در حال دیدن این عنوان: |
۱۰ کاربر مهمان
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: xavisam
پیام:
۳,۲۵۴
عضویت از: ۲۴ خرداد ۱۳۸۹
از: Mashad
طرفدار:
- xavi - spain - pep گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول گل اول رو که زدیم پاشدم با لگد زدم زیر بالش پسر عمم سرضش محکم خورد رو زمین و باد کردخب خوشم میاد همه در خانواده درگیرن الا من.......کلا تو خانواده کسی نیس به من گیربده....طرفدار ضد من هم نیست در اسایش کامل به سر میبرم!!!!البته بابام سعی میکنه مخالف من باشه ولی اصولا فرق فرهاد مجیدی و رونالدو رو هم نمیدونه!پس..... |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول طرفدار ضد من هم نیست در اسایش کامل به سر میبرم!!!!نصف عمرت بر فناست. اصل فوتبال به کل کلشه. کسی نباشه که روش کم شه که حال نمیده. |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: xavisam
پیام:
۳,۲۵۴
عضویت از: ۲۴ خرداد ۱۳۸۹
از: Mashad
طرفدار:
- xavi - spain - pep گروه:
- کاربران عضو |
نقل قول کسی نباشه که روش کم شه که حال نمیدهتو خونواده سه نفره میخوام حال کیو بگیرم...نه واسه حال گیریش که ریختن اما نه تو خونه که رو اعصاب باشن...در فاصله ای.....نه چنداندور! |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
گفته هـــــاى فيلسوف و صوفى و درويش و شيخ.....در خـــــــور وصف جمــــــــــــــال دلبـــر فرزانه نيست بــــــــا كــــه گويم راز دل را، از كه جويم وصف يار.....هر چه گويند، از زبـــــــــــان عاشـــق و ديوانه نيست هــــــوشمنــــــــــدان را بگو، دفتر ببندند از سخن.....كانچه گويند، از زبــــــــــــــان بيهش و مستانه نيست ساغر از دست تو گر نوشم، بَرَم راهى به دوست.....بــــى نصيب آن كس، كه او را ره بر اين پيمانه نيست عـــــــــاشقــــــان دانند درد عاشق و سوز فراق.....آنكـــــــــه بر شمع جمالت سوخت، جز پروانه نيست حلقـــــه گيســـــو و نـــــــاز و عشوه و خال لبت.....غير مستـــــــــــان، كس نداند غير دام و دانه نيست قصــــــــــــــــه مستى و رمز بيخودى و بيهشى.....عاشقـــــــــــان دانند كاين اسطوره و افسانه نيست "امام خمینی (ره)" |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: hamedmessi
پیام:
۵,۷۳۴
عضویت از: ۱ مرداد ۱۳۸۸
از: ورزشگاه بزرگ Nou Camp
طرفدار:
- همه بازیکن های بارسلونا - همه اسطوره های تاریخ بارسلونا - پپ گواردیولا گروه:
- کاربران عضو |
خب حسام پس در روز حسابی مشغول کل کل کردنی اره؟ من خودم کلی کل میندازم با دوستام ولی کل ما فقط با بحث افتخارات و برد ها است یکی از رفیقان طرفداره انتره یکی طرفداره رئال بعقیشون که اصلا فوتبالی نیستن خلاصه وقتی دور هم جمعیم اون دو تا میرن طرف هم چون جفتشون تیماشون سوسکن در مقابل بارسلونای عزیز برای همین جوری باهاشون کل میندازم و ول نمیکنم از هر چی بگن من از یک چیز دیگه میگم هیچ چیز رو نمیتونن بهانه کنن و من حالشون رو میگیرم |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: H_Majnun
نام تیم: بایرن مونیخ
پیام:
۱۳,۵۲۱
عضویت از: ۲ فروردین ۱۳۸۹
از: زمین خدا
طرفدار:
- لیونل آندرس مسی - ریوالدو ویتور بوربا فریرا ویکتور - جوزپ گواردیولا گروه:
- كاربران بلاک شده |
نقل قول خب حسام پس در روز حسابی مشغول کل کل کردنی اره؟ نه بابا در حالت عادی بابا و داداشم از فوتبال چیزی نمیفهمن. فقط روزایی که بازیه بد جوری میرن رو اعصابم. فقط میمونه پسر عمه هام که اونا هم حرفی برا گفتن ندارن. |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Shakiba
پیام:
۲,۱۰۸
عضویت از: ۱۷ مرداد ۱۳۸۹
از: شیراز
طرفدار:
- رایکارد٬ کرایوف - فجر سپاسی - اسپانیا٬ آرژانتین گروه:
- کاربران عضو |
شماها که بتون خوش گذشت مال ما زهرمون شد اول که فردای ال کلاسیکو امتحان دینی میان ترم داشتیم منم عمرا قبل از ساعت ده شب کتاب وا نمی کنم من دو تا درس هم نخونده بودم از استرس از اون دو تا درس هیچی نفهمیدم یه نیم نگاهی انداختم به درس سوم و زود جمعش کردم قبل از بازی دو تا اس واسم اومد یکی از دوستم (رئالیه) : تا بازی شروع نشده زود تیمتو جمع کن یکی از دختر عمه هام (اونم رئالیه): امشب رئال با بارسا بازی داره (ممنون از اطلاع رسانیتون...) اگه رئال برد تو واسه من یه چیز بگیر که رئال داشته باشه٬ اگه بارسا برد من واست یه چیزی می گیرم که بارسا داشته باشه٬ اگه مساوی شد من واست ده تا جک می فرستم تو هم واسم ده تا جک بفرست گفتم تا زر زر اون کله گنده هه (همکلاسیم) شروع نشده خاموشش کنم چون پارسال همش داشتم اس می دادم هیچ کدوم از گلا رو درست ندیدم خدایی قبل بازی من خیلی استرس داشتم واقعا می ترسیدم ولی مامانم (فوتبالی نیس ولی خدا خیرش بده یه پا هشت پائه) پیش بینی کرد که بارسا آبروی رئالو با خاک کوچه یکسان می کنه بابام هم بارساییه ولی می خواست اذیتم کنه تا توپ می رسید به رونالدو می گفت عجب چیزیه بازیکن که نیست طلاست تازه خودشم از رونالدو بدش میاد گل اول رو که بارسا زد این قدر جیغ و داد کردم که بابام تی وی رو خاموش کرد گفت برو بگیر بخواب کلی التماسش کردم چون خودشم می خواست نگاه کنه زود قبول کرد آقا دقیقه ی 18 که گل دومو زدیم٬ بابام دید که خیلی اوضاع داره خیط میشه دیگه هیچی در وصف رئال نگفت وسطاش من غرق بازی شده بودم بابام هی می زد شبکه 2 که اذیتم کنه نمی دونین چه قدر رو اعصاب بود بین دو نیمه لطف همایونی شامل کتاب دینی شد و موفق شدم یه پاراگراف دیگه رو هم بخونم نیمه ی دوم هم مثل همون اولیه بود همون داد و بیداد و... تا این جاش که خوب بود فرداش تو مدرسه با رفیقم که شدیدا رئالیه دعوام شد تا دو هفته اصلا باهام حرف نزد. داستانش درازه قبلا تو تاپیک روزای مدرسه گفتم چند وقت بعدش که دختر عممو دیدم یه چیز خیلی باحال بهم داد الان دیروقته فردا عکسشو می ذارم امتحان دینی هم به لطف بارسا شدم 19۰5 خودم هم نفهمیدم چطوری |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Lucho.The.Great
نام تیم: بارسلونا
پیام:
۶۱,۶۱۶
عضویت از: ۱۴ مرداد ۱۳۸۴
از: تهران
طرفدار:
- بویان کرکیچ - یوهان کرویف - پرسپولیس - اسپانیا، آرژانتین - احمد عابدزاده، کریم باقری - فرانک ریکارد - افشین امپراطور گروه:
- لیگ فانتزی - کاربران عضو - مدیران کل |
نقل قول Hamed نوشته:گفته هـــــاى فيلسوف و صوفى و درويش و شيخ.....در خـــــــور وصف جمــــــــــــــال دلبـــر فرزانه نيست بــــــــا كــــه گويم راز دل را، از كه جويم وصف يار.....هر چه گويند، از زبـــــــــــان عاشـــق و ديوانه نيست هــــــوشمنــــــــــدان را بگو، دفتر ببندند از سخن.....كانچه گويند، از زبــــــــــــــان بيهش و مستانه نيست ساغر از دست تو گر نوشم، بَرَم راهى به دوست.....بــــى نصيب آن كس، كه او را ره بر اين پيمانه نيست عـــــــــاشقــــــان دانند درد عاشق و سوز فراق.....آنكـــــــــه بر شمع جمالت سوخت، جز پروانه نيست حلقـــــه گيســـــو و نـــــــاز و عشوه و خال لبت.....غير مستـــــــــــان، كس نداند غير دام و دانه نيست قصــــــــــــــــه مستى و رمز بيخودى و بيهشى.....عاشقـــــــــــان دانند كاين اسطوره و افسانه نيست "امام خمینی (ره)" بسیار عالی بود. ممنون |
||
عمری است دخیلم به ضریحی که نداری... |
|||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
نام کاربری: Kiavash13
نام تیم: آرسنال
پیام:
۹,۹۶۵
عضویت از: ۹ آذر ۱۳۸۸
از: Kermanshah
طرفدار:
- Andres Iniesta - Rivaldo - Esteghlal - Netherlands - Mojtaba jabbari - Frank De Boer - Majid Namjoomotlagh گروه:
- کاربران عضو - لیگ فانتزی |
پس بزارید منم خاطرمو بگم. راستیتش چون من الکلاسیکوی امسال اولین الکلاسیکوی با نامزدم بود خیلی قشنگ شد. خونمو تزئین کردم و نامزدمو دعوت کردم.چند تا دوست دیگمم دعوت کردم به همراه نامزداشون و بعضا همسراشون و اقلا جی افاشون. جو خیلی قشنگی بود. 8- تا خونواده بودیم.اولین بار بود که مجردی بازی رو نمیدیدم. از این 8-9 تا خونواده 3تاشون بارسایی بودن.2تاشون رئالی.یکیشون منچستری.یکیشون طرفدار والنسیا بود و یکیشونم میلان. اون یکیا همگی شده بودن طرفدار رئال.نامزدم قبل بازی بود که گفت بارسا زیر 5 تا نمیزنه.اونم با 2 گل ویا.منم جوگیر شدم گفتم رو همین حرف شرط میبندم.یکی گفت باشه.گفتم غیر این شد 100 تومن میدم.این شد 100 تومن بده(هرچند ازش نگرفتم) خلاصه،بازی شروع شده بود و ما هم کرده بودیمش مثل استادیوم نیوکمپ.شعار و اینچیزا. همشونم متعصب به تیمشون عجیب. خیلی قشنگ بود یه جو صمیمانه ی جالبی بود. هرچند منجر به این شد که من ساعت 2 نصفه شب از این سر تهران برم اون سر تهران.(چون نامزدمو برسونم) |
||
|
|||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
|
پاسخ به: هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... | ||
|
چه دل پری دارین همه . فک کردم فقط خودم اینجوریم . ولی مشکل من حل شدنی نیست . من از این دنیا . از این زندگی از این ادما از خودم خسته شدم . هرکار میکنم نمیتونم اون ادمی بشم که میخوام . تمام تلاشمو میکنم ولی نمیشه . هرکار میکنم کسیو ناراحت نکنم نمیشه . تمام کارای قبلیمو گذاشتم کنار ولی بازم اون ادمی نیستم که میخوام . خدا هم دیگه دوسم نداره . هیچ کس دوسم نداره . هیچ کسی هم نیست به من کمک کنه . دیگه نمیدونم باید چیکار کنم . واقعا خسته شدم . هیچکسو ندارم که حداقل باهاش حرف بزنم . اینقد دلم پره که دارم میمیرم ... مامان و بابای من هم که ... انگار نه انگار که من دخترشونم . نمیفهمن منم ادمم . منم زندم من احتیاج به خیلی چیزای دیگه دارم . در طول روز شاید نیم ساعت هم با من حرف نمیزنن . فقط کارای خودشون . انگار منو فراموش کردن . دیگه دارم میمیرم . دوستامم که ... اگه بشه اسمشونو گذاشت دوست . فقط خداست که انگار اونم تازگیا منو دوست نداره دیگه نمیدونم باید چیکار کنم |
||
۱۲ بهمن ۱۳۸۹
|
برای ارسال پیام باید ابتدا ثبت نام کنید!
|
شما میتوانید مطالب را بخوانید. |
شما نمیتوانید عنوان جدید باز کنید. |
شما نمیتوانید به عنوانها پاسخ دهید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را ویرایش کنید. |
شما نمیتوانید پیامهای خودتان را حذف کنید. |
شما نمیتوانید نظرسنجی اضافه کنید. |
شما نمیتوانید در نظرسنجیها شرکت کنید. |
شما نمیتوانید فایلها را به پیام خود پیوست کنید. |
شما نمیتوانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید. |