به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
نویسنده: یا لثارات الحسن
چهارشنبه، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ (۱:۳۵)
نقل قول
هوادار سعید نوشته:




ی روز خیلی سرد و زمستونی سعید ایمنی روی خودش پتو کشید ک بخوابه و داشت به بازی فردا فکر می‌کرد و خیلی خوشحال بود ک ویکتور رو در دروازه بارسا میبینه
ناگهان سعید احساس کرد یجیزی داره ورج وورجه میکنه

سوسک های بزرگی به سعید حمله کردن سعید به اونها گفت پیشته پیشته!

اما سوسک بی تربیت در حرکتی ضد مودبانه زبون درازی میکرد


سعید ایمنی دمپایی رو پرتاب کرد اما تعداد سوسک ها خیلی زیاد بود

اینحا بود ک به سعید زنگ زدم گفتم سعید کلی برف اومده وقتشه ک وسایلتو جمع کنی ۵ صبح بریم کوهنوردی

اما سعید هشدار داد ک سوسک ها جلوی دستگیره در رو محاصره کردن

به سعید گفتم نگران نباش ک الان میرسم


من به همراه ویکتور والدز با هلیکوپتر از پنجره وارد شدیم و آب پرتقال پاش لیزری رو به سمت سوسک ها گرفتیم اما چون ویتامین 3 داشت سوسک ها قوی تر و بزرگ تر شدن برای همین ویکتور سریع با دستگاه تصفیه آب پرتقال رو تبدیل به آب خالی گرد

سعید از دیدن ویکتور خیلی خوشحال شد و بهش گفتیم سوار هلیکوپتر شه اما سعید هشدار داد ک اگه از خونه خارج بشیم سوسک ها تصرف میکنن و بعدش نقشه میکشن برای تصرف جهان


این شد ک منو سعید و ویکتور‌ تصمیم گرفتیم وارد مبارزه بشیم تا سوسک ها رو همینجا زمین گیر کنیم ک نتونن اتک جهانی بزنن

بعد خوش و بش سعید ایمنی با ویکتور ی سوسک ب سمتم حمله کرد ولی ویکتور با ی شیرجه دیدنی دورش کرد

سعی کردیم تو ی کابینت موقتا مخفی بشیم اما از اونجا هم یک عالمه سوسک خارج شد

والدز کبیر به سعید گفت تار و مار نداری؟

من گفتم گ اینها خیلی زیادن

اینجا بود ک سعید گفت الان زنگ میزنم کارآگاه پشندی بیاد دستگیرشون کنه

ویکتور گفت بیخیال اون دماغ خودشو نمیتونه بکشه بالا

وقتی یکی از سوسک ها زیر صندلی له شده بود سعید شک کرد ک این داخلش ی محفظه رباتیکه

اینجا بود ک سعید گفت بچه ها این ها سوسک نیستن و احتمالا یک توطئه صورت گرفته

والدس کبیر گفت حتما یکی پشت این نقشه هست ولی اون الان کجاست

من چراغ قوه رو انداختم و سعید تو ی قاب عکس ی دوربین کوچیک و جاسازی شده دید

وقتی رفتیم سمتش سوسک ها بشدت حمله کردن طوری ک انگار توسط فردی داشتن کنترل میشدن

منو سعید سوسک ها رو سرگرم کردیم تا ویکتور شیرجه بزنه و دوربین رو بکشه بیرون وقتی اینکارو کرد سوسک ها سردرگم شدنو الکی دور خودشون می‌چرخیدن دیگه ما مطمئن شدیم ک ی نفر اینارو کنترل میکرده

و سعید گفتش حالا دیگه نمیتونه ببینه اینجارو


ادامه دارد...



پیام‌های جدید
حاضرین در سایت
۹۸ کاربر آنلاین است. (۴۱ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۹۸

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!