پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: یا لثارات الحسن پنجشنبه، ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ (۲۱:۱۳) | |||
کار خدا و حکایت داستان اون طرف خیلی جالبه. سر خاک پدرم نشسته بودیم ملت نذری می دادن اغلب شیرینی و شکلات. به مادرم گفتم کاش یکی بستنی می داد. حالا کسی بستنی نمیاره تو این گرمای تابستون. گذشت اومدیم کنار خیابون سوار شیم، ۴-۵ دقیقه وایسادیم هرچی ماشین می اومد سمت مترو نمی رفت. حالا همه ماشینا اونجا میرن متروها! تو همین حال تعجب بودیم یه ماشین شخصی اومد خانمه دو تا بستنی از لای شیشه ماشین گرفته بود بیرون داد به ما رفت. 😐 پشت سرشم اتوبوس اومد سوار شدیم. یعنی این بستنی رو امروز مهمون بابام بودم. 😊 |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول