به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

پاسخ به: این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست ...
نویسنده: ♥ گیسو کمند ♥
چهارشنبه، ۳۰ شهریور ۱۳۹۰ (۱۵:۲۵)

»» ماجرای شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع)

راوى گوید: چون خبر گرفتار شدن هانى به سمع جناب مسلم بن عقیل رسید، خود با گروهى که در بیعت او بودند از براى محاربه ابن زیاد لعین بیرون آمدند.

عبیداللّه از خوف ازدحام در قصر متحصّن گردید. اصحاب آن پلید با اصحاب جناب مسلم به هم در آویختند و مشغول جنگ شدند و گروهى که با ابن زیاد در دارالاماره بود از بالای قصر که مشرف به اهل کوفه بود، اصحاب مسلم را بیم مى دادند و ایشان را به آمدن سپاه شام تهدید مى کردند و به همین منوال بودند تا شب در آمد. کسانى که با حضرت مسلم بودند رفته رفته متفرّق گردیدند. بعضى از ایشان به یکدیگر مى گفتند که ما را چه کار که سرعت و تعجیل در فتنه انگیزى کنیم، سزاوار آنکه در منزل خویش بنشینیم و بگذاریم تا خداى متعال امر این گروه را به اصلاح آورد؛ بالاخره بجز ده نفر، کسی با جناب مسلم بن عقیل باقى نماند! چون به مسجد داخل شد، آن ده نفر نیز او را ترک نمودند و حضرت مسلم بى کس و تنها ماند.

چون جناب مسلم کیفیّت این حال را مشاهده نمود، تنها از مسجد بیرون آمد و در کوچه هاى شهر کوفه مى گردید تا بر در خانه زنی رسید. نام آن زن (طوعه) بود و در آنجا توقف نمود و از او جرعه اى آب طلبید. آن زن آب آورده او را آشاماند. جناب مسلم بن عقیل از او درخواست نمود که در خانه خود او را جاى دهد. آن زن قبول نموده و به خانه خود، او را پناه داد. پس از آن، پسر آن زن به حال حضرت مسلم آگاه شد و از جهت او خبر به سمع ابن زیاد رسید.آن ملعون، محمدبن اشعث را طلب کرده و گروهى را با او روانه نمود تا حضرت مسلم را حاضر سازند. چون فرستادگان به در خانه طوعه رسیدند، آواز سم مرکبها به گوش آن جناب رسیده، زره خود را برتن بیاراست و سوار بر اسب گردیده با اصحاب ابن زیاد در آویخت و مشغول جنگ شد تا گروهى از ایشان را به دارالبوار فرستاد.

پس محمد بن اشعث بى دین فریاد به او زد که اى مسلم تو در امانى . مسلم فرمود: امان نامه فاجران غدّار، ارزشى ندارد. مسلم باز با آنان درآویخت و به جنگ و حرب اَشْقیا مشغول گردید و اشعار حمران بن مالک خثعمى را که در روز قرَن انشاء نموده بود به طور رَجَز مى خواند: (اقْسَمْتُ لا اُقْتَلُ إِلاّ حُرّا)؛ یعنى : سوگند خورده ام که جز به طریق مردانگى کشته نگردم، اگر چه شربت ناگوار مرگ را به تلخى بنوشم خوش ندارم که به خدعه و مکر گرفتار آدمهاى پست و دون، گردم و فریفته و مغرور آنان شوم. یا آنکه شربت خنک جوانمردى و شجاعت را به آب گرم ناگوار عجز و سستى مخلوط نمایم و دست از جنگ بکشم. هر مردى ناچار در روزگارى، دچار شرّ و سختى خواهد شد، ولى من با شمشیر تیز شما را مى زنم و از هیچ ضرر بیم ندارم . پس آن اَشْقیا آواز برآوردند که محمد بن اشعث به تو دروغ نمى گوید و تو را فریب نمى دهد.

مسلم بن عقیل اصلا التفاتى به جانب آنان نفرمود و چون زخم بسیار و جراحت بى شمار بر بدن نازنینش رسید و به این واسطه سست و ضعیف گردید. گروه شقاوت آئین ، بر سر او هجوم آوردند و او را احاطه نمودند. ناگاه ملعونى از عقب سر آن جناب در آمد و نیزه بر پشت آن حضرت زد که از صدمه آن نیزه، بر زمین افتاد. پس آن جماعت بى سعادت، آن شیر بیشه شجاعت را اسیر و دستگیر نمودند و به نزد ابن زیاد بدبنیاد بردند. چون آن جناب را داخل مجلس ابن زیاد نمودند سلام بر آن کافر بى دین ننمود.

یکى از پاسبانان آن لعین گفت: بر امیر سلام کن! آن جناب فرمود: بس کن! واى بر تو باد، به خدا سوگند که او امیر من نیست.
عبیداللّه پلید به سخن در آمده گفت: باکى بر تو نیست؛ سلام بکنى یا نکنى، کشته خواهى شد. جناب مسلم بن عقیل فرمود: اگر تو مرا به قتل رسانى همانا که کار مهمّى نکرده اى، چرا که به تحقیق بدتر از تو بهتر از مرا مقتول ساخته اند. و از این گذشته، تو هرگز فروگذار نخواهى کرد به دیگرى کشتن بد، و قبح مثله، و پلیدى سرشت، و غالب شدن را به طرف نانجیبى، و بدین صفات مذمومه کسى از تو سزاوارتر نیست.
پس آن نانجیب زبان بریده، زبان به ناسزا برگشود که اى ناسپاس، اى مخالف؛ بر امام زمان خود خروج کردى و عصاى مسلمانان را شکستى و فتنه را برانگیختى.

جناب مسلم (ع) در جواب فرمود: اى ابن زیاد! سخن به دروغ گفتى، بجز این نیست که عصاى اجتماع مسلمین را معاویه پلید و فرزند عنید او یزید بشکستند، و آنکه فتنه را در اسلام برانگیخت تو بودى و پدرت که از نطفه غلامى بود از بنى علاج از طایفه ثَقیف و نام آن غلام (عبید) بود. و مرا امید چنان است که خداى متعال شهادتم را بر دست بدترین مخلوقش ‍ روزى دهد. ابن زیاد گفت: تو را نفست در آرزویى افکند که خدا آن را از براى تو نخواست و در میانه تو و امیدت حایل گردید و آن مقام را به اهلش رسانید.
جناب مسلم فرمود: اى پسر مرجانه! مگر سزاوار خلافت و اهل آن کیست؟ ابن زیاد گفت: یزید!؟
جناب مسلم از راه طعنه فرمود: الحمدللّه. ما راضى و خشنودیم که خدا بین ما و شما حکم فرماید.
عبیداللّه گفت : چنین گمان داری که تو را در این امر چیزى است؟
آن جناب فرمود: شک نیست بلکه یقین است که ما بر حق هستیم. ابن زیاد گفت: اى مسلم! مرا خبر ده که تو به چه کار به این شهر آمده اى؟ امور مردم منظم بود و تو آمدى تفرقه در میان ایشان افکندى و اختلاف کلمه بین آنان ایجاد نمودى.

جناب مسلم فرمود: من براى ایجاد تفرقه و فساد نیامده ام بلکه از براى آن آمدم که شما مُنْکر را ظاهر ساختید و معروف را به مانند شخص مرده دفن نمودید و بر مردم امیر شدید بدون آنکه ایشان راضى باشند. شما خلق را واداشتید به آنچه خدا امر به آنها نفرموده و کار اسلام را در میان مردم به مانند پادشاهان فارس و روم جارى ساختید.
ما آمدیم از براى آنکه معروف را به مردم امر، و منکر را از آنها نهى کنیم و ایشان را دعوت به احکام قرآن و سنّت رسول حضرت سبحان نمودیم و ما شایسته این منصبِ امر و نهى بودیم و براى همین نیز قیام کردیم. ابن زیاد نانجیب به ناسزا جناب امیرمؤمنان (ع) و دو سیّد جوانان جناب حسن و حسین (ع) و جناب مسلم بن عقیل را نام میبرد و اهانت مى نمود. مسلم فرمود: تو و پدرت سزاوارترید به ناسزا و دشنام؛ اینک هر چه مى خواهى انجام ده اى دشمن خدا! پس آن شقی، بکیر بن حمران را امر نمود که آن سیّد مظلوم را بر بالاى قصر دارالاماره برده او را شهید سازد. بکیر حرام زاده، چون آن جناب را بر بام قصر مى برد آن سیّد بزرگوار در آن حال مشغول به تسبیح پروردگار و توبه و استغفار و صلوات بر رسول اللّه (ص) بود. پس ضربتى بر گردن آن گردن فراز نشأتَیْن، آشنا نمود و او را به درجه شهادت رسانید و خود آن ولدالزنا وحشت زده از بام قصر فرود آمد. ابن زیاد بدبنیاد از او پرسید: تو را چه مى شود؟! آن شقى گفت: اى امیر! آن هنگامى که آن جناب را شهید نمودم مرد سیاه چهره اى را در مقابل خود دیدم که انگشتان خویش را به دندان مى گزید یا آنکه گفت لبهاى خود را مى گزید. و من چنان ترسیدم که تاکنون این گونه فَزَع در خود ندیدم.(لهوف، سید بن طاووس)


هزار بار گر از تن جدا شود سر من
برآن سرم که بیفتد به پای رهبر من
به یک اشاره ی چشمت دل از کفم بردی
از آن زمان که به من شیر داد مادر من
مرا عزیز شمردند مردم کوفه
که ریختند عوض لاله سنگ بر سر من
میان این همه نامرد غیر پیرزنی
کسی نگشت در این شهر یار و یاور من
ز اشک تا که نهد مرهمی به زخم تنم
هزار حیف که در کوفه نیست خواهر من
به جز دو طفل یتیمم به دشت کرببلا
شهید توست دو رعنا جوان دیگر من
فدای دختر مظلومه ی سه ساله ی تو
میانه ی اسرا داغدیده دختر من
خدا گواست که هرگز نگشت با کافر
جسارتی که در این شهر شد به پیکر من
سلام من به تو از این لبی که پاره شده
درود من به تو از این بریده حنجر من
میان خنده ی دشمن ز دست رحمت تو
مدال گریه گرفته است دیده ی تر من
شهادتین به لب، ناله ی حسین حسین
به هر نفس شده در ناله های آخر من
سروده های تو «میثم» شرار آه من است
جزای توست عنایات حی داور من


فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۴۹
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۳۱۲
پیام‌های جدید
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۸ پاسخ
۱۱,۸۲۵,۹۵۰ بازدید
۷ روز قبل
Leo Barca
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۲۰۷ پاسخ
۸,۵۷۴,۶۷۵ بازدید
۲۳ روز قبل
armanshah
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۶ پاسخ
۵۵۵,۴۳۰ بازدید
۲۹ روز قبل
مهدی
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۳ پاسخ
۱,۲۷۳,۶۰۸ بازدید
۱ ماه قبل
Activated PC
آموزش و ترفندهای فتوشاپ
انجمن علمی و کاربردی
۱۳۵ پاسخ
۴۵,۳۳۰ بازدید
۱ ماه قبل
RealSoftPC
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۳ پاسخ
۲,۲۷۹ بازدید
۱ ماه قبل
Crack Hints
موسیقی
انجمن هنر و ادبیات
۵,۱۰۱ پاسخ
۱,۰۳۲,۵۸۵ بازدید
۱ ماه قبل
Activated soft
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۴۲,۸۸۷ بازدید
۱ ماه قبل
javibarca
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۵۶,۴۱۴ بازدید
۲ ماه قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۳۵,۳۷۹ بازدید
۲ ماه قبل
رویا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۸,۴۵۵ بازدید
۷ ماه قبل
jalebamooz
حاضرین در سایت
۲۲۹ کاربر آنلاین است. (۱۲۸ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۲۹

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!