پاسخ به: شعر | |||
---|---|---|---|
نویسنده: 3H.R.M دوشنبه، ۹ آبان ۱۳۹۰ (۱۴:۴۷) | |||
افتاب میشود ... نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره اب میشود چگونه سایه ی سیاه سرکشم اسیر دست افتاب میشود ... نگاه کن ! تمام هستی ام خراب میشود شراره ای مرا به کام میکشد مرا به اوج میبرد مرا به دام میکشد نگاه کن تمام اسمان من پر از شهاب میشود ... تو امدی ز دور ها و دور ها ز سرزمین عطر ها و نورها نشانده ای مرا کنون به زورقی ز عاجها . ز ابرها . بلور ها مرا ببر امید دلنواز من ببر به شهر شعر ها و شورها ... به راه پر ستاره میکشانی ام فراتر از ستاره مینشانی ام نگاه کن من از ستاره سوختم ... لبالب از ستارگان تب شدم چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل ستاره چین برکه های شب شدم ... چه دور بود پیش از این زمین ما به این کبود غرفه های اسمان کنون به گوش من دوباره میرسد صدای تو صدای بال برفی فرشتگان ... نگاه کن که من کجا رسیده ام به کهکشان . به بی کران . به جاودان کنون که امدیم تا به اوج ها مرا بشوی با شراب موج ها مرا بپیچ در حریر بوسه ات مرا بخواه در شبان دیر پا مرا دگر رها مکن ... مرا از این ستاره ها جدا مکن ... نگاه کن که موم شب به راه ما چگونه قطره قطره اب میشود سراحی سیاه دیدگان من به لای لای گرم تو لبالب از شراب خواب میشود به روی گاهواره های شعر من نگاه کن ... تو می دمی و افتاب میشود ... فروغ فرخ زاد ... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول