همه پیامها (Negro)
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
واقعا شخصیت بزرگی داشت که تمام دنیا رو به غم برد مارک بلومبرگ شهردار نیویورک، در مورد استیو جابز گفت: «امشب امریکا یک نابغه را از دست داد. نام او در کنار ادیسون و انیشتین قرار خواهد گرفت و ایده های او تا نسل ها جهان را خواهد ساخت... استیو طی چهار دهه اخیر بارها و بارها آینده را دید و آن را برای ما به ارمغان آورد، آینده ای که بسیاری حتی افق آن را نمی دیدند...» حال کردین اینم بخونید قشنگه طولانیه ولی ارزشش رو داره ستیو جابز در سال ۲۰۰۵ در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه استنفورد شرکت کرد و یک سخنرانی مشهور در آنجا انجام داد. شاید بسیاری از شما قبلا این سخنرانی را دیده باشید اما در چنین روزی خواندن مجدد آن نکات زیادی را به ما یادآوری می کند و کسانی هم که تا به حال آن را ندیده اند می توانند از سخنان استیو جابز لذت ببرند. اولین داستان مربوط به ارتباط اتفاقات به ظاهر بی ربط زندگی است: من بعد از شش ماه از شروع دانشگاه در كالج رید ترك تحصیل كردم ولی تا حدود یك سال و نیم بعد از ترك تحصیل به دانشگاه ميآمدم و ميرفتم و خب حالا ميخواهم برای شما بگویم كه من چرا ترك تحصیل كردم. زندگی و مبارزهی من قبل از تولدم شروع شد. مادر بیولوژیكی من یك دانشجوی مجرد بود كه تصمیم گرفته بود مرا در لیست پرورشگاه قرار بدهد كه یك خانواده مرا به سرپرستی قبول كند. او شدیداً اعتقاد داشت كه مرا یك خانواده با تحصیلات دانشگاهی باید به فرزندی قبول كند و همه چیز را برای این كار آماده كرده بود. یك وكیل و زنش قبول كرده بودند كه مرا بعد از تولدم ازمادرم تحویل بگیرند و همه چیز آماده بود تا اینكه بعد از تولد من این خانواده گفتند كه پسر نمی خواهند و دوست دارند كه دختر داشته باشند. این جوری شد كه پدر و مادر فعلی من نصف شب یك تلفن دریافت كردند كه آیا حاضرند مرا به فرزندی قبول كنند یا نه و آنان گفتند كه حتماً. مادر بیولوژیكی من بعداً فهمید كه مادر من هیچ وقت از دانشگاه فارغالتحصیل نشده و پدر من هیچ وقت دبیرستان را تمام نكرده است. مادر اصلی من حاضر نشد كه مدارك مربوط به فرزند خواندگی مرا امضا كند تا اینكه آنها قول دادند كه مرا وقتی كه بزرگ شدم حتماً به دانشگاه بفرستند. اینگونه شد كه هفده سال بعد من وارد كالج شدم و به خاطر این كه در آن موقع اطلاعاتم كم بود دانشگاهی را انتخاب كردم كه شهریهی آن تقریباً معادل دانشگاه استنفورد بود و پس انداز عمر پدر و مادرم را به سرعت برای شهریهی دانشگاه خرج ميكردم بعد از شش ماه متوجه شدم كه دانشگاه فایدهی چندانی برایم ندارد. هیچ ایدهای كه ميخواهم با زندگی چه كار كنم و دانشگاه چگونه ميخواهد به من كمك كند نداشتم و به جای این كه پس انداز عمر پدر و مادرم را خرج كنم ترك تحصیل كردم ولی ایمان داشتم كه همه چیز درست ميشود. اولش كمی وحشت داشتم ولی الآن كه نگاه ميكنم ميبینم كه یكی از بهترین تصمیمهای زندگی من بوده است. لحظهای كه من ترك تحصیل كردم به جای این كه كلاسهایی را بروم كه به آنها علاقهای نداشتم شروع به كارهایی كردم كه واقعاً دوستشان داشتم. زندگی در آن دوره خیلی برای من آسان نبود. من اتاقی نداشتم و كف اتاق یكی از دوستانم ميخوابیدم. قوطیهای خالی پپسی را به خاطر پنج سنت پس ميدادم كه با آنها غذا بخرم. بعضی وقتها هفت مایل پیاده روی ميكردم كه یك غذای مجانی توی كلیسا بخورم. غذاهایشان را دوست داشتم. من به خاطر حس كنجكاوی و ابهام درونیام در راهی افتادم كه تبدیل به یك تجربهی گران بها شد. كالج رید آن موقع یكی از بهترین تعلیمهای خطاطی را در كشور ميداد. تمام پوسترهای دانشگاه با خط بسیار زیبا خطاطی ميشد و چون از برنامهی عادی من ترك تحصیل كرده بودم، كلاسهای خطاطی را برداشتم. سبك آنها خیلی جالب، زیبا، هنری و تاریخی بود و من خیلی از آن لذت ميبردم. امیدی نداشتم كه كلاسهای خطاطی نقشی در زندگی حرفهای آیندهی من داشته باشد ولی ده سال بعد از آن كلاسها موقعی كه ما داشتیم اولین كامپیوتر مكینتاش را طراحی ميكردیم تمام مهارتهای خطاطی من دوباره تو ذهن من برگشت و من آنها را در طراحی گرافیكی مكینتاش استفاده كردم. مك اولین كامپیوتر با فونتهای كامپیوتری هنری و قشنگ بود. اگر من آن كلاسهای خطاطی را آن موقع برنداشته بودم مك هیچ وقت فونتهای هنری الآن را نداشت. هم چنین چون كه ویندوز طراحی مك را كپی كرد، احتمالاً هیچ كامپیوتری این فونت را نداشت. خب ميبینید آدم وقتی آینده را نگاه ميكند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد ولی وقتی گذشته را نگاه ميكند متوجه ارتباط این اتفاقها ميشود. این یادتان نرود شما باید به یك چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگری. این چیزی است كه هیچ وقت مرا نا امید نكرده است و خیلی تغییرات در زندگی من ایجاد كرده است. داستان دوم من در مورد دوست داشتن و شكست است: من خرسند شدم كه چیزهایی را كه دوستشان داشتم خیلی زود پیدا كردم. من و همكارم «وز» شركت اپل را درگاراژ خانهی پدر و مادرم وقتی كه من فقط بیست سال داشتم شروع كردیم ما خیلی سخت كار كردیم و در مدت ده سال اپل تبدیل شد به یك شركت دو بیلیون دلاری كه حدود چهارهزار نفر كارمند داشت. ما جالب ترین مخلوق خودمان را به بازار عرضه كرده بودیم؛ مكینتاش. یك سال بعد از درآمدن مكینتاش وقتی كه من فقط سی ساله بودم هیأت مدیرهی اپل مرا از شركت اخراج كرد. چه جوری یك نفر ميتواند از شركتی كه خودش تأسیس ميكند اخراج شود؟ خیلی ساده. شركت رشد كرده بود و ما یك نفری را كه فكر ميكردیم توانایی خوبی برای ادارهی شركت داشته باشد استخدام كرده بودیم. همه چیز خیلی خوب پیش ميرفت تا این كه بعد از یكی دو سال در مورد استراتژی آیندهی شركت من با او اختلاف پیدا كردم و هیأت مدیره از او حمایت كرد و من رسماً اخراج شدم. احساس ميكردم كه كل دستاورد زندگی ام را از دست دادهام. حدود چند ماهی نمی دانستم كه چه كار باید بكنم. من رسماً شكست خورده بودم و دیگر جایم در سیلیكان ولی نبود ولی یك احساسی در وجودم شروع به رشد كرد. احساسی كه من خیلی دوستش داشتم و اتفاقات اپل خیلی تغییرش نداده بودند. احساس شروع كردن از نو. شاید من آن موقع متوجه نشدم اخراج از اپل یكی از بهترین اتفاقات زندگی من بود. سنگینی موفقیت با سبكی یك شروع تازه جایگزین شده بود و من كاملاً آزاد بودم. آن دوره از زندگی من پر از خلاقیت بود. در طول پنج سال بعد یك شركت به اسم نكست تأسیس كردم و یك شركت دیگر به اسم پیكسار و با یك زن خارق العاده آشنا شدم كه بعداً با او ازدواج كردم. پیكسار اولین ابزار انیمیشن كامپیوتر دنیا را به اسم توی استوری به وجود آورد كه الآن موفقترین استودیوی تولید انیمیشن در دنیا ست. دریك سیر خارق العادهی اتفاقات، شركت اپل نكست را خرید و این باعث شد من دوباره به اپل برگردم و تكنولوژی ابداع شده در نكست انقلابی در اپل ایجاد كرد. من با زنم لورن زندگی بسیار خوبی را شروع كردیم. اگر من از اپل اخراج نمی شدم شاید هیچ كدام از این اتفاقات نمی افتاد. این اتفاق مثل داروی تلخی بود كه به یك مریض ميدهند ولی مریض واقعاً به آن احتیاج دارد. بعضی وقتها زندگی مثل سنگ توی سر شما ميكوبد ولی شما ایمانتان را از دست ندهید. من مطمئن هستم تنها چیزی كه باعث شد من در زندگی ام همیشه در حركت باشم این بود كه من كاری را انجام ميدادم كه واقعاً دوستش داشتم. داستان سوم من در مورد مرگ است: هفده ساله بودم که در جایی خواندم اگر هر روز جوری زندگی كنید كه انگار آن روز آخرین روز زندگی تان باشد شاید یك روز این نظر به حقیقت تبدیل بشود. این جمله روی من تأثیر گذاشت و از آن موقع به مدت سی و سه سال هر روز وقتی كه توی آینه نگاه ميكنم از خودم ميپرسم اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد آیا باز هم كارهایی را كه امروز باید انجام بدهم، انجام ميدهم یا نه. هر موقع جواب این سؤال نه باشد من ميفهمم در زندگی ام به یك سری تغییرات احتیاج دارم. به خاطر دانستن این كه بالآخره یك روزی خواهم مرد برای من به یك ابزار مهم تبدیل شده بود كه كمك كرد خیلی از تصمیمهای زندگی ام را بگیرم چون تمام توقعات بزرگ از زندگی، تمام غرور، تمام شرمندگی از شكست، در مقابل مرگ رنگی ندارند. حدود یك سال پیش دكترها تشخیص دادند كه من سرطان دارم. ساعت هفت و سی دقیقهی صبح بود كه مرا معاینه كردند و یك تومور توی لوزالمعدهی من تشخیص دادند. من حتی نمی دانستم كه لوزالمعده چی هست و كجای آدم قرار دارد ولی دكترها گفتند این نوع سرطان غیرقابل درمان است و من بیشتر از سه ماه زنده نمی مانم. دكتر به من توصیه كرد به خانه بروم و اوضاع را رو به راه كنم. منظورش این بود كه برای مردن آماده باشم و مثلاً چیزهایی كه در مورد ده سال بعد قرار بود به بچههایم بگویم در مدت سه ماه به آنها یادآوری بكنم. این به این معنی بود كه برای خداحافظی حاضر باشم. من با آن تشخیص تمام روز دست و پنجه نرم كردم و سر شب روی من آزمایش اپتیك انجام دادند. آنها یك آندوسكوپ را توی حلقم فرو كردند كه از معدهام ميگذشت و وارد لوزالمعدهام ميشد. همسرم گفت كه وقتی دكتر نمونه را زیر میكروسكوپ گذاشت بی اختیار شروع به گریه كردن كرد چون كه او گفت كه آن یكی از كمیاب ترین نمونههای سرطان لوزالمعده است و قابل درمان است. مرگ یك واقعیت مفید و هوشمند زندگی است. هیچ كس دوست ندارد كه بمیرد حتی آنهایی كه ميخواهند بمیرند و به بهشت وارد شوند. ولی با این وجود مرگ واقعیت مشترك در زندگی همهی ما ست. شاید مرگ بهترین اختراع زندگی باشد چون مأمور ایجاد تغییر و تحول است. مرگ كهنهها را از میان بر ميدارد و راه را برای تازهها باز ميكند. یادتان باشد كه زمان شما محدود است، پس زمانتان را با زندگی كردن به جای زندگی بقیه هدر ندهید. هیچ وقت توی دام غم و غصه نیافتید و هیچ وقت نگذارید كه هیاهوی بقیه صدای درونی شما را خاموش كند و از همه مهمتر این كه شجاعت این را داشته باشید كه از احساس قلبی تان و ایمانتان پیروی كنید. موقعی كه من سن شما بودم یك مجلهی خیلی خواندنی به نام كاتالوگ كامل زمین منتشر ميشد كه یكی از پرطرفدارترین مجلههای نسل ما بود این مجله مال دههی شصت بود كه موقعی كه هیچ خبری از كامپیوترهای ارزان قیمت نبود تمام این مجله با دستگاه تایپ و قیچی و دوربین پولوراید درست ميشد. شاید یك چیزی شبیه گوگل الآن ولی سی و پنج سال قبل از این كه گوگل وجود داشته باشد. در وسط دههی هفتاد آنها آخرین شماره از كاتالوگ كامل زمین را منتشر كردند. آن موقع من سن الآن شما بودم و روی جلد آخرین شمارهی شان یك عكس از صبح زود یك منطقهی روستایی كوهستانی بود. از آن نوعی كه شما ممكن است برای پیاده روی كوهستانی خیلی دوست داشته باشید. زیر آن عكس نوشته بود: stay hungry stay foolish این پیغام خداحافظی آنها بود وقتی كه آخرین شماره را منتشر ميكردند stay hungry stay foolish این آرزویی هست كه من همیشه در مورد خودم داشتم و الآن وقت فارغالتحصیلی شما آرزویی هست كه برای شما ميكنم. |
||
۱۵ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول invisible for ever نوشته:نقل قول SMS نوشته:هی میگم شلوغ نکنید! دیدید؟! سایت 4-5 ساعت قهر کرده بود همه ش تقصیر کمیل و حامد و حسامه! حالا که اینجوری شد امشب علیه سایت شورش میکنیم یه کاری میکنیم از اینکه ما رو سرگردان رها کرده بود پیشیمون بشه کمیل جان خونسردیت رو حفظ کن این مارک زاگبرگ احمق هر روز یه گندی به fb میزنه اینقدر منتقد نداره |
||
۱۲ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: روزای مدرسه... | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول خوب بیاند یه بحث داغ در مورد منافع و مضرات تفکیک جنسیتی دانشگاها بکنیممن مخالفتم رو اعلام می کنم! من کاملا موافقم خیلی هم طرح خوبیه اصلا عالیه چه کاریه ؟؟؟؟ ما قبل از تفکیک هم جدا بودیم چون رشتم عمرانه ولی سر کلاس های عمومی خیلی حال میده سر کلاس فیزیک 1 یکی از بچه ها رفته بود میگفت دختره تیکه انداخت استاد گفته خانم فلانی حواست باشه این ترمم بیوفتی میشه ترم 4 امت |
||
۱۱ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
بچه ها یه نکته من طالع ام با محمد یکی در اومد کلا منم مث محمد اهل جر و بحث نیستم پ . ن الان محمد پیام میده از خداتم باشه |
||
۱۱ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول منم اعتقاد ندارم ولی لامصب بعضا حرفاشون درست درمیادمسعود یکیش رو که اقا امیر لطف کرد گفت نقل قول برا هر گروه N تا صفت نوشته، معلومه که بالاخره چنتاش درست در میاد.ولی دلیل اصلیش این نیست یارو که سیکل نداره بیاد این ها رو بنویسه یه چیز هایی بارشه یه چیز هایی معمولا مینویسن که تو همه مشترکه مثلا تو ادم ماجراجویی هستی و دنبال سرگرمی تلاشت رو ادامه بدی نتیجه داره یا تو خونه کمتر بهت توجه میشه (این یه حسیه که همه ما برادر ها نسبت به هم تو خونه داریم ) حالا من یه راه میگم همه امتحان کنید نتیجش رو ببینید به طور اتفاقی تاریخ تولدتون رو عوض کنید و دو تا رو با هم مقایسه کنید ببینید اونم درست در میاد یا نه البته چون میدونید ممکنه با دقت بیشتری بخونید و بگید فرق میکنه دوستم اعتقادش خیلی شدید بود و متولد مهر یه بار ازش گرفتم گفتم بذار من بخونم برات هر چی میخوندم لامصب میگفت درسته تموم که شد گفتم یه چیزی بگم ؟؟؟؟ گفت بگو: گفتم مال شهریور رو خوندم بدبخت قیافش اینجوری شد ولی در کل خودمم میحونم و توصیه هم میکنم بخونید چون همین 10 دقیقه مطالعه رو که الان داریم نمیداشتیم الان تو دنیا اخر بودیم کلا برای سرگر می هم خوبه |
||
۱۱ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: روزای مدرسه... | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
روز اول کلاس دیفرانسیل نزدیک بود برم درسم رو حذف کنم من که چیز بدی نگفتم یکم اومدم خود شیرینی کنم وسط کلاس گفتم خانم اجازه دفتر چند برگ بیاریم اونم فک کنم عصبانی شد مطمئن نیستم ها فک کنم ها خلاصه بعدش هم گوشیم با یه زنگ (J.F.C) زنگ زد استاد منو نگاه کرد بد کفری شد شانس اوردم استاد زن بود نقل قول اوه تا ساعت 3 یه ضرب کلاس دارم بدون وقفه 8 تا 10،10 تا 13،13 تا 15 یه ثانیه هم بینش فاصله نیست کمیل برنامه ی 5 شنبه ام رو ببینی کپ میکنی ساعت 7 صبح باید برم که 7.5 کلاس شروع میشه تا 8 شب فقط 2 ساعت سر ظهر بیکارم که باید برم یه چیزی بخورم نمیصرفه بیام خونه نقل قول منم میخوام ترم یکی بشمولی خداییش ترم یکی جماعت نباشه اصلا دانشگاه حال نمیده که یعنیا این ترم بالایی ها رو بذاری فقط کلاس بپیچونن خوب توجه نکردی ابجی ما هم ترم اولی بودیم تجربمون کم بود ولی ترم که بالا میزه تجربه هم میره بالا میفهمیم درس هیچ فایده ای نداره کاش از همون اول میزدیم تو. کار ازاد امروز دنبال یکی از استاد ها میگشتم میگفتن این ترم درس نمیده فوق لیسانس داشت انداختنش بیرون من هم که بخوام سربازی معاف شم باید لیسانسم رو 6 ساله بگیرم بعد برم فوق هم بخونم اون زمان دیگه دکتری رو هم میندازن بیرون بعد برم دکتری بگیرم بعد برم استاد شم فک کنم 40 ساله بشم زیادش هم که عمر کنم 70 سال قبل از بازنشستگی میمیرم ولی دلم خوشه عمرم بیهوده نگذشت ...... |
||
۱۱ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
من که ترم سوممه هر چی استاد زن بر داشتم راضی بودم هیچی بارشون نبود کیلویی نمره میدادن یه استاد فیزیک زن دارین ترم تابستونی فقط 7 نفر رو زیر 15 داده بود به این میگن استاد حالا اون 7 نفر چه ابله هایی بودن استاده 20 تا سوال با جواب داده گفته 7 تاشون رو میارم من هر چی فک کردم نفهمیدم اون 7 تا چطوری زیر 15 شدن |
||
۱۱ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: روزای مدرسه... | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
بچه ها کارنامه ی خودم رو دیدم داشتم سکته میزدم حالا که این عکس رو دیدم کامل به زندگی امیدوارم امیدوار تر از همیشه |
||
۱۰ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
به به کمیل جان خوش به حالت و همچنین اقا میلاد حال مشخصات رو کن ببینم شیرینی چی باید بدی |
||
۹ مهر ۱۳۹۰
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ...!! | ||
نام کاربری: Negro
نام تیم: المپیک لیون
پیام:
۲,۵۴۹
عضویت از: ۱۷ فروردین ۱۳۹۰
از: زاهدان
طرفدار:
- حاج اقا جرارد پیکه - پیکه اسطوره نیست؟ - پیروزی - اسپانیا - جرارد پیکه ایرانی نیست ؟ - پیکه وقتی مربی شه - جرارد پیکه مربی نیست؟ گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول خب عزیز دلم تو تو خونه تنهخایی. من هم اگه بابا و مامانم بخوان برن خودم راهیشون میکنم. ولی من زورم از اینه که من درست میکنم بقیه میخورن و میریزن و ... بعدش من باید جمع کنم. حسام من الان میگم ولی احتمالا هیچ کدومتون باور نمیکنید من با بابام هم تو مساله ظرف شوخی ندارم یه مدت من و بابام تو خونه بودیم غذا رو من درست میکردم سر ظرف ها شیر و خط میکردیم البته خودش 2 بار دید بارسا بازی داره من بازی رو نگاه میکردم ظرف ها شسته بود اونم بدون شیز و خط کلا من یه مدت تو خونه ظرف میشستن ولی چون مامانم خیلی وسواس بود ظرف ها رو دوباره میشست منم دیگه نشستم فک کن چه جوری میشستم ؟؟؟؟؟؟؟ |
||
۷ مهر ۱۳۹۰
|