پاسخ به: ایرانی، ایرانی باش! | |||
---|---|---|---|
نویسنده: We were annihilated, our hopes unfulfilled جمعه، ۱۶ تیر ۱۳۹۱ (۲۱:۵۰) | |||
نقل قول سوگوار پدر نوشته:این مسائل ریشه های کاملا فرهنگی دارن. بعد از انقلابم به وجود نیومدن که با نسبتهای نادرستی مثل فضای بسته یا امثالش بخوای توصیف کنی. فرهنگ قرنها طول می کشه تا تغییر کنه. لااقل از زمان قاجار مردم ایران همین طوری بودن. تا وقتی هم که ریشه مشکل خودتون رو تو وجود دیگران دنبال می کنید، به راه حلی نمی رسید. مطالعه فرهنگ کشورهای شرقی خیلی به تغییر این دید غلط کمک می کنه. چیزی که در مورد غرب گفتی، کاملا اشتباهه. تو قرن 19 فردریک تیلور اومد سیستم مدیریت علمی رو پیاده کرد که به افراد دقیقا به شکل اجزایی از یک ماشین نگاه می شد، مثل ربات. بروکراسی شدید، کنترل بسیار بالا، محدودیت شدید اختیار و ساختار مدیریتی عمودی (یعنی دستور از بالا، اجرا از پایین) از مشخصات مدیریت قرن 19 بودن. درسته تو دو سه دهه اخیر اهمیت روابط و ویژگی های انسانی خیلی پر رنگ شده و الان دارن به کارکنان یه سازمان به عنوان موجودات انسانی نگاه می کنن، اما چیزی که گفتی کاملا در قرن 19 برعکس بوده و پیشرفتهای بزرگ در سایه بروکراسی شدید یا اصطلاحا «برده داری سازمانی» بدست اومده. اتفاقا ما هنوز تو اون فاز قرار داریم. نمی تونیم مکاتب مدیریتی انسان محور جدید رو پیاده کنیم، بلکه نیاز به یه بروکراسی و کنترل شدید داریم. دقیقا کمبود همین کنترله که باعث به وجود اومدن نواقص خیلی زیادی شده (به خصوص سیستم بخور بخواب از کار بدزد) چون فضای فرهنگی جامعه ما اصلا با سیستم تفویض اختیار جور در نمیاد. بعدم یه نگاه به وضع اقتصادی و معیشتی غرب بکنید، می بینید که مدینه فاضله ای که عده ای تو خیالشون دارن، توهمی بیشتر نیست. یه نگاه به تفکر 99% - 1% جنبش وال استریت یا طرحهای ریاضت اقتصادی اروپا بندازید، متوجه میشید که آسایش و رفاه برای عامه مردم یه خیال تبلیغ شده اما عملی نشده س. پ.ن: من با هیچ چیز خوبی مشکل ندارم، به خصوص چیزی که علمی و کارشناسی شده س حالا از هر کجا که می خواد باشه. من فقط با حرفهای عوامانه کف جامعه و تعمیمهای غلط و نتیجه گیری های ناشی از جهل یا غرض شخصی (که تو این تاپیک هم کم نیست) مشکل دارم. اتفاقا یکی از دلایل اصلی مشکلات عدیده ای که جامعه امروز ما باهاش دست در گریبانه از همین فضای بسته و محدود موجوده(توجه کنید که من منظورم قبل انقلاب یا بعد انقلاب نیست، آخه ما عادت داریم همه چیز رو به قبل انقلاب و بعد انقلاب تقسیم کنیم) -آقا وضع اقتصادی امروز ما خیلی خرابه! -چی میگی برادر من قبل انقلاب که خرابتر بود چرا ناشکری. یعنی به جای پیدا کردن یک راه حل منطقی برای برون رفت از مسائل و ساختن یک جامعه آرمانی کارمون شده انتخاب بین بد و بدتر! در جوامعی که نهاد های بخش خصوصی-منظورم از بخش خصوصی بخش غیر دولتی است و با توجه به این تعریف می توان بخش عمومی و خصوصی را یکی پنداشت-خاموش و کم سو باشه مصائب و مشکلات بیشتری رخ می ده.حالا حتی خود دولتی ها هم پی برده اند که نقش اصلی در توسعه فرهنگی،اقتصادی و سیاسی کشور را باید به عهدی همین نهادهای بخش خصوصی گذاشت. متاسفانه در کشور ما،بیش از یک قرنه که دولت مرکز و صاحب اختیار اکثریت قریب به اتفاق نهادها و موسسات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و آموزشی بوده و همین خصوصیت باعث شده که جامعه ما در نوعی کرختی و بیهوشی(همان مثال نبود انگیزه در چرخ دنده ها)فرو بره. طبقه متوسط ما که زاینده ی همه ی ارزش های فکری و فرهنگی و علمی است،اگر دچار ضعف و سستی شده دلیل اصلی اش منشا دولتی این طبقه است. تنها یک بخش خصوصی قدرتمنده که میتونه طبقه متوسط پویا و بالنده ای بیافرینه. ما تنها و تنها از این طریقه که می تونیم شهروندانی مسئول تر،باهویت تر؛پویاتر و مستقل تر داشته باشیم. پیشرفت و تجدد و رفاه رابطه ای تنگاتنگ با بخش خصوصی داره،البته من نقش دولت رو نفی نمی کنم، وظیفه دولت هم مهمه اما در حیطه های دیگر،در حیطه محافظت از قوانین؛ در حیطه آماده کردن زیر ساخت های اقتصادی و فرهنگی و در حیطه بهبود روابط اجتماعی از طریق طرح قوانین جدید. ریچارد رورتی ،فیلسوف قرن بیستم؛میگه: توسعه و گسترش حوزه ی خصوصی/عمومی (بخش های غیر دولتی)سبب حصول آزادی و کرامت بشری میشود.ملاک پیشرفت و تمدن ،استقلال و توسعه حوزه ی خصوصی است.در این حوزه است که روشنفکر و منتقد و متفکر و اساسا هر کسی که دغدغه کمال انسانی و رهایی غایی بشر را دارد،امکان بحث و گفتگو و نوشتن و نقد و تفکر و همکاری و همفکری با دیگران را پیدا می کند و آزادانه به ترسیم تصوراتی می پردازد که از جامعه کامل یا انسان کامل در ذهن خود دارد. و دل انگیزانِ عزیز باور بفرمائید آنچه در کشورمان کم داریم همین حوزه های عمومی و خصوصی آزاد و پویاست.آنچه کم داریم نهاد های جدی علمی و دانشگاهی،مطبوعات و رسانه های زنده و قدرتمند و سازمان ها و موسسات فرهنگی است که امکان حیات و ادامه ی کارِ نویسنده و محقق و اندیشمند را بدهند. تنها این نهاد ها هستند که می توانند رشد و توسعه فکری را موجب شوند. پس «بگذارید انجام دهند». |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول