| پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | |||
|---|---|---|---|
نویسنده: محــمــد یکشنبه، ۸ آبان ۱۳۹۰ (۱۷:۳۲) | |||
نقل قول کاتالونیا نوشته:من نميدونستم كه تو مخي هاي باراني به بيرون از سايت هم كشيده شده  كياوش جان بيكاري شمارتو ميدي به اين و اون؟ lمنم یادم نیست شماره کیاوش رو کی گرفتم. وسط اون میس کال ها یهو اسم کیا رو دیدم.  خواست خدا بود.  نقل قول گمنام نوشته:یادش به خیر رو N73 ام یه نرم افزار داشتم  نمیزاشت میس به زنگ اول برسه سریع وصل میکرد.تازه یه قابلیت دیگه هم داشت بش میگفتی به فلان شماره n تا میس بنداز. خودش مینداخت. خیلی خوراک بود. فکر کردی من دستی میس میدم؟ نقل قول حامد نوشته:نقل قول محمد نوشته:نقل قول cesc fabregas نوشته:خدا بگم چیکارت کنه بارانی. من آخر زهرمو بت میریزم. امروز یه جلسه فیزیو تراپی خیلی مهم رو از دست دادم به خاطر اون زنگای بیخودت،کاری میکنم کنکورتو از دست بدی. این چه بچه بازی هاییه؟ ساعت 3/5 بم میس انداخته.دیگه نتونستم بخوابم. ساعت 6 خوابم برده. ساعت 8 فیزیو تراپی داشتم. تا ساعت 10 خوابیدم. خدا بگم چیکارت کنه بارانی .من اگه گذاشتم تو قبول شی مطمئنا من هرگز فیزوتراپی نمیرم که گوشیم رو از سایلنت بردارم. ولی توبرخورد های دیشب برخورد حامد از همه جالب تر بود. گوشی رو برداشت: -بله، بفرمایید؟ -بله؟ -بله؟ -کیه؟ -کیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه؟ حامد خونتون کسی خواب نبود اونطوری داد می زدی؟ اول با خودم گفتم این چند نفر دیگه رو امشب کار گرفته! گفتم بی خوابی زده به سرت یک داد بزنم شاید شوکه بشی بری بخوابی بزاری ما به کارمون برسیم حالا با کیاوش سر تلافی کردن حرف میزنم  نتیجش رو روی خودت ازمایش میکنیم از برخورد تو نه، ولی یکی دیگه از اعضای سایت دیشب منو به فحش بست. از همون فحش ها که محمد صالحی همیشه میگه. نمی دونستم خوابه.  نقل قول مسعود نوشته:دوستان میگم بیاید یه توطئه بچینیم شماره بارانی رو همه جا پخش کنیم بهش مزاحم شن بده، فکر کردی این خط اصلی منه؟ این خط دربست در اختیار سایته! نقل قول حامد نوشته:نقل قول وستان میگم بیاید یه توطئه بچینیم شماره بارانی رو همه جا پخش کنیم بهش مزاحم شنباید شمارش رو روی در و دیوار بنویسیم ؛ زیرش هم بنویسیم هر تک زنگ 700 تومان اعتبار تو گرگان این کار ها رایجه؟  من یه گزارش از عملکرد دیشبم بدم: دوستانی که اعلام کردن هیچ. به خونه سید مرتضی زنگ زدم، اشغال بود، همچنین دو تا خط تلفنش اشغال بود! یاسین هم اشغال بود. احتمالا یاسین با مرتضی صحبت می کرد. محمد هم با شناختی که ازش داریم گوشیش رو سایلنت هم نبود بیدار نمیشد. برادر عزیز ایزدی هم در خواب خوش بودن. دوست سابق ما، معین تقوایی(روحش شاد ) گوشی رو برداشتند و کمی حرف زدیم.تلفن همراه کمیل جان خاموش بود! و با توجه به شناختی که نسبت به آقای عروجی داشتم از زنگ زدن منصرف شدم. (اعصاب نداره)حسام هم اون موقع بیدار بود، زنگ نزدم!  به یکی دیگه هم زنگ زدم، منو بست به الفاظ رکیک، از نام بردن ایشون معذورم چون به خونم تشنه است. | |||
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسال‌ها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطوره‌های باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکس‌های قهرمانی
عکس‌های بازی‌های بارسا
عکس‌های بازیکنان
عکس‌های فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول