به اولین سایت تخصصی هواداران بارسلونا در ایران خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات سایت، ثبت نام کنید و یا با نام کاربری خود وارد شوید!

شناسه کاربری:
کلمه عبور:
ورود خودکار

نحوه فعالیت در انجمن‌های سایت
دوستان عزیز توجه کنید که تا زمانی که با نام کاربری خود وارد نشده باشید، تنها می‌توانید به مشاهده مطالب انجمن‌ها بپردازید و امکان ارسال پیام را نخواهید داشت. در صورتی که تمایل دارید در مباحث انجمن‌های سایت شرکت نمایید، در سایت عضو شده و با نام کاربری خود وارد شوید.

پیشنهاد می‌کنیم که قبل از هر چیز، با مراجعه به انجمن قوانین و شرح وظایف ضمن مطالعه قوانین سایت، با نحوه اداره و گروه‌های فعال در سایت و همچنین شرح وظایف و اختیارات آنها آشنا شوید. به علاوه دوستان عزیز بهتر است قبل از آغاز فعالیت در انجمن‌ها، ابتدا خود را در تاپیک برای آشنایی (معرفی اعضاء) معرفی نمایند تا عزیزان حاضر در انجمن بیشتر با یکدیگر آشنا شوند.

همچنین در صورتی که تمایل دارید در یکی از گروه‌های کاربری جهت مشارکت در فعالیت‌های سایت عضو شوید و ما را در تهیه مطالب مورد نیاز سایت یاری نمایید، به تاپیک اعلام آمادگی برای مشارکت در فعالیت‌های سایت مراجعه نموده و علائق و توانایی های خود را مطرح نمایید.
تاپیک‌های مهم انجمن
ارسال گزارش یک مورد قابل بررسی در مورد پیام زیر در تالار گفتمان
متن گزارش:*
 

داستان راستان
نویسنده: مجنون
چهارشنبه، ۱۹ آبان ۱۳۸۹ (۲۳:۳۴)
مقدمه جلد اول

در مدتى كه مشغول جمع آورى و تنظيم و نگارش يا چاپ اين‏ داستانها بودم،به هر يك از رفقا كه برخورد مى‏كردم و مى‏گفتم كتابى در دست تأليف دارم مشتمل بر يك عده داستانهاى سودمند واقعى كه از كتب احاديث يا كتب تواريخ و سير استخراج كرده با زبانى ساده و سبكى اينچنين نگارش مى‏دهم تا در دسترس عموم قرار بگيرد،همه‏ تحسين و تمجيد مى‏كردند و اين را بالاخص براى طبقهء جوان كارى‏ مفيد مى‏دانستند.بعضيها از آن جهت كه تاكنون نسبت به داستانهاى‏ سودمند اخبار و احاديث اين كار انجام نشده،اين را يك نوع«ابتكار» تلقى مى‏كردند و مى‏گفتند:«جاى اين كتاب تاكنون خالى بود.». البته كتابهاى سودمند كه مستقيما متن حقايق اخلاقى و اجتماعى‏ را به لباس«بيان»درآورده‏اند،يا كتبى كه حقايق زندگى را در لباس‏ «داستان»-كه فكر و قلم نويسنده آن را ساخته و پرداخته است و حقيقتى ندارد-مجسم كرده‏اند،يا كتب سيرت كه از اول تا آخر در مقام‏ نقل تاريخ زندگى يك يا چند شخصيت بزرگ بوده‏اند،از شماره بيرون‏ است،ولى نويسنده تاكنون به كتابى برنخورده است كه مؤلف به منظور هدايت و ارشاد و تهذيب اخلاق عمومى داستانهايى سودمند از كتب‏ تاريخ و حديث استخراج كرده و در دسترس عموم قرار داده باشد.اگر هم اين كار شده است،نسبت به داستانهاى اخبار و احاديث صورت‏ نگرفته است. اين فكر خواه يك فكر ابتكارى باشد و خواه نباشد،از من شروع‏ نشده و ابتكار من نبوده است.در يكى از جلسات«هيئت تحريريهء شركت انتشار»كه از يك عده اساتيد و فضلا تشكيل مى‏شود و اينجانب نيز افتخار عضويت آن هيئت را دارد،يكى از اعضاى محترم‏ پيشنهاد كرد كه خوب است كتابى اخلاقى و تربيتى نگارش يابد ولى نه‏ به صورت«بيان»بلكه به صورت حكايت و«داستان»،آنهم نه‏ داستانهاى جعلى و خيالى بلكه داستانهاى حقيقى و واقعى كه در كتب‏ اخبار و احاديث يا كتب تواريخ و تراجم(شرح احوال)ضبط شده‏ است. اين پيشنهاد مورد قبول هيئت واقع شد.سهمى كه اينجانب دارد اين است كه بيش از ساير اعضا اين فكر در نظرم مقبول و پسنديده آمد و همان وقت تعهد كردم كه اين وظيفه را انجام دهم.اثرى كه اكنون‏ مشاهده مى‏فرماييد مولود آن پيشنهاد و آن تعهد است. مآخذ و مدارك داستانها با قيد صفحه و احيانا با قيد چاپ كتاب، در پاورقى نشان داده شده و گاه هست كه بيش از يك مأخذ در پاورقى‏ ذكر شده.غالبا ذكر بيش از يك مأخذ براى اين بوده كه در نقلها كم و زيادى وجود داشته و قرائن نشان مى‏داده كه از هر كدام چيزى افتاده يا آنكه ناقل عنايتى به نقل همهء داستان نداشته است. در بيان و نگارش هيچ داستانى از حدود متن مآخذى كه نقل گشته‏ تجاوز نشده و نگارنده از خيال خود چيزى بر اصل داستان نيفزوده يا چيزى از آن كم نكرده است.ولى در عين حال اين كتاب يك ترجمهء سادهء تحت اللفظى نيست،بلكه سعى شده در حدودى كه قرائن و امارات دلالت مى‏كند و مقتضاى طبيعت و روحيه‏هاى بشرى است، بدون آنكه چيزى بر متن داستان افزوده گردد،هر داستانى پرورش‏ داده شود. با اينكه غالبا نقطهء شروع و خط گردش داستان با آنچه در مأخذ آمده فرق دارد و طرز بيان مختلف و متفاوت است،بعلاوه تا حدودى‏ داستان در اينجا پرورش يافته است،اگر خواننده به مأخذ مراجعه كند، مى‏بيند اين تصرفات طورى به عمل آمده كه درحقيقت داستان‏ هيچ گونه تغيير و تبديلى نداده،فقط داستان را مطبوعتر و شنيدنى‏تر كرده است. در اين كتاب از لحاظ نتيجهء داستان هيچ گونه توضيحى داده نشده، مگر آنكه در متن داستان جمله‏اى بوده كه نتيجه را بيان مى‏كرده است.و حتى عنوانى كه روى داستان گذاشته شده سعى شده،حتى الامكان، عنوانى باشد كه اشاره به نتيجهء داستان نباشد.البته اين بدان جهت بوده‏ كه خواسته‏ايم نتيجه گيرى را به عهدهء خود خواننده بگذاريم. كتاب و نوشته بايد هم زحمت فكركردن را از دوش خواننده‏ بردارد و هم او را وادار به تفكر كند و قوهء فكرى او را برانگيزد.آن‏ فكرى كه بايد از دوش خواننده برداشته شود،فكر در معنى جمله‏ها و عبارات است.از اين نظر تاحدى كه وقت و فرصت اجازه مى‏داده‏ كوشش شده كه عبارات روان و مفهوم باشد.و اما آن فكرى كه بايد به‏ عهدهء خواننده گذاشته شود فكر در نتيجه است.هر چيزى تا خود خواننده دربارهء آن فكر نكند و از فكر خود چيزى بر آن نيفزايد،با روحش آميخته نمى‏گردد و در دلش نفوذ نمى‏كند و در عملش اثر نمى‏بخشد.البته آن فكرى كه خواننده از خودش مى‏تواند بر مطلب‏ بيفزايد،همانا نتيجه‏اى است كه به‏طور طبيعى از مقدمات مى‏توان‏ گرفت. همان‏طور كه از اول بنا بود،اكثر اين داستانها از كتب حديث گرفته‏ شده و قهرمان داستان يكى از پيشوايان بزرگ دين است،ولى البته‏ منحصر به اين گونه داستانها نيست،از كتب رجال و تراجم و تواريخ و سير هم استفاده شده و داستانهايى از علما و ساير شخصيتها آورده شده‏ كه سودمند و آموزنده است.در اين قسمت نيز اعمال جمود و تعصب‏ نشده و تنها به رجال شيعه اختصاص نيافته،احيانا داستانهايى از ساير شخصيتهاى اسلامى يا داستانهايى از شخصيتهاى برجستهء غيرمسلمان‏ آورده شده است،چنانكه ملاحظه خواهيد فرمود. نام اين كتاب را به اعتبار اينكه غالب قهرمانان اين داستانها كسانى‏ هستند كه راست رو و بر صراط مستقيم مى‏باشند و در زبان قرآن كريم‏ «صدّيقين»ناميده شده‏اند«داستان راستان»گذاشته‏ايم.البته از آن جهت هم كه معمولا طالبان و خوانندگان اين گونه داستانها افرادى‏ هستند كه مى‏خواهند راست گام بردارند و اين كتاب براى آنها و به‏ خاطر آنهاست،ما اين داستانها را مى‏توانيم«داستان راستان»بدانيم. گذشته از همهء اينها،چون اين داستانها ساختهء وهم و خيال نيست، بلكه قضايايى است كه در دنيا واقع شده و در متون كتبى كه عنايت بوده‏ قضاياى حقيقى در آن كتب با كمال صداقت و راستى و امانت ضبط شود ضبط شده و اين داستانها«داستانهاى راست»است،از اين رو مناسب بود كه مادهء«راستى»را در جزء نام اين كتاب قرار دهيم. اين داستانها علاوه بر آنكه عملا مى‏تواند راهنماى اخلاقى و اجتماعى سودمندى باشد،معرف روح تعليمات اسلامى نيز هست و خواننده از اين رهگذر به حقيقت و روح تعليمات اسلامى آشنا مى‏شود و مى‏تواند خود را،يا محيط و جامعهء خود را با اين مقياسها اندازه بگيرد و ببيند در جامعه‏اى كه او در آن زندگى مى‏كند و همهء طبقات خود را مسلمان مى‏دانند و احيانا بعضى از آن طبقات سنگ اسلام را نيز به سينه‏ مى‏زنند،چه اندازه از معنى و حقيقت اسلام معمول و مُجرى‏َٰ است. اين داستانها هم براى«خواص»قابل استفاده است و هم براى‏ «عوام»،ولى منظور از اين نگارش تنها استفادهء عوام است،زيرا تنها اين‏ طبقاتند كه ميلى به عدالت و انصاف و خضوعى در برابر حق و حقيقت‏ در آنها موجود است و اگر با سخن حقى مواجه شوند حاضرند خود را با آن تطبيق دهند. صلاح و فساد طبقات اجتماع در يكديگر تأثير دارد.ممكن‏ نيست كه ديوارى بين طبقات كشيده شود و طبقه‏اى از سرايت فساد يا صلاح طبقهء ديگر مصون يا بى‏بهره بماند،ولى معمولا فساد از «خواص»شروع مى‏شود و به«عوام»سرايت مى‏كند و صلاح برعكس‏ از«عوام»و تنبه و بيدارى آنها آغاز مى‏شود و اجبارا«خواص»را به‏ صلاح مى‏آورد،يعنى عادتا فساد از بالا به پايين مى‏ريزد و صلاح از پايين به بالا سرايت مى‏كند. روى همين اصل است كه مى‏بينيم اميرالمؤمنين على عليه السلام‏ در تعليمات عاليهء خود،بعد از آنكه مردم را به دو طبقهء«عامه»و «خاصه»تقسيم مى‏كند،نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار يأس و نوميدى مى‏كند و تنها عامهء مردم را مورد توجه قرار مى‏دهد. در دستور حكومتى كه به نام مالك اشتر نخعى مرقوم داشته‏ مى‏نويسد: «براى والى هيچ كس پرخرج‏تر در هنگام سستى،كم كمك‏تر در هنگام‏ سختى،متنفرتر از عدالت و انصاف،پرتوقع‏تر،ناسپاس‏تر،عذرناپذيرتر، كم طاقت‏تر در شدايد از«خاصه»نيست.همانا استوانهء دين و نقطهء مركزى‏ مسلمين و مايهء پيروزى بر دشمن«عامه»مى‏باشند،پس توجه تو همواره به‏ اين طبقه معطوف باشد.». اين،فكر غلطى است از يك عده طرفداران اصلاح كه هروقت در فكر يك كار اصلاحى مى‏افتند،«زعماء»هر صنف را در نظر مى‏گيرند و آن قله‏هاى مرتفع در نظرشان مجسم مى‏شود و مى‏خواهند از آن‏ ارتفاعات منيع شروع كنند. تجربه نشان داده كه معمولا كارهايى كه از ناحيهء آن قله‏هاى رفيع‏ آغاز شده و در نظرها مفيد مى‏نمايد،بيش از آن مقدار كه حقيقت و اثر اصلاحى داشته باشد،جنبهء تظاهر و تبليغات و جلب نظر عوام دارد.
از ذكر اين نكته نيز نمى‏توانم صرف نظر كنم كه،در مدتى كه‏ مشغول نگارش يا چاپ اين داستانها بودم،بعضى از دوستان ضمن‏ تحسين و اعتراف به سودمندى اين كتاب،از اينكه من كارهاى به عقيدهء آنها مهمتر و لازمتر خود را موقتا كنار گذاشته و به اين كار پرداخته‏ام، اظهار تأسف مى‏كردند و ملامتم مى‏نمودند كه چرا چندين تأليف علمى‏ مهم را در رشته‏هاى مختلف به يك سو گذاشته‏ام و به چنين كار ساده‏اى‏ پرداخته‏ام.حتى بعضى پيشنهاد كردند كه حالا كه زحمت اين كار را كشيده‏اى پس لااقل به نام خودت منتشر نكن!من گفتم چرا؟مگر چه‏ عيبى دارد؟گفتند اثرى كه به نام تو منتشر مى‏شود لااقل بايد در رديف‏ همان‏اصول فلسفه‏باشد،اين كار براى تو كوچك است.گفتم مقياس‏ كوچكى و بزرگى چيست؟معلوم شد مقياس بزرگى و كوچكى كار در نظر اين آقايان مشكلى و سادگى آن است و كارى به اهميت و بزرگى و كوچكى نتيجهء كار ندارند؛هر كارى كه مشكل است بزرگ است و هر كارى كه ساده است كوچك. اگر اين منطق و اين طرز تفكر مربوط به يك نفر يا چند نفر مى‏بود، من در اينجا از آن نام نمى‏بردم.متأسفانه اين طرز تفكر-كه جز يك‏ بيمارى اجتماعى و يك انحراف بزرگ از تعليمات عاليهء اسلامى چيز ديگرى نيست-در اجتماع ما زياد شيوع پيدا كرده.چه زبانها را كه اين‏ منطق نبسته و چه قلمها را كه نشكسته و به گوشه‏اى نيفكنده است؟. به همين دليل است كه ما امروز از لحاظ كتب مفيد و مخصوصا كتب دينى و مذهبى سودمند،بيش از اندازه فقيريم.هر مدعى فضلى‏ حاضر است ده سال يا بيشتر صرف وقت كند و يك رطب و يابس به هم‏ ببافد و به عنوان يك اثر علمى،كتابى تأليف كند و با كمال افتخار نام‏ خود را پشت آن كتاب بنويسد،بدون آنكه يك ذره به حال اجتماع‏ مفيد فايده‏اى باشد.اما از تأليف يك كتاب مفيد،فقط به جرم اينكه‏ ساده است و كسر شأن است،خوددارى مى‏كند.نتيجه همين است كه‏ آنچه بايسته و لازم است نوشته نمى‏شود و چيزهايى كه زائد و بى مصرف است پشت سر يكديگر چاپ و تأليف مى‏گردد.چه خوب گفته خواجه نصيرالدين طوسى:
افسوس كه آنچه برده‏ام باختنى استبشناخته‏ها تمام نشناختنى است
برداشته‏ام هر آنچه بايد بگذاشتبگذاشته‏ام هر آنچه برداشتنى است
عاقبة الامر در جواب آن آقايان گفتم:اين پيشنهاد شما مرا متذكر يك بيمارى اجتماعى كرد،و نه تنها از تصميم خود صرف نظر نمى‏كنم، بلكه در مقدمهء كتاب از اين پيشنهاد شما به عنوان يك بيمارى‏ اجتماعى نام خواهم برد. بعد به اين فكر افتادم كه حتما همان‏طور كه عده‏اى كسر شأن خود مى‏دانند كه كتابهاى ساده-هرچند مفيد باشد-تأليف كنند،عده‏اى هم‏ خواهند بود كه كسر شأن خود مى‏دانند كه دستورها و حكمتهايى كه از كتابهاى ساده درك مى‏كنند به كار ببندند!!. در اين كتاب براى رعايت حشمت و حرمت قرآن كريم از داستانهاى آن كتاب مقدس چيزى جزء اين داستانها قرار نداديم.معتقد بوده و هستيم كه قصص قرآن مستقل چاپ و منتشر شود،و خوشبختانه‏ اين كار مكرر در زبان عربى و اخيرا در زبان فارسى صورت گرفته‏ است. استفاده‏اى كه ما از قرآن مجيد كرده‏ايم،اصل تأليف اين كتاب‏ است،زيرا اولين كتابى كه«داستان راستان»را به منظور هدايت و راهنمايى و تربيت اجتماع بشرى جزء تعليمات عاليهء خود قرار داده‏ قرآن كريم است. اين جلد مشتمل بر 57 داستان است.من براى اين جلد يكصد داستان تهيه كرده بودم و ميل داشتم ساير مجلدات اين كتاب نيز هر كدام مشتمل بر يكصد داستان باشد،ولى ديدم عقيدهء دوستان خصوصا اعضاى محترم«هيئت تحريريهء شركت انتشار»بر اين است كه صد داستان حجم كتاب را بزرگ مى‏كند،و از طرفى نوع كاغذى كه كتاب با آن چاپ مى‏شد در اين وقت ناياب شد،لهذا به داستان هفتاد و پنجم اين‏ جلد را ختم كرديم. اين مطلب را هم بگويم كه اكثريت قريب به اتفاق اين داستانها جنبهء مثبت دارد و فقط دو سه داستان است كه جنبهء منفى دارد،يعنى از نوع ادبى است كه لقمان آموخت،كه با نشان دادن يك نقطهء ضعف‏ اخلاقى،تنبه و تذكر حاصل مى‏شود،مثل داستان«يك دشنام»و داستان«شمشير زبان»كه به دنبال داستان«دوستى يى كه بريده شد»به‏ تناسب آن داستان آمده.اول بدون توجه اين داستانها را نگاشتم،بعد خواستم آنها را بردارم و همه را يكنواخت و از نوع داستانهايى قرار دهم كه از طريق مثبت راهنمايى مى‏كنند،مدتى در حال ترديد باقى‏ ماندم،عاقبت تصميم گرفتم كه حذف نكنم و باقى بگذارم و در مقدمه‏ نظر خوانندگان را در درج اين نوع داستانها بخواهم،تا براى جلدهاى‏ بعدى تصميم قطعى گرفته شود. خود را به راهنمايى و انتقاد نيازمند مى‏دانم.هرگونه نظر انتقادى و اصلاحى كه از طرف خوانندگان محترم برسد با كمال تشكر و امتنان‏ مورد توجه و استفاده قرار خواهد گرفت.از خداوند سعادت و توفيق‏ مسألت مى‏نماييم.
تهران-19 تيرماه 1339 هجرى شمسى،. مطابق 15 محرم الحرام 1380 هجرى قمرى
فعالترین کاربران ماه انجمن
فعالیترین کاربران سایت
اعضای جدید سایت
جدیدترین اعضای فعال
تعداد کل اعضای سایت
اعضای فعال
۱۷,۹۳۴
اعضای غیر فعال
۱۴,۳۶۳
تعداد کل اعضاء
۳۲,۲۹۷
پیام‌های جدید
علمی/تلفن هوشمند/تبلت/فناوری
انجمن علمی و کاربردی
۲,۴۱۹ پاسخ
۴۳۶,۶۸۲ بازدید
۱ روز قبل
javibarca
بحث در مورد تاپیک های بخش سرگرمی
انجمن سرگرمی
۴,۶۶۴ پاسخ
۵۴۷,۱۷۷ بازدید
۵ روز قبل
یا لثارات الحسن
هرچه می خواهد دل تنگت بگو...
انجمن مباحث آزاد
۷۶,۴۹۱ پاسخ
۱۱,۶۴۱,۵۲۷ بازدید
۵ روز قبل
یا لثارات الحسن
بحث آزاد در مورد بارسا
انجمن عاشقان آب‍ی و اناری
۵۸,۱۹۸ پاسخ
۸,۳۷۸,۷۲۱ بازدید
۵ روز قبل
یا لثارات الحسن
مباحث علمی و پزشکی
انجمن علمی و کاربردی
۱,۵۴۷ پاسخ
۷۴۶,۸۴۳ بازدید
۲۷ روز قبل
رویا
مســابــقـه جــــذاب ۲۰ ســــوالـــــــــــــــــــی
انجمن سرگرمی
۲۳,۶۵۸ پاسخ
۲,۲۰۴,۵۷۷ بازدید
۲۷ روز قبل
رویا
برای آشنایی خودتون رو معرفی کنید!
انجمن مباحث آزاد
۷,۶۴۲ پاسخ
۱,۲۳۷,۷۳۲ بازدید
۶ ماه قبل
مهسا
اسطوره های بارسا
انجمن بازیکنان
۳۴۳ پاسخ
۸۵,۹۱۴ بازدید
۶ ماه قبل
jalebamooz
جام جهانی ۲۰۲۲
انجمن فوتبال ملی
۲۲ پاسخ
۱,۹۷۴ بازدید
۱۰ ماه قبل
phaidyme
تغییرات سایت
انجمن اتاق گفتگوی اعضاء و ناظران
۱,۵۵۷ پاسخ
۲۷۷,۲۵۱ بازدید
۱۱ ماه قبل
یا لثارات الحسن
حاضرین در سایت
۲۱۱ کاربر آنلاین است. (۱۱۹ کاربر در حال مشاهده تالار گفتمان)

عضو: ۰
مهمان: ۲۱۱

ادامه...
هرگونه کپی برداری از مطالب این سایت، تنها با ذکر نام «اف سی بارسلونا دات آی آر» مجاز است!