پاسخ به: شعر و موسیقی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: darya10 یکشنبه، ۲۴ آبان ۱۳۸۸ (۱۶:۳۵) | |||
يه كليد كهنه چرخيد توي قفل سينه م انگار يه دل شكسته افتاد زير دست و پاي زوار دلمو نذر تو كردم كه هنوز دلنگرونم چي مي شد مثل كبوتر زير ايوونت بمونم مث خواب بود مث رويا مث لمس آسمون بود تو هياهوي صدا ها يه سكوت مهربون بود زير طاق آينه كاري پاي ايوون كبوتر مث خواب بود مث رويا حتي از خواب تو بهتر پاي حوض نقره پوشت رو به گلدسته نشستم دلمو به قفلاي پنجره فولاد تو بستم نه سر گلايه كردن نه دل شكوه شنيدن نه اميد دل سپردن نه توان دل بريدن يه كليد كهنه چرخيد توي قفل سينه م انگار يه دل شكسته افتاد زير دست و پاي زوار عبدالجبار کاکایی |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول