پاسخ به: چشم دل باز كن كه جان بينی ... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: miss psychologist پنجشنبه، ۲۲ مهر ۱۳۸۹ (۲۰:۴۸) | |||
خیلی قشنگ بود اقا ابوالفضل دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجرا پرداختند یکی از انها از سر خشم بر چهره ی دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود سخت ازرده شد ولی بدون انکه چیزی بگوید روی شن های بیابان نوشت (((امروز بهترین دوستم بر چهره ی من سیلی زد))) ان دو در کنار یکدیگر به راه افتادند تا به یک ابادی رسیدند . تصمیم گرفتند قدری انجا بمانند و کنار برکه اب استراحت کنند . نا گهان شخصی که سیلی خورده بود لغزید و در برکه افتاد نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمک شتافت و او را نجات داد بعد از انکه از غرق شدن نجات پیدا کردبر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد (((امروز بهترین دوستم مرا نجات داد))) دوستش با تعجب از او با تعجب از او پرسید (بعد از انکه من تو را با سیلی ازردم تو ان جمله را روی شن های صحرا نوشتی ولی این جمله را روی صخره حک کردی؟؟؟ دیگری لبخندی زد و گفت (وقتی کسی ما را ازار میدهد باید روی شن های صحرا بنویسیم تا باد ها ی بخشش ان را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید ان را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند ان را از یاد ها ببرد) |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول