پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | |||
---|---|---|---|
نویسنده: جک گنجشکه دوشنبه، ۱۶ خرداد ۱۳۹۰ (۲۳:۵۹) | |||
فرستاده بودن ایمیلم گفتم بذارم شما هم بخونید از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟ گفت: بله فقط یک نفر. - چه کسی؟ - سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و به تازگی اندیشههای خود و در حقیقت به طراحی مایکروسافت می اندیشیدم، روزی در فرودگاهی در نیویورک بودم که قبل از پرواز چشمم به نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد، دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خرد ندارم. خواستم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه مرا دید گفت این روزنامه مال خودت؛ بخشیدمش؛ بردار برای خودت. گفتم: آخه من پول خرد ندارم! گفت: برای خودت! بخشیدمش! سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همان فرودگاه و همان سالن پرواز داشتم. دوباره چشمم به یک مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همان بچه بهم گفت این مجله رو بردار برای خودت. گفتم: پسرجون چند وقت پیش من اومدم یه روزنامه بهم بخشیدی تو هر کسی میاد اینجا دچار این مسئله می شه، بهش میبخشی؟! پسره گفت: آره من دلم می خواد ببخشم؛ از سود خودم میبخشم. به قدری این جمله پسر و این نگاه پسر تو ذهن من موند که با خودم فکر کردم خدایا این بر مبنای چه احساسی این را میگوید. بعد از ۱۹ سال زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم تا جبران گذشته رو بکنم. گروهی را تشکیل دادم و گفتم بروند و ببینند در فلان فرودگاه کی روزنامه می فروخته. یک ماه و نیم تحقیق کردند متوجه شدند یک فرد سیاه پوست مسلمان بوده که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردند اداره؛ از او پرسیدم: منو می شناسی؟ گفت: بله! جناب عالی آقای بیل گیتس معروفید که دنیا می شناسدتون. گفتم: سال ها قبل زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی دو بار چون پول خرد نداشتم به من روزنامه مجانی دادی، چرا این کار را کردی؟ گفت: طبیعی است، چون این حس و حال خودم بود. گفتم: حالا میدونی چه کارت دارم؟ میخواهم اون محبتی که به من کردی را جبران کنم. جوان پرسید: چه طوری؟ - هر چیزی که بخواهی بهت میدهم. (خود بیلگیتس میگوید این جوان وقتی صحبت میکرد مرتب میخندید) جوان سیاه پوست گفت: هر چی بخوام بهم می دی؟ - هر چی که بخواهی! - واقعاً هر چی بخوام؟ بیل گیتس گفت: آره هر چی بخواهی بهت می دم، من به ۵۰ کشور آفریقایی وام دادهام، به اندازه تمام آنها به تو میبخشم. جوان گفت: آقای بیل گیتس نمی تونی جبران کنی! گفتم: یعنی چی؟ نمیتوانم یا نمیخواهم؟ گفت: میخواهی اما نمیتونی جبران کنی. پرسیدم: چرا نمیتوانم جبران کنم؟ جوان سیاه پوست گفت: فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو بخشیدم ولی تو در اوج داشتنت میخواهی به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه. اصلا جبران نمیکنه. با این کار نمیتونی آروم بشی. تازه لطف شما از سر ما زیاد هم هست! بیل گیتس میگوید: همواره احساس میکنم ثروتمندتر از من کسی نیست جز این جوان ۳۲ ساله مسلمان سیاه پوست ......................................... سبدی هست در اندیشه من / که پر از گل بدهم هدیه به تو غافل از آنکه تو خود نابتری / یک جهان گل بخورد غبطه ی تو . . . . . . هر جا دلت شکست قبل رفتن ؛ خودت جاروش کن! تا هر ناکسی منت دستای زخمیشو رو سرت نذاره . . . . . . همین مسیر را مستقیم بروی میرسی به دو راهی یک راه به من ختم می شود ، آن دیگری به ختم من . . . . . . این روزها شیر هم راضیه با دمش بازی کنن ولی با دلش نه . . . . . . در گفتن و شنیدن جملۀ “دوستت دارم” چه هست ؟ که کسی که میگویـد عاشق تر میشود و کسی که میشنود بی تفاوت تر . . . از چهره ی افروخته شمعی داری / پیداست بنای قلع و قمعی داری با هر کس و ناکسی نشستی جز من / زیبایی منحصر به جمعی داری . . . . . . باید از عشق بسازم غزلی قابل تو / غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد / سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد . . . بهترین لحظه ها وقتیست که بهترینها بیادت باشند بهترین نیستم ولی بیادتم . . . . . . چه سخت است دلتنگ قاصدکی بودن در جاده ای که در آن هیچ بادی نمی وزد . . . . . . نفس نمی کشد هوا ، قدم نمی زند زمین / سکوت می کند غزل ، بدون تو یعنی همین . . . دل را چو به عشق تو سپردم چه کنم ؟ / دل دادم و اندوه تو بردم چه کنم ؟ من زنده به عشق تو ام ای دوست ولیک / از آرزوی روی تو مردم چه کنم ؟ . . . دستهایت؛ تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم کابوس نمیبینم . . . . . . خدایا ، تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده . . . . . . ترجیح میدم یک حقیقت آزارم بده تا اینکه یک دروغ آرومم کنه . . . . . . داور قلبم نه سوت دارد نه کارت قرمز راحت باش تا دلت میخواهد خطا کن . . . . . . میدانم از خود خواهی است که تو را برای خود می خواهم و تو هم انقدر رئوفی که خود را متعلق به همه میدانی . . . ! . . . چیزی شبیه به “معجزه” است. وقتی هر شب به خیر می گذرد بی آنکه کسی به تو بگوید “شب به خیر” نقل قول سلام داداش مسعودگذاشتم تو نقل قول مهم شه ![]() منظورش منم که دارم ستاره هام رو روشن میکنم تعداد پیام ها و مدت عضویتم رو نگاه خودت میفهمی ![]() یک فرد اسلیپ لس و اسپمر ![]() ایشون هم گفتن منظورشون خیر بوده ![]() |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول