پاسخ به: بال سبز مهدویت ... | |||
---|---|---|---|
نویسنده: beautiful queen شنبه، ۶ شهریور ۱۳۹۵ (۱۹:۵۳) | |||
پدرم ، همیشه میدانستم ، دستم که در دستت باشد، زمین نمیخورم. اما همچو کودکی که تازه راه رفتن آموخته، هرگاه دست شما را رها کردم و خواستم روی پای خود بایستم، بازهم پدری کردید و از دور مواظبم بودید. آقا جانم، من دختر خوبی برایتان نبودم. ولی شما همیشه مهربان ترین پدر دنیا بودی. خطا کردم، چشم پوشاندی، تندی کردم، محبتت را بیشتر کردی، نفهمیدم و. از شما دوری کردم، اما شما باز هم با مهربانی مرا به آغوش کشیدید. تازه فهمیده ام که حتی پیر هم شوم، تا دستم در دستتان نباشد، نمی توانم روی پای خود بایستم. فهمیده ام که تک تک روزهای زندگی ام را مدیون برکت وجود شما هستم. مگر می شود، پدری نیازهای فرزندش را ببیند و برآورده شان نکند؟ شما که از همه ی عالم بینا ترید. پس من چه چیزی از شما درخواست کنم که شما به آن آگاه نباشید؟ آقا جانم تازه فهمیده ام که چقدر به این دختر کوچکت نزدیکی و چه مشکلات و خطرهایی را که از سرم گذراندی و من حتی نفهمیدم. آقای من کور دل است هرکه تو را نمیبیند و صدایت را نمیشنود. چطور شما را نبینم، درحالی که هرگاه از ته دل صدایتان کرده ام جلوتر از خودم به کمکم آمده اید. چطور باورتان نکنم وقتی تمام نشانه های اطرافم شما را نشان میدهند. مولای من، به خودتان قسم تمام هستی ام هستید. برایم از خدا بخواهید، نیاید روزی که بی شما بسر شود. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول