پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: یا لثارات الحسن شنبه، ۱۱ فروردین ۱۳۹۷ (۱۴:۰۸) | |||
قيس بن سعد، گفت: بسيار مي شد كه با أمير المؤمنين عليه السّلام در هر سفرى که مي رفت همراه بودم، چون به جانب مردم نهروان تاخت و به مدائن رسيديم و من آن روز همدوش او بودم، مردمى از دهقانان به پيشواز او آمدند، و چند استر پيشكش آوردند و آنها را پذيرفت، و يكى از دهقانان مدائن بنام «سرسفيل» كه پارسيان رأى او را در گذشته حجّت دانستند و در مورد آينده به او مراجعه مي كردند وجود داشت. چون امير المؤمنين عليه السّلام را ديد گفت: از مقصد خود برگرد، فرمود: اى دهقان براى چه؟ گفت: يا أمير المؤمنين ستاره ها كه بر آمدند نظر بد به هم دارند، سعدها نحس شدند و نحسها سعد شدند، و در چنين روزى بايد نهان شد و بر جاى نشست، اين روز تو كشنده است، و در آن ستاره جنگجو قِران كردند، بهرام در برج ميزان شرف يافته و از برج تو آتش فروزد و براى تو جاى نبرد نيست. امير المؤمنين عليه السّلام لبخندى زد و فرمود: اى دهقانِ خبرگزار و بيم ده از مقدّرات، ديشب در آخر برج ميزان چه فرود آمد، و كدام ستاره در سرطان ورود كرد؟ گفت: من آن را بررسى كنم، و از آستين خود اسطرلابى و تقويمى برآورد. امام عليه السّلام به او فرمود: تو ستاره ها را سيّاره مي گردانى؟ گفت: نه، فرمود: تو بر ثوابت حكمفرمائى؟ گفت: نه. فرمود: به من خبر ده از طول برج اسد و در وي اش از مطالع و مراجع ؛ زهره چه نسبتى دارد با توابع و جوامع؟ گفت: من نمي دانم. فرمود: چيست ميان سرارى و درارى ، و ميان ساعات تا معجرات ، و چه اندازه است پرتو مبدرات؟ و چه اندازه حاصل می شود سپيده دم در بامدادان؟ گفت: نمي دانم. فرمود: اى دهقان مي دانى كه امروز پادشاهى چين، از خاندانى به خاندانى منتقل شد و برج ماجين وارو شد، و خانه هائى در زنج سوخت، و چاه سرانديب جوشيد، و دژ اندلس ويران شد، و مورچه شيح به هيجان آمد، و مراق هندى گريزان شد، و پيشواى يهود در ايله مفقود گرديد، و سردار روم در روميه نابود شد، و راعب عموريه كور شد و كنگره هاى قسطنطنيه فرو ريخت، تو اين حوادث را مي دانى؛ و چه چيز آنها را پديد آورده شرقى يا غربى فلك؟ گفت: من اينها را نمي دانم. فرمود: به كدام اختر بالاى قطب قضاوت مي كنى، و به كدام نحس شود آنچه نحس شده؟ گفت: من آن را نمي دانم. فرمود: مي دانى امروز 72 عالم خوش شدند كه در هر عالمى هفتاد عالم است. برخى در خشكى و برخى در دريا، و بعضى در كوهها، و بعضى در بيشه ها، و بعضى در آبادي ها، و چه خوش كرد آنها را؟ گفت: من آن را ندانم. فرمود: اى دهقان به گمانم با قِران مشترى و زحل قضاوت كردى كه در آغاز شب برايت روشن شدند و درخشانى مريخ و شرقى بودنش در سحر بر تو پديد شد، و سير كرد و جرمش بجرم تربيع ماه پيوست، و اين دليل است كه امروز يك مليون آدمى زادند و مانند آنها بميرند، و با دستش اشاره كرد به جاسوس معاويه كه در لشكر او بود، و فرمود اين هم مي ميرد، زيرا از همانها است و چون آن را فرمود: آن مرد گمان كرد كه فرمود: او را بگيريد، و دلش گرفت و نفسش در سينهاش بند آمد و همان وقت مرد. امام فرمود: اى دهقان به تو ننمايم نمونه هاى تقدير را در صورتى كامل؟ گفت: چرا يا امير المؤمنين. فرمود: اى دهقان، همانا ما پديدار قطبيم، و آنچه ديشب پنداشتى كه از برج من آتش فروزد بايدت كه به سود من قضاوت كنى، زيرا روشنى و تابشش نزد من است و شعله اش از من مي رود، اى دهقان اين قضيه اي است دشوار، آن را حساب كن و از آن نتيجه بگير اگر دانائى به اكوار و ادوار. فرمود: اگر اين را بدانى مي دانم كه بندهاى نى اين نيزار را شماره توانى کرد. امير المؤمنين عليه السّلام گذشت و خوارج نهروان را شكست داد و كشت و با غنيمت و پيروزى برگشت، و دهقان گفت: اين دانشى نيست كه در دست مردم زمان ما است، اين دانش مايه اش از آسمانست. (آسمان و جهان - ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، ج2، ص: 196 و 197) |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول