به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

حق مادر
نویسنده: مجنون
جمعه، ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ (۲۳:۳۹)
حق مادر

زكريا، پسر ابراهيم، با آنكه پدر و مادر و همه فاميلش نصرانى بودند و خود او نيز بر آن دين بود، مدتى بود كه در قلب خود تمايلى نسبت به اسلام احساس‏ مى‏كرد؛ وجدان و ضميرش او را به اسلام مى‏خواند. آخر برخلاف ميل پدر و مادر و فاميل، دين اسلام اختيار كرد و به مقررات اسلام گردن نهاد.

موسم حج پيش آمد. زكرياى جوان به قصد سفر حج از كوفه بيرون آمد و در مدينه به حضور امام صادق عليه السلام تشرف يافت. ماجراى اسلام خود را براى‏ امام تعريف كرد. امام فرمود:

«چه چيز اسلام نظر تو را جلب كرد؟ » گفت:

«همين قدر مى‏توانم بگويم كه سخن خدا در قرآن كه به پيغمبر خود مى‏گويد:

«اى پيغمبر! تو قبلا نمى‏دانستى كتاب چيست و نمى‏دانستى كه ايمان چيست اما ما اين قرآن را كه به تو وحى كرديم نورى قرار داديم و به وسيلهء اين نور هر كه را بخواهيم رهنمايى مى‏كنيم» 1دربارهء من صدق مى‏كند. » .

امام فرمود: «تصديق مى‏كنم، خدا تو را هدايت كرده است. »

آنگاه امام سه بار فرمود: «خدايا خودت او را راهنما باش. » سپس فرمود:

«پسركم! اكنون هر پرسشى دارى بگو. » جوان گفت: «پدر و مادر و فاميلم همه‏ نصرانى هستند، مادرم كور است، من با آنها محشورم و قهرا با آنها همغذا مى‏شوم، تكليف من در اين صورت چيست؟ » .

- آيا آنها گوشت خوك مصرف مى‏كنند؟ .

- نه يا بن رسول اللّٰه، دست هم به گوشت خوك نمى‏زنند.

- معاشرت تو با آنها مانعى ندارد.

آنگاه فرمود: «مراقب حال مادرت باش. تا زنده است به او نيكى كن. وقتى كه‏ مرد جنازهء او را به كسى ديگر وا مگذار، خودت شخصاً متصدى تجهيز جنازهء او باش. در اينجا به كسى نگو كه با من ملاقات كرده‏اى. من هم به مكه خواهم آمد، ان شاء اللّٰه در منا همديگر را خواهيم ديد. » .

جوان در منا به سراغ امام رفت. در اطراف امام ازدحام عجيبى بود. مردم مانند كودكانى كه دور معلم خود را مى‏گيرند و پى درپى بدون مهلت سؤال مى‏كنند، پشت‏ سرهم از امام سؤال مى‏كردند و جواب مى‏شنيدند.

ايام حج به آخر رسيد و جوان به كوفه مراجعت كرد. سفارش امام را به خاطر سپرده بود. كمر به خدمت مادر بست و لحظه‏اى از مهربانى و محبت به مادر كور خود فروگذار نكرد. با دست خود او را غذا مى‏داد و حتى شخصا جامه‏ها و سر مادر را جستجو مى‏كرد كه شپش نگذارد. اين تغيير روش پسر، خصوصاً پس از مراجعت از سفر مكه، براى مادر شگفت‏آور بود. يك روز به پسر خود گفت:

«پسر جان! تو سابقا كه در دين ما بودى و من و تو اهل يك دين و مذهب به‏ شمار مى‏رفتيم، اين قدر به من مهربانى نمى‏كردى؟ اكنون چه شده است كه با اينكه‏ من و تو از لحاظ دين و مذهب با هم بيگانه‏ايم، بيش از سابق با من مهربانى‏ مى‏كنى؟ » .

- مادر جان! مردى از فرزندان پيغمبر ما به من اين‏طور دستور داد.

- خود آن مرد هم پيغمبر است؟ .

- نه، او پيغمبر نيست، او پسر پيغمبر است.

- پسركم! خيال مى‏كنم خود او پيغمبر باشد، زيرا اين گونه توصيه‏ها و سفارشها جز از ناحيهء پيغمبران از ناحيهء كس ديگرى نمى‏شود.

- نه مادر، مطمئن باش او پيغمبر نيست، او پسر پيغمبر است. اساسا بعد از پيغمبر

- پسركم! دين تو بسيار دين خوبى است، از همهء دينهاى ديگر بهتر است. دين‏ خود را بر من عرضه بدار.

جوان شهادتين را بر مادر عرضه كرد. مادر مسلمان شد. سپس جوان آداب نماز را به مادر كور خود تعليم كرد. مادر فرا گرفت، نماز ظهر و نماز عصر را به جا آورد.

شب شد، توفيق نماز مغرب و نماز عشاء نيز پيدا كرد. آخر شب ناگهان حال مادر تغيير كرد، مريض شد و به بستر افتاد. پسر را طلبيد و گفت:

«پسركم! يك بار ديگر آن چيزهايى كه به من تعليم كردى تعليم كن. » .

پسر بار ديگر شهادتين و ساير اصول اسلام يعنى ايمان به پيغمبر و فرشتگان و كتب آسمانى و روز بازپسين را به مادر تعليم كرد. مادر همهء آنها را به عنوان اقرار و اعتراف بر زبان جارى و جان به جان آفرين تسليم كرد.

صبح كه شد، مسلمانان براى غسل و تشييع جنازهء آن زن حاضر شدند. كسى كه‏ بر جنازه نماز خواند و با دست خود او را به خاك سپرد، پسر جوانش زكريا بود2
_________________________________________
1 . «ماكنت تدرى ما الكتاب ولا الايمان ولكن جعلناه نوراً نهدى به من نشاء من عبادنا» : سورهء شورى، آيهء 52.
2 . اصول كافى، ج 2/ص 160 و 161.

فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۵۶
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۱۹
پیام‌های جدید
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۷ پاسخ
۵۸۱,۲۱۱ بازدید
۲ ماه قبل
مهدی
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۹ پاسخ
۱۲,۳۳۹,۴۳۷ بازدید
۳ ماه قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۷ پاسخ
۹,۰۳۶,۱۲۶ بازدید
۵ ماه قبل
armanshah
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۳۴۴,۹۲۲ بازدید
۵ ماه قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۶,۶۹۰ بازدید
۵ ماه قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۸۸۳ بازدید
۵ ماه قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۶۸,۳۳۷ بازدید
۵ ماه قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۵۷,۴۷۳ بازدید
۶ ماه قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۸۰,۷۷۸ بازدید
۷ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۳۵۷,۳۶۹ بازدید
۷ ماه قبل
رویا
حاضرین در سایت
۱۲۹ کاربر آنلاین است. (۴۵ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۱۲۹

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!