RK12 نوشته:



ما که هرچی دعا کردیم این داداشمون بره سربازی یه چندماهی راحت شیم نشد معاف شد

RK12 نوشته:
یه چیزی تعریف کنم
جای همتون خالی دیشب حرم امام رضا بودم
فوق العاده شلوغ بود ! وحشتناک !
از در طلا که رفتم تو در حالت خفه شدن بودم !
خلاصه رفتم کنار دیوار به سختی خودمو رسوندم یه جا که ضریح دیده شه !
همینجوری واستاده بودم تو حال خودم یهو یه هفت هشت نفر از این خانومای عرب اومدن طرف ما ... سنشون زیاد بود ... همرو به شدت هل میدادن ...
اصولا اگه برخورد داشته باشین باهاشون میدونین چی میگم ...
اینقد شلوغ بازی دراوردن اخرش دو سه تاشون نتونستن تعادل خودشونو حفظ کنن افتادن رو اینا که پشت سر من نشسته بودن
یکیشونم منو هل داد افتاد رو من منم افتادم رو یه دختره که پشتم بود
خانومه هیکلش هفت هشت برابر من بود
احساس کردم پام شکست
یکی اون زیر داد میزد یا ابوالفضل
همه هم حیغ جیغ
اصن یه وضعی
اخرش چند نفر اومدن بلندش کردن از رو من
به کمک امام رضا زنده از زیر اوار بیرون اومدم
تا سه ساعت فقط میخندیدیم



ولی خب جدا از همه اینا باعث تاسفه که ملت زیارت کردنم بلد نیستن !