پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: عادل سلطان غم دوشنبه، ۲۷ مهر ۱۳۸۸ (۲۳:۴۵) | |||
از زندگانیم گله دارد جوانیم شرمنده ی جوانی از این زندگانیم دور از کنار مادر و یاران مهربان زال زمانه کُشت به نامهربانیم دارم هوای صحبت یاران رفته را یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق داده نوید زندگی جاودانیم چون یوسفم به چاه بیابان غم اسیر وز دور مژده ی جرس کاروانیم یک شب کمند گیسوی ابریشمین بتاب ای ماه اگر ز چاه به در می کشانیم گوش زمین به ناله ی من نیست آشنا من طایر شکسته پر آسمانیم گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند چون می کنند با غم بی همزبانیم ای لاله بهار جوانی که شد خزان از داغ ماتم تو بهار جوانیم گفتی که آتشم بنشانی ولی چه سود برخاستی که بر سر آتش نشانیم در خواب زنده ام که تو می خوانیم به خویش بیداریم مباد که دیگر نرانیم شمعم گریست زار به بالین که شهریار من نیز چون تو همدم سوز نهانیم شهريار |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول