پاسخ به: برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید! | |||
---|---|---|---|
نویسنده: frederic*chopin جمعه، ۳ خرداد ۱۳۹۸ (۱۳:۲۲) | |||
نقل قول Frédéric.Chopin نوشته:نقل قول frederic*chopin نوشته:نقل قول Frédéric.Chopin نوشته:نقل قول frederic*chopin نوشته:نقل قول Frédéric.Chopin نوشته:نقل قول به به ایشالا ک از خلوص نیت باشه ... خوشحالیم ک علاقه مندان این اسطوره بسیارند ... خوش اومدی برادرطبعا هرکسی خودش را دوست می دارد و علاقه مند به خود است. البته من هنوز خودم را اسطوره نمی پندارم...... تا سرورم لودویگ و یوهان بزرگوار هستند همچین جسارتی نمی نمایم (ولی در اوج فروتنی نمی توانم منکر شاهکار بودن تعدادی از ساخته هایم نیز شوم!) ممنون از خوشامدگویی تان. قطعا بتهوون و باخ مقام سروری برای شوپن ندارند ... البته نمیشه منکر گرایش ها و رشد شوپن توو بستر موسیقی دوران پسا باروک و کلاسیک شد (و علاقه اش )... ولی از وام گرفتن تا ایجاد سروری فاصله هاست ... سروده های شاعر پیانو نه قبل و نه بعدش تکرار نشدن ... موسیقی ملودی محور ک بعضا تم های اروپای شرقی دارن و تنوع تکنیک های این ساز البته در مقام تولید فضای ترکیبی مونوفونیک و پلی فونیک ... ساخته ی روح عزیز اما جسم همیشه مریض فردریکه ... بنده خودم معترف به سروری ایشان نسبت به خودم هستم و بارها این را به سمع و نظر دوستان و اطرافیانم رسانده ام. حالا اینکه شما سخنان خود بنده را قبول ندارید بحث دیگریست. اما سروری آن دو بزرگوار نسبت به من نه به آن جهت که از آنان تقلید کرده باشم و سبکی که در موسیقی به کارگرفتم و شاعرانگی ای که از اعماق وجودم در آن بکار بستم بی همتا و بی بدیل نباشد است، بلکه از آن روست که جایگاه کلی آنان را در تاریخ موسیقی و دستاوردهای عظیمی که برای این هنر به ارمغان آورده اند را فراتر از اندک توشه خودم می بینم. در ضمن اگر به موومان های میانی برخی سونات ها و البته کوارتت های زهی متاخر لودویگ عزیز مراجعه فرمایید ریشه های اولیه این شعر و شعور را در میابید.... پیش از من اولین کسی که خودش را شاعر اصوات خواند یا خوانده شد، لودویگ جان عزیزم بود که همین الان هم با هم هستیم! موسیقی شوپنیسم ب دو بخش تولید و پرورش تقسیم میشه ... بخشی رو از قدما وام گرفته و بعضا تغییراتی داده ک حتی نمیشه غیر از او رو مبدع دونست ... مثل نکتورن ... بخش دیگ هم چیزیه ک مختص ب فضای ملودیک در ساز پیانوست ک قبلش نبوده و بعدش هم نیست ک در پیام قبل توضیح دادم ... برگزاری مسابقات بین المللی شوپن هم گویای همین مطلبه ... خواستم با خودت بیشترآشنا بشی ... ضمنا ادبیاتت بشدت شبیه رفیق قدیم ما "وریالئو" ست ... ممنون ک با این فضای طنز توو این دوره ی بی مربی دلمون رو شاد کردی ... کاملا درست است. بنده هم عرض کردم که منظور از سرتر دانستن آن دو بزرگوار، نفی ابداعات و دستاوردهای خودم یا خدای نکرده تقلیدی پنداشتن شان نیست! بحث جایگاه کلی موسیقیدانان در تاریخ موسیقی و تاثیرگذاری شان را مطرح کردم. به عنوان مثال بتهوون کسی بود که با آثار بنیان کنی چون اروییکا نقطه عطف تاریخ موسیقی در گذار از دوره کلاسیک به رمانتیک را رقم زد. مهمترین فرم های موسیقی مانند سمفونی و سونات را با دلاوری تمام به کلی به هم ریخت. برای اولین بار موسیقی را از گیر و دار رشنالیسم افراطی و فرمول زدگی کلاسیک آثار غول های نامداری چون هایدن رهایی بخشید. با آداجیو سستنوتوی مهتابش، کل سونات نویسان خشک مغز را به ریشخند گرفت! مهمتر از همه شاید اولین آهنگسازی بود که خود را "هنرمند" خواند نه صنعتگر. تا پیش از بتهوون، موسیقی پیشه ای بود به مانند نجاری یا آهنگری. کاری ارائه میکردند و مزدی میگرفتند. بتهوون به این هنر "حیثیت و شرف" داد. در کل یک انقلابی بود که شدت قدم های استوارش همچون آکورد های کوبنده اش در ابتدای آلگرو کن بریو معروف لرزه به اندام تک تک ماها انداخت. بوده اند آهنگسازانی که در یک ساز یا یک فرم تحولی به پا کرده باشند (همچون واگنر جان در اپرا)، بتهوون اما کسی بود که دو دوره از مهمترین ادوار موسیقی به قبل و بعد از او تقسیم می شود. یادم می آید حدودا پانزده سال داشتم که کوارتت های زهی اپوس 127 به بعدش ساخته شد.... از شوبرت عزیز و تنی چند از بزرگان در نشریات و محافل نقل می شد که ای داد و بیداد چه کنیم که هیچ چیز برایمان باقی نماند! (هرچند من نگذاشتم همچین اتفاقی بیفتد! ) در مورد باخ و تاثیرش در تاریخ موسیقی هم به درازا می شود بحث کرد هرچند افراد زیادی کل عمرشان را صرف این کار کرده اند نیاز به توضیح بدیهیات از سوی من نیست. در دورهٔ آغازین (۱۷۹۲–۱۸۰۲)، کارهای بتهوون هم بشدت تحت تأثیر هایدن و موتسارت بود، البته همون زمان به تدریج افق وسیعتری در کارهاش رو کشف میکرد...مثه سمفونیهای شماره ۱ و ۲، شش کوارتت زهی، دو کنسرتو پیانو، دوازده سونات پیانو (شامل سوناتهای مشهورِ پاتِتیک و مهتاب) ... بهر حال هنر در هر زمینه ای ..امری پویا و سیاله ... ک فاکتورهای بسیاری در هر دوره منجر به سیر صعودی و حتی نزولی اون میشه ... هر هنرمندی هم لاجرم وام گیر هنرمندان قبل خودشه ...ولی مهم اینه در نهایت چه اسمی ازش باقی میمونه ... آثار طولانی شوپن مثه ۴ بالاد، ۴اسکرتزو، بارکاروله۶۰.Op، فانتزی ۴۹.Op و سوناتهایش همانند آثار کوتاهترش مثه ایمپرومتوها، مازورکاها، نوکتورنها، والسها و پولونزهای او، قطعا جایگاهی تثبیت شده در بین آثار (رپرتوار) "پیانو" دارن ک با توجه به وضعیت جسمانی همیشه در حال مرگ شوپن و شرایط روحی بشدت خرابش... و عمر کوتاه .... این آثار بیشتر شبیه معجزه اس تا موسیقی ... خُب پس در مورد این اسطوره، هم نظریم ... بزرگواران قبل ایشون ک نام بردید هم، نیاز ب تایید ندارند ... حرف همین بود ک شوپن ، شوپن بود ... نه تاکید و مرور آنچه گذشت ... جدا از روش طنزگونه ی بیان مطالب ک امیدوارم تکرار ، باعث از بین رفتن طعمش نشه ... خوشحالم ک روی فرد خاصی تعصب ندارید ... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول