پاسخ به: غدیرخم | |||
---|---|---|---|
نویسنده: کاف. میم پنجشنبه، ۱۷ مهر ۱۳۹۳ (۱۸:۴۰) | |||
روزی دو نفر، یکى شيعه و دیگرى سنى، در خانه اى با هم زندگی مى کردند. یک روز برادر سنى به سفر رفت و در راه بود که برادر شيعه زنگ زد به او و گفت: "سریع برگرد خونه که کار بسیار بسیار واجبى دارم". سنى گفت: "الان تو راهم نمى شه".⏬ شيعه اصرار کرد و سنى باز قبول نمی کرد.⏬ آخر آنقدر اصرار کرد که سنى قبول کرد که برگردد. وقتی برگشت گفت: "کار مهمت چى بود؟" شيعه گفت: "هيچى؛ فقط خواستم بگم دوستت دارم، و تو دوست منى. همین". سنى عصبانی شد و گفت: "فلان فلان شده مگه مرض دارى این همه راه منو کشوندى که همینو بگی؟ مگه آزار دارى؟" شيعه گفت: "این همون حرفیست که شما در مورد پیغمبر می زنيد.می گویيد پیامبر(ص) این همه مردمو معطل کرده، وقتی به غدیر خم می رسه دستور توقف می ده، می گه اونایی که جلو افتادن بگين برگردند و صبر می کنیم اونایی که نرسیدن برسن. می گن آنقدر هوا گرم بوده که مردم زير شکم شتر پناه می بردند و عبا روی سرشون می انداختند. تعدادشون ۱۲۰هزار نفر بوده. آن وقت پیغمبر این همه آدم رو معطل کنه بگه على " ع " فقط دوست منه؟! |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول