همه پیامها (Josepe Guardiola Sala)
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
تو بگریزی از پیش یک شعله خام من استادهام تا بسوزم تمام تو را آتش عشق اگر پر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت |
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۲۰ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟ نوشداروییو بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا؟ عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟ نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟ شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا؟ ای شب هجران که یکدم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا؟ آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا؟ در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود ، غوغا چرا؟ شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت می روی ، تنها چرا؟ شهریار |
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۹ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی حکیم سنایی |
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۹ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: فیلم! | ||
|
جدیدا فیلم عطر خوش زن با بازی آل پاچینو را دیدم.آل پاچینو واقعا شاهکار کرده...
|
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۷ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچرا جانان پسندد ------------------------ معلومه از بابا طاهر! |
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۶ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: تغییر نام کاربری | ||
|
ممنون از سرعت عملتان!!
|
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۶ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: تغییر نام کاربری | ||
|
لطفا بشه : Josepe Guardiola Sala
|
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۶ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من عشق تو در هم شکست توبه و پیمان من شاعر:نمیدونم! |
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۶ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
یاد آنروز که در صفحه ی شطرنج دلت شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم |
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۶ بهمن ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: مشاعره! | ||
|
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم مو آن نقطه که در حرف آمدستم به هر الفی الف قدی بر آیو الف قدم که در الف آمدستم بابا طاهر |
||
ياد آنروز كه در صفحه ي شطرنج دلت . . . . . شاه عشق بودم و با كيش رخت مات شدم | |||
۱۶ بهمن ۱۳۸۷
|