در حال دیدن این عنوان: |
۱ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_مهمان
|
نقل قول MR.ECKO نوشته:این هم آهنگ life and death یه کار فوق العاده !100% دوستانی که مجموعه ی lost رو دیدن این آهنگ رو به خاطر دارن!!میشل گیاچینو شاهکار ساخته! مشاهده لینک مشاهده لینک خیلی قشنگ و غمگینه ... من تمام موسیقی های این سریال رو دوست دارم؛ واقعا تک تکشون احساس ها رو به طور کامل بیان می کنن. |
||
۲۷ مهر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت سر را به تازیانه او خم نمی کنم! افسوس بر دو روزه هستی نمی خورم زاری بر این سراچه ماتم نمی کنم. با تازیانه های گرانبار جانگداز پندارد آنکه روحِ مرا رام کرده است! جان سختی ام نگر ، که فریبم نداده است این بندگی ، که زندگیش نام کرده است! بیمی به دل ز مرگ ندارم ، که زندگی جز زهر غم نریخت شرابی به جام من. گر من به تنگنای ملال آور حیات آسوده یکنفس زده باشم حرام من! تا دل به زندگی نسپارم ، به صد فریب می پوشم از کرشمه ی هستی نگاه را . هر صبح و شب چهره نهان می کنم به اشک تا ننگرم تبسم خورشید و ماه را ! ای سرنوشت ، از تو کجا می توان گریخت؟ من راه آشیان خود از یاد برده ام. یکدم مرا به گوشه راحت رها مکن با من تلاش کن که بدانم نمرده ام! ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا ! زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز . شادم از این شکنجه خدا را ، مکن دریغ روح مرا در آتشِ بیداد خود بسوز! ای سرنوشت ، هستی من در نبرد توست بر من ببخش زندگی جاودانه را ! منشین که دست مرگ ز بندم رها کند. محکم بزن به شانه من تازیانه را . فریدون مشیری |
||
۲۹ مهر ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Sepehr
پیام:
۲,۸۰۶
عضویت از: ۲۲ مرداد ۱۳۸۶
از: Esfahan & Dubai
طرفدار:
- Xavi - Johan Cruyff - Spain & Brazil گروه:
- کاربران عضو |
گفتوگو با محسن چاووشی؛ دیگر برای هیچ فیلمی نمیخوانم -------------------------------------------------------------------------------- * انگار دوره مشکلات و بد شانسی ها به پایان رسیده و این بار دیگر واقعا آلبوم جدیدت را در بازار دیدیم... قول و قرار ما با شركتی که کار كرديم اين بود كه بعد ماه رمضان، آلبوم "یه شاخه نیلوفر" را به بازار عرضه کنیم. آنها کمی دست به عصا حرکت کردند و خواستند که خبری در رسانه ها منتشر نشود. نکته مدنظر مدیران آوای باربد این است که حاشیه های پیشین تکرار نشود. * این بار ظاهرا مشکلات آلبوم های قبل و لو رفتن ها کمتر شده، اما باز هم چند قطعه جدید در وب سایت های دانلود قرار گرفته. ماجرای این قطعات چیست؟ يك سري از كارهايي را كه در یکی از استودیوها ضبط شده بود، پخش كردند. واقیعت این است که اینها آدمهايي دوستنما هستند. من که نمی توانستم خودم را قرنطینه کنم. برای آلبوم جدید واقعا اين كار را به سختي انجام داديم و در آلبوم و كارهاي بعدي تا آنجايي كه ممكن بود، هيچ اتفاقي نيفتاد. اما من باید با ميكرفون جاي ديگري مثل استوديوها می خواندم. ولی بعضي از آدمهاي دوست نما از داخل استوديو كار را بیرون كشيدند. به همین دلیل هم جمع كردن و كنترل كردن و جفت وجور كردن اين كار خيلي سخت بود كه ما تلاش کردیم به هر نحوی اين كار را انجام دهیم. در این مقطع، ما فقط ميخواهيم كه اين كار، ساده به بازار عرضه شود. ان شاء الله اين آلبوم كه بيرون آمد و پخش شد، کار جدیدمان را خواهید شنید که به اتفاق محمدرضا آهاری انجام داده ایم و به نظر خودم و محمدرضا و آنهایی که کار را شنیده اند، یک کار بسیار متفاوت و یک جریان جداگانه است. محمدرضا آهاری: محسن بعد از اتمام کارهای آلبوم" یه شاخه نیلوفر" يك سري تحقيقات موسیقایی را آغاز كرد. الان دو سال است كه ما كارهاي تحقيقاتياش را آغاز كرده ايم و یک سالی هم می شود که روي اين آلبوم كار ميكنيم. تا حالا کسی درباره این آلبوم حرفي نزده و من هم صحبتی نمی کنم. البته نظر من شرط نیست اما فقط می توان بگویم که آلبوم بعدي به نظر من آلبومي است كه در تاریخ موسیقی ایران ماندگار مي ماند. * البته الان ديگر فصل آهنگ ماندگار ديگر گذشته ولي برای خود من هم جالب است که آهنگهاي اوليه محسن چاووشی را هنوز دارند گوش ميكنند. آهاری: در آلبوم بعدي تقریبا از موسيقي پاپ خارج شده ایم و وارد فضاي ديگري شده ایم. در حقیقت آلترناتیو کامرشال شده.کار به جایی رسیده بود که حتي محسن نامجو ميگفت می خواهم یک قطعه مشترک با محسن کار کنم. * خب این فضای جدید چگونه است؟ اساسا با حال و هوای کارهای شما سنخیتی دارد؟ آهاری: این تحقیقات به جایی رفته که موازي با کارهای قبلی محسن نیست. چاووشی: موسيقي كلامياش را برده ایم به فضای آوانگارد راک. يك فضاي راك مدرن به علاوه فضاسازي در خوانندگي. يعني موسیقی همچنان پاپ است و مردم با آن همزاد پنداری می کنند ولی آواهای جديد ميشنوند. البته در "یه شاخه نیلوفر" هم آواهای جدید داریم. می دانید کار کمی مشکل است. يعني ما نميتوانستيم اين كار را كامل بكنيم، چون در آن صورت، مردم ايراد ميگرفتند. البته غير از خود ماجرای موسيقي مشكلات ديگری هم بود. همان طور که در جواب سوال قبلی گفتم یک سری از قطعات ما دست این و آن بود. مجبور بودیم این قطعات را در این آلبوم بگذاریم. این قطعات را خودم دوست دارم اما جزو کارهای دو سال قبلم است. قطعات بدي هم نيست. البته اكثر قطعات جديدند. اگر واقعا این اذيت های دوست نماها نبود، ما چندتا قطعه ديگر را هم در این آلبوم می گذاشتیم. به همین دلیل هم مجبور شدیم سهچهار قطعه را دوباره تنظيم کنیم تا به روز شوند و با آنچه دوستان در اختیار دارند و ممکن است به زودی در سایت ها بگذارند، تفاوت داشته باشد. * که اگر این کار انجام شود دیگر قطعه ای که در اختیار آنهاست، ميسوزد. بله دیگر. همان کارهاست ولي ما تنظیمش را مدرنتر كرديم . سهتا از این قطعات را تا امروز بيرون داده اند. مثل قطعه"تو ناز ميكني" این قطعه پخش شده و نميتوانيم عوضش كنيم. يا يكي دو تا قطعه ديگر مثل عصا و نرگس بیمار كه پخش شده و ما سعی کردیم تغييراتي در تنظیم ها انجام دهیم. یکی دو قطعه دیگر هم هنوز در اختیارشان است که امیدواریم به بازار نیاید. در این آلبوم دوازده قطعه داریم. می خواستیم 8 یا 9 قطعه باشد، اما مجبور شديم آهنگهايي كه لو رفتند را تر و تميزش كنيم و در آلبوم قرار بدهیم تا به گوش مردم برسد و شنيده شود ولي 9 قطعه کاملا جديد است كه هيچكس هم این قطعات را در اختیار نداشت و خيلي هم تر و تميز و خوب است. *کارهایی را که در استودیوی حوزه ضبط کردید ، در این آلبوم نیست؟ نه. آن پروژه، فعلا منتفي است. آهاری: آن آلبوم، هم يكي از آن پروژه هايي است كه محسن، تحقيقاتش را خودش شروع كرده بود و الان آماده است و الان جاي تعمق دارد و بايد مرور دوباره ای بر کارها بكنيم. ولي " یه شاخه نیلوفر" آلبومي مردميتر است . * " یه شاخه نیلوفر" اولين آلبوم رسمي شماست كه بيرون می آید. معمولا اینطوري است كه اولين آلبوم خواننده هایی که هنوز کار مجازی از آنها منتشر نشده، بیشتر برای اعلام حضور رسمي است نه مثلا فروش بالا و جراین سازی موسیقایی. براي شما هم همينطور است؟ نه . در این مدت ما خيلي پيشرفت كرديم. نظر خودمان را کاملا اعمال کردیم، شعرها قويتر شده و خود سانسوري هم نداشتيم. به نظر من این آلبوم به نسبت کارهای قبلی من خيلي قويتر است. * پس صرفا حضور نيست . يعني يك حضور كامل است . مثلا رضا صادقي آمد و برای آلبوم اولش آهنگهاي قديمياش را انتخاب کرد كه بگويد من آمدم . محسن يگانه هم همينطور مثلا چندتا از آهنگهاي قديمياش را در آلبومش گذاشته که اغلب شنیده شده اند. نه اصلا این طور نیست. 9قطعه این آلبوم جدید است. حتی این دو سه آهنگی که گفتم دوستان پخش کرده اند هم جديد بوده و شعرهايش هم خيلي قويتر است. مثلا نرگس بيمار که يك شعر عاشقانه است كه پخش شده. خوش بختانه زياد پخش نشده و امیدواریم که در آلبوم شنيده شود. * در این آلبوم با همان ترانه سراهای قدیمی تان کار کردید. بله. حسین صفا، امیر ارجینی و اسلام علی محمدی دوستانی اند که مدتهاست با آنها کار می کنم. به ویژه حسین و امیر که چند سالی است با هم همکاری داریم. خودم هم در این آلبوم یک ترانه دارم. در آلبوم قبلی هم یک ترانه داشتم. همان ترانه قطعه «مگه بهت نگفته بودم». * شما با یک سری ترانه سرای محدود کار می کنید، فکر نمی کنید که فضای کارتان محدود شود؟ این آدم ها خودشان را به روز می کنند و خیلی هم باهوش هستند. جدیدا هم مورد تایید خیلی از اساتید ادبیات قرار گرفته اند وخیلی قبول شان دارند. * نمی ترسید از این که به تکرار برسید؟ مطمئن باش که اگر روزی این اتفاق بیفتد، سخت تر انتخاب می کنم. * بسیار خب. سوالی که برای من در مواجهه با شما و دوستان دیگر که از فضای غیر رسمی به فضای مجاز وارد می شوند، پیش می آید این است که از اينجا به بعد ميخواهيد چهكار كنيد. سوالی که داری می پرسی توضيحي ندارد. يعني اينكه من نميتوانم توضيحي بدهم. نه اينكه نخواهم؛ نميتوانم. آهاری : محسن در این مدت خیلی لطمه خورد . کاملا منزوی شد و این انزوا بیرونی شد و مردم هم متوجه شدند. خیلی ها آمدند و گفتند که این آدم اعتیاد دارد، درصورتی که سیگار هم نمی کشد. این اتفاقات که افتاد، برایش خوب نبود. همه هم به واسطه ارتباطات اشتباهی که بود، به وجود آمد. آن هم از سوی آدم هایی که محسن برای آنها سکوی پرتاب شد. محسن این آدم ها را کنار گذاشت و گفت که می خواهم تحقیقات بکنم. هراتفاقی که می خواهد بیفتد بیفتد. من می خواهم خودم را بیشتر بشناسم. او شروع کرده به طی کردن این سیر. تکیه گاهش خداوند است؛ فقط و فقط. کل هم و غم من و محسن، من کمتر و خودش بیشتر، این است که در هرزمان و هرشرایطی عشق را پررنگ تر و معنوی تر نشان دهد. *یعنی منظور شما این است که آن اتهاماتی که قبلا محسن چاووشی را به آن متهم می کردند مثل سیاه نمایی ، تنهایی و انزوا ، قرار نیست تکرار بشود؟ قبلا هم در این باره صحبت کرده ام. گفتم که دیگر کاری به آن سبک سیاه و نفرینی نخواهم خواند. فقط در آلبوم اولم، یک قطعه در این سبک خواندم. من اگر این کار را در سطح پایین تر انجام داده ام ، به خاطر این بوده که می خواهم بگویم که درست زندگی کنید و واقعا به عشق بپردازید. البته می دانم که به اشتباه گاهی اوقات حتی به نفرین هم کشیده شده، اما الان دیگر از آن کلام خبری نیست. * اما یک نکته دیگر وجود دارد. منظورم ترانه نفرینی و این صحبت ها نیست. فضای ترانه ها و آهنگ های تو کمی تیره است و هواداران فراوانت هم با آن آهنگ هاست که الان دوستدار محسن چاووشی هستند. اگر ترانه تو از آن فضا خارج شود، شاید هوادارانت را راضی نکند. از سر آلبوم متاسفم این ورق برگشت. * این تغییر به خاطر این است که زندگی خودت عوض شده؟ یعنی خودت در این آهنگ ها بودی یا اساسا انتخاب هایت به این مسائل ارتباطی ندارد؟ به هرحال هرکسی پیشرفت می کند و من هم پیشرفت کردم. *البته این مساله ای که می گویم منهای مسائل تکنیکی است. یعنی حس ملودی پردازی ات هنوز به صورت گذشته است؟ من یک سوال می کنم. تو از این کارهای اخیر بیشتر خوشت می آید یا قبلی ها؟ * من کارهای گذشته و سیاه را دوست نداشتم. چرا ؟ *چون با روحیه ام سازگار نبود. خب اکثر مردم هم با کارهای نفرینی موافق نیستند. آن دوره یک موجی به راه افتاده بود که من با آن موج آمدم. الان هم می گویم که کارهای خوبی نبود. یک خواننده، وظیفه ای دارد. من هم باید اول خودم را تربیت کنم بعد دیگران را. این همان اتفاقی است که افتاده. * با این اوصاف، محسن چاووشی تبدیل شده بود به نماد کسانی که کارهایشان به شدت موفق است و نمی توانند به صورت رسمی کار کند. الان این بار از دوش شما برداشته شده؟چه حسی دارد؟ این بار برداشته شده ولی زیاد فرقی نکرده. فقط این کار به صورت رسمی آمده و من می توانم از لحاظ مالی تامین بشوم. منظور شما این است که من برای این که بتوانم مجوز بگیرم از خودم دور بشوم؟ * نه منظور من این نیست. یک کلمه از آن شعرهایی که ما برای مجوز دادیم، هم ممیزی نشد. در حقیقت همان چیزی بود که من می خواستم. خیلی هم رفتیم و آمدیم تا این مجوز گرفته شد. * سوال من همین است. همین آمدن و رفتن ها خیلی هنرمند را اذیت می کند. البته فراموش هم نمی کنم که دفعه قبلی که با هم صحبت می کردیم، می گفتید که مطمئن باش که من مجوزم را می گیرم. خب به هرحال آدم باید صبور باشد. وقتی هدفی را دنبال می کنی باید وقت بگذاری و تلاش کنی. البته من کمتر تلاش کردم و محمدرضا آهاری بار من را به دوش می کشید. * محسن چاووشی یک صید فوق العاده است. در این مدت چه اتفاقاتی از طرف دیگر شرکت ها افتاد؟ آیا برای گرفتن مجوز کارهایت و انتشار آلبوم سراغت نیامدند؟ خیلی خیلی اذیت کردند. شاید این همه وقتی که تلف شد به خاطر همین اذیت ها بوده. آهاری: همه این آدم ها محسن را به صورت گنجی می دیدند که می خواستند از قبل او به جایی برسند. * وقتی مجوز را گرفتید ، متوجه شدید که چرا این همه مدت مجوز داده نمی شد؟ راستش ارشاد کمی دیر متوجه شد که با چه شخصی روبروست. همان شرکت هایی که گفتم، از من شخصیت خیلی بدی ساخته بودند. اولین روزی را که به ارشاد رفته بودم، دقیقا به یاد دارم. شخصی که مرا دید با تعجب گفت محسن چاووشی شما هستید؟ بعد از کلی صحبت فهمیدند که اصلا من آدمی که برای شان توصیف شده بودم، نیستم. * آقای احمدی منظورتان است؟ نه . مشکل من حراستی بود. یک سری سوء تفاهم ها بود که حل شد. خیال می کردند که من در شهرستان هستم و به کارهای زیرزمینی و اینترنتی خط می دهم. صحبت کردیم و متقاعد شدند که من یک سری قطعه ضبط کرده بودم که دست این و آن افتاده است. حتی من به مسوولان؛ این را هم گفتم که وقتی می دیدم که کارهای مرا با نازل ترین کیفیت گذاشته اند، من کارهای با کیفیت خودم را به شان می دادم. خب آنها که داشتند پخش می کردند، حداقل با کیفیت اش را پخش می کردند تا مردم بفهمند که چه چیزی می خوانم و چه می گویم. * این ماجرا برای چه زمانی است؟ خرداد سال پیش. * پس چرا وارد پروسه همکاری با حوزه هنری شدید؟ به خاطر این که فعالیت آوای باربد معلق شد؟ وارد این بحث نشویم بهتر است. می خواستم تحقیقات خودم را ادامه بدهم. * در طول یک سال گذشته به نظر می رسد که ارشاد رویه اش را تا حدودی تغییر داده و به نوعی به اغلب زیرزمینی ها مجوز داده . محسن چاووشی هم یکی از این خواننده های زیرزمینی است. چه قدر با این موضوع موافقید؟ آنها لطف کردند که به من مجوز دادند. مسوولان ارشاد فقط می گفتند تو که کاهایت لو رفته، چرا نیامدی و اطلاع بدهی؟ من هم به شان گفتم که اصلا نمی دانستم که وقتی کارهایم لو می رود باید بیایم و اعلام کنم. آنها هم حق داشتند که این طوری فکر کنند که چون سراغ آنها نیامدم ، پس خودم منتشر کننده قطعات بودم. بعد از من خواستند که بقیه کارهایی را هم که دست دیگران است، اعلام کنم تا اگر فردا این قطعات بیرون آمد، دوباره مشکل پیش نیاید. حتی این قطعاتی را که در آلبومم هست و می دانم که جای دیگر هم هست،اعلام کردم. * راستی اگر سال گذشته همه چیز درست شده پس چرا این قدر دیر مجوز صادر شد؟ مراحل اداری آن طولانی شد. اما هرچه بود، در نهایت لطف کردند .و مجوز را دادند. * در نهایت چه تاریخی، مجوز صادر شد؟ 22تیر امسال. * چرا این قدر انتشار آن در بازار طول کشید؟ چند علت عمده داشت. اولین علت به خاطر اسپانسرینگ بود که خودش کلی حاشیه دارد. . فعلا بماند. بعد هم که به ماه رمضان خوردیم که اصلا موقع انتشار نیست. مشکل دیگر برای شرکت توزیع کننده بود. حجم کار بالا بود و نگهداری آن مشکل. برای این که این وسط کار بیرون نیاید، شرکت دست به عصا حرکت کرد. * در میان صحبت ها خیلی این جمله را شنیدیم که گفتی ممکن است یکی بیاید و بعضی قطعات را منتشر بکند. چرا کار محسن چاووشی به گونه ای است که این اتفاق برایش می افتد؟ 3 قطعه از این آلبوم را کم کن. دیگر هیچ کس هیچ قطعه ای نشنیده بود. مثلا ما می رفتیم تا قطعه ای از یک تراک را در استودیویی ضبط کنیم، بعد از ضبط، این تراک را از کامپیوتر آن جا هم پاک می کردیم. کاری که فقط تست بوده. ولی صاحب استودیو می رفت و کامپوترش را ریکاوری می کرد و کار را منتشر می کرد. * خب چرا این قدر رقابت هست برای انتشار کارهای محسن چاووشی؟ برای این که به شهرت برسند. یکی از این نفرات آمده بود و صدای خودش را با من میکس کرده بود. بعد زنگ زده بود و می گفت:« چرا من را در سایتت ضایع کردی؟ هرجا می روم دیگر حنایم رنگی ندارد.» من گفتم تو کار را دزدیدی! چه توقعی داری؟ گفت که می خواستم زنگ بزنم و عذر خواهی کنم. قبلا شماره نداشتم. گفتم پس چه جوری الان شماره داری؟ گفت:« آخر 30 میلیون کار را فروخته اند و ....» * رسمی شدن موقعیت تازه ای را برای شما به وجود آورده؟ من دیوانه ام آن عاشق خونین جگرم. نه. هیچ فرقی نکرده. * خواهی نخواهی تفاوت می کند. اصلا برایم فرقی نمی کند که به کارم مجوز بدهند یا ندهند. چون یک هدف بیشتر وجود ندارد. این که خودم را بیشتر بشناسم. اگر هم آوایی بر اساس شور و شوقی هست به خاطر همان یافته هاست. * به هرحال زندگی ابعاد دیگری هم دارد. مسائل مالی هست، مشکلات هست و... منظورم همین است. من دارم تلاشم می کنم تا این کلام را خیلی سلیس و ساده برای پاپیولار پیاده بکنم. اگر موسیقی امروز پاپ را نگاه کنی، در پایین ترین سطح است. این کارهایی که ارائه می شود به نظر شما کار فاخری است؟ نه دیگر. من همین هستم. برای من مهم نیست که مجوز مرا بدهند یا ندهند. * چندین بار از تحقیق و خودشناسی گفتید. این تحقیقات اساسا چه هستند . مطمئنا من به تنهایی این کار را نمی کنم. اصلا با این مسائل آشنایی نداشتم. الان می بینم که من آن آدمی نیستم که قبلا بودم. کل مطلب را بگویم که آن چه از دل بر آید بر دل نشیند. حالا در آن دل چه می گذرد، بماند. * چرا فضای کاری تان را در یه شاخه نیلوفر عوض کردید؟ فضایی که وجود دارد راک است. البته ادواتی که در موسیقی راک استفاده می شود، این جا نیست. فضای لوس پاپ دیگر وجود ندارد. البته در یه شاخه نیلوفر چون مال گذشته است، این مسائل کمتر دیده می شود. * چه قدر امیدوارید که این آلبوم مثل گذشته مقبول واقع شود؟ خیلی سخت است. جوابی نمی توانم بدهم. اجازه بدهید یک مدتی از این آلبوم بگذرد تا کاملا جا بیفتد. * آنچه در این قطعات به چشم می آمد، استفاده تان از سازهای ایرانی بود. از این دست کار ها در این آلبوم زیاد دارم. اما مردم نشنیده بودند. شاید به نظر مردم خیلی باید قوی تر از کار قبلی مان باشد. ما در یک شاخه نیلوفر در هرقطعه سعی کردیم که یک ساز ایرانی داشته باشیم. * یکی از علت های موفقیت کارهای شما دل نشین بودن ترانه هاست. چه قدر خود شما در این ترانه ها دخیل هستید؟ منظور شما را متوجه نمی شوم. ترانه سراها، ترانه ها را می گویند. *چه قدر به ترانه ها جهت می دهید؟ اصلا این جور نیست. ترانه ها جوششی است. امیر ارجینی وحسین صفا ترانه های خودشان را می گویند، اگر به حس من نزدیک باشد می خوانم. اگرنه که هیچی. خیلی اتفاق افتاده که شعری به من داده اند و من نخواندم. * ولی فکر می کنم که می دانند که شما چه شعری را می خواهید؟ خب با محمدرضا، امیر و حسین خیلی هماهنگ هستیم. به نوعی هم صحبت هستیم. فضای زندگی همدیگر را می شناسیم. به هرحال دوستان صمیمی من هستند و می دانند که در زندگی من چه اتفاقی افتاده. با هم یک مسیر را شروع کردیم و داریم می رویم، حالا ببینیم چه اتفاقی می افتد. * بعد از این همه مدت یک تحلیل شخصی از کارتان دارید. خب به غیر ترانه چه چیز دیگری را عامل استقبال از کارهایتان می دانید؟ هرقسمت از کار سهم خودش را ایفا می کند. به نوعی مساوی است. * اما این پکیج به نوعی به همدیگر می آید؟تحریر، ترانه و ملودی. بله همدیگر را تکمیل می کنند. * شاخصه این پکیج هم این است که به نظر من هیچ موقع نمی تواند به سمت خواندن قطعات شاد برود. آخر ژانری که من دارم، ژانر شاد نیست. من یک ژانر شور و شوق را انتخاب کرده ام. در عین این که کار غمگین است، شور را هم به تو می بخشد و تلخت نمی کند. * بعد از آلبوم متاسفم احساس می کنم که یک رهایی در صدایت به وجود آمده؟ منظورت این است که صدایم را از یک چارچوب رها کردم؟ *راحت می خوانی. هق هقت شنیده می شود. حس ات مشخص تر است. وقتی می گویی" متاسفم برات ای دل ساده..." بله همین طور است. همان جوری که اگر فرد مقابلت باشد، کلمه ای را بیان می کنی، من هم کلمه را با احساس واقعی اش بیان می کنم. در واقع یک نوع روان شناسی کلمه. یک زمانی بود که از کلمات می گذشتم ولی الان دیگر این جور نیست ونمی گذرم. * بعد از فیلم سنتوری، محسن چاووشی مخاطبانی از طیف گسترده تری پیدا کرد؛ کسانی که برای اولین بار صدای محسن چاووشی را شنیدند و حتی به دنبال کارهایش رفتند. نقش سنتوری را در این باب چه قدر می دانید؟ سنتوری برای من خیلی خوب بود. به هرحال فیلمی بود که دست همه افتاد. بعضی خانواده ها این قدر فرصت ندارند که حتی یک موزیک گوش بدهند. ولی با این فیلم دور هم جمع شدند و با این صدا آشنا شدند. برای چه دروغ بگویم، سنتوری برای من خیلی عالی بود. * از سوی دیگر، کارهایت یک تفاوت عمده با قبل دارد که طیف مخاطبانت را گسترده تر کرده و باعث شده تخبگان جامعه هم کارت را تعقیب کنند. سازبندی جدید و آواهای جدیدی را در کارهایت می شنویم. ظهور پدیده ای به اسم محسن نامجو باعث نشد تا شما توجه بیشتری به سازبندی ها بکنید؟ با توجه به این که محسن نامجو طیف نخبه تری را به موسیقی کشاند. برای من فرقی نمی کند. من دوست دارم همه به موسیقی من گوش بدهند و لذت ببرند. حالا چه جوان باشند و چه پیر. * وفرقی نمی کند که از چه طبقه ای از جامعه باشند؟ یک بار محمدرضاحرف بسیار خوبی زد. می گفت رفتگری که آن پایین جارو می زند هم دل دارد. قشر نخبه جامعه اصلا یعنی چی؟ هرکسی حق دارد که عاشق بشود و از زندگی اش لذت ببرد. * قبول دارم. ولی به هرحال زمانی که شخصی در جامعه مطرح می شود....... نه اصلا. من با محسن نامجو کاری ندارم. اصلا من محسن نامجو را نمی شناختم. قطعات اش را هم نشنیده بودم. * این را قبول ندارید که یک طبقه جدید به هواداران محسن چاووشی اضافه شدند؟ منظورتان را متوجه نمی شوم. بالاخره به خاطر نامجو یا سنتوری؟ * فکر می کنم هردوی اینها در این قضیه موثر بوده اند. راستش هرکسی که کار مرا گوش کند، برایم لذت بخش است. * آیا الان کارتان را این قدر جدی پی گیری می کنید که به فکر خارج از مرزهای ایران هم باشید؟ این یک پروسه تحقیقاتی دارد که تازه شروع کردم؛ مدرنتیه ای که در غرب وجود دارد را می آورم و با فرهنگ غنی شده شرقی خودمان تلفیق می کنم. فهم همین مساله تحقیق می خواهد. اگر بشود این کار را انجام می دهم. چون هر روز یک خواننده جدید می آید ولی میزان تاثیرگذاری آنها چه قدر است؟ * چرا این کار تاثیرگذار تر است؟ چرا فکر می کنید تلفیق تاثیرگذار تر است؟ دوم این که چرا اصلا تلفیق را انتخاب کردید؟ اگر آوای دشتی را برای شمایی که ایرانی هستی بگذارند، توی فکر فرو می روید. الان تبادل مرزها و مکتب ها مهم است. چرا نباید موسیقی اصیل خودمان را به رخ دنیا بکشیم. توی این مملکت یک سری حرف ناگفته است. چرا کریس دی برگ باید خیال کند که ما هنوز شتر سوار می شویم؟ اتریش مهد موسیقی جهان است. آنها باخ ، بتهوون و موتزارت دارند. به خدا ما هم میرزا عبدالله داریم. چرا ما نتوانستیم میرزا عبدالله را معرفی کنیم. تازه میرزا عبدالله یکی گوشه ای از میراث ماست. آهاری: غرب به بن بست رسیده. چیز جدیدی به غرب تزریق نمی شود. راک می زنند و فقط صدایشان را بلندتر می کنند. بهترین کیفیت را دارند ولی آوای جدیدی در آن نیست. * الان دیدم که زنگ موبایل شما هم صدای شجریان بود. از اول این قدر به موسیقی ایرانی توجه داشتید یا بعدا علاقه مند شدید؟ موسیقی ایرانی را دوست دارم. بابا ما ایرانی هستیم. یک ادبیات غنی داریم، به همراه یک موسیقی اصیل. به همین دلیل هم هست که دوست دارم این ریشه های ایرانی را وارد کارم کنم. * البته در کارهای شما ردپایی از موسیقی ترنس هست ولی زیاد به آن نپرداختید..... من اصلا ترنس باز نیستم. ولی اگر بخواهم ترنس هم کار کنم، ترنسی در حد بالا کار می کنم. در آلبوم یه شاخه نیلوفر دو قطعه ترنس هست که فکر می کنم آن چیزی که تو می خواهی هست. * گفتید که ترنس باز نیستید. پس این هایی که هست به خاطر مخاطب است؟ نه این که بدم بیاید. ولی زیاد هم ترنس باز نیستم. موسیقی ترنس خیلی دست مالی شده است. به نوعی، دیگر فصل موسیقی ترنس گذشته است. اما مثلا اسلوراک هیچ وقت کهنه نمی شود. * پس تمایل خودتان بیشتر همان کارهای اسلوست؟ بله. من کلا اسلوخوانم. موزیک های اسلو را هم بیشتر دوست دارم و به آنها هم بیشتر می پردازم. ولی الان تحقیقات، مرا به سمت و سویی دیگر هم برده که البته شرایط را هم برای ما سخت می کند. خیلی دوست دارم کاری را که الان مشغولش هستم و شما هم شنیدید، الان به بازار بفرستم. ولی شاید یک سال و بیشتر طول بکشد تا به گوش مردم برسد. هر موسیقی هم تایم خودش را دارد. همین آلبوم یه شاخه نیلوفر، دو سال پیش ضبط شده ولی همین الان جذابیت های خاص خودش را دارد. آهاری: الان می خواهیم در یک موسیقی صرفا راک که فضای سوررئال دارد، فضای ایرانی هم بگنجانیم. اگر بتوانیم الان این کار را بازار بفرستیم خودمان را بالا می کشیم. * قبلا این سوال را پرسیدم. ولی فکر کنم دوباره جای بحث دارد. چرا هرموقع بحثی از انتشار آلبوم می شود، یک قطعه از محسن چاووشی را روی سایت ها می گذارند؟ دلیلش چیست؟ افکار کودکانه. در واقع دشمنی است. نمی دانم چی بگویم. توقع دارند همیشه متعلق به آنها باشم. وقتی در پیاده رو یکی قدش از همه بلندتر باشد همه می خواهند او را پایین بکشند. دلشان نمی خواهد کسی که روزگاری کنارشان بوده، امروز بالاتر از خودشان باشد. دوست ندارند بالا برود چون در خودشان توانایی احساس نمی کنند. فقط طبع شهرت طلبی است که باعث می شود که فلان آدم صدایش را با صدای من میکس کند و به بازار بفرستد. * توی این دو سال خیلی سعی کردید که از حاشیه فرار کنید. از همه لحاظ ایزوله بودید.این مدت چگونه گذشت؟ به راحتی و به سادگی گذشت. اگر مثلا شما با همین گوشی دستتان کارهایی را که برایتان گذاشتم را ضبط کنید و به بازار بفرستید، من چه کاری باید بکنم؟ اصلا چه کاری می توانم بکنم؟ ایزوله کردن نمی خواهد. فقط تصمیم گرفتیم که از یک سری افراد دوری کنیم. به همین خاطر ارتباطم با آدم ها خیلی محدود شده. * اذیت تان نمی کند؟ خیلی راحت ترم. چون افراد بیشتر آدم را پایین می کشند تا این که کمک باشند. *به هرحال این از مقتضیات شهرت است. بله دیگر. * یک زمانی می گفتید که اصلا دوست ندارم مشهور بشوم..... واقعا دوست ندارم . خیلی بد شده. زندگی را سخت می کند. * پس این همه افرادی که دوست دارند به شهرت برسند برای چیست؟ آخرچرا باید این جور باشد که زندگی این قدر سخت شود. به همه شک داشته باشی که نکند این آدم ..... چند وقت پیش با یکی از دوستان داشتیم عکس های موبایلش را بلوتوث می کردیم ، به یک عکس رسیدیم ؛گفت محسن این تو نیستی؟ چند وقت مهمان یکی از دوستانم بودم. خوابم برده بود و یک دوست نمای دیگر ... را کنار من گذاشته و عکس گرفته بود. این چیزی بود که خودم دیدم. یک دفعه دیگر رفته بودند و شبیه ترین فرد به من را پیدا کرده بودند و فیلمبرداری های عجیب و غریب کرده بودند. من نمی دانم چه جوری این آدم را پیدا کرده بودند. باور کن خیلی سخت است. دوستم می گفت که اگر با تو زندگی نکرده بودم، نمی فهمیدم که تو نیستی! عکس های وحشتناک . رفتارهای نامربوط. می روند بهترین گرافیست ها را پیدا می کنند و با هم مچ می کنند که مثلا من با سیاوش قمیشی ام. بعضی وقت ها این قدر کارشان عالی است که خیال می کنم خودم هستم. به خاطر همین چیز هاست که تقریبا 6 ماه است از خانه بیرون نمی آیم که نکند این مسائل را برایم درست کنند. آخر من چه کار کردم که با من این کارها را می کنند؟ * اما تفاوت این دفعه این است که دیگر شما را می شناسند. آن ماجرای خیابان انقلاب که یادتان هست؟ بله. آقایی در خیابان انقلاب راه افتاده بود که من محسن چاووشی ام. یک بارانی سبز مغزپسته ای پوشیده بود با یک شلوار قرمز. مردم هم از همه جا بی خبر دورش جمع شده بودند و امضا می گرفتند و روبوسی می کردند. * چرا این اتفاقات در مورد شما این قدر نمود دارد؟ دوستان توقع شان بالا رفته. توقع دارند که من آنها را هم به شهرت برسانم. آنهایی که حق شان بود، واقعا این کار را در حق شان کردم. ولی برای بقیه چرا باید این کار را بکنم. برای بعضی ها هم احساس می کردم که اگر به شهرت برسد دیگر خدا را بنده نیستند و به جان ملت می افتند. به همین خاطر وقتی خواسته شان را برآورده نمی کردم، لجبازی می کردند و شخصیت واقعی شان را نشان می دادند. * مگر از شما چه خواسته ای دارند؟ توقع دارند یک قطعه دوصدایی بخوانیم یا برای شان آهنگ سازی کنم. خیلی دوستانه به شان می گفتم که نمی توانم این کار را انجام بدهم . وقتی این قضیه تمام می شد، آن روی این افراد نمایان می شد. * طبیعتا در این مدت پیشنهاد هایی از این سو و آن سو هم داشته اید. بله خیلی زیاد است. ولی نمی خواهم که چیزی در این مورد بنویسید........... * راستی بعد از سنتوری باز هم پیشنهاد فیلم داشتید؟ بله. ولی دیگر فکر نمی کنم که از آقای مهرجویی کسی بالاتر باشد. اگر این کار را بکنم در واقع خودم را خراب کردم. یک بار این اتفاق افتاد، تمام شد و رفت. دیگر هیچ وقت در کارهای سینمایی کار نمی کنم. * اگر پیشنهاد مالی خوبی بشود، چه طور؟ نه اصلا. * حالا که رسمی شدید، برای دیگران آهنگ سازی می کنید؟ من قبلا هم برای 3 نفر این کار را کرده ام. البته برای خیلی قبل تر بوده که فکر می کنم آلبوم شان همین روزها به بازار بیاید. * به سبک کارهای خودتان است؟ نه. با صحبت هایی که با دوستان دیگر آهنگ ساز داشتم، آنها هم می گفتند که بهتر است شبیه نشود و خودم هم نخواستم که شبیه شود. * با توجه به این که در آلبوم اول صدایت شبیه یکی از خواننده های لس آنجلسی بود؛ الان هم کسانی پیدا شدند که خیلی سعی می کنند که شبیه تو بخوانند. نظر خودت چیست؟ خیلی هم عالی است اگر بخوانند. * برای این که سبک را جا بیاندازند؟ من برای این کار نمی کنم که سبکم را جا بیاندازم. بلکه می خواهم آن چیزی را که هستم، بخوانم. آنها هم هرجوری که می خواهند بخوانند. مگر جای مرا تنگ کرده اند. * کسانی هم هستند که می گویند صدایی که در آلبوم ها می شنویم، صدای واقعی محسن چاووشی نیست..... چرا می خواهید به این قضایا دامن بزنید؟ * این شایعه از زمانی درست شد که شما اجرای لایو را قبول نکردید. شما توقع دارید که من بدون مجوز اجرای لایو داشته باشم. * ولی برای فستیوال کنسرت های کیش از شما دعوت شده بود؟ آخر کنسرت دادن به این سادگی ها هم که می گویید نیست. اجرا نیاز به تمرین زیاد داشت که من نداشتم. من جز معدود افرادی هستم که روی صدایم افکت نمی گذارم و فقط یک دیلی(تکرار صدا) به صدایم می دهم. حتی ریورب هم نمی گذارم. هیچ چیز روی صدای من نیست. * به فکر کنسرت نیستید؟ آخر مگر می شود که کنسرت دلخواهت را برگزار کنی؟ کیفیت بد سالن ها و محل های برگزاری و مشکلات جانبی نمی گذارد. * اگر خارج ازکشور به شما پیشنهاد بدهند، چه طور؟ اگر در خارج از کشور هم کار کنم، دیگر این جا نمی توانم کار کنم. من اصلا دنبال دردسر نمی گردم. اما این را بگویم که شاید از من مسلط تر در زنده خواندن نباشد. چون که همه کارش را خودم انجام می دهم. از خواندن گرفته تا آهنگسازی و تنظیم. * در این کارهایی که دارید، فکر می کنید که کدام یک به شما نزدیک تر است و در حال و هوای خودتان است؟ در همین آلبوم جدید من است. * اسمش را بگویید. تو که نیستی. * الان به جایگاه خودت در دنیای موسیقی واقف هستی؟ یا این که در بین مردم و کسانی که موسیقی را می شنوند........ راستش را بخواهید، چون که من دنیای کوچک خودم را دارم، زیاد اطلاعی ندارم. ولی می دانم کسانی که کار مرا می شنوند کم نیستند. نمی توانی بگویی که من بهترینم. چون که به همان اندازه که یک آدم دوست دارد، دشمن هم دارد. * ولی اگر کار قابلیت نداشته باشد، دشمنی هم پیدا نمی شود؟ فکر کنم جواب را خودت دادی. این زشت است که من از خودم تعریف کنم. ولی واقعا به این چیزها فکر نمی کنم. |
||
۳ آبان ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
حماسه درخت ----------------- جز از ستاره ، درسی نیاموختم که بر دوردست نشست و بزرگیش را به رخ نکشانید - در همانحال که از خورشید ها بزرگتر بود - و در خور دید من نور افشاند و جهان را از دوردست به نظاره ای هماره به تماشا نشست و همیشه در شمار انبوه ستارگان بود . *** حماسه رود را درودی نباید گفت که از خروش ناگزیر است من تلاش آبی را کز آوند گیاهی خُرد بالا می رود ، بیش پاس می دارم تا رودی که با غرشی بلند در بستری ناگزیر می رود ، آه ، رود ، ای رود ! چنین غره کف بر لب میاور تناوری ات آماس نه فربهی است حماسه تو را از من درودی نیست *** زیبا ترین صدا صدای درخت است که همه عمر از هیچ نمی نالد : نه از اره ی آذرخش نه از نعره ی تندر نه از شلاق باد و نه از سوز خزان *** زیبا ترین کلام کلام درخت است که در همه عمر هیچ نمی گوید و بر پای ایستاده است و دست هایش بارورند درخت ، میوه را به خدا تعارف می کند با سرانگشتانی که به آسمان افراشته است اما ، کودکان به سنگ از او باز می گیرند و پیران بر نردبان و جوانان با شکستن شاخه ها *** سلام بر درخت که غرور تملک ندارد و هر چه ا و راست هماره ، فراچنگ به پیشکش می دهد و حتّاش اگر به سنگ زنند ، می بخشد ! *** وقتی به خانه آمد سرباز مادر گفت : جامه دیگر کن برادرت تیر خورده است بیا او را در باغچه در خاک کنیم سرباز گفت : می دانم مادر ! خودم او را زده ام ! *** چنگیز هم خونخوار تر از لحظه ها نیست زمان سیری ناپذیر است بین شهادت و شقاوت فاصله به درازی تفنگی ست تا در کدام سوی آن ایستاده باشی ! دگر باره سلام بر درخت که تا، زنده است ازو قنداق تفنگی نمی توان ساخت ! *** صفحه چون سیاه باشد قلم را یارای جولان نیست در کجا ایستاده ایم ؟ خدایا مردم چرا خاک را فراموش کرده اند ؟ من عبور تند سیر سیرک را می بینم از برگی به شاخه ای و خرده آفتاب را بر جلبکی خشک در سبزه کناره جوباری وفریاد بلند تندر را می شنوم هنگامی که قارچ کوهی را از خواب بهاری ، بر می خیزاند کاش چندان کوچک بودم که می توانستم ، چون کفشدوزک خود را در میدان یک گلبرگ به دار بیاویزم ! *** خدایا مرا به گون ها باز گردان مرا به کوچک ترین پرنده غریب در ناشناخته ترین بیشه ، ببخش ! مرا به فطرت خویش باز گردان ! راستی را ، کجا می رویم ؟ *** دلم برای واژه ها می سوزد ما خود را با طناب واژه در کتاب ها دار زده ایم زیبا ترین کلام راباید در جویبار جُست و در خلنگزار و کنار آن تپه کز نرمریز بهاری باران گلگیس سبزش مرطوب است و رنگین کمان از دو سوی گونه برجسته اش بوسه می گیرد واژگان اصیل را پریان ، زیر ریگ ها سپید پنهان کرده اند و فرشتگان در چنبر درخت نهاده اند ، در دست های برگ ؛ فاین تذهبون ؟ *** از ابر ، نمی توان تندیسی ساخت مگر در باغچه های آسمان وقتی گیاه سر افکنده است آدمی ، چگونه نباشد ؟ آیا بین پرنده و گیاه مرا جایی هست ؟ طوفان ، از کدام گذرگاه ذهن می گذرد ؟ چه چیز مرا در خلیج درد ، به لنگر انداخته است ؟ آه ای غریب ترین ماهی وقت آن است که در دامن یونس بگذرانی درنگ جایز نیست *** می آن ماهی ام که کوسگان ، زنده از دمبال او می خورند دل را از قفس دنده ها رها کن سگان را به روی سینه راهی نیست *** غرور تیری بود و مگر واژگان بر کمان نهاده بودم که چون از شست ، رست هم بر سینه ی من ، نشست ! *** دلم کلبه ای ست و غم ، رودی کز پیش آن می گذرد و دلمشغولیِ تغسیل ِ خواهران به خون خفته ام مرا از شنیدن نای هماره غم آلود آن باز نمی دارد *** آه ، آن ذوالجناح آیا از راه خواهد آمد تا بر آن ، به قله ساران بتازیم ؟ " علی موسوی گرمارودی " |
||
۶ آبان ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
ماه و سنگ اگر ماه بودم ، بهرجا که بودم سراغ تو را از خدا می گرفتم وگر سنگ بودم ، بهرجا که بودی سر رهگذار تو جا می گرفتم اگر ماه بودی ، به صد ناز شاید شبی بر لب بام من می نشستی وگر سنگ بودی ، بهرجا که بودم مرا می شکستی ، مرا می شکستی ! فریدون مشیری ---------------------- |
||
۱۱ آبان ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
یک آهنگ جدید از شادمهر عقیلی اومده بیرون به اسم تقدیر .میزارم دانلود کنید و گوش کنید. زیباست تقدیر |
||
۱۱ آبان ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۷
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
تقدیم به دلبر کوچولوی خودم که نوعی از عشق رو بهم یاد داد، که هرگز تجربه نکرده بودم چقدر آسون میرن اما لحظه هایی که تو رو دارم ساعت انگار حتی نداره، چشم دیدن تو رو کنارم ... تا میام با تو جون بگیرم تا می خوام باز آروم بگیرم می رسه وقت تلخ رفتن و می بری قلبم و جونم و می میرم ... مستیم از عشق، هرجا هر دم حتی وقتی، دوریم از هم ... آخه نفسی که عطر تو داره آخه اون دلی که برات بی قراره آخه چشمی که چشم انتظاره مگه میشه بی تو نگیره بهونه؟ وقتی که با منی گرچه می دونم نمیشه همیشه با تو بمونم همه وجودم و نفسم و جونم پر میشه از تو و شعرای عاشقونه --------------------------------------------------------------- چقدر آروم میرن اما لحظه هایی که از تو دورم وقتی که یادت توی ذهنم، میشه دیگه تنها سنگ صبورم واسه این دل، تو بهاری پر شادابی و قشنگی تا که میری از پیش من اما، می گیره قلبم از پاییز دلتنگی ... مستیم از عشق، هرجا هر دم حتی وقتی، دوریم از هم ... مستیم از عشق، هرجا هر دم حتی وقتی، دوریم از هم ... آخه نفسی که عطر تو داره آخه اون دلی که برات بی قراره آخه چشمی که چشم انتظاره مگه میشه بی تو نگیره بهونه؟ وقتی که با منی گرچه می دونم نمیشه همیشه با تو بمونم همه وجودم و نفسم و جونم پر میشه از تو و شعرای عاشقونه |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۲۰ آبان ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
زیبا بود سعید! ..................................................................................................... و بالاخره آهنگ دکمه پخش شد.تحولی در سبک موسیقی هرمزگان.واقعا افتخار میکنم که تو این کار حضور داشتم.یه کار فوق العاده با همکاری هنرمند ب هنام کشور بابک شهرکی که تو این کار ما رو همراهی کرد و مسترینگ هم در استدیو پارت که ماله خود آقای شهرکی هست.ایشون ویالون و ویلالون سل رو در این آهنگ زدن که واقعا هم زیبا زدن.عود رو دوست خوب و عزیزم هادی آرمین زده که خودش هم خواننده ی این کار هست.گیتار رو هم بنده زدم و دوست دیگرم معین راهبر که به همراه هادی تنظیم این کار رو هم بر عهده داشت کیبورد این کار رو زد. شاعر این کار هم مثله اکثر کارهایی که من انجام دادم مجید ذاکری عزیز بود که واقعا این شعرش هم معرکه بود.امیدوارم از این آهنگ لذت ببرید. مشاهده لینک |
||
۲۰ آبان ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
مهمان_مهمان
|
نقل قول J A C O B نوشته:تقدیم به دلبر کوچولوی خودم که نوعی از عشق رو بهم یاد داد، که هرگز تجربه نکرده بودم خیلی قشنگ بود! |
||
۲۱ آبان ۱۳۸۷
|
|
پاسخ به: با کاروان شعر و موسیقی | ||
|
از اول هفته داشتم رو این ایده ی شعر کار میکردم که 2 روز پیش تمومش کردم دادم یکی از دوستان شاعرم اصلاحش کرد.بد نشده. روز اول تگو که یا تو یا هیچ کس ادگو که از عشق مه هیچ وقت ناکشی دس امگو شاید تا صبا بیه هم نگینیم ادگو که امرو بیه مه بسن, بس ادوا هر روز وا خودت یه شاخه مریم امگو که اولشن سرد ابی کم کم سر بو فصل سرما و تموم بو مریم ولی حتی یخو از عشقت نبو کم تا یه وقتو دیر تکه مگو تموم بو مگو با خو تو نتیه حالا که شوم بو ترسوند بیه خو هر جا هستریو تگو حیف بی تو عمرم حروم بو بیمه عادت اتدا وا چشمن جونت بی هوا بسته بوده جونم به جونم وقتی بی مهری تو مه اتدی تو رفتی حالا باید بگرم از که نشونت نبو باور دلم عشق تو نازنیم رفتیو بیه تو دگه باید وا خو بگینم |
||
۲۳ آبان ۱۳۸۷
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |