پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: یا لثارات الحسن پنجشنبه، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۷ (۱۷:۵۴) | |||
عاشق شدم از شوق می گفتم به فریاد از هرچه غیر از عشق باشد گشتم آزاد اما چه آسان عشق من تو دادی بر باد نام مرا هم تاکنون بردی تو از یاد ای داد بیداد بی داد بیداد ... گفتم به دل گمگشته را پیدا نمودم من هم دلی در سینه ای شیدا نمودم با دست خود من خویش را رسوا نمودم سید گرفتاری شدم در دام صیاد ای داد بیداد ای داد بیداد ... فریاد من را جز خدا فریادرس نیست کس همدم این خسته بی همنفس نیست تا لحظه مرگ گر بگریم باز بس نیست این خانه بی تو، بهر من جز یک قفس نیست چون قطره اشکی که از چشم من افتاد افتادی اما کی توانم بردت از یاد ای داد بیداد ای داد بیداد ... اینک من و تو، تنها تنها هریک گرفتار، غمگین و رسوا روز تو بی من، شب میشه اما بی تو رسم من، تا صبح فردا آن عشق سوزانت چه شد؟ اشک لرزانت چه شد؟ شعله شد بر جانت افتاد ای داد بیداد ای داد بیداد ... سوگند و پیمانت چه شد؟ قلب ویرانت چه شد؟ ناله شد در سینه فریاد ای داد بیداد ای داد بیداد ... از آهنگای زیبای علیرضا افتخاری از آلبوم «غم زمانه» و البته لینکم نداره چون به دلیل بالا بودن فرهنگ ایرانی امروز، فقط اهنگای هشل هفت تقی کج و نقی کوله و غلام کاسکت و اصغر گوزو و اینا روی نت پیدا میشه، اما دریغ از یه اهنگ سنتی ... |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول