تالار گفتمان

پاسخ به: بيداري انديشه....!{فيلم ها و سريال ها}
نویسنده: Eddard Stark سه‌شنبه، ۸ شهریور ۱۳۹۰ (۱۴:۴۴)
نقل قول داري دم از يه خداي ديگه ميزني! منم منظورم اين بود از خداي يگانه يادي نشده! مخالفم، خدای یگانه این دنیا ارو نام داره. ضمن اینکه هر نویسنده ای حق داره دنیایی بدون دین، با دین، یا با دینی متفاوت خلق کنه. اینکه مردم این دنیا به خدای دیگری جز خدای واقعی اعتقاد دارن، دلیل خوبی نیست بنظرم. نقل قول الان ميگي اينور براي هدايت مردم گاندولف و سارومان رو فرستاد (من در جريان اين چيزايي كه ميگي نيستم اين كتابي هم كه گفتي رو نخوندم ولي بند به بند و ثانيه به ثانيه فيلم رو حفظ هستم حتي تمام ديالوگ هاي فيلمو) سارومان و گاندولف دوتا جادوگر بودن ولي خوب ذات خوبي داشتند به خاطر همين ذاتش هم بعد از جدايي از هم و شكست سارومان به دست انت ها(درختان) گاندولف سارومان رو مجازات نميكنه) ولي اين نكته رو در نظر بگير كه جادو گري يه امري هست كه وجود داره و عين حقيقته و نيروي از طرف شيطانه و خدا بارها و بارها در جاهاي مختلف باهاش مبارزه كرده و نمونه بارز مبارزه با جادوگري و سحر حضرت موسي و حضرت سليمانه از روی تلفظ هات حدس میزنم نسخه فارسی رو دیدی، و مطمئنم نسخه کامل فیلم رو ندیدی که صحنه های خیلی بیشتری نسبت به اونی که تلوزیون نشون داد داره. در کتاب و نسخه کامل فیلم، گندالف عصای سارومان رو میشکنه(قدرتش رو ازش میگیره، بعد از اون دیگه سارومان خطری نداره) و در آخر داستان هم بدست گریما کشته میشه. خود هابیت ها میخوان بکشننش، که میگن خونش رو هرجا بریزیم نحسی میاره، ناگهان گریما سرش رو میبره. گندالف و سارومان هم تنها ایستاری ها نبودند، اون هایی بودند که نقش مهمی در داستان داشتند، بقیه هم در جاهای دیگه ماثر بودن که در فیلم حذف شده. پس، ایستاری جادوگر نیستند. قدرت های ماوراء الطبیعه دارند، چون مایار هستند، مثل سائرون(شاید ندونید اینرو، ولی سائرون از نظر نژاد همسطح گندالفه، از نظر رتبه خاندان ولی پایینتره). علت اینکه ما بهشون میگیم جادوگر اینه که صدا و سیمای ایران واژه بهتری نداشته که بذاره جاش، حق هم داشته! جمله معروف من: Do not take me for some conjurer of cheap ticks این رو گندالف به بیلبو میگه. ترجمه ش این نیست، ولی صدا و سیمای ایران اینطوری ترجه کرد: بیلبو بگینز! خیال نکن من یک جادوگرم که جادوهای پیش پا افتاده بلده! نقل قول ولي تو اين فيلم عملا جادو گري ترويج داده شده! مثال ميزنم!خود اراگورن هم عمر زيادي داشت و مقداري از قدرت جادو و سحر الف ها رو داشت!يعني نيمي انسان و نيمي الف بود! الف ها كه عمرهاي 1هزار ساله داشتند با شيوه هاي مختلف از سحر و جادو استفاده ميكردند(درسته به راه درست استفاده ميكردند ولي سحر و جادو يه انرژي شيطانيه) آراگورن نسبتی با الف ها نداره گلم نسل انسان های برین(مراجعه شود به سیلماریلیون) عمر طولانی دارن. پس اینهمه "خون نومنور" که تو فیلم میگن چیه؟! برای الف ها هم محدودیتی در عمر ذکر نشده. الف ها از والیمار اومدن، وقتی اینجا کارشون تموم میشه برمیگردن تو همون والیمار. این هم بگم بد نیست؛ الف ها اول در سرزمین میانه چشم باز کردند. همون آینور فرمان دادند تا به والیمار برگردند، اما بعضی هاشون گوش نکردند و موندند. اگر بخواین اسامی دقیقشون رو از روی کتاب مینویسم براتون. جادوگری اما، در این دنیا به اون معنی که تو میگی نیست. اولا تایید نمیشه، چون مثلا ویچ کینگ جادوگر بوده که نماد پلیدیه. ثانیا بقیه هم قدرت هایی دارن، مثل معجزه. به نوعی میشه گفت ایستاری نقش پیامبران رو دارن. نقل قول كوتوله ها در تالار هاي زير زميني كه كندن يه چيزي رو بيدار كردن يادته؟؟ يه بالروگ به گفته گاندولف كه توان و نيرو گاندولف براي مبارزه باهاش كافي نبود! بالروگ رو خود گاندولف تو فيلم ازش به عنوان اهريمن ياد ميكنه!كه ظاهرش هم مشخصه از اتش تشكيل شده بود و در جاهاي عميق زمين زندگي ميكنه اولا اونا گابلین بودن که بالروگ رو بیدار کردن. ثانیا گندالف در کتاب میگه من در بدن زمینی قدرت مبارزه باهاش رو ندارم. همین که قدرتش رو هم نداشت آخر زد کشتش. پس قدرتش رو داشت در واقع! بالروگ در جاهای عمیق زمین زندگی نمی کنه. اون بالروگ، تنها بالروگ باقی مونده بود که به اونجا پناه آورده بود. بعد از نابودی ملکور(سائرون از نوچه های ایشون بودن) این بالروگ با سائرون از سرزمین میانه فرار میکنن، و تو یه جزیره در شمال غرب سرزمین میانه پنهان میشن، بعد که سرزمین میانه فعلی از آب بیرون میاد برمیگرن. بعد از جداشدن حلقه از دست سائرون، بالروگ اونجا پنهان میشه و به خواب فرو میره. بالروگ رو هم سارومان بیدار کرد. نقل قول سائرون براي اينكه لشكر تشكيل بده الف هاي رو ميگرفت و روح پاك اونها رو تسخير ميكرد و تبديل به موجودات كريح و زشت و خشن ميكرد به نام ارگ! این کار رو هم سائرون نکرده. به چیزی که سارومان میگه توجه نکن زیاد. ملکور اینکار رو کرد، تازه این هم تو کتاب تایید نشده، بشکل شایعه از دهن شخصیت های داستان نقل میشه. حلقه: من حلقه رو موافقم، تقریبا. چون اینجا همه چیز مسخر سائرون نمی شه. نیروهای آزاد هم وجود دارن که تحت امر سائرون نیستند. حلقه ی سلیمان به اذن خدا همه چیز رو تحت کنترلش در میاورد، حلقه سائرون رو خودش ساخته، و فقط مثل شیطان قدرت وسوسه داره. ایسیلدور رو وسوسه کرد که حلقه رو نابود نکنه، بیلبو، فرودو، سم، گالوم. اینها همه صاحبان حلقه بودن که توسطش وسوسه شدن. این نکته رو هم فراموش نکنیم که سائرون بی رحمی و قدرت باطنیش رو در حلقه جا داده. چه، سائرون هیچوقت خدا نبوده. نقل قول اینکه گاندولف رو دوبار یادم هست که نکته داره: اول اینکه وقتی تازه با چهره سفید نشونش می ده نورانی هست ولی چند لحظه بعد معلوم می شه که گاندولف هست کمی جلو می اد و جلوی نور رو می گیره که معلوم می شه این خورشید بود که داشت از پشت سر گاندولف می تابید نه اینکه خودش می تابید و یه جای دیگه هم همین حالت پیش می یاد و اون زمانی هست که گاندولف می ره که پس از پنج پگاه با سواره نظام بیاد و لحظه اومدنش این حالت به وجود می اد و این نشانگر حمایت خورشید از گاندولف هست حتی جایی هست که گاندولف می گه که من نماینده آتش روشنایی هستم (وقتی با اون غوله می خواد بنجنگه توی قسمت اول) در کتاب اینطوری اومده که نور از خود گاندولفه. الان PDF فارسی ندارم که نقل قول کنم برات، تو کتاب پیدا کردم میگم. بالاخره این اقتضای سینمایی اثره که باید یه طوری نمود پیدا کنه. تو صحنه اول هم اگر دقت کنی، اینطور نیست. چیزی که من دیدم ازش اینطوری برداشت نکردم. مریادوک و پیپین در همون زمان داخل جنگل فنگهورن هستند. از بالای درختان نوری رو میبینن، و فکر میکنن کسی چراغی روشن کرده. این تو فیلم نیست البته. پس چیزی که درباره خورشید میگی از نظر من منتفیه. Look at the east, at the first dawn of the fifth day این رو گندالف میگه، خورشید هم از شرق طلوع میکنه. از نظر من این فقط برای زمانبندی گفته شده، چون کتاب رو هم نخوندی، برداشتت محدود به فیلم میشه. اما با نکاتی که درباره خورشید در فرهنگ غرب گفتی موافقم. با این حساب سریال پنجمین خورشید خودمون هم به نوعی یهود زدگی داره. نقل قول و نکته دیگه اینه که گاندولف سوار بر اسب سفیدی هست که سرور همه اسب ها هست و این اسب یاد آور اسب سفیدی هست که قاتلان ماسونی که برای رسیدن به اهدافشان از کشتن دریغ ندارند سوار بر اسب سفید متصور می شوند که خود را به اصطلاح سواران اسب سفید یا Pale Horse می نامند فکر میکنم درست باشه حرفت، ولی باز میشه جور دیگه ای هم استنباط کرد. این بنظر من نشانه زدگیه که بعضی ها دچارش میشن. و همه چیز رو ربط میدن، ولی این نکته، نکته خوبیه. نقل قول تو قسمت دوم آراگورن موقع اومدن به هلمزدیپ خبر میده که لشکر سارومان ده هزار نفره تو یکی از روایات خونده بودم که امام زمان در زمان ظهورشون در مکه منتظر میمونند تا لشکرشون به ده هزار نفر برسه این هم نکته خوبیه، الان که دنبال این تیکه میگشتم تو فیلم این قسمت رو هم پیدا کردم: همون جایی که آراگورن برمیگرده به هلمزدیپ، گیملی میاد بهش میگه: میکشمت، بذارید بکشمش و .... در آخر میگه Ero Bless You اینکه میگی اعتقاد به خدای یگانه توش نیست. نقل قول و مورد دیگه اینکه تاحالا دقت کردید که چهره ی شخصیت سارومان چقدر شبیه به شیخ احمد یاسین بنیانگذار جنبش مقاومت اسلامی (حماس) و ریاست مجمع اسلامی غزه هست ؟! من یه جستجویی کردم، میدونیم فیلم مال سال 2001-2003 هست. این عکس ها بنظر بعد از اون رمان رو نت پخش شدن. اون زمان یکمقدار قیافه شخ احمد یاسین فرق میکرده با این. نقل قول توجه کردید لشگر سایرون چگونه بوجود می آید !؟ اورک ها آنها را از مواد پست بوجود می آوردند و این در ضمیر ناخودآگاه این را الغا میکند که نیرو های پست ( که خود مخلوق محسوب می شوند مظاف بر اینکه نیروی شر داستان هم میباشند ) قادر به خلق کردن موجودی دیگر می باشند ! که این از اساس اصل توحید را در ذهن می شکند ( مخصوصا غشر کم سن و سال ) خلق کردن رو موافقم، ولی از خاک بوجود میارن اونارو. بله، توحید رو نشانه رفته این قسمت. نقل قول این فیلم برای سطح عام ساخته شده تا همه مبهوت ( جلوه های ویژه ی مبارزات خیر و شر ) شوند که مطمعنا هدف اصلی نیست و پوسته فیلم است . و در بطن آن تمامی اصول دین پایمال می شود . در حالی که مهمترین و پرنگ ترین عنصر زندگی بشری ( پروردگار جهانیان ) در این فیلم وجود ندارد ! دو خط اول رو موافقم، بقیه ش رو نه ولی. پروردگار جهانیان هست توی این فیلم، ولی من این حق رو مجاز میدونم برای هر نویسنده ای که دنیایی متفاوت از دنیای عادی خلق کنه. تو فرهنگ خودمون هم زیاد داریم از این موارد. تو فرهنگ غرب هم زیادن کتاب هایی که خداشون جز خدای یگانه ست. کتاب های ایلیاد و اودیسه رو هم بخون حتما. فرهنگ قدیم یونان هم به چند خدا اعتقاد داشته، این دلیل نمی شه به هومر حق ندیم برای نوشتن این کتاب. در آخر من موضع خودم رو واضح مشخص میکنم: من موافق این هستم که زندگی ما تحت حجوم فرهنگ فراماسون و یهودگراست. خیلی هم تاکید دارم روی این که ما داریم مظلوم واقع میشیم و قدرت غالب دنیا که غرب رو کاملا در اختیار داره(و معتقدم یهود در بطن این ماجراست) سعی داره از طریق ضمیرناخودآگاه ما مارو از اعتقاداتمون دور کنه، که موفق هم بوده. ولی من معتقدم تو این مسیر نباید دچار نمادزدگی و نشانه زدگی بشیم و هرچیزی رو که دیدیم، بسیار ناشیانه بیایم تفسیر کنیم به اون چیزایی که خودمون میخوایم. من اصلا دیدن فیلم با هدف پیدا کردن نشانه رو محکوم میکنم. فکر میکنم نشانه شناسی میسر نیست، مگر با خوندن و شناخت نشانه ها. نه اینکه بر اساس اطلاعات یکطرفه مون بیایم نشانه استخراج کنیم. این باعث میشه اون ها به هدفشون برسن، چون ما فقط نشانه های سطحی رو میبینیم.