پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: Strong forever جمعه، ۹ مرداد ۱۳۹۴ (۱۷:۱۶) | |||
مقیم لندن بود. تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را برگرداند و بیست پنس اضافه تر داد! می گفت: چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست پنس اضافه را برگردانم یا نه....آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست پنس را پس دادم و گفتم این مقدار اضافه است! گذشت و به مقصد رسیدیم. موقع پیاده شدن راننده گفت:اقا از شما ممنونم. گفتم:برای چی؟! گفت: می خواستم فردا بیام مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم؛ اما مردد بودم. وقتی سوارتان کردم قصد داشتم امتحانتان کنم. با خودم شرط بستم اگه بیست پنس را پس دادید بیایم. فردا خدمت میرسم! تمام وجودم دگرگون شده بود. حالی شبیه غش بهم دست داد. من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به 20 پنس می فروختم! |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول