پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: یا لثارات الحسن پنجشنبه، ۲۳ آبان ۱۳۹۲ (۲۳:۱۲) | |||
با خودم میگم امروز غمگین بودن، احساس هر مومنیه. اما غم، درد، درد، درد... برای من تبدیل یه دوستان دیرینه شدن؛ تنها دوستانی که درونم رو از پشت نقاب خندان می بینن. گاهی حس می کنم طعم شادی رو از یاد بردم. نمی تونم اعتراض کنم، به چی می تونم اعتراض کنم وقتی خودش می بینه و آگاهه. وقتی به عدل و فضلش باور دارم. وقتی می دونم طوری مشتاق بنده هاشه که از این شوق باید جون سپرد. گاهی می خوام بگم تو بزرگی اما من ضعیفم... زود یه صدایی میگه: لایکلف الله نفسا الا وسعها... نه، هیچ اعتراضی به تو نیست، هیچ بدی از سمت تو جاری نمیشه. هرچی هست از من ه. من ی که کاش هرگز نبود. سکوت می کنم و دم نمی زنم. می سوزم و فریاد نمی کشم. نه برای تو که از دلم آگاهی و نه برای هیچ گوش نامحرم دیگه. ولی خودت می دونی زندگی تو غربت چقدر سخته. چقدر سخته نفس بکشی به انتظار مرگ... اما هرچی که از هرچیز این دنیا دل بریدم، از فضل تو ناامید نیستم. خودم رو می سپرم به دستهایی که می دونم هر چقدر که بدم، ولی هرگز تنهام نخواهند گذاشت... ببخش که وقتی تو هستی، انقدر احساس تنهایی کردم... پ.ن: این ارسال رو نادیده بگیرید و هایی که می زنم رو باور کنید. همه چیز رو به راه و بر وفق مراد است و خوب؛ تنها دل ما دل نیست آره... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول