پاسخ به: بارسلونای محبوب من | |||
---|---|---|---|
نویسنده: امید سهشنبه، ۸ تیر ۱۳۸۹ (۱۸:۰۸) | |||
سلام بچه ها اينو بخونيد خيلی زيباست. جفایی که در حق مسی میشود یک پسر شکننده که هنوز موهای صورتش کامل درنیامده است، تجربه و نبوغی در ارائه فوتبالی زیرپوستی و زیرکانه از خود به نمایش گذاشته که سرنوشت آرژانتین را در پیچیدهترین و سختترین بازی گروهیاش کاملا دگرگون کرد و او موفق شد به همتیمیهایش ایدههایی برای رخنه به دفاع پوششی چند لایه مردان اتو رههاگل بدهد و حتی گل دوم را مستقیما پایهگذاری کند. برو و تکلیف بازی را یکسره کن! این عین جملهای بود که دیهگو مارادونا به گفته خودش در گوش مارتین پالرمو، مهاجم کهنهکار بوکاجونیورز زمزمه میکرد، درست لحظاتی پیش از آنکه او را در اواخر بازی سهشنبه گذشته مقابل یونان بهعنوان برگ برنده به زمین بفرستد. به نوشته وطن امروز؛ آرژانتین تا آن زمان به لطف گل مارتین دیمیکلیس جلو بود ولی این مارتین پالرمو بود که با ورودش به زمین از نگاه هواداران بهعنوان تمامکننده کار یونانیها شناخته شد و با گلی که زد، پای به تالار افتخارات فوتبال گذاشت. در روزی که لئو مسی با بستن بازوبند سرمهای بر بازوی چپش در فاصله تنها 2 روز تا 23 سالگی، جوانترین کاپیتان تمام دوران آرژانتین در جام جهانی محسوب میشد، بسیار کنایهآمیز بود که پیرترین عضو تیم ملی آرژانتین به همان شکل سنتی خودش گلزنی کرد. یک گل فرصتطلبانه (یا به قول خودمان مردهخوری) که این متخصص درون هجده قدم سالهاست به خاطر شامهاش برای بو کشیدن چنین فرصتهایی شهره است. کاپیتان مسی زیر 23 ساله ضربهای ناگهانی از پشت هجده قدم نواخت که «الکساندروس تزورواس» سنگربان یونانی آن را به سوی مهاجم 36ساله آرژانتینی دفع کرد، آن هم روزی که مسی در نگاه هموطنانش بیشتر به آن لئو مسی همهکاره شباهت داشت؛ نه مسی 2 مسابقه ابتدایی آرژانتین در آفریقای جنوبی، اما طنز ماجرا این بود که پالرمو با سابقهای تقریبا دودههای در فوتبال گاوچرانها تقریبا در هالهای از فراموشی به این توپ بادآورده بغل پا زد و دروازه یونان را گشود. او در یک لحظه در ناشناختگی مطلق تبدیل به یک اسطوره شد. وقتی دوربینهای تلویزیونی پالرمو را نشان میدادند که در کنار دیهگو میلیتو در انتظار ورود به زمین خودش را گرم میکرد، در پارکی در بوئنوس آیرس که من در آنجا بودم و مسابقه را از تلویزیون بزرگ تماشا میکردم، صدای ناهنجار جمعیت به آزاردهندهترین شکل ممکن به آسمان رفت اما وقتی او گل زد ناگهان همه جا برای چند ثانیه ساکت شد، انگار دنیا به آخر رسیده بود. همه در شوکی بزرگ فرورفته بودند. مردم اینجا میدانند پالرمو سریعترین یا تکنیکیترین بازیکن تیمشان نیست و در اصل در هر 2 زمینه جزو بدترینهای آرژانتین هم به حساب میآید. علاوه بر این همه متفقالقول بودند که بهترین سرمایه پالرمو گذشتهاش است نه حال او. اما در کمال تعجب درست چند دقیقه پس از آن هوکردنها و آن سکوت معنادار پس از گل، خیلیها را میدیدی که با نهایت جدیت و به شکلی تهوعآور در این باره صحبت میکردند که پالرمو لیاقت حضور در آفریقایجنوبی را دارد. اما من مارتین پالرمو را دوست دارم، اگر چه هوادار بوکاجونیورز نیستم اما به شخصیت و نقش نجاتبخشش بهعنوان یک گلزن بالفطره عشق میورزم اما نمیتوانم بپذیرم که همین یک گل حاضر و آماده به معنای لیاقت حضور او در جامجهانی باشد و به شکل آنچنانی روی جلد روزنامههای ورزشی صبح روز بعد برود، چون دستکم روی گل پالرمو تعدادی از بازیکنان دیگر تیم بویژه مسی بودند که درخشش اصلی را داشتند در حالی که مسی در مرحله گروهی حتی یک بار هم پایش به گل باز نشده. در مقابل یونان هم مثل 2 بازی گذشته مسی در حالی به شدیدترین شكل ممکن یارگیری شده بود که انگار سرمربیاش در جامجهانی در عالم هپروت بود و هیچ کاری برای خلاصی کاپیتان جوانش از این وضع نمیکرد. اگرچه کیفیت یارگیری سوکراتیس پاپاستاپوکوس هرگز خاطره خنثی شدن مارادونای جوان توسط کلودیو جنتیله دفاع سرسخت ایتالیایی در جامجهانی 1982 را زنده نمیکرد ولی بویژه در نیمه اول لحظاتی بودکه هافبک یارگیر یونانی طوری پسر کوچولوی آرژانتینی را میزد که هر بار مستحق کارت زرد بود و در مجموع مستحق اخراج. البته مسی با تجربهای که در همین سن اندک داشت، میدانست که نباید خیلی در پست خود فرورود تا گرفته شود و در اواخر نیمه بود که او کمکم نقش یک بازیکن آزاد را به خود گرفت تا راحتتر توپ را برداشته و به گوشه و کنار زمین سرک بکشد. خطری هم که روی دروازه تزورواس آفرید در همین لحظات بود. در شرایطی که مسی در سختترین شرایط مشغول یک فوتبال درخشان اما پنهان بود تا فشار را از روی همتیمیهایش بردارد و تیمش را در گروه صدرنشین کند، هیچکس نه از کنار نیمکت و نه از روی سکوها توجهی به از خودگذشتگیهای او نکرد و این نقطه اوج کنایهای است که در ابتدای این یادداشت به آن اشاره داشتم. یک پسر شکننده که هنوز موهای صورتش کامل درنیامده است، تجربه و نبوغی در ارائه فوتبالی زیرپوستی و زیرکانه از خود به نمایش گذاشته که سرنوشت آرژانتین را در پیچیدهترین و سختترین بازی گروهیاش کاملا دگرگون کرد و او موفق شد به همتیمیهایش ایدههایی برای رخنه به دفاع پوششی چند لایه مردان اتو رههاگل بدهد و حتی گل دوم را مستقیما پایهگذاری کند. اما آنچه مردم و مطبوعات در پایان نتیجهگیری کردند چه بود؟ ظهور دوباره یک پیرمرد در قامت یک قهرمان؟ حتی اگر عاشق پالرمو هم باشی باز هم نمیتوانی از جفایی که این روزها مارادونا و هواداران آرژانتین در حق لئوکوچولو میکنند بگذری. مسی بدون تردید کاری دشوارتر از مارادونای 86 در این آرژانتین سردرگم و بدون رهبر در پیش داشته و دارد. منبع |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول