در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
|
جواب تست: انگشت شماره 1 این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و كسانی كه این انگشت را انتخاب میكنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند. انگشت شماره 2 این انگشت نماد كار میباشد و اشخاصی كه به این انگشت اهمیت بیشتری میدهند انسانهای کاری هستند و بطور كلی وجدان كاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در كارها دارند. انگشت شماره 3 این انگشت میزان اهمیت به خود فرد را نشان میدهد، افرادی كه این انگشت را انتخاب میكنند، در مورد همه چیز اول به خود اهمیت داده و تا حدودی خودپرست و خودخواه هستند. انگشت شماره 4 این انگشت نماد محبت و عشق است و كسانی كه این انگشت را انتخاب میكنند، انسانهای احساساتی و عاطفی هستند و همواره به دنبال محبت و خوشحال كردن دیگران هستند. انگشت شماره 5 این انگشت نماد خانواده و فرزند هست و كسانی كه به این انگشت علاقمند هستند، افرادی هستند كه به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترك و بطور كلی روابط بین افراد اهمیت میدهند |
||
۲۴ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: جهان هستی | ||
نام کاربری: lovebarcelona
پیام:
۱,۱۴۴
عضویت از: ۱۶ مرداد ۱۳۸۶
از: پيش شيطان تو سياره ي سرخ
گروه:
- كاربران بلاک شده |
هر چيزي كه عاليه مثل كشف تو كاينات. ما بايد قبول كنيم علم پيشرفت كرده ، اگه اينجوري نبود ما بجاي پشت ماشين نشستن بايد سوار گاري ميشديم ، البته قبول دارم با اومدن علم خيلي چيزا رو از آدم گرفت ، مثل در كنار هم بودن ، محبت و خيلي چيزاي ديگه. پس بايد پا در راه موفقيت كرد ، آمريكايي ها با زيركي خودشون خبرها رو جوري با يه فاصله زماني خاص ميگن ، كه ترس و تعجب آدم رو بر ميداره ، بعضي وقتها ، از لو رفتن بعضي از اطلاعات تو آمريكا كه وقتي لو ميره معلوم ميشه اين اطلاعات مال چندين سال پيش هستش. ولي بعلت هر اهدافي چه سياسي چه امنيتي ، چه نظامي اعلام نميكنن ،شايد اين خبر هم كشف چند سال پيش اونا باشه. |
||
۲۴ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
|
قدرت اندیشه پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد : پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم .من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی . دوستدار تو پدر پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد : پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام . 4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد : پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم برایت انجام بدهم . در دنیا هیچ بن بستی نیست. یا راهی خواهم یافت، یا راهی خواهم ساخت. |
||
۲۵ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
|
جذابیت شخصیتی و نفوذ در دیگران همه میدانیم که جذابیت شخصیتی با جذابیت زیبا بودن فرق دارد. جذابیت و گیرایی شخصیتی کاملا اکتسابی است و آگاهانه و یا ناآگاهانه کسب میشود. در این پست در مورد راههای کسب جذابیت شخصیتی می نویسم: ۱ – وضع ظاهری آراسته و مرتبی داشته باشیم مرتب و تمیز باشیم، هماهنگی و پاکیزگی ناخودآگاه باعث جذب مردم می شود. البته باید دقت شود که لباس های عجیب و غریب باعث جذب نمی شود. تمیزی و اطوی لباس، موهای مرتب، دهان خوشبو باعث جذب است. اما آراستگی ظاهری فقط پوشش داخل و خارج خلاصه نمی شود بلکه حرفهای زیبا، جملات مثبت، اعمال درست نیز باعث جذب است. ۲ – سکوت را تمرین کنیم بعضی افراد می پندارند که هر چه شلوغتر و پر صداتر باشند بیشتر جذب می شوند ولی اینطور نیست. سکوت تاثیری ذهنی در افراد می گذارد. هنگام سکوت، در اطارف خود ایجاد خلاء می نماییم و این باعث جذب است. ضمن اینکه سکوت انسان را عاقلتر و با تجربه تر نشان می دهد، زمینه ای مناسب برای صمیمیت است. البته سکوت ناشی از ترس و عدم اعتماد بنفس، باعث کاهش جذابیت است. ۳ – نرم و ملایم صحبت کنیم این هم، مانند مورد قبلی باعث ایجاد خلاء پیرامون می شود و باعث جذب شدن است. جیغ، داد و هوار، بلند صحبت کردن و خشن و عصبی بودن باعث قطع اعتماد مردم می شود ۴ – فرد محترمی باشیم به خود و دیگران احترام بگذاریم. بی ادبی در کلام و گفتار و رفتار از جذابیت بسیار می کاهد.باید در ظاهر آراسته و در باطن وارسته بود. شخص مودب و متین و محترم بی تردید جذاب تر از بی ادبان است. هتاکی و ناسزا گفتن حتی به افراد بدصفت و بی شخصیت و همچنین تحقیر و تمسخر و غیبت و بدگویی مخالف با احترام است. ۵ – از شوخی زیاد بپرهیزیم، اما خنده رو باشیم شوخی فراوان انرژی ذهنی را کاسته و جذابیت را از بین می برد. چراکه شوخی بتدریج پرده های حرمت را پاره کرده و کم کم موجب بی احترامی می شود. با این حال تبسم به چهره جذابیتی عمیق می بخشد. در تبسم سنگینی و متانت موج می زند ولی در خنده زیادی و شوخی سبکی و کاهش جذابیت نهفته است ۶ – قاطعیت = جذابیت سست عنصر نبودن و پای تصمیمات و تعهدات ماندن موجب جذابیت است. افرادی که شخصیتی قاطع دارند هدفهای مشخص و ارزشهای معینی و برنامه های مدونی دارند و بلااستثنا جذابند. قدرت “نه” گفتن به درخواست های بی ارزش دیگران موجب رویش جذابیت است. بعضی افراد خود را فدای این و آن می کنند و هرکار مثبت یا منفی را قبول میکنند و اینطور می خواهد در دل دیگران رخنه کنند که نمی شود. جذابیت یعنی مصمم بودن و قاطعیت در رفتار و گفتار. ۷ – مراقب امیال و غرایز شخصی خود باشیم افراد دارای شخصیت مسلط و چیره بر غرایز و امیال، دارای تسلط بیشتری هستند. کسانی که بر میل جنسی، میل غذا خوردن، عواطف و هیجانات خود مسلط هستند، جذابیت معنوی دارند. تاثیر روانی گذاشته و انرژی مثبت از وجودشان فوران می کند. کسانی که غریزی و هوی هوسی هستند و مدام در پاسخ به امیال خود به سر می برند و نمی توانند خود را کنترل نمایند و خصوصا به زبان و نگاه خود مسلط نیستند، هیچ جذابیتی ندارند |
||
۲۵ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
|
چون رشته م اینه بذارین یه سری اطلاعات راجع به این تست ها بهتون بدم این تست ها اکثرا توسط افراد عادی طراحی میشن و معمولا بار علمی یا تجربی ندارن اما یه سری دیگه هستن که توسط روانشناس ها طراحی میشن که خب اونم از روی تجربه و مشاهدات کلی اونهاست و خب طبیعتا روی آدمای نرمال بیش از 85% صدق میکنه بچه هایی که تو سایت Facebookعضو هستن اگه کوئیزاشو بدن متوجه تفاوت اون با تست های طراحی شده در ایران می شن. اغلب اونهایی که این تست ها رو طراحی کردن یا روانشناسن یا جامعه شناس. پیشنهاد میکنم یه سری به تست های اونجابزنید |
||
۲۵ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
|
من داشتم تو تاپیک برای آشنایی با بچه ها آشنا می شدم دیدم که تو این سایت ما هم مشاور تحصیلی داریم (آقا یا خانوم مجیب اگه اشتباه نکنم) هم جامعه شناس داریم و هم خب بنده یه اندک اطلاعاتی دارم. اگه اینجا از این آقایون و خانوما استفاده بشه خالی از لطف نیست |
||
۲۵ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
|
نقل قول Cyranoosh نوشته:من داشتم تو تاپیک برای آشنایی با بچه ها آشنا می شدم دیدم که تو این سایت ما هم مشاور تحصیلی داریم (آقا یا خانوم مجیب اگه اشتباه نکنم) هم جامعه شناس داریم و هم خب بنده یه اندک اطلاعاتی دارم. اگه اینجا از این آقایون و خانوما استفاده بشه خالی از لطف نیست مثل اینکه کم کم این عنوان داره مشتریاشو پیدا میکنه |
||
۲۵ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
نام کاربری: Mclaren_F1
پیام:
۱,۳۰۹
عضویت از: ۳۰ آذر ۱۳۸۵
از: زنجان
طرفدار:
- پرسپولیس - اسپانیا - کریم باقری - گاوس هیدینگ گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول FCbarcelone نوشته:نقل قول Cyranoosh نوشته:من داشتم تو تاپیک برای آشنایی با بچه ها آشنا می شدم دیدم که تو این سایت ما هم مشاور تحصیلی داریم (آقا یا خانوم مجیب اگه اشتباه نکنم) هم جامعه شناس داریم و هم خب بنده یه اندک اطلاعاتی دارم. اگه اینجا از این آقایون و خانوما استفاده بشه خالی از لطف نیست مثل اینکه کم کم این عنوان داره مشتریاشو پیدا میکنه من مشتری پر و پا قرص این تاپیکم . خسته شدم از بس ریاضی خوندم کمی( شاید هم خیلی) هم روانشناسی و از این جور چیزا لازمه |
||
اگر مثل گاو گنده باشي،ميدوشنت، اگر مثل خر قوي باشي،بارت مي كنند، اگر مثل اسب دونده باشي،سوارت مي شوند.... فقط از فهميدن تو مي ترسند. دكتر شر... | |||
۲۵ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
|
پسرک و خدمتکار در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت. پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟ خدمتکار گفت: ٥٠ سنت پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بیحوصلگى گفت : ٣٥ سنت پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت: براى من یک بستنى بیاورید. خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریهاش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود ! |
||
۲۶ شهریور ۱۳۸۸
|
|
پاسخ به: روانشناسی و مشاوره | ||
نام کاربری: H7091M
پیام:
۸,۹۹۴
عضویت از: ۱۴ شهریور ۱۳۸۸
از: تهران
طرفدار:
- پدری گاوی یامال - مسی ریوالدو ، رونالدینهو، پویول ، ژاوی، اینیستا، آلوز - استقلال - اسپانیا و فرانسه - سامان قدوس - گواردیولا ، فرگوسن ، کلوپ - فرهاد مجیدی گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول پسرک و خدمتکاردر روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت. پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟ خدمتکار گفت: ٥٠ سنت پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بیحوصلگى گفت : ٣٥ سنت پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت: براى من یک بستنى بیاورید. خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریهاش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود ! |
||
... | |||
۲۶ شهریور ۱۳۸۸
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |