در حال دیدن این عنوان: |
۳۶ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: elguaje7
پیام:
۲,۳۴۸
عضویت از: ۱ آبان ۱۳۸۹
طرفدار:
- داوید ویا، ژاوی، پویول - یوهان کرایف، رونالدینیو - استقلال - اسپانیا، آرژانتین، ایتالیا - پپ گواردیولا - امیر قلعه نویی گروه:
- کاربران عضو |
این چیه؟؟
|
||
۱۳ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: جهان هستی | ||
نام کاربری: elguaje7
پیام:
۲,۳۴۸
عضویت از: ۱ آبان ۱۳۸۹
طرفدار:
- داوید ویا، ژاوی، پویول - یوهان کرایف، رونالدینیو - استقلال - اسپانیا، آرژانتین، ایتالیا - پپ گواردیولا - امیر قلعه نویی گروه:
- کاربران عضو |
فضا چه بویی دارد؟؟ فضانوردانی که تا کنون شانس سفر به فضا و راهپیمایی فضایی را داشتهاند همواره به یکی از عجیبترین ویژگیهای فضا که تنها در حین راهپیمایی فضایی میتوان آن را تجربه کرد اشاره دارند: بوی عجیب و غریب فضا! فضانوردان درهنگامی که در فضا شناور هستند قدرت احساس کردن بوی فضا را ندارند و تنها بویی که احساس میکنند بوی پلاستیکی درون لباس فضاییشان است. اما به محض اینکه وارد ایستگاه فضایی میشوند و لباسها و کلاه خود را از تن درمیآورند، بوی به شدت قوی و قابل تشخیص فضا را که بر روی لباس، دستکش، کلاه و ابزارهای آنها به جا مانده، احساس میکنند. این بو ترکیبی از بوی استیک مانده و خشکیده، فلزات داغ شده و بخار ناشی از جوشکاری است. استیون پیرس،شیمیدانی که توسط ناسا برای شبیهسازی بوی فضا بر روی زمین برای آموزش دادن فضانوردان استخدام شدهاست میگوید دلیل استشمام بوی فلزات وجود ارتعاشات یونهای پرانرژی است. کوین فورد در سال 2009 از مدار زمین درباره تجربهاش از بوی فضا گفت: این بویی است که هرگز در عمرم احساسش نکردهام اما هرگز آن را فراموش نخواهم کرد. با اینهمه این بو لزوما برای فضانوردان ناخوشایند نیست. دان پتیت فضانورد ناسا پس از بازگشت از ماموریتی در سال 2003 در وبلاگش نوشت: "تشریح کردن این بو بسیار دشوار است. این بو قطعا بویی نیست که بتوان آن را مانند توصیف نوعی غذای جدید، با گفتن اینکه طعمی مثل مرغ دارد، توصیف کرد. بهترین توصیفی که میتوانم از این بو انجام دهم بوی فلزی است. یک نوع حس فلزی دوستداشتنی که من را به یاد تابستانهای کالج میاندازد،زمانی که ساعتهای زیادی با استفاده از دستگاه جوشکاری تجهیزات سنگینی را تعمیر میکردم. این بو بوی خوشایند بخار جوشکاری را برای من یادآوری میکند. فضا چنین بویی میدهد. به گفته فضانوردان فضای داخلی ایستگاه بینالمللی بوی زمینیتری دارد. پتیت که به تازگی از ماموریتی 6 ماهه از ایستگاه فضایی به زمین بازگشتهاست میگوید در درون ایستگاه فضایی میتوان بوی ترکیبی ماشین-فروشگاه-موتور-اتاق-آزمایشگاه را استشمام کرد و در زمان پختن شام، میتوان بوی غذاهای زمینی را نیز احساس کرد. |
||
۱۳ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
نام کاربری: Carles.Luis.Suárez
پیام:
۱۱,۸۱۳
عضویت از: ۸ بهمن ۱۳۹۰
از: همدان
طرفدار:
- همه **** - ronaldinho - هیچ کدام - آرژانتين -اسپانيا - آرش برهاني - آرسن ونگر - ***** گروه:
- کاربران عضو |
ساده کردن زندگي لزوماً به اين معني نيست که از چيزهايي که مي*خواهيد در زندگي، بگذريد. درواقع، دقيقاً متضاد اين است. ساده کردن زندگي به شما زمان بيشتري براي انجام کارهايي که وقت و انرژي برايشان مي*خواهيد، مي*دهد (مثل ورزش، کتاب خواندن يا شرکت در يک کلاس آموزشي). اين ايده*ها را امتحان کنيد تا زمان، هزينه، پشتيباني و فضاي بيشتري در زندگي پرمشغله تان ايجاد کنيد. 1. يک عادت جديد در خودتان ايجاد کنيد و آنرا به ساير اعضاي خانواده هم آموزش دهيد: هيچوقت بدون اينکه چيزي با خود ببريد اتاق را ترک نکنيد. مثلاً اگر در طول شب مي*خواهيد از اتاق نشيمن به آشپزخانه يا اتاق خواب برويد، وسيله اي که بايد به محل خود برگردانده شود را در راه با خود ببريد. 2. اگر خانواده پرجمعيتي داريد که تعداد زيادي بايد از يک حمام و دستشويي استفاده کنند، براي هرکس يک سبد مخصوص درنظر بگيريد که وسايل مخصوص حمام خود را در آن نگه دارند و حتماً پس از استفاده آنرا به اتاق خود برگردانند. درست مثل زندگي در خوابگاه*هاي دانشجويي. اينکار باعث مي*شود فضاي حمام شلوغ و بي نظم نشود و هرکس به راحتي از وسايل خود استفاده کند و جروبحثي هم پيش نيايد. 3. سبد يا جعبه اي در کمد يا گوشه ي از اتاق قرار دهيد. در طول کار روزانه، مطمئناً چيزهايي پيدا مي*کنيد که به هر دليلي ديگر تمايلي به استفاده از آن نداريد و فقط خاک مي*خورند. آن وسيله را درون آن سبد يا جعبه بيندازيد. وقتي جعبه پر شد، مي*توانيد آنرا به افراد نيازمند ببخشيد. 4. گفته مي*شود که انيشتين هيچوقت براي به ياد آوردن چيزهايي که چک کردن آنها راحت است به خود فشار نمي آورد (حتي شماره تلفن خودش). عقيده او اين بوده که اينکار باعث مي*شود فضاي کافي براي اموري که مي*خواسته از قدرت مغزش براي آنها استفاده کند خالي شود. شما هم از اين راهکار استفاده کنيد و همه امور خود را در دفترچه اي يادداشت کنيد که نيازي به به خاطر سپردن آنها نداشته باشيد و بعد درصورت نياز به آن رجوع کنيد. 5. صندوق پستتان را چک کنيد. نگذاريد صورتحساب*ها و قبض*ها آنجا تلنبار شود و بعد به سراغشان برويد. روزنامه و مجلات ارسالي را هم در جاي مخصوص خود (نه روي ميز آشپزخانه) قرار دهيد. 6. براي هرکدام از اعضاي خانواده سبد مخصوص تهيه کنيد که وسايل روزمره شان را در آن بريزند (مثل تکاليف و وسايل مدرسه، نامه*هاي اداري، لباسهاي کثيف و ...) به جاي اينکه دور تا دور خانه پخش کنند. 7. با گذراندن فقط 15 دقيقه هر شب براي آماده کردن همه چيز براي روز بعد، از آشفتگي و سردرگمي صبحها نجات پيدا کنيد. مي*توانيد از کارهايي که بايد فردا انجام دهيد يادداشت برداريد تا روز بعد بدانيد که دقيقاً چه بايد بکنيد. لباسي که براي بيرون رفتن مي*خواهيد تن کنيد را آماده کنيد. وسايل و لباسهاي مدرسه بچه*ها را آماده کنيد. و مواد و وسايل لازم براي پختن ناهار فردا را نيز آماده کنيد. ميز صبحانه را بچينيد و .... 8. قبوض را سر وقت و در يک روز مشخص پرداخت کنيد. بااين روش هميشه مي*دانيد که از نظر مالي در چه وضعيتي هستيد و ديگر پرداخت قبض*ها عقب نمي*افتد. 9. يک روز شنبه همه کارهاي ناتمام خود را ليست کنيد، چيزي که بايد براي يکي از دوستانتان بفرستيد، هديه اي که دير شده است، تلفني که بايد بزنيد و ... همه هفته نوشتن آن را ادامه دهيد. شنبه آينده ليستي درست و حسابي از همه کارهايي که بايد انجام دهيد دراختيار داريد. و همان روز يکي يکي همان کارها را با دقت و به نوبت انجام دهيد. 10. اين رسم را در خانه راه بيندازيد که هرکس مسئول شام و ناهار خودش و شستن ظرفهاي خودش باشد يا نوبتي اين کار را انجام دهيد. بچه*ها غذاهايي مثل ساندويچ و از اين قبيل را خيلي دوست دارند. اينکار يک تنفس خوب براي آشپزي کردن است و به شما کمک مي*کند به فرزندانتان آموزش دهيد در امور خود استقلال داشته باشند |
||
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود . گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ، گاهی لبی برای تو لبخند میزند . گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ، گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود |
|||
۱۶ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
نام کاربری: Carles.Luis.Suárez
پیام:
۱۱,۸۱۳
عضویت از: ۸ بهمن ۱۳۹۰
از: همدان
طرفدار:
- همه **** - ronaldinho - هیچ کدام - آرژانتين -اسپانيا - آرش برهاني - آرسن ونگر - ***** گروه:
- کاربران عضو |
بخش اول : در دنیای پراضطراب و سراسر استرس امروز، آرامش و راحتی خیال نعمتی است كه بسیاری آرزوی آن را دارند. اما برای رسیدن به آرامش تنها آرزو كافی نیست، بلكه باید قدم پیش نهاد و كاری كرد. آن چه در پی می آید برخی تكنیك های روانشناختی است كه ضمن كمك به رفع تشویش و نگرانی، آرامش، نشاط و شادی را در زندگی ما رونق می بخشد. راز اول: با خدا ارتباط برقرار كنید حداقل نیاز انسان به روح خدایی، مانند احتیاج نوزاد است به مادر. به همان میزان كه جسم برای ادامه حیات به هوا و غذا نیازمند است، روح و باطن نیز به هدایت الهی و روح ربانی محتاج است. آرامش جان، زمینی حاصلخیز است كه دانه های "خواست و نیاز" در آن به خوبی می روید، نیازهای به حق خود را در یاد خداوند كه آرامش جان و قلب است، بكارید تا به خوبی تحقق یابند. خداوند همراه كسی است كه او همراه خداوند باشد. با توجه به خداوند و خواندن نام های او، همراهی و پشتیبانی خدا را به سوی خود جلب كنید. انسان همان است كه به آن توجه می كند، پس به خداوند توجه كنید تا الهی شوید! به خدا توكل كنید. هرچه ارتباط شما با خدا، "آن نیروی عظیم و خرد لایتناهی" بیشتر و بیشتر شود، آرامش و نشاط بیشتری را در خود تجربه می كنید و هر چه ارتباط شما با خدا محدودتر شود، ترس و اضطراب بیشتری بر شما چیره می شود. خداوند فرموده است: "اگر مرا یاری كنید، شما را یاری می كنم و قدم هایتان را استوار می گردانم." یار خدا بودن یعنی بر اساس قوانین الهی رفتار كردن، گناه نكردن، كمك به دیگران، نرنجاندن دیگران، احترام به والدین و غیره. "یار خدا بودن" در واقع همان "یاری كردن به خود" است. راز دوم: مثبت فكر كنید هر فكر، صورتی از انرژی است كه در جهت نیكی یا بدی خود تولید می كنیم. با اندیشیدن به افكار بهشتی با نیروی بهشتی مرتبط می شویم، شادی را احساس می كنیم و آفتاب سرور را هر جا كه رویم، می تابانیم. یاد بگیرید كه احساس هایتان را از طریق افكار مثبت مهار كنید. به دقت افكارتان را زیر نظر بگیرید و هنگامی كه یك فكر منفی هجوم می آورد، خودتان را وارسی و به جای آن یك فكر مثبت جایگزین كنید. ذهن مثبت، اوضاع مثبت را به خود جلب می كند. به خاطر داشته باشید كه عالم، به نیات ما پاسخ می دهد. افكار و عقاید ما به صورت انرژی از وجودمان ساطع می شود و به جهان بیرون راه می یابد و محیط سعی می كند آنچه را كه می خواهیم، به ما هدیه كند. راز توفیق آن است كه میزان انرژی خود را در جهت مثبت و صعودی افزایش دهیم و برای خود و دیگران همیشه بهترین ها را بخواهیم. چرا كه حتی اگر در مورد دیگران نیت بد و منفی داشته باشیم، آثار مخرب آن گریبانگیر خودمان می شود. چه زیباست كه بهترین نیات و آرزوها و افكار را برای خود و دیگران داشته باشیم تا به اوج آرامش و شادی برسیم. راز سوم: قضاوت خود را به تأخیر بیندازید در این جهان، هیچ حادثه ای برحسب تصادف نداریم و در همه وقایعی كه روی می دهند، لطف و رحمت الهی نهفته است. تمام حوادث برای ما پیام هایی دارند كه سبب تكامل روحمان می شوند. مثلاً شما می توانید پیام آن حادثه به ظاهر بد را بعد از گذشت مدت زمانی بفهمید و یا حتی ممكن است تا زمانی كه زنده هستید متوجه نشوید. زیرا بسیاری از این وقایع فراسوی ادراك ما و جزء اسرار الهی هستند و تلاش برای فهم حكمت خداوند با هوش محدودمان، مانند سنجش اقیانوس با پیمانه است. همچنین در ذهن الهی از دست دادنی ای وجود ندارد و اگر شما به ظاهر چیزی را از دست می دهید، معادل آن شیء و یا حتی بالاتر از آن را به دست خواهید آورد و تمام این اشیاء به عنوان وسیله ای برای تكامل و زیبایی روح شما هستند. بیایید كاملاً بپذیریم كه در هر موقعیت نامطلوب، نیكی پنهانی برای همه وجود دارد. "ساقی هر چه ریزد از لطف اوست." راز چهارم: بر آرامش درونی تمركز كنید در دل توفان هم، آرامش نهفته است. مهم نیست كه در هر زمانی از روز چه اتفاق بیفتد. هرچه مسائل به نظر مشكل و پردردسر بیایند و هرچه قدر هم كه بخواهیم كارهای زیادی را در آن واحد انجام دهیم، باید فقط به خلوتگاه درون خویشتن برگردیم و آرامش درونی پیدا كنیم. برای دسترسی به خلوتگاه درونی، چشم هایتان را ببندید و روشنایی آرام و ملایمی را درون خود تصور كنید. این فضا جایی است كه ضربان قلب شما به فرمان شما آرام می تپد- به آن جا بروید. از دور دست، استاد معنوی تان از راه می رسد؛ در گوشتان زمزمه می كند: "هرجا می توانید خوبی كنید، در هرچه می توانید، به هرشكل كه می توانید، هر وقت كه می توانید، به همه اشخاصی كه می توانید و تا زمانی كه می توانید." نور سفیدی فضای دلتان را آرام می كند، سپس بر این آرامش حاصل شده تمركز كنید. راز پنجم: از آنچه هستید راضی باشید بدن وسیله زندگی است نه جوهر آن. آن قدر كه ما انسان ها با ظاهر جسمی خود مشخص می شویم، یك درخت با تنه اش مشخص نمی شود. تجربیات ما باید مثل شاخه های درخت به ما شكل بدهد، ولی این كار را نمی كند. فقط جوهره وجودمان است كه با شرایطی محیطی از بین نمی رود، شكسته نمی شود و یا در معرض دید و بررسی دیگران قرار نمی گیرد. وجود داشتن، پرمعنا و پرمفهوم است: من وجود دارم، من هستم، من اینجا هستم، من در حال شدن هستم، تنها من هستم كه زندگی ام را می سازم و... هر كدام از ما انسان ها در این دنیا مأموریت خاصی داریم. با كمك كردن به دیگران و مهرورزی به آنان، باعث تكامل روحمان می شویم. رسالت اصلی ما در این دنیا بیدار شدن و بیدار كردن است و زندگی ما به منزله یك سفر است و هدف نیست. منظور از بیداری، فعال شدن در همه ابعاد وجود و همه زوایای زندگی است. مانند: بیداری روحی، بیداری جسمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... بیداری به زمان، مكان و خلاصه در یك كلام "بیداری الهی"! |
||
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود . گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ، گاهی لبی برای تو لبخند میزند . گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ، گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود |
|||
۱۷ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
نام کاربری: Carles.Luis.Suárez
پیام:
۱۱,۸۱۳
عضویت از: ۸ بهمن ۱۳۹۰
از: همدان
طرفدار:
- همه **** - ronaldinho - هیچ کدام - آرژانتين -اسپانيا - آرش برهاني - آرسن ونگر - ***** گروه:
- کاربران عضو |
بخش دوم : راز ششم: به دستورات اخلاقی احترام بگذارید از كنجكاوی كردن در زندگی دیگران دوری كنید. از خواندن نامه های شخصی و دفتر خاطرات محرمانه دیگران و گوش دادن به مكالمات خصوصی آن ها اجتناب كنید. بدون درزدن و اجازه گرفتن وارد هر مكانی نشوید. سعی در اثبات درستی نظرات و عقاید خود به دیگران نداشته باشید. تلاش نكنید كه به زور، افكار و عقاید دیگران را تغییر دهید. زیرا در صورت رعایت نكردن این دستورات، آرامش خود را بر هم می زنید. به پدر و مادر خود نیكی كنید. با آنان با صدای بلند صحبت نكنید. "بتی. جی. ایدی" می گوید: "زمانی كه شما به درگاه خداوند دعا می كنید، این دعاها به صورت شعاع های نورانی به طرف آسمان بالا می روند و فرشته ها برای اجابت آن به زمین می آیند. ولی در میان این شعاع های نورانی یكی از همه فوق العاده قطورتر و نورانی تر است و فرشتگان به محض مشاهده آن سریع به آن مورد رسیدگی می كنند. این پرتو قدرتمند و خیره كننده مربوط به دعای مادر در حق شما است. دعای مادر خالصانه ترین دعاهاست." چه زیباست به والدین خود از صمیم قلب احترام بگذارید و نیازهای آنان را تأمین كنید، زیرا كه مهر و نیكی به آنان، سبب آرامش و نشاط در شما می شود. راز هفتم: دید جدیدی پیدا كنید پرهای دم طاووس رنگارنگ هستند و هنگامی كه از زاویه ای خاص به آنها نگاه می كنید، درخشش و زیبایی بی نظیری دارند. خیلی از مسایل در زندگی، هنگامی ارزش خود را نشان می دهند كه از زاویه درست دیده شوند؛ ولی نگرش های متشابه و كلیشه ای، دیدن این زیبایی ها را مشكل می سازد. اگر به هر مسأله ای از زاویه ای درست نگاه كنید، در آن چیزهای باشكوه و زیبایی خواهید دید. سعی كنید همه چیز و همه كس را با چشم های تازه ای ببینید كه از طریق عادت، تیره و تار نشده اند. با این روش، شما می توانید ثروت های نامحدودی را كشف كنید. به خاطر داشته باشید كه اگر از زاویه ای درست به تمام چیزها و اشخاص نگاه كنید، هر شخص یا هر شیء از طرف خالقتان برای شما ارمغان و پیام زیبایی به همراه خواهد داشت. فلورانس می گوید: "تمام انسان ها همچون حلقه های طلایی هستند در زنجیره خیر و صلاح من." راز هشتم: صفت های مثبت خود را افزایش دهید از غیبت، تهمت، قضاوت نسنجیده در مورد افراد یا حوادث، حسادت، كینه، دروغ، جر و بحث كردن با دیگران و خلاصه رنجاندن دیگران به شدت پرهیز كنید. زیرا با انجام دادن این گونه اعمال تراكمی از نیروهای منفی را به دور خودتان جمع می كنید، كسی كه از این همه نیروهای منفی عذاب می كشد، خودتان هستید. زمانی كه به دیگران خوبی و كمك می كنید، تجمعی از نیروهای مثبت به دور خودتان فراهم می آورید و این نیروهای مثبت باعث آرامش و شادی شما می شوند، هنگامی كه وضو می گیرید، الكتریسیته های ساكن را به سطح بدن خود می آورید؛ آب نیز رسانا است و شما امواج آلفا (امواج آرامش بخش) تولید می كنید. با كشیدن مسح سر، این امواج را به كورتكس مغز انتقال می دهید و باعث می شوید كه ناحیه شلوغ ذهن آرام گیرد. با مسح پا، انتقال امواج آلفا را در اندام های پایینی سرعت می بخشید. بیشترین منطقه ای كه در روی كره زمین امواج آلفا دارد، كعبه است. زمانی كه شما نماز می خوانید و در جهت خانه خدا قرار می گیرید و ۷ قسمت بدن شما با زمین تماس پیدا می كند، امواجی را دریافت می كنید كه باعث آرامش شما می شوند. برای افزایش نیروهای مثبت خود می توانید در یك وان حمام، پر از آب و نمك، به مدت ۲۰ دقیقه قرار بگیرید. در بطری های رنگی آب خوراكی بریزید و به مدت ۲ ساعت در معرض نور شدید آفتاب قرار دهید؛ سپس آن ها را در یخچال بگذارید و در موقع لزوم بنوشید. بدون كفش و جوراب روی چمن راه بروید؛ زیرا طبیعت منبع انرژی نیروهای مثبت است. راز نهم: حس ها را از همدیگر، جدا كنید اغلب، ما به این مسأله توجه چندانی نداشته ایم كه حواس پنجگانه خود را از یكدیگر تفكیك و آن ها را به صورت مجزا از یكدیگر حس كنیم. ذهنتان را برای بالا بردن آگاهی حسی پرورش دهید. امروز بر بینایی تمركز كنید، فردا برمزه، روز بعد بر بویایی و ... مثلاً: زمانی كه در حال دوش گرفتن در حمام هستید، قطرات آب را روی بدن خود احساس كنید و از این كه باعث تمیزی و آرامش شما می شود، لذت ببرید. موقعی كه در حال غذا خوردن هستید فقط بر طعم و مزه غذا تمركز كنید. وقتی در حال ریختن چای در استكان هستید، به صدای ریزش آن گوش دهید. به این ترتیب، شروع به جدا كردن تجربیات حسی تان از یكدیگر كنید و از بابت هر كدام لذت ببرید. راز دهم: وسایل اضافی را از محیط زندگی تان خارج سازید اشیاء درون خانه تان را لمس كنید و از خودتان بپرسید آیا به این وسایل احتیاج دارم؟ كتاب ها را از درون قفسه بیرون بیاورید و ببینید آیا دوباره قصد خواندن این كتاب ها را دارید. هر شیء یادگاری را بررسی كنید و از خودتان بپرسید آیا هنوز لحظه ای را كه این شیء به یادم می آورد، برایم مهم و با ارزش هستند؟ لباسهایتان را باز كنید و توجه كنید كه آیا به تمام این لباس ها احتیاج دارید و از آخرین باری كه آنها را پوشیده اید چه قدر زمان می گذرد و آیا دوباره تصمیم به پوشیدن آنها دارید؟ بعد از این بررسی كاملی كه به عمل می آورید تمام وسایل و لباس های اضافی تان را یا به دیگران ببخشید و یا آنها را حراج كنید. زیرا كه هر شیء انرژی خودش را دارد و اگر به كار نرود در خانه به آب راكد تبدیل می شود. همچنین جای مناسبی برای جوندگان و پشه ها می گردند. پس باید مراقب باشید و بگذارید انرژی آزادانه جریان یابد و آب جاری گردد. اگر كهنه ها را نگه دارید، تازه ها جایی برای تجلی خویش نمی یابد. پس برای چرخش انرژی و پیشرفت در زندگی تان وسایلی را كه مورد احتیاج تان نیست از محیط خارج سازید. پايان
|
||
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود . گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ، گاهی لبی برای تو لبخند میزند . گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ، گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود |
|||
۱۸ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: MoTaHaReH
پیام:
۳,۶۸۷
عضویت از: ۹ بهمن ۱۳۸۹
از: Near DeniZ :D
طرفدار:
- Hame :x . - RonaldinHo :x . - :| - SpaIn :x . BraZil :x . Argantin :x . - :| - Tto . :x pEp . :x - :| گروه:
- كاربران بلاک شده |
خلاصي از عكاسان با ماسك امنيتي قرون وسطايي! به گزارش سرويس فناوري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين ماسك در معرض عموم و با هدف شناسايي نشدن توسط دوربينهاي امنيتي مورد استفاده قرار ميگيرد. خود اين هنرمند بر اين باور است كه ماسك جديد به عنوان يك استتار رسانهيي براي ممانعت از گرفتن عكس بدون اجازه فرد توسط دوربينهاي امنيتي به كار ميرود. اين ماسك داراي دو روزنه براي چشم است و امكان ديدن و تنفس را به كاربر ميدهد. گفته ميشود پوشيدن ماسك فرد را به مجريان احكام در قرون وسطي شبيه ميكند. |
||
۲۰ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: مطالب خواندنی | ||
نام کاربری: MoTaHaReH
پیام:
۳,۶۸۷
عضویت از: ۹ بهمن ۱۳۸۹
از: Near DeniZ :D
طرفدار:
- Hame :x . - RonaldinHo :x . - :| - SpaIn :x . BraZil :x . Argantin :x . - :| - Tto . :x pEp . :x - :| گروه:
- كاربران بلاک شده |
تحقيقات صورت گرفته در آمريكا نشان مي دهد، گربه هاي خانگي و دوست داشتني انسان يكي از عوامل اصلي نابودي جمعيت پرندگان وحيوانات كوچك هستند. به گزارش سرويس علمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، محققان دانشگاه جورجيا با همكاري انجمن ملي جغرافيا پروژه تحقيقاتي تحت عنوان KittyCam را براي بررسي خوي درندگي گربه هاي خانگي را انجام دادند. فناوري به كار رفته در اين تحقيق مشابه رديابي حيوانات در حيات وحش بود و در اين طرح 60 درصد گربه هاي خانگي در شهر آتن در ايالت جورجياي آمريكا از نوامبر 2010 تا اكتبر 2011 به دوربين هاي سبك وزن مجهز شدند. دوربين هاي KittyCam ضد آب، مجهز به لامپ LED، با قابليت تصويربرداري در طول شب و روز و حسگر براي يافتن دوربين هاي گم شده هستند. نتايج تحقيقات نشان مي دهد حدود 30 درصد گربه ها در مدت 17 ساعت حضور در خارج از خانه به طور متوسط يك حيوان كوچك را از پاي در مي اورند و تنها يك چهارم شكارهاي خود را به منزل باز مي گردانند، به همين دليل صاحبان آنها از خوي درندگي حيوان خود آگاه نيستند. بر اين اساس 30 درصد گربه ها شكار خود را مي خورند، 25 درصد آنها را به خانه مي آورند و 49 درصد نيز آنها را نيمه خورده يا دست نخورده در طبيعت رها مي كنند. مارمولك، مار و قورباغه با 41 درصد، سنجاب با 25 درصد، حشرات و كرم ها با 20 درصد و پرندگان با 12 درصد اصلي ترين شكارهاي گربه هاي خانگي محسوب مي شوند. دكتر «جورج فنويك» رئيس مركز حفاظت از پرندگان آمريكا تأكيد مي كند: بيش از 74 ميليون گربه خانگي در آمريكا وجود دارد و اگر اين آمار را به سراسر كشور تعميم داده و جمعيت گربه هاي وحشي را نيز اضافه كنيم، اين حيوانات سالانه چهار ميليارد حيوان از جمله 500 ميليون پرنده را به قتل مي رسانند. گربه هاي در حالي به عنوان يكي از مظنونان اصلي كاهش جمعيت پرندگان مطرح مي شوند كه تحقيق ديگري در دانشگاه نبراسكا نشان مي دهد، گربه هاي وحشي باعث انقراض 33 گونه مختلف پرندگان در سراسر جهان شده اند. |
||
۲۰ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: جهان هستی | ||
نام کاربری: Carles.Luis.Suárez
پیام:
۱۱,۸۱۳
عضویت از: ۸ بهمن ۱۳۹۰
از: همدان
طرفدار:
- همه **** - ronaldinho - هیچ کدام - آرژانتين -اسپانيا - آرش برهاني - آرسن ونگر - ***** گروه:
- کاربران عضو |
كوچكترين ها 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 |
||
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود . گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ، گاهی لبی برای تو لبخند میزند . گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ، گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود |
|||
۲۲ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
نام کاربری: Carles.Luis.Suárez
پیام:
۱۱,۸۱۳
عضویت از: ۸ بهمن ۱۳۹۰
از: همدان
طرفدار:
- همه **** - ronaldinho - هیچ کدام - آرژانتين -اسپانيا - آرش برهاني - آرسن ونگر - ***** گروه:
- کاربران عضو |
هر منطقه و هر کشوری برای پیشرفت به سرمایه نیروی انسانی احتیاج دارد. نیروی انسانی مهمترین و اساسی ترین سرمایه و نیروی پیشرفت است. این سرمایه برای کشوری مثل کشور ما که در موقعیت خاص بین المللی قرار دارد و کشور های قدرتمند نه تنها بنا ندارند به پیشرفت کشور ما کمک کنند بلکه بالعکس در راه پیشرفت ما مانع هم ایجاد می کنند اهمیت بیشتری پیدا می کند. به نظر می رسد در صورتی که بتوانیم از حداکثر نیروی انسانی بهره ببریم با توجه به سرمایه های خدادادی دیگری که در اختیار داریم سرعت پیشرفت مان بسیار بیشتر از این چیزی بشود که در حال حاضر است. به نظر می رسد مانعی در راه بهره برداری و استفاده از این سرمایه در کشور ما وجود دارد که قصد دارم به اجمال به آن بپردازم و راه حلی که به ذهنم می رسد ارائه کنم. قبل از آن ذکر نکته ای لازم است. شاید در ذهن شما این سوال پیش بیاید که چگونه و از چه راهی به وجود این مشکل پی برده ام. آیا من تنها این مشکل را نقل می کنم یعنی افرادی به این مساله اشاره کرده اند و من از زبان آن ها می گویم؟ آیا من تحقیقی علمی و دانشگاهی در این مورد انجام داده ام و الان در حال ارائه نتیجه ی این تحقیق هستم؟ در جواب باید بگویم که بعد از رصد کردن و دقت در رفتار و گفتار افرادی که مستقیم یا غیر مستقیم با آنها در ارتباط بوده ام به این مطلب رسیده ام. از دقت در رفتار و کردار شخص خودم گرفته تا اقوام، دوستان، همشهریان، فعالان اجتماعی و سیاست مداران، چه کسانی که به طور مستقیم شخصاً با آنها در ارتباط بوده ام و چه کسانی که با واسطه و یا از طریق رسانه ها اعمال و رفتارشان را مورد مداقه قرار داده ام. یکی از مشکلات فرهنگی سد راه پیشرفت ما به نظر من این است که نمی توانیم از استعداد و توانایی کسانی که افکار و اعتقاداتشان شبیه ما نیست بهره برداری کنیم. ما توانایی تعریف منافع مشترک را با کسانی که مانند ما فکر و عمل نمی کنند نداریم. ما نمی توانیم با مخالفان خود معامله برنده-برنده کنیم. ما این توانایی را نداریم که بدون اینکه از افکار دیگران متاثر شویم به دیگران نزدیک شویم و از منافع این ارتباط سود ببریم. چرا این ناتوانی در ما شکل گرفته است؟ چه عاملی باعث می شود که ما نتوانیم از استعدادها و توانایی های مخالفان فکری و عقیدتی خود بهره برداری کنیم؟ چه طرز نگاه و بینشی در ما وجود دارد که حاضریم به قیمت محروم شدن از توانایی های مخالفان در رشد و پیشرفت خود آنها را هم از رشد باز داریم؟ چرا این گونه عمل می کنیم که گویی آن کس که فکر و عقیده اش با ما متفاوت است به درد هیچ کاری نمی خورد؟ به نظر من مشکل این جاست که ما از مخالفان فکری خود متنفر هستیم و این تنفر به ما اجازه نمی دهد فرصت ها و مزایایی که وجود دارد را مشاهده کنیم. وقتی شما از کسی به هر دلیل متنفر باشید و بدتان بیاید نمی توانید به او نزدیک شوید. نزدیک شدن به فردی که مورد تنفر قرار می گیرد کار آسانی نیست. وقتی به فردی که به هر دلیل از او متنفر هستید و خوشتان نمی آید نزدیک می شوید از نظر روانی حالت خوبی ندارید، دوست دارید هر چه زود تر از او دور شوید. از طرفی حتی اگر شما هم بتوانید به او نزدیک شوید بعد از مدتی طرف مقابل به نفرت شما پی خواهد برد و به محض این که متوجه ی این امر شود از شما دوری خواهد کرد و حاضر نخواهد بود با کسی که از او متنفر است کار کند. متاسفانه من وجود این تنفر را ما بین مخالفان فکری در جامعه خودمان کاملا حس می کنم. گو این که غایت خواسته ی فرد این است که مخالفش نباشد. حال سوال این جاست که چطور شما می توانید از کسی متنفر باشید و در لایه های عمیق و ناپیدای ضمیرتان نبودن و حذف شدنش را بخواهید و آنگاه در ظاهر بتوانید به او نزدیک شوید و با هم فعالیتی را انجام دهید که سودش به هر دوی شما برسد؟ تجربه نشان داده است که به سادگی نمی توان این کار را انجام داد. احساسات نسبت به دیگری چیزی نیست که برای مدتی طولانی بتوان آن را پنهان کرد و از تاثیرش بر اعمال ممانعت کرد. حتی اگر شما هم بتوانید کینه و نفرت خود را دور بزنید و در عمل اجازه ی بروزش را ندهید همین که طرف مقابل حس کرد شما در مافی الضمیرتان نسبت به او چه حسی دارید از شما دوری خواهد کرد و نمی توانید با او فعالیت و کار مشترک دراز مدتی را داشته باشید. حتی اگر به ندرت افرادی این توانایی را داشته باشند نمی توان با همین افراد اندک جامعه ای را به حرکت آورد و پیشرفت آن را تسریع کرد. پس تا این جا این طور شد که ما نمی توانیم با مخالف فکری خود کار کنیم و به او هم مجال فعالیت بدهیم تا هر دو سود ببریم، زیرا از او متنفریم و در مافی الضمیر خود نبودش را آرزو می کنیم. راه حل چیست؟ به نظر من اگر می خواهیم این مشکل را حل کنیم باید به نحوی این تنفر و کینه نسبت به مخالف فکری از بین برود. اما چگونه؟ چه راه حلی برای این مشکل وجود دارد که با مبانی دینی ما هم سازگار باشد؟ به نظر می رسد برای حل این مشکل دو راه حل وجود داشته باشد، راه حلی ساده و رایج که البته به نظر من با مبانی دینی ما سازگار نیست و راه حلی دیگر که هرچند ساده نیست اما با مبانی دینی ما سازگار است. راه حل ساده و رایجی که معمولا به آن عمل می شود این است که نسبت به فکر و عقیده بی تفاوت بشویم و اهمیتی برای آن قائل نشویم. به تعبیر دیگر به یک نوع تکثرگرایی و پلورالیسم در حوزه معرفت قائل شویم. به تعبیر ساده، معتقد شویم که فرقی ما بین عقاید نیست و همه درست می گویند و یا تعبیر دیگرش اینکه معلوم نیست که چه کسی درست می گوید، پس حالا که نمی دانیم چه درست است و چه غلط پس اصلا چرا به درست بودن و غلط بودن فکر کنیم. اصلا چه اهمیتی دارد که چه فکری درست است و چه فکری غلط. اصلا چرا باید برای عقایدی که هیچ فرقی ما بین آنها نیست به جان هم بپریم و اختلاف پیدا کنیم. وقتی عقاید و افکار اهمیت خود را از دست دادند آن وقت شما حب و بغضی هم نسبت به آنها و دارندگانشان نخواهید داشت. فرد مسلمان باشد یا مسیحی یا یهودی یا بودایی و یا بی دین فرقی نمی کند. مسیحیت همان مقدار صحیح است که بی دینی، و بی دینی همان مقدار صحیح است که اسلام و یهودیت. دیگر چه دلیلی وجود دارد که من نسبت به بی دینی و بی دین نفرت داشته باشم؟ بدون اینکه نفرتی وجود داشته باشد به آنها نزدیک می شوم و با آنها منافع مشترک تعریف می کنم. هیچ نظر خاصی هم نسبت به عقایدشان ندارم چه مثبت و چه منفی، همانطور که نسبت به رنگ لباسشان نظر ندارم. راه حل ساده ای به نظر می آید، اما دو مشکل اساسی دارد که ما نمی توانیم و نباید آن را صحیح بدانیم و آن را اجرا کنیم. مشکل اول این که تا جایی که سواد من می رسد این دیدگاه از نظر معرفتشناسی قابل دفاع نیست. به تعبیر دیگر افرادی که به این نظر قائل هستند،ادله ی کافی برای بی اعتبار کردن منابع معرفتی ارائه نمی کنند. مشکل دوم این راه حل این است که با منابع دینی ما سازگار نیست و تناقضی اساسی میان آموزه های دینی و این راه حل وجود دارد. البته شاید بتوان این راه حل را با برداشت خاصی از دین جمع کرد. اگر دین را نه حقیقتی نازل شده که صرفا تجربه ی صاحب دین یعنی پیامبر دانست، مشکلی برای جمع میان دین داری و عقاید دینی از یک طرف و این راه حل از طرف دیگر وجود نخواهد داشت، البته آن هم نهایتا بتوان میان ادیان مختلف قایل به تکثر شد و نه میان دینداری و بی دینی. باورها و عقاید بخش مهمی از دین را تشکیل می دهند. آموزه های دینی را به طور کلی می توان به سه بخش تقسیم کرد: عقاید، احکام، اخلاق. هر نظری که بخواهد عقاید را از دین حذف کند و یا بخواهد عقاید را بی اهمیت جلوه دهد بخش مهمی از دین را نادیده گرفته است. اصلا ادعای مهم دین این است که حق با من است آن گاه چگونه یک دین دار می تواند به این قایل باشد که همه درست می گویند و هیچ فرقی میان عقاید مختلف نیست؟ راه حل دوم این است که میان عقیده و فردی که به آن عقیده قائل است تمایز قایل شویم. میان عمل و عامل فرق قایل شویم. میان فکر اشتباه و عمل بد و کسی که فکر اشتباه دارد و عمل بد انجام می دهد تمایز قائل شویم. اگر این توانایی را داشته باشیم که این تمایز را ایجاد کنیم آنگاه می توانیم نفرت و انزجار خود را روانه ی فکر و عمل اشتباه و بد کنیم و نه انسانی که آن فکر اشتباه را دارد و آن عمل بد را انجام می دهد. آنگاه می توانیم انسان دوستی و خیر خواهی خود را به حداکثر برسانیم بدون آن که اعمال و افکار اشتباه دیگران را تایید کنیم. جالب اینجاست که وقتی دیگران متوجه شوند که شما خیرخواه آنها هستید و کینه و نفرتی از آن ها در دل ندارید بیشتر تحت تاثیر شما قرار می گیرند و راه برای تغییر افکار و اعمال اشتباهشان هم باز می شود. به نظر من اگر جامعه ایرانی بتواند این تمایز را ایجاد کند هم از طرفی به یک همدلی و همکاری و اتحاد برای پیشرفت می رسیم و هم نسبت به افکار و اعمال اشتباه بی تفاوت نخواهیم ماند. آنگاه مجبور نخواهیم بود برای اتحاد و همکاری گروه های مختلف فکری در سطح جامعه از آنها بخواهیم که افکارشان را کنار بگذارند. تا این جا درد را گفتیم، آن را ریشه یابی کردیم و راه حل را هم تا حدودی شرح دادیم. اجازه دهید در ادامه به صورت بسیار خلاصه به اولین قدم برای اجرا کردن این راه حل بپردازیم. این راه حل، هرچند نتایج اجتماعی و جمعی دارد،اما یک راه حل فردی است، فردی به این معنی که هرکس باید این تغییر دید و نگرش را درون خودش ایجاد کند. برای این که فرد عملی را انجام دهد می بایست ابتدا آن عمل برایش مطلوبیت پیدا کند به تعبیر دیگر باید آن عمل به صورت یک ارزش در بیاید تا فرد آن را طلب کند و زمینه برای اجرا کردنش فراهم شود. به نظر من اولین اقدامی که در راه اجرایی شدن و پیاده شدن این راه حل پیشنهادی می توانیم برداریم این است که مطلوبیت آن را به ساحت آگاهی دیگران برسانیم. اگر آن را قبول داریم در مورد آن صحبت کنیم و از مزایای اجرایی شدن آن بگوییم و از مضرات عملی نشدنش. امیدوارم جامعه ای داشته باشیم که افرادش در حالی که اختلاف عقیده دارند و در مورد اختلاف عقیده شان مباحثه، مناظره و استدلال می کنند همدیگر را هم دوست داشته باشند و به یکدیگر محبت بورزند |
||
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود . گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ، گاهی لبی برای تو لبخند میزند . گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ، گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود |
|||
۲۲ مرداد ۱۳۹۱
|
|
پاسخ به: جهان هستی | ||
نام کاربری: Carles.Luis.Suárez
پیام:
۱۱,۸۱۳
عضویت از: ۸ بهمن ۱۳۹۰
از: همدان
طرفدار:
- همه **** - ronaldinho - هیچ کدام - آرژانتين -اسپانيا - آرش برهاني - آرسن ونگر - ***** گروه:
- کاربران عضو |
كوچكترين ها 2 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 |
||
گاه رنگها برای تو بیرنگ می شود . گاه خاطری به یاد تو خشنود و دلخوش است ، گاهی لبی برای تو لبخند میزند . گاهی نفس ز سینه نمی آید از غمت ، گاهی ز شوق بودنت ، نفسی بند می شود |
|||
۲۳ مرداد ۱۳۹۱
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |