پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | |||
---|---|---|---|
نویسنده: لئون شنبه، ۲۴ تیر ۱۳۹۱ (۲۲:۲۳) | |||
ما رفتن قرار بود پروازمون ساعت 12 شب باشه ما رو این حساب کردیم بعد شد 3 صبح بعد جمع کردیم بریم دوباره شد 6 بعد 9 بعد هم گفتن یعنی 9 اونجا باشید بعد فهمیدیم ک 12 تازه کارا شروع میشه بعد 1 کارا تموم شد رفتیم تو هواپیما تا ساعت 5 تو هواپیما بودیم بعد راه افتاد که کاش نمی افتاد انقدر هواپیما می لرزید همه داشتن جیغ میزدن بعد روحانی کاروان گفت یه فاتحه واسه ی علامه ی مجلسی بفرستیم فرستادیم واقعا من برای اولین بار یه معجزه ی واقعی دیدم هنوز به حمد تموم نشده بود همه چی درست شد حالا برگشت گفتن ساعت 8 شب پروازه گفتیم اوکی بعد شد 3 صبح ما از 6 بعد از ظهر راه افتادیم به سمت جده بعد 11 رفتیم تو اون سالن نهایی به سمت هواپیما نشستیم اوووووووووههههههههههههههه ساعت 12 ما هم همه ی ساک ها رو تحویل داده بودیم هیچی نداشتیم چون فکر میکردیم خیلی گرمه یه لباس نازک همین بعد نصف شب مردم رو کیسه های زباله خوابیدند یا روی کارتن های مقوایی من که نخوابیدم ولی خواهرهم این ها که خوابیدند همه استخوان درد گرفتند و سرما خوردند بعد ساعت 5 و نیم یکی از ستاد حجاج اومد مرتیکه بیشعور اومده میگه تقصیر من نیست هر کاری میخواید بکنید بکنید طلبکار بود بعد یکی اومد یارو رو به فحش کشید همه پشتش رفتن بعد من در گوش یارو رفتم گفتم اقا نگو اینجا عربستانه زشته بعد دیدم یارو داره میگه خودتی گفتم نه اقا تو راحت باش بگو مرتیکه یه عذر خواهی نکرد بعد وقتی معلوم شد هواپیما نمیتونه بپره باید برگردیم چون واسه ی خود عربستان افت داشت خود عربستان هواپیما رو درست کرد پریدیم ولی در کل خاطره شده همش میخندیم به این میگن تاخیر |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول