همه پیامها (javad_hacker)
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
با اجازه ی کی عکسه منو عوض کردی؟ نگو که تو این کا رو نکردی که خونم جوش میاد. فقط بگو چرا و چی جوری؟
|
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
آقا من اعتراض دارم. این چه امنیتیه که این سایت داره . وب لاگ من امن تره. هر کی دلش میخاد عکس منو عوض می کنه. خوب یعنی چی؟؟؟ یکی جواب منو بده. آقای مسئول لطفا جواب بده.
|
||
۲۲ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
عادل ، پسره خوب تو اینجا چی کار می کنی؟ تو آسمونا دنبالت می گشتیم ، تو سایت بارسلونا پیدات کردیم، می بینم که متناسب با حرف های که در باره ی بارسا می زنی واقعا طرفدار پر قدرت بارسایی. احسنت . احسنت. در مورد املا ، خودم این جوری نوشتم که یه ذره بخندیم وگرنه میدونی که املای من هرف نداره . در مورد پول سلف هم یادم رفت ازت بگیرم فردا داری میای بگیر بیار . میخام ازدواج کنم . پولمو نیاز دارم. (در ضمن تو همه جا باید منو ... کنی) |
||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
من دلم میخواهد خانه ای داشته باشم پره دوست بر درش برگ گلی می کوبم روی آن با قلم سبز بهار می نویسم ای یار خانه ی دوست ما اینجاست تا که دگر نپرسد سهراب خانه ی دوست کجاست؟ |
||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
آقای عادل خان تو رو جان هر کسی که دوست داری اینقدر غمگینو و نا امیدو ... ننویس . ننویس آقا. می دونم دلت میخواد بنویسی ولی سعی کن دلت نخواد.میدونی چرا؟ ما خودمون یه استادی داریم به نام آقای میرضاییان ما رو از هر چی درسه بد آورد این جدا،از زندگی کردنم داره ما رو نا امید میکنه. نمیدونم کی که برم با تیغ رگمو بزنم. جان من بی خیال شو ،این تن بمره بی خیال شو . باشه؟
|
||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
چقدر نا امیدی؟ امروز به اندازه ی کافی استادمون ما رو نا امید کرد شما خواهش می کنم اینقدر دم از نا امیدی نزنین که میرم خود کشی می کنم؟!!! |
||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: برای آشنایی (خودتون رو معرفی کنید!) | ||
|
سلام جوادم 21 ساله عاشق مسی |
||
۲۰ مهر ۱۳۸۸
|