پاسخ به: سکانس های به یاد ماندنی | |||
---|---|---|---|
نویسنده: Eddard Stark یکشنبه، ۲۹ مرداد ۱۳۹۱ (۱۴:۰۶) | |||
شب، خارجی: سرهنگ دو پسر بچه (برادر) که از میدان جنگ فرار کرده اند را از آسیاب کهنه بیرون می آورد. نگاه پسر بزرگتر با سرهنگ تلاقی می کند. - سرهنگ: یک اشتباه؟ - برادر بزرگتر: یک قول. [نمای باز از پشت پره های آسیاب] دو برادر را برای اعدام آماده می کنند، سرباز ها برای اجرای تیرباران به خط ایستاده اند، سرهنگ کمی دورتر از بقیه برای صدور فرمان آتش ایستاده. پره های آسیاب می چرخد و از مقابل دوربین عبور میکند، صدای صدور فرمان آتش و صدای شلیک شنیده می شود. پره های آسیاب که کنار می روند، جنازه دو پسر روی زمین افتاده است. یک: مجازات فرار از میدان جنگ اعدامه. دو: اهمیت این سکانس برای من فقط در نمای باز، از پشت پره آسیابه. کارگردان بخوبی پیش از رسیدن به این صحنه، حس ترحم رو برای بیننده تحریک کرده. وقتی پره آسیاب از مقابل دوربین عبور میکنه، پیش از اینکه پره تمام صحنه رو بپوشونه شما از قصد کارگردان مطلع میشید و دوست دارید که کاری بکنید، اما در کثری از ثانیه کاری از هیچکس برنمیاد. واقعا یکی از تاثیرگذار ترین صحنه هایی بود که از فیلم های اسپیلبرگ دیدم. |
تالار گفتمان
آخرین عناوین
آخرین ارسالها
قوانین و مقررات
عاشقان آبی و اناری
مباحث آزاد
لیگ فانتزی
مسابقات سایت
آبی و اناری
گردانندگان سایت
حمایت مالی از سایت
تاریخچه باشگاه
افتخارات باشگاه
زندگینامه بازیکنان
مربیان باشگاه
اسطورههای باشگاه
مقالات سایت
پیوستن به جمع نویسندگان آبی و اناری
مقالات اختصاصی
مقالات آماری تحلیلی
مقالات آنالیز فنی
گالری عکس
پیوستن به جمع همکاران گالری
عکسهای قهرمانی
عکسهای بازیهای بارسا
عکسهای بازیکنان
عکسهای فصل 2016/17
نقشه سایت
سوال یا ابهام خود را مطرح نمایید!
راهنمای عضویت در سایت
مشکل در ورود به سایت
سوالات متداول