پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: شهاب چهارشنبه، ۶ مهر ۱۳۹۰ (۱۶:۳۱) | |||
بيژن ارژن با این ره و این قدم نخواهیم رسید تا قله صبحدم نخواهیم رسید من هرچه که فکر می کنم می بینم هرگز من و تو به هم نخواهیم رسید ****** تو بومی و من کبوتر چاه خودم تو چون شب یلدایی و من ماه خودم آب من و تو نمی رود در یک جوی تو راه خودت بگیر و من راه خودم ****** عشق من و تو حرام شد هرچه که بود قربانی انتقام شد هرچه که بود دیگر حرفی نمانده با هم بزنیم بین من و تو تمام شد هرچه که بود ****** با رفتن تو به زندگی کردم پشت من ماندم و حلقه طنابی در مشت بگذار که فردا برسد می شنوی دیروز غروب شاعری خود را کشت ****** من بودم و آن غزال گلپوش سفید با آن سر و سینه و برودوش سفید دیدند عقاب می شوم لرزیدند برسینه برفی اش دو خرگوش سفید |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول