پاسخ به: مقاومت اسلامی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: ala دوشنبه، ۲۹ دی ۱۳۹۳ (۰:۳۱) | |||
نقل قول ما بعدها یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و از او پرسیدیم چگونه شد شما که در حال فتح اربیل بودید، بیک باره عقب نشستید؟ این اسیر داعشی بما گفت: نفوذی های ما در اربیل بما خبر دادند قاسم سلیمانی دراربیل است لذا روحیه افراد ما بهم ریخت و عقب نشستیم.خاطره ای از یه شهید مدافع حرم شبیه به همین موضوع یکبار عکسی را نشانم داد که در آن یکی از بچههای خودشان در حال نوشتن شعاری به زبان عربی روی دیوار بود. به این عکس که رسیدیم محمودرضا گفت: این بعد از نوشتن شعار زیرش نوشت: «جیش الخمینی فی سوریا» (سرباز خمینی در سوریه). این را که گفت زد زیر خنده. گفتم به چی میخندی؟ گفت: تکفیریها از ما و نام امام خمینی(ره) بشدت میترسند! بعد تعریف کرد که یک روز در یکی از مناطقی که آزاد شده بود، متوجه پیرمردی شدیم که سرگردان به اینطرف و آنطرف میدوید. رفتیم جلو و پرسیدیم چه شده؟ گفت پسرش مجروح در خانه افتاده اما کسی از اهالی محل اینجا نیست که از او کمک بخواهد. با تعدادی از بچهها رفتیم داخل خانهاش و دیدیم پسرش یکی از تکفیریهای مسلح است؛ با هیکل درشت و ریش بلند و لباس چریکی که یک گوشه افتاده بود و خون زیادی از او رفته بود. تا متوجه حضور ما در خانه شد شروع کرد به رجز خواندن و داد و فریاد کردن و هر چه از دهانش درآمد نثار علویها و سوریهایی کرد که با آنها میجنگند. همینطور که داشت فریاد میزد و بد و بیراه میگفت، یکی از بچهها رفت نزدیکش و توی گوشش به عربی گفت میدانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. این را که گفت دیگر صدایی از طرف در نیامد! |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول