيد، الصادق، الصانع، الطاهر، العدل، العفو، الغفور، الغنىّ، الغياث، الفاطر، الفرد، الفتّاح، الفالق، القديم، الملك، القدّوس، القوىّ، القريب، القيّوم، القابض، الباسط، قاضى‏الحاجات، المجيد، المولى، المنّان، المحيط، المبين، المقيت، المصوّر، الكريم، الكبير، الكافى، كاشف الضرّ، الوتر، النور، الوهّاب، الناصر، الواسع، الودود، الهادى، الوفىّ، الوكيل، الوارث، البرّ، الباعث، التوّاب، الجليل، الجواد، الخبير، الخالق، خير النّاصرين، الديّان، الشكور، العظيم، اللطيف، الشافى». [351] در قرآن، اسامى خدا تا 145 نام آمده و عدد 99 در روايات، يا براى اين است كه برخى نام‏ها قابل ادغام و تطبيق بر بعض ديگر است، يا مراد اين است كه اين نام‏ها در قرآن نيز هست، نه اينكه فقط اين تعداد باشد. در بعضى آيات، مضمون اين نام‏ها وجود دارد. مثلاً «صادق»، به عنوان نام خدا در قرآن نيست، ولى آيه‏ى «و من أصدق من اللّه قيلاً» [352] يعنى چه كسى راستگوتر از خداست؟ آمده است. در برخى روايات و دعاها مانند دعاى جوشن كبير، نام‏هاى ديگرى هم براى خدا بيان شده است، البتّه بعضى از اسماى حسناى الهى، آثار و بركات و امتيازات خاصّى دارد. فخررازى مى‏گويد: همه‏ى صفات خداوند، به دو چيز بر مى‏گردد: بى‏نيازى او و نياز ديگران به‏او. [353]
امام صادق عليه السلام فرمود: به خدا سوگند، اسماى حسنى ماييم. [354] يعنى صفات الهى در ما منعكس شده است و ما راه شناخت واقعى خداييم. طبق اين احاديث، جمله‏ى «ذروا الّذين يلحدون»، به ما مى‏گويد كه به ملحدين فضائل اهل‏بيت عليهم السلام تكيه و اعتنا نكنيد.
در روايت ديگرى امام رضا عليه السلام فرمودند: ما اهل‏بيت عليهم السلام اسماى حسناى خدا هستيم كه عمل هيچ كس بدون معرفت ما قبول نمى‏شود. «نحن واللّه الاسماء الحسنى الّذى لايقبل اللّه من احد عملاً الاّ بمعرفتنا» [355]
عبارت «الاسماء الحسنى»، چهار بار در قرآن آمده است. [356] اسماى حُسنى‏ سه مصداق دارد: صفات الهى، نام‏هاى الهى و اولياى الهى. [357]
امام رضا عليه السلام فرمود: هرگاه به شما مشكلات و سختى روى آورد، به وسيله‏ى ما از خداوند كمك بخواهيد و سپس فرمود: «وللّه الاسماء الحسنى فادعوه بها» [358]
طبق روايات، هر كه اسم اعظم خداوند را بداند، دعايش مستجاب است و مى‏تواند در طبيعت، تصرّف كند. چنانكه بلعم‏باعورا (كه در آيه 175 از او ياد شد) اسم اعظم الهى را مى‏دانسته است.
امّا اينكه اسم اعظم چيست؟ بعضى گفته‏اند: يكى از نام‏هاى الهى است كه بر ما پوشيده است. بعضى گويند: اسم اعظم، در حقيقت لفظ و نام نيست، بلكه كمال و صفتى از خداوند است كه هر كس بتواند پرتوى از آن را در وجود خويش پديد آورد، قدرت روحى او به حدّى مى‏رسد كه مى‏تواند در طبيعت تصرّف كند، وگرنه چنان نيست كه يك فرد، با فراگرفتن لفظ و گفتن كلمه‏اى بتواند مستجاب الدّعوه شود و مثلا در جهان اثر بگذارد. [359]
امام رضا عليه السلام فرمود: «انّ الخالق لا يوصف الاّ بما وصف به نفسه» آفريدگار، جز به آنچه خود توصيف كرده، وصف نمى‏شود. يعنى نمى‏توان از پيش خود بر خدا نام نهاد. مثلاً او را عفيف و شجاع و امثال آن ناميد. [360]
اسم، نمايانگر مسمّى است، ذات خداوند مقدّس است، نام او هم بايد مقدّس باشد. بنابراين هم ذات خدا را بايد منزّه شمرد، «سبحانه عمّا يشركون» [361] و هم نام او را تنزيه كرد. «سبّح اسم ربّك الاعلى» [362] لذا قرار دادنِ نام ديگران در رديف نام خدا جايز نيست و نمى‏توان گفت: به نام خدا و خلق.

شهيد مطهرى مى‏گويد: نام‏هاى خداوند جنبه علامت ندارند، بلكه نمايان‏گر صفت و حقيقتى از حقايق ذات مقدّس او مى‏باشند. [363]
امام صادق عليه السلام ذيل اين آيه فرمود: غير خدا را با اسم‏هاى الهى نام ننهيد و آنگاه به مناسبت جمله «يلحدون فى اسمائه» فرمود: «يضعونها فى غير مواضعها» آنان نام‏هاى الهى را در غير مورد آن بكار مى‏برند و با اين كار، مشرك مى‏شوند و به همين دليل خداوند فرمود: و ما يؤمن اكثرهم باللّه و هم مشركون» [364] ايمان اكثر مردم با شرك همراه است. [365]
_______________________________
350) تفاسير الميزان و نمونه‏
351) تفاسير مجمع البيان و نورالثقلين؛ توحيد صدوق‏
352) نساء، 122
353) تفسير كبيرفخررازى‏
354) تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج‏1، ص 143
355) تفسير اثنى عشرى‏
356) اسراء، 110 ؛ طه، 8 ؛ حشر، 24 و اين آيه‏
357) تفسير فرقان‏
358) بحار، ج‏91، ص 5
359) تفسير نمونه‏
360) تفسير فرقان‏
361) توبه، 31
362) اعلى، 1
363) آشنايى با قرآن، ص‏14
364) يوسف، 106
365) تفسير نورالثقلين ؛ توحيد صدوق، ص‏324
--------------------------------------------------
پيام ها
1- كلمه‏ى «اللّه»، محور همه‏ى اسماى الهى است. «وللّه الاسماء الحسنى» (كلمه‏ى «اللّه»، دربردارنده‏ى تمام صفات الهى است)
2- تمام خصال نيكو، براى خداست، ديگران براى رسيدن به «حُسنى» بايد سراغ او بروند. «للّه الاسماء الحسنى»
3- دعوت و دعا بايد به زيبايى‏ها و خوبى‏ها باشد. «الحسنى فادعوه بها»
4- اسماى الهى نشانه‏هاى اوست، مى‏توان از نشانه به او رسيد. «للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها»
5 - ايمان به اينكه خداوند تمام كمالات را دارد و از همه‏ى عيب‏ها دور است، انسان را به دعا و ستايش وامى‏دارد. «فادعوه بها»
6- داروى غفلت، ياد خداست. در آيه‏ى قبل خوانديم: «هم الغافلون» در اين آيه مى‏خوانيم: «فادعوه بها»
7- اسلام، به نام نيكو و دورى از انحراف در نام‏گذارى توجّه دارد. «الاسماء الحسنى... يلحدون فى أسمائه»
8 - نسبت به ملحدان و منحرفان، عكس العمل نشان دهيم. «ذروا الّذين يلحدون»
9- راه حقّ، فطرى است و انحراف از آن، بر خلاف مسير فطرت است. (ياد خداوند به وصفى كه سزاوار او نيست، انحراف و خارج شدن از حقّ و اعتدال است.) «الّذين يُلحِدون» («الحاد»، به معناى انحراف است)
10- هم نام و صفات خدا را به ديگرى نسبت دادن الحاد است، هم نام ديگران را به خدا نسبت دادن. «يُلحدون فى أسمائه»






۴ شهریور ۱۳۹۰
پاسخ به: کلام حق (متن و تفسیر آیه به آیه قرآن کریم)
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام: ۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی
- ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور
- جوزپ گواردیولا
گروه:
- كاربران بلاک شده
سوره اعراف
آیه 181

-------------------------------------------------
آيه
وَمِمَّنْ خَلَقْنَآ أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِ‏ّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ
-------------------------------------------------
ترجمه
و از كسانى كه آفريده‏ايم، گروهى (ديگران را) به حقّ هدايت مى‏كنند و به آن حكم مى‏كنند.
---------------------------------------------------
نکته ها
در روايات آمده است مراد از اين آيه اهل‏بيت پيامبر عليهم السلام و شيعيان آنان مى‏باشند. [366]
در روايت ديگرى پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: مراد گروهى از امّت من هستند كه تمام احكام، دستورات، عطاها و دادوستدهاى آنان برپايه‏ى حقّ استوار باشد. [367]
حضرت على عليه السلام ضمن اشاره به گروه‏هاى مختلفى كه در امّت اسلامى پيدا خواهند شد، فرمودند: تنها گروهى كه اهل نجاتند، شيعيان اهل‏بيت عليهم السلام مى‏باشند. [368]
______________________________
366) تفسير مجمع البيان‏
367) تفاسير فرقان و درّالمنثور
368) تفسير نمونه ؛ كافى، ج‏1، ص‏44
--------------------------------------------
پيام ها
1- همه‏ى مردم، زمينه‏ى پذيرش هدايت و عدالت را در خود بارور نكرده‏اند، بلكه تنها گروهى چنين مى‏باشند. «و ممّن خلقنا امّة»
2- هدايت‏گرى با روشها و وسائل باطل و يا به سوى باطل، ممنوع است. «يهدون بالحقّ»
3- هدايت، حكومت و قضاوت، بايد در مسير «حقّ» باشد. «يهدون بالحقّ و به يعدلون»
4- كسانى ارزش بيشترى دارند كه علاوه بر هدايت‏پذيرى، در فكر ايجاد نظام حقّ نيز باشند. آرى، تنها شناخت و عمل شخصى كافى نيست، نشر حقّ نيز مهم است. («به يعدلون»، يعنى «به يحكمون»).
5 - جامعه به گروهى هدايتگر و داورِ به حقّ، نيازمند است. (كلّ آيه)




۴ شهریور ۱۳۹۰
     
برو به صفحه
این عنوان قفل شده است!

اختیارات
شما می‌توانید مطالب را بخوانید.
شما نمی‌توانید عنوان جدید باز کنید.
شما نمی‌توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید.
شما نمی‌توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید.
شما نمی‌توانید نظرسنجی اضافه کنید.
شما نمی‌توانید در نظرسنجی‌ها شرکت کنید.
شما نمی‌توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید.
شما نمی‌توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید.

فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۵۸
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۲۱
پیام‌های جدید
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۵۰۱ پاسخ
۱۲,۴۱۴,۹۲۲ بازدید
۱۵ روز قبل
Greatest Ever
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۹ پاسخ
۹,۱۰۰,۸۱۹ بازدید
۱۸ روز قبل
armanshah
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۷ پاسخ
۵۸۵,۱۷۰ بازدید
۳ ماه قبل
مهدی
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۳۵۷,۴۳۲ بازدید
۶ ماه قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۷,۱۰۰ بازدید
۶ ماه قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۹۶۹ بازدید
۶ ماه قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۷۴,۶۱۹ بازدید
۶ ماه قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۵۹,۸۵۹ بازدید
۶ ماه قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۸۵,۰۸۲ بازدید
۷ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۳۷۴,۱۸۴ بازدید
۷ ماه قبل
رویا
حاضرین در سایت
۴۷۹ کاربر آنلاین است. (۱۲۷ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۴۷۹

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!